پیشگیری از شکایت
در روایتی آمده است[1] ابوهاشم جعفری به علت قرار گرفتن در مضیقه و تنگنا به محضر امام هادی (ع) مشرف شد، پیش از اینکه او سخنی بگوید حضرت نعمات عظیم خدای سبحان را به وی یادآور شدند؛ نعمات و الطافی چون ایمان، عافیت، قناعت و … را برشمردند.
سپس فرمودند: الطاف خدای سبحان را برای تو بازگو کردم؛ زیرا گمان نمودم میخواهی از کسی شکایت کنی که تو را در این تنگنا قرار داده، داری.
حضرت در ادامه فرمودند: دستور دادم به تو صد دینار بدهند، و تو آن را بگیر.
درایت در روایت:
- توفیق حضور در محضر امام هادی علیهالسلام و توسل به وجود مبارک حضرتش ما را نعمتشناس میکند.ایشان با یادآوری یکایک نعمات مادی و معنوی ما را از شکایت و گلهگذاری دور می کند.
زمانی که بنده نعمات عظیمی چون تشیع، عافیت، قناعت و … برخوردار باشد و نسبت به آنها آگاهی یبابد جایی برای شکایت باقی نمیماند.
- توسل و عرض ارادت به محضر مبارک حضرت امام هادی علیهالسلام علاوه بر پیشگری از شکایت، گشایش خاصی برای فرد ایجاد میکند و او را تنگناها و گرفتاریها رها میکند.
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
در روایتی[2] آمده است ابوهاشم جعفری به امام هادی علیهالسلام مراجعه میکند و وضعیت نامناسب و تنگنای مالی خود را به حضرت اعلام میکند، حضرت مشتی از شنهایی که در مقابلشان بود و روی آن نوشته بودند برداشتند و به او دادند و سپس فرمودند: اموراتت را با اینها وسعت بده و چیزی که دیدی را برای کسی بازگو نکن.
ابوهاشم جعفری پس از بازگشت به منزل مشاهده می کند که آن شنها، مشتی طلای سرخ است، ریخته گری را به منزل دعوت میکند و از او می خواهد طلاها را ریخته گری کند، ریخته گر به ابوهاشم می گوید طلایی به این درخشندگی ندیدم.
درایت در روایت:
در دستان مبارک امام هادی (ع) شن تبدیل به طلای سرخ میشود و به سائل داده میشود. هرچه با نگاه و دستان مبارک حضرات معصومین به ما برسد قیمتی و ارزشمند است، مهم درخواست و طلب ما از وجود مقدس معصومین علیهم السلام است.
نگاه حقیقی به زندگی با وساطت امام هادی (ع)
در روایتی[3] صالح بن سعيد میگويد: خدمت امام هادى عليه السلام رسيدم و عرض كردم: جانم فدای شما، در هر امرى درصدد خاموش كردن نور شما و كوتاهى در حق شما بودند، تا آنجا كه شما را در اين سراى نامناسب منزل دادند، فرمود: پسر سعيد! تو هم چنين فكر ميكنى؟! سپس با دستش اشاره كرد و فرمود: «انْظُر» بنگر، من نگاه كردم، بوستانهائى ديدم سرور بخش و بوستانهائى با ميوههاى تازهرس، كه در آنها دخترانى نيكو و خوشبوى بود مانند مرواريد در صدف و پسر بچهگان و مرغان و آهوان و نهرهاى جوشان كه چشمم خيره شد و ديدهام از كار افتاد، آنگاه فرمود: ما هر كجا باشيم اين امکانات براى ما مهياست، ما در سراى نامناسب نيستيم.
درایت در روایت:
- حضرت امام هادی علیهالسلام پردهها را از مقابل دیدگان صالح بن سعید کنار زدند و به او فرمودند«انْظُر». گویا حضرت برای صالح بن سعید، بهشت هر فردی را به نمایش میگذارند، و به او نشان می دهند او ظاهراً حضرت را در مکان محدود میبیند در صورتی که اگر لایه ها کنار زده شود مشخص میگردد اولیای الهی نه فقط ساکن در بهشت بلکه مالک بهشت میباشند«لَهُمْ دارُ السَّلامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ هُوَ وَلِيُّهُمْ بِما كانُوا يَعْمَلُون»[4]؛ در حقیقت قرار گرفتن تحت ولایت صحیح، نه تنها امکانات خاصی در اختیار فرد قرار میدهد بلکه او را مالک امکانات هم می کند.
- وجود مقدس حضرت امام هادی (ع)، افراد را از سطحی نگری جدا میکنند و به آنها دیده حقیقتبین عطا میکنند، ایشان فهم فرد را چنان بالا میبرند که قوت درک لذات روحانی را پیدا میکند.
- اگر گاهی اوقات محدودیت و تنگناهای امور مادی در زندگی خودمان یا اولیای الهی به چشممان عظیم میآید، به مجرد توسل به ساحت مقدس حضرت، با وساطت ایشان پردهها از مقابل چشمان ما کنار می رود و باطن امور و وسعتها و خوشیهای حقیقی نشان داده می شود و از سطحی نگری جدا میشویم و با دید حقیقی که حضرت به ما میدهند درمی یابیم که لذات روحانی و باقی قابل قیاس با لذات موقت جسمانی نیست.
اسم اعظم
در روایتی از علی بن محمد نوفلی آمده است[5]:
امام هادی عليه السلام فرمودند: اسم اعظم خدا 73 حرف، است، عاصف بن برخيا كسي كه در كمتر از چشم برهم زدني تخت بلقيس را از مملكت سبأ منتقل به محضر حضرت سليمان كرد يك حرف از اين 73 نزدش بود و با به زبان آوردن آن یک حرف زمين بین او و مملکت سبأ شكافته شد و تخت بلقيس را گرفت و در محضر سليمان قرار داد.
حضرت در ادامه می فرمایند : 72 حرف از 73 حرف اسم اعظم خدا نزد ما معصومین است و به اذن حق در عالم از ما اموري غیرقابل تصور و شگفت آور صادر میشود.
درایت در روایت:
- طبق فرمایش امام هادی (ع) در روایت، یکی از اموری که غیر از حضرات معصومین احدی در عالم از آن مطلع نیست، اسم اعظم خدای سبحان است. آنها 72 اسم از 73 اسم اعظم خدای سبحان را میدانند و آن یک اسم هم «اسم غیب» خدای سبحان است.
- ارتباط با این بزرگان عالم، قابلیت رسیدن به مقامات خاص را نصیب انسان میکند؛ زیرا در عین اینکه داراییهای حضرات معصومین در عالم زیاد است (چه این داراییها اسم اعظم باشد و چه امور دیگر) و کاملِ آن در انحصار خودشان است اما چون عادت آنها احسان و خلق و خویشان بخشش است[6]، بخشی از این داراییها را در اختیار افراد میگذارند.
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] بحارالأنوار، ج50، ص29
[2] بحار الأنوار، ج50، ص 138
[3] کافی، ج1، ص498
[4] سوره مبارکه انعام، آیه 127
[5]بحارالأنوار،ج14، ص114: إِنَّ اسْمَ اللَّهِ الْأَعْظَمَ عَلَى ثَلَاثَةٍ وَ سَبْعِينَ حَرْفاً كَانَ عِنْدَ آصَفَ مِنْهَا حَرْفٌ وَاحِدٌ فَتَكَلَّمَ بِهِ فَخُسِفَ بِالْأَرْضِ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ سَرِيرِ بِلْقِيسَ ثُمَّ تَنَاوَلَ السَّرِيرَ بِيَدِهِ ثُمَّ عَادَتِ الْأَرْضُ كَمَا كَانَ أَسْرَعَ مِنْ طَرْفَةِ عَيْنٍ وَ عِنْدَنَا نَحْنُ مِنَ الِاسْمِ اثْنَانِ وَ سَبْعُونَ حَرْفاً وَ حَرْفٌ عِنْدَ اللَّهِ تَعَالَى اسْتَأْثَرَ بِهِ فِي عِلْمِ الْغَيْبِ الْمَكْتُوبِ عِنْدَه
[6] فرازی از زیارت جامعه کبیره: عَادَتُكُمُ الْإِحْسَانُ وَ سَجِيَّتُكُمُ الْكَرَم