مقدمه
تربیت به فعلیت رسیدن استعدادهای نهفتهای است که در درون فرد وجود دارد، و نقش ما در این زمینه اصالتاً مرتفع کردن موانع است؛ یعنی مانع به فعلیت رسیدن این استعدادها را که مرتفع کنیم آن توانمندیهایی که خدای سبحان در درون ما قرار داده است ظهور میکند، به همین جهت فی الواقع بیشتر آموزههای دینی به ما این آموزش را میدهد که چگونه مانع ایجاد نکنیم و الا مقتضی رشد موجود است و مانعی نباید سر راه رشد صورت بگیرد.
سوره مبارکه بقره، آیات 245 و 261
«مَّن ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَيُضَاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافًا كَثِيرَةً وَاللّهُ يَقْبِضُ وَيَبْسُطُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ »
«كيست آن كس كه به [بندگان] خدا وام نيكويى دهد تا [خدا] آن را براى او چند برابر بيفزايد و خداست كه [در معيشت بندگان] تنگى و گشايش پديد مىآورد و به سوى او بازگردانده مىشويد»
«مَّثَلُ الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِي كُلِّ سُنبُلَةٍ مِّئَةُ حَبَّةٍ وَاللّهُ يُضَاعِفُ لِمَن يَشَاءُ وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ»
«مَثَل (صدقات) كسانى كه اموال خود را در راه خدا انفاق مىكنند همانند دانهاى است كه هفت خوشه بروياند كه در هر خوشهاى صد دانه باشد؛ و خداوند براى هر كس كه بخواهد (آن را) چند برابر مىكند، و خداوند گشايشگر داناست»
ایجاد انگیزه
گاهی اوقات خدای سبحان برای پرورش افراد سؤالی را مطرح می کند تا با آن ایجاد انگیزه شود و افراد با اختیار خود به دور از هرگونه جبر و اجباری دست به انتخاب زنند همچنانکه در این آیه سوال می کند چه کسی است که به خداوند قرض نیکویی دهد که چند برابر شود و … ؟! تا افراد برای قرار گرفتن در جایگاههای برتری داوطلب گردند.
تقسیم عبادات به واجب و مستحب نیز از همین روست تا برخی عبادات به عنوان وظیفه بر تمام مکلفین بار شود و در مقابل برخی دیگر به عنوان مستحب و محبوب مولا در آنان ایجاد انگیزه کند بیآنکه وجوبی در میان باشد.
مثالی دیگر اینکه اگر میخواهیم فرزندمان شخصی همچو علامه حلی شود باید با بیان داستانهای مختلف او را به این امر تشویق کنیم و در او ایجاد انگیزه نماییم.
معامله با خداوند
در این آیه خدای سبحان خود را مانند خریداری معرفی میکند که هر لحظه و در تمام اعمال و نیات و رفتار و … با بندگان معامله میکند.
خداوند خود را به عنوان قرض گیرنده معرفی میکند (نه بندگان) و میفرماید چه کسی است که به من قرض حسنهای دهد …، این معرفی بدان جهت است که بندگان بدانند معامله با افراد ظاهراً معامله با آنان است ولی در واقع معامله با خداوند است و دریافت کننده حقیقی خدای سبحان است.
خدا جویی
در تربیت صحیح افراد در پی اظهار خویش و یا رسیدن به خواست و میل شخصی نیستند بلکه در همه احوال خدا را میجویند. یکی از آفاتی که افراد را تهدید میکند شریک قائل شدن برای خداوند است، مؤمن حقیقی در تمام امور با خداوند معامله میکند و شریکی برای او قائل نمیشود.
سرعت در پاداش
در تربیت صحیح باید بازگردان عمل افراد را سریع به آنان نشان داد تا رغبت و انگیزه بیشتر و بهتری برای ادامه پیدا کنند، همچنانکه کسی که با خداوند معامله میکند منفعت این معامله فوراً به خود فرد باز میگردد و خداوند بازگردان لطف و امتیازاتش را به تعویق نمیاندازد، در عالم استاد و شاگردی نیز باید استاد با دو شاگردی که یکی دروس خود را مطالعه میکند و مشتاقانه علم میآموزد و دیگری رغبتی به علمآموزی ندارد و دروس را فرا نمیگیرد و فقط در انتظار پایان یافتن دوره آموزش است رفتاری یکسان نشان ندهد و حتی با نشان دادن روی خوش یا تشویقی دیگر دانش آموز اول را تشویق کند.
اجری ماورای عالم ماده
گرچه کل دنیا اندک و ناچیز است اما خداوند از ازدیاد پاداش با عنوان کثیر یاد میکند تا بندگان بدانند معامله با خداوند اجری مضاعف دارد که فراخور عالم ماده نیست. در امر تربیت نیز زمانی که زیردستان ما فعل صحیح و پسندیدهای انجام دادند علاوه بر پرداخت اجر مادی، آنان را از اجری معنوی نیز بهرهمند کنیم؛ زیرا اجر و پاداشهای دنیوی محدود است و آنچه محدودیت ناپذیر است اجر معنوی است به عنوان مثال آنان را در سفره دعایمان جا دهیم.
بلند همتی
قرآن کریم در ارتباط با قرضالحسنه فرمود «مَّن ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللّهَ قَرْضًا حَسَنًا» کلمه قرض در زبان عرب به معنی قیچی کردن است و قیچی «مقراض» نام دارد، بنابراین کسی که قرضالحسنه میدهد همت خود را از عالم دنیا و عقبی قطع میکند و هیچ یک از دنیا و آخرت را طلب نمیکند و تنها طالب مولی و رضای اوست و در تمام امور فقط با خداوند معامله میکند. ما نیز باید هم نفس خود را والا همت کنیم و هم مربوبین خود را بلند همت تربیت کنیم و همت آنان را معطوف به خداوند نماییم.
سوره مبارکه بقره، آیه 249
«فَلَمَّا فَصَلَ طَالُوتُ بِالْجُنُودِ قَالَ إِنَّ اللّهَ مُبْتَلِيكُم بِنَهَرٍ فَمَن شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي وَمَن لَّمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّي إِلاَّ مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِيَدِهِ فَشَرِبُواْ مِنْهُ إِلاَّ قَلِيلًا مِّنْهُمْ فَلَمَّا جَاوَزَهُ هُوَ وَالَّذِينَ آمَنُواْ مَعَهُ قَالُواْ لاَ طَاقَةَ لَنَا الْيَوْمَ بِجَالُوتَ وَجُنودِهِ قَالَ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلاَقُو اللّهِ كَم مِّن فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللّهِ وَاللّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ»
«چون طالوت با لشكريان [خود] بيرون شد گفت خداوند شما را به وسيله رودخانهاى خواهد آزمود پس هر كس از آن بنوشد از [پيروان] من نيست و هر كس از آن نخورد قطعا او از [پيروان] من است مگر كسى كه با دستش كفى برگيرد پس [همگى] جز اندكى از آنها از آن نوشيدند و هنگامى كه [طالوت ] با كسانى كه همراه وى ايمان آورده بودند از آن [نهر] گذشتند گفتند امروز ما را ياراى [مقابله با] جالوت و سپاهيانش نيست كسانى كه به ديدار خداوند يقين داشتند گفتند بسا گروهى اندك كه بر گروهى بسيار به اذن خدا پيروز شدند و خداوند با شكيبايان است»
محبوبیت مربی
نکته دیگر آنکه در تربیت صحیح باید مربی به قدری محبوبیت داشته باشد که زمانی که فردی را از خود میداند بهترین پاداش برای وی محسوب شود.
اجر معنوی
در امر تربیت باید گاهی اوقات پاداشها معنوی باشد همچنانکه طالوت پاداش کسانی که از امرش اطاعت کنند و از آبی که نوشیدنش تنها به اندازه یک مشت ممنوع است را همراهی با خود و بودن در گروه خود عنوان کرد.
اعتدال در محدودیت
نکته دیگر آنکه محدودیتها و ممنوعیتها باید محدود باشد در غیر این صورت تخلف افراد از محدودههای مجاز زیاد میشود، بنابراین اگر در مجموعه تحت نظرمان گاهی با تخلفات زیادی روبرو میشویم شاید یکی از عوامل آن کثرت محدودیتی است که ما ایجاد کرده ایم.
در تربیت صحیح انسان حریص به دنیا نیست و به قدر نیاز از آن استفاده میکند همچنانکه طالوت به سپاهیانش رخصت داد به اندازه یک مشت آب بنوشند.
تاریخ جلسه : 98/11/7 ـ جلسه 15
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»