مانع معرفت
برآنیم تا به لطف حضرت حق، در كلاس امام زمان شناسی به «معرفه الامام» كه اوجب واجباتمان است بپردازیم.
معرفت، امر سهلی است اما حق این معرفت هیچگاه ادا نمیشود. سهل بودن شناخت امام عجّلاللهفرجه به این جهت است كه هیچ مانعی غیر از خود ما سر راه حصول این معرفت نیست. هر زمان این مانع را مرتفع كنیم، شناخت ولی عصر عجّلاللهفرجه حاصل میشود.
از سوی دیگر اعتراف میكنیم اگر همه روزها و شبهای عمرمان را برای معرفت امام عجّلاللهفرجه صرف كنیم، به حق معرفت نمیرسیم.
آب دریا را اگر نتوان كشید هم به قدر معرفت باید چشید
همانگونه كه بدون آب و نور امكان زندگی كردن نیست، حصول معرفت امام عصر عجّلاللهفرجه، امر ضروری زندگی ماست و بدون آن از حیات حقیقی برخوردار نمی شویم، بلكه مردگانی هستیم كه زندگی صوری و ظاهری دارند.
خیر کثیر
در ذیل آیه
«یؤْتِی الْحِكْمَةَ مَنْ یشَاءُ وَ مَنْ یؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِی خَیراً كَثیراً …»[1]
امام صادق علیه السلام فرمودند: «هِی طَاعَةُ اللَّهِ وَ مَعْرِفَةُ الْإِمَامِ»[2] منظور از «حكمت»، طاعت خداوند و شناخت امام است.
در این آیه برخی از مفسرین در مورد «مَنْ یشاء» میگویند: به این معناست كه «هركس خودش بخواهد، نه هر كس خدا بخواهد، خدا به هر كس كه خواستار حكمت باشد آن را میدهد، و به هر كس حكمت داده شد خیر كثیر به او داده شده است. (خیر کثیر یعنی كوثر.)
طبق كلام امام صادق علیهالسلام اگر خواستار طاعة الله و معرفة الامام باشیم، نهر این حكمت در زندگی ما جاری میشود.
خدای سبحان را شاكر هستیم كه میل معرفت را در ما ایجاد كرده است و خواستار شناخت اماممان شدهایم، خود این میل و اشتیاق هم لطفی از جانب خدای سبحان است.
پاک کننده زمین از ظلم
روزی اباعبدالله علیهالسلام از امیرالمؤمنین علیهالسلام سوال كردند: «مَتَى یطَهِّرُ اللَّهُ الْأَرْضَ مِنَ الظَّالِمِینَ» چه زمانی خدا زمین را از ظالمین پاك میكند؟ امیرالمؤمنین علیهالسلام در جواب، زمان را مطرح نمیكنند بلكه آن كسی را كه موجب طهارت زمین میشود، معرفی مینمایند.
«ثُمَ یقُومُ الْقَائِمُ الْمَأْمُولُ وَ الْإِمَامُ الْمَجْهُولُ لَهُ الشَّرَفُ وَ الْفَضْلُ وَ هُوَ مِنْ وُلْدِكَ یا حُسَین»[3]
«امامی كه مورد آرزوی همه است قیام میكند، امامی كه مردم او را نمیشناسند و دارای شرافت و فضیلت خاص است، ای حسین! او از فرزندان توست.»
رفع بلا به واسطه امام
ابونصرخادم از امام حسن عسكری علیهالسلام از حضرت ولی عصر عجّلاللهفرجه نقل میكند كه حضرت فرمودند:
«أَنَا خَاتَمُ الْأَوْصِیاءِ وَ بِی یرْفَعُ اللَّهُ الْبَلَاءَ عَنْ أَهْلِی وَ شِیعَتِی الْقُوَّامِ بِدِینِ اللَّهِ»[4]
«من خاتم اوصیاء هستم و بوسیله من خداوند از اهلم و شیعیانم بلا را رفع میكند.»
«دفع» و «رفع» با هم متفاوتند. «دفع» زمانی به كار میرود كه بلا را از ما دور میكنند و نمیگذارند به زندگی ما وارد شود، «دفع» زمانی است كه بلایی بر ما وارد شده و آنرا برطرف میكنند.
با توجه به این روایت، امام عصر عجّلاللهفرجه یكی از نقشهای خود را در زندگی ما معرفی میكنند. نقش حضرت «رفع» بلا از ماست.
نه تنها در مهلكهها و مشكلات زندگی، بلكه در صحنههای آرامش و آسایشمان هم امام زمان عجّلاللهفرجه حضور دارند. اگر حضرت در زندگی ما حاضر نباشد بلایا و سختیها ما را محاصره میكند و زندگیمان دچار زلزله میشود.
شباهت امام به خضر نبی
امام حسن عسكری علیهالسلام در مورد امام زمان عجّلاللهفرجه به احمد ابن اسحاق اشعری میفرمایند:
«مَثَلُهُ فِی هَذِهِ الْأُمَّةِ مَثَلُ الْخَضِرِ»[5]
«در میان این امت، مَثل او همچون خضر است.»
- یكی از خصوصیات خضر، طول عمر اوست. خضر از زمان حضرت موسی میزیسته، در این زمان هم ملازم ركاب حضرت ولی عصر عجّلاللهفرجه است، آب حیات را نوشیده و تا آخر دنیا نمیمیرد.
- ویژگی دیگر خضر این است كه اقلیتی از مؤمنین او را قبول دارند. امام عسكری علیهالسلام در ادامه همین روایت در مورد امام زمان عجّلاللهفرجه به خدا قسم میخورد كه در غیبت او اكثریت هلاك میشوند، دینشان را از دست میدهند و در زندگیشان بدون امام هستند.
- خصوصیت دیگر خضر این است كه هر جا اسمش را ببرند، آنجا حاضر میشود.
امام زمان عجّلاللهفرجه مانند خضر نبی است. پس هرگاه نامش را ببریم و برای عرض ادب و اظهار محبت وارادت به او سلام كنیم، مقدمهای برای پیوست به امام را فراهم كردهایم.
هر زمان با امام عصر عجّلاللهفرجه ارتباط كلامی برقرار كنیم، حضرت در كنار ما حاضر میشوند. او را نمیبینیم، صدایش را نمیشنویم ولی میتوانیم حضورش را ادراك كنیم.
امام رضا علیهالسلام در مورد حضرت خضر میفرمایند:
«فَمَنْ ذَكَرَهُ مِنْكُمْ فَلْیسَلِّمْ عَلَیهِ وَ إِنَّهُ لَیحْضُرُ الْمَوْسِمَ كُلَّ سَنَةٍ فَیقْضِی جَمِیعَ الْمَنَاسِكِ وَ یقِفُ بِعَرَفَةَ فَیؤَمِّنُ عَلَى دُعَاءِ الْمُؤْمِنِین»[6]
«هر كس اسم خضر را میآورد، به او سلام دهد (زیرا در آن محل حاضر میشود.) او هر سال در موسم حج حاضر میشود و همه مناسك را به جا میآورد و در عرفه وقوف میكند و برای دعای مؤمنین آمین میگوید.»
امام عصر عجّلاللهفرجه نیز هر سال اعمال حج را به جا میآورند و در وقوف عرفات آمین گوی دعای مؤمنین هستند.
اما حضرت تنها برای درخواستهایی آمین میگویند كه صلاح و فلاح فرد در آنها باشد، درخواستهایی كه برای انسان امنیت و راحت ابدی را رقم بزند.
امام، خلیفه کامله خداوند
امام عجّلاللهفرجه به عنوان خلیفه كامله خدا جلوه اسماء و صفات خدای سبحان است. بنابراین با بررسی صفات حضرت حق میتوانیم به شناخت امام عصر عجّلاللهفرجه نائل شویم.
در روایت آمده است :
«نزّلونا عن الرّبوبیة و قولوا فینا ما شئتم»[7]
«ما را از خدایی پایین بیاورید، هر كمالی خواستید به ما نسبت دهید.»
حضرات معصومین انسان كامل هستند و وجود مقدسشان مظهر همه اسماء و صفات الهی است.
امام، حافظ اعتقادات مؤمنین
در مناجات المعتصمین امام سجاد علیهالسلام خدای سبحان را با عنوان «یا عاصم البائسین»[8] میخوانیم یعنی «ای خدایی كه گرفتاران و بیچارگان را حفظ میكنی.»
امام عصر عجّلاللهفرجه جلوه این نام خداوند است.
«الدنیا دار بالبلاء محفوفه»[9] گرفتاریها و بلاهای متعدد، اقتضای زندگی دنیاست. همه ما گرفتاریهای فراوان را تجربه كردهایم. اگر در گرفتاری، عمل ما از معصیت حفظ شده است، اگر در گرفتاری، قلب ما از غفلت دور مانده و اگر در سختیها رسم ادب را به جا آوردهایم به جهت عصمت و حفاظتی بوده كه امام زمان عجّلاللهفرجه برایمان ایجاد كرده است.
اگر در بلیات و سختیها باورهای دینیمان حفظ شده و دچار شك و تردید نشدهایم، اگر گرفتاریها بر ایمان و یقین ما افزوده و به ساختار اعتقاداتمان آسیبی وارد نشده، وجود مقدس ولی عصر عجّلاللهفرجه به عنوان عاصم البائسین واسطه فیض بودهاند. امام عجّلاللهفرجه در گوشه گوشه زندگی ما حضور داشته كه با وجود سختیها و مشكلات، استقامت در دیانت نصیبمان شده است.
در روایات تصریح شده كه بسیاری افراد بعد از وارد شدن مصیبتها، دیانت و اعتقاداتشان لطمه میخورد، به همین جهت است كه به ما آموختهاند در حق مصیبت زده دعا كنید و برایش صبر طلب نمایید.
صبوری فرد به او كمك میكند تا زبان به شكوه و اعتراض باز نكند، دچار شك و تردید نشود و در اعتقاداتش ثابت قدم بماند.
پیوست امام به طردشدگان
«یا أَعْطَفَ مَنْ أَوَى إِلَیهِ طَرِید»[10]
«ای خدایی كه نسبت به طرد شدهای كه به تو پناه آورد بیشترین عطوفت و پیوست را داری»
امام عصر عجّلاللهفرجه در بین بندگان حق، با عطوفتترین وجود نسبت به طرد شدگان است.
هر یك از ما كه احساس میكنیم مطرود هستیم و دیگران تحویلمان نمیگیرند، میتوانیم به آغوش پر مهر امام عصر عجّلاللهفرجه پناه ببریم.
اگر روزی باطن ما بر افراد آشكار شود و دیگران متوجه معاصی و كدورتهای ما شوند، از ما فاصله میگیرند و طردمان میكنند. آن زمان است كه میتوانیم به عطوفت و پیوست اماممان دلخوش باشیم و به وجود آكنده از عاطفه او پناهنده شویم.
آیت الله بهجت رحمهاللهعلیه نقل میكنند: روزی دیدم خانم همسایه با قهر و خشم فرزندش را از خانه بیرون كرد. بچهاش پشت در نشست و آنقدر گریه كرد تا خوابش برد. بعد مادرش آمد و در حالی كه فرزندش را نوازش میكرد او را در آغوش گرفت و به خانه برد.
مَثل ما و خدای سبحان اینگونه است. اگر خود خداوند روزی بندهاش را طرد كند، او را به حال خود وا نمیگذارد و مهر و عطوفتش شامل حال بنده خطاكار میشود.
امام عصر عجّلاللهفرجه نیز به عنوان «ولی الله» از سوی خداوند مأموریت دارد تا بندگان را شامل عطوفت و محبت خاص خود كند.
یتیم
امام سجاد علیهالسلام فرمودند:
«أَشَدُّ مِنْ یتْمِ الْیتِیمِ الَّذِی انْقَطَعَ عَنْ أُمِّهِ وَ أَبِیهِ یتْمُ یتِیمٍ انْقَطَعَ عَنْ إِمَامِهِ وَ لَا یقْدِرُ عَلَى الْوُصُولِ إِلَیه»[11]
«سختتر از یتیم شدن كسی كه پدر و مادر ندارد، یتیم شدن كسی است كه از امامش جدا شده و نمیتواند با او پیوست داشته باشد.»
به محضر مولایمان عرض میكنیم :
آقا جان! نمیخواهیم درشمار كسانی باشیم كه :
شنیدند و گفتند و برخاستند پی مصلحت مجلس آراستند
ما یتیمان امت محمدیم. میخواهیم روزی دستمان به دامان پدر مهربانمان برسد و دوره یتیم بودنمان پایان یابد.
هر یتیمی بیتابی و بهانهگیری میكند، وعدهای به او میدهند تا موجب قرار و آرامش باشد.
آقا جان! دلتنگیم، دلمان هوای شما را كرده، كریمانه به ما عنایت كنید، وعده وصل و قربی دهید تا قلبمان آرام بگیرد.
تاریخ جلسه: 95/8/19 ـ جلسه 3
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] سوره مبارکه بقره، آیه 269
[2] بحارالانوار، ج1، 215
[3] الغیبه للنعمانی، ص275
[4] الهدایه الکبری، ص358
[5] کمال الدین و تمام النعمه، ج2، ص 384
[6] کمال الدین و تمام النعمه، ج2، ص390
[7] منهاج النجاح فی ترجمة مفتاح الفلاح، مقدمه 2، ص33
[8] بحارالانوار، ج91، ص152
[9] غرر الحکم و درر الکلم، ص104
[10] زادالمعاد، ص413
[11] الاحتجاج علی اهل اللجاج، ج1، ص16