مقدمه
آشنایی با معارف اهلبیت، قدرت تشخیص حق از باطل(فرقان) را در اختیار انسان قرار داده و او را از انواع انحرافات حفظ میکند.
کوتاهی در حق امام معصوم، موجب نقص علم میشود
نقل است که:
«حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام زمانی در دوران حکومتشان در بصره بیمار شدند به گونهای که قادر به اقامه نماز جمعه نبودند. لذا امام حسن مجتبی علیهالسلام به جای ایشان، نماز جمعه برگزار کردند. حضرت در خطبه فرمودند:
«…وَ الَّذِی بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْحَقِّ لَا ینْقُصُ أَحَدٌ مِنْ حَقِّنَا إِلَّا نَقَصَهُ اللَّهُ مِنْ عِلْمِه…»
«قسم به خدایی که محمد صلیاللهعلیهوآله را به پیامبری مبعوث نمود، کسی که از حق ما کم گذارد، خدا علم او را کم میکند»»[1]
درایت در روایت:
بیاعتنایی به ولایت و کوتاهی در انجام وظیفه نسبت به حضرات معصومین علیهمالسلام، مانع کسب علم نافع است. در این زمان نیز، بیاعتنایی نسبت به حضرت ولیّعصر عجلاللهتعالیفرجه عقوبت الهی را در پی داشته و آن اینکه به تدریج از میزان علم فرد کاسته میشود.
تأکید بر «نافع بودن علم» از آن جهت است که بسیاری از دانستیها مفید نبوده و چه بسا مضرّ نیز باشند؛ مانند دانش سِحر.
ممکن است در اینجا سؤالی مطرح شود: آیا انسان از ابتدا علم نافعی داشته که از آن کم شود؟
پاسخ آن است: بله؛ خداوند سبحان پیش از آفرینش جسم انسان، ابتدا به او علم آموخت:
«الرَّحْمَنُ. عَلَّمَ الْقُرْءَانَ. خَلَقَ الْانسَان»[2]
در آیه دیگری آمده است:
«عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ یعْلَم»[3]
«خداوند آنچه را که انسان نمی دانست به او آموخت»
و یا در آیه دیگری می فرماید:
«…عَلَّمَكُمْ ما لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ»[4]
«خداوند چیزهایی به شما آموخت که هیچگاه خودتان نمیتوانستید آن را بیاموزید»
در نتیجه همه انسانها زمانی شاگرد مکتب الهی بودند و آنچه که باید به آنها آموخته شده است. بنابراین، جاهلیت افراد جامعه، نه به دلیل عدم آموزش کافی و یا عدم امکان افزونی علم، بلکه به دلیل مسامحه نسبت به اداء حق معصوم است.
به اندازهای که افراد، در مقابل حقّ معصوم وظیفه شناس بوده و به اداء آن اهتمام ورزند؛ پاداش خداوند سبحان برای ایشان در دنیا، باقی ماندن بر علم سابقشان میباشد.
نتیجه بندگی خدا
امام حسن مجتبی علیهالسلام فرمودند:
«مَنْ عَبَدَ اللَّهَ عَبَّدَ اللَّهُ لَهُ كُلَّ شَیء»[5]
«اگر کسی عبد خدا شود خدا همه چیز را بنده او میکند»
طبق روایت فوق، بندگی خدای سبحان، موجب فرمانبری همه مخلوقات از عبد است. اگر مشاهده می شود سخنانمان در خود و اطرافیان نافذ نیست شاید بدین علت است که عبد نیستیم. مثلا تصمیم بر ترک امر خلاف و یا انجام تعهدی گرفته اما از عهده انجام آن برنمیآییم علت آن است که در انجام بندگی کوتاهی میکنیم. اگر انسان وظایف و آداب بندگی را به جای آورد؛ اعضا و جوارح و قوهی عاقلهاش مطیع او خواهند شد.
گویا خداوند دستوری به همه موجودات در همه عوالم صادر نموده که:
«هر کس اطاعت مرا کرد به او خدمات دهید و هر کس که چنین نیست با او درگیر شوید»
و تمام موجودات این امر خداوند را درک و اجرا می کنند. گویا با بندگی، آیه تسخیر برای فرد محقق میشود:
«سَخَّرَ لَكُمْ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْض…»[6]
«او برای شما آنچه درآسمانها و آنچه در زمین است رام کرده است»
اگر کسی بنده خدا شد خدا همه چیز را به بندگی او در میآورد؛ زیرا خداوند سبحان می داند که او ذره ای از این مقام سوءاستفاده نکرده، در مقام بندگی تخطّی از حقّ نداشته و هوای نفس خویش را به دیگران القا نمیکند و تنها فرامین حقّ و عقل را به دیگران میرساند. در واقع او پلی است بین بندگان و خدای سبحان، تا آنان را به وصال حق برساند؛ به همین جهت خدا همه موجودات را تحت اختیار این بنده قرار میدهد.
ممکن است در اینجا این سؤال ایجاد شود که اگر بندگی، موجب فرمانبری همه موجودات از فرد میشود؛ در این صورت هیچکس و هیچ چیز نمیتواند به اولیاء خدا آسیب وارد نماید؛ پس چرا گاهی خلاف آن مشاهده میشود؟
پاسخ آن است که آسیب آنان به اذن خداست. خداوند برای ولیّ خویش مقدر نموده که در زمانی خاص آسیب خاصی را متحمل شود؛ وگرنه هیچ کدام از موجودات قدرت آسیب رسانی به ولیّ خدا را ندارند.
کنیه حضرت امام حسین و حضرت امام صادق علیهماالسلام “اباعبدالله” است؛ با توسل به این دو مقام عبودیت را از خداوند خواستاریم.
تاریخ جلسه: 87/7/29 ـ جلسه 3
این جلسه ادامه دارد…
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] بحارالانوار، ج75، ص114
[2] سوره مبارکه الرحمن، آیات 3-1
[3] سوره مبارکه علق، آیه5
[4] سوره مبارکه بقره، آیه239
[5] التفسیر المنسوب إلى الإمام الحسن العسكری علیه السلام، ص327
[6] سوره مبارکه لقمان، آیه20