مقدمه
مهمترین امر در بحث تربیت فراهم کردن فضایی برای رشد است. اگر ایجاد تغییرات توسط ما انجام شود امری موقتی است که دوامی نخواهد داشت. مربی باید فضا و ملزومات رشد و تربیت را برای افراد فراهم ساخته تا هرکس در مسیر رشد به جایگاهی نائل آید که علیالدام به انتخاب بهترینها اقدام نماید.
سوره مبارکه بقره، آیه110
خدا از فاعل خیر سپاسگزاری میکند
«…وَمَا تُقَدِّمُواْ لأَنفُسِكُم مِّنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِندَ اللّهِ»[1]
«…و هر گونه نيكى كه براى خويش از پيش فرستيد آن را نزد خدا باز خواهيد يافت »
تمام خیراتی که از انسان صادر میشود پیش از آن که برای دیگران نفعی داشته باشد برای فاعل آن خیر نافع است. انسان باید در امر تربیت به خود یادآور شود که هرخیری از او صادر میشود فیالواقع برای خود او سودمند است. ثمره چنین تفکری آن است که انسان هرگز متوقع نبوده، و رفتارش نسبت به دیگران طلبکارانه نمیباشد. این امر بشارتی است تا انسان تحت تربیت الهی بداند علائم عدم رشد در وی رو به افول رفته و در عرصه تربیت گام نهاده است.
برای مثال یکی از مشکلات سالمندان آن است که چون معمولاً از سوی اطرافیان بیشتر مورد تکریم قرار میگیرند ریشه توقع در آنان رشد کرده و انتظار دارند همیشه در جایگاه مشورت آنان قرار بگیرند. نگاه انسان تربیت یافته به دیگران چنان نیست که مردم را عیال خود بداند و گمان کند که از سفره وی ارتزاق میکنند! بلکه باور دارد هر خدمتی از ناحیه او صادر شده تنها به خود خدمت کرده است.
در تربیت صحیح انسان خود و عمل خویش را در محضر مربی میبیند و یقین دارد که مربی هر لحظه ثناگوی اعمال خیر او است.
قرآن در آیه ۴۳ سوره مبارکه أحزاب میفرماید:
«هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَمَلَائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَكَانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيمًا»
« او کسی است که بر شما درود و رحمت میفرستد، و فرشتگان او (نیز) برای شما تقاضای رحمت میکنند تا شما را از ظلمات (جهل و شرک گناه) به سوی نور (ایمان و علم و تقوا) رهنمون گردد؛ او نسبت به مؤمنان همواره مهربان بوده است!»
درود خداوند و ملائکه ظهور آنی ثنا گویی حضرت حق برای عامل به خیر است. از این رو عامل خیر از اطرافیان خویش توقع سپاسگزاری نداشته و منتی برآنان ندارد؛ زیرا بالاترین سپاسگزاری از سوی خدای سبحان برای وی صورت گرفته است. اگر انسان در امر تربیت بدین گونه عمل کند نسبت به حضرت حق احساس قرب و نزدیکی کرده و هیچ کاستی در زندگی خود احساس نمیکند، زیرا به سرچشمه خلقت متصل گشته است.
هر احساس نقصی مربوط به دوری از حضرت حق است. آن کس که به قرب حق واصل گردد از نعمتهای الهی بهرهمند میشود و هرگز احساس نیاز به خلق نمیکند.
سوره مبارکه بقره، آیه 113
تحقیر دیگران نشان از فقدان تربیت دارد
« وَقَالَتِ الْيَهُودُ لَيْسَتِ النَّصَارَى عَلَىَ شَيْءٍ وَقَالَتِ النَّصَارَى لَيْسَتِ الْيَهُودُ عَلَى شَيْءٍ وَهُمْ يَتْلُونَ الْكِتَابَ كَذَلِكَ قَالَ الَّذِينَ لاَ يَعْلَمُونَ مِثْلَ قَوْلِهِمْ فَاللّهُ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كَانُواْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ»[2]
«و يهوديان گفتند ترسايان بر حق نيستند و ترسايان گفتند يهوديان بر حق نيستند با آنكه آنان كتاب [آسمانى] را مىخوانند افراد نادان نيز [سخنى] همانند گفته ايشان گفتند پس خداوند روز رستاخيز در آنچه با هم اختلاف مىكردند ميان آنان داورى خواهد كرد »
در این آیه شریفه مشاهده میشود که یهودیان به تحقیر نصاری و نصاری به تحقیر یهودیان میپرداختند و این امر نشان از فقدان تربیت دارد. اما نگاه آنان که از تربیت الهی برخوردارند نگاهی توأم با تکریم است.
به عنوان مثال در رابطه با دو صحابه پیامبر(ابوذر و سلمان) آمده است که علم سلمان نسبت به ابوذر قابل قیاس نبود اما هیچگاه سلمان زبان به تحقیر ابوذر نگشود و تا آخر عمر به عنوان دو صحابه خاص در کنار پیامبر صلیاللهعلیهوآله باقی ماندند.
همچنین آمده است که خوانین قشقایی عمان سامانی را به عنوان روضهخوان با خود به عتبات بردند. وقتی به محضر مرجع بیقید و شرط آن زمان، میرزای شیرازی مشرف شدند، عمان سامانی در کنار در ایستاده بود. میرزای شیرازی فرمودند:آن مرد کیست؟ گفتند: او عمان سامانی است که او را برای روضهخوانی به عتبات آوردهایم.
میرزای شیرازی، عمان سامانی را در کنار خود جای دادند و فرمودند: من حاضرم در مقابل ثواب یک بیت شعر تو تمام زحماتی که برای فقه کشیدهام به تو هدیه کنم.
ایشان نه تنها زبان به تحقیرعمان سامانی ـ به عنوان شاعرـ نگشود بلکه در عین خضوع جایگاه شاعری وی را مورد غبطه قرار دادند و او را تکریم نمودند.
سوره مبارکه بقره، آیه 128
هر چه عالمتر، خاشعتر
« رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِن ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُّسْلِمَةً لَّكَ وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَتُبْ عَلَيْنَآ إِنَّكَ أَنتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ»[3]
« پروردگارا ما را تسليم [فرمان] خود قرار ده و از نسل ما امتى فرمانبردار خود [پديد آر] و آداب دينى ما را به ما نشان ده و بر ما ببخشاى كه تويى توبهپذير مهربان »
در این آیه حضرت ابراهیم و اسماعیل به عنوان تربیت یافتگان محضر حق به مربی خود عرضه داشتند: خدایا ما را تسلیم فرمان خود قرار ده!
این گفتار بدان معناست که علم، تخصص و آگاهی افراد نباید سبب ترک انقیاد و تسلیم آنان در محضر حق گردد.
انسان تربیت یافته در هر مسؤلیتی که به او سپرده شود از خدا درخواست میکند که در محضر حضرت حق، اظهار نظری نداشته و تسلیم اراده مربی خویش گردد.
عدم پذیرش تربیت صحیح موجب میشود که اگر مسؤلیت انجام عمل خیری چون ساخت مدرسه یا بیمارستان به کسی سپرده شود او خود را به عنوان فاعل و صاحبنظر در این کار مطرح کند و توفیق انجام را ازسوی خویش بداند و غافل از آنکه لطف حضرت حق شامل وی شده است. چنین تفکری نشان ازعدم تربیتیافتگی دارد.
«وَمِن ذُرِّيَّتِنَا»
سفره دعای انسان تربیت یافته گسترده است. او نه تنها برای خود طلب خیر میکند بلکه برای نسل و ذریه خویش دست به دعا بلند کرده و خیرات متعالی چون تسلیم و انقیاد در محضر حق را برای فرزندانش طلب مینماید.
«وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا»
انسان تربیت یافته در هر مرحلهای که قرار گیرد خواستار آموختن و شناسایی حقیقت همان مرحله میشود هرگز به دانستههای خویش اکتفا نمیکند. به عنوان مثال حضرت ابراهیم میتوانست بگوید: انجام مناسک حج را به ما بیاموز! اما ایشان خواهان شهود و مشاهده ملکوت حج گشت و فرمود: خدایا مناسک حج را به ما نشان بده!
این درخواست بدان معناست که انسان تربیت یافته به انجام صورت ظاهری عمل اکتفا نکرده بلکه خواهان روح و حقیقت عمل شده تا در هر مرحله بیادبی و گستاخیهای خویش را بازشناسی کرده و درصدد مرتفع نمودن آنها برآید و با مراقبه رذائل و ناپسندیهای اعمالش را مرتفع سازد.
تاریخ جلسه : 98/8/13 ـ جلسه 8
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] سوره مبارکه بقره، آیه 110
[2] سوره مبارکه بقره، آیه 113
[3] سوره مبارکه بقره، آیه 128