سیاست چیست؟
«فردی از امام حسن مجتبی علیهالسلام درباره سیاست پرسید. حضرت فرمودند: «سیاست به معنای رعایت حقوق خداوند، حقوق زندگان و حقوق مردگان است.
حقوق خداوند عبارت است از انجام آن چه او خواسته و پرهیز از انجام آن چه که نهی کرده است.
حقوق زندگان عبارت است از قیام به انجام امور واجبی که نسبت به برادرانت (نزدیکان) بر عهده داری و نیز به تأخیر نینداختن انجام خدمت نسبت به امت خود (مردم) و نیز آن که خود را برای ولیّامرت (رهبر و پیشوا) خالص گردانی آن گونه که او خود را برای امت خالص کرده است.
اما حقوق مردگان عبارت است از آن که نیکیهای آنان را به یاد آورده و از بدی آنان چشمپوشی نمایی چرا که آنان پروردگاری دارند که به حساب آنان رسیدگی میکند»»[1]
حضرت امام حسن مجتبی علیهالسلام در فرمایش خود تعریف متفاوتی از سیاست بیان مینمایند که چه بسا این تعریف از ذهن بسیاری از افراد دور باشد. سیاست در لغت به معنای برنامهریزی و تدبیر امور میباشد. در مکتب حسنی، سیاست به معنای رعایت حقوق خداوند و حقوق مردم اعم از مرده و زنده است.
حقوق خدا
حق خداوند انجام واجبات و مستحبات و ترک محرمات و مکروهات است. رعایت احکام الهی بخشی از سیاستمداری است.
در ارتباط با حقوق مردم، حضرت موارد متفاوتی را نسبت به زندگان و مردگان بیان مینمایند. برای تبیین حقوق زندگان نیز، آنان را به سه گروه تقسیم کرده و به طور جداگانه حق هر یک را بیان مینمایند:
حقوق زندگان
الف) حق نزدیکان و برادران دینی و به عبارت دیگر وظیفه فرد در برابر آنان که از نظر پیوند یا عقیده به او نزدیک هستند آن است که نسبت به انجام مسئولیت خود در برابر آنان کوتاهی نکرده و برای عمل به وظایف خود کمر همت ببندد. به بیان دیگر، رابطه نزدیک با فردی نباید موجب شود که حقوق او نادیده گرفته شود.
ب) حق مردم -افرادی که رابطه نزدیکی با فرد نداشته لکن در کنار یکدیگر امتی را تشکیل میدهند- آن است که شخص پیشتاز در خدماترسانی به آنان بوده و از انجام هر عمل خیری که در توان اوست؛ دریغ نورزد.
ج) حق ولیامر، پیشوا و رهبرِ بر حق جامعه آن است که فرد نسبت به او خالصانه و صحیح کار کند همانگونه که او برای امت خالصانه و صحیح کار میکند. در رأس ولاة امر حضرات معصومین و اکنون حضرت ولیّعصر عجلاللهتعالیفرجه قرار داشته لکن در زمان غیبت ولیفقیه جانشین ایشان است.
حقوق اموات
در ادامه حضرت، حقوق مردگان را بیان نمودند. وظیفه فرد در قبال مردگان آن است که نیکی و خیرات آنان را به یاد آورده و آن را بیان کند؛ از طرفی نسبت به کاستیها و نواقص آنان چشمپوشی داشته باشد زیرا خداوند اعمال آنان را مورد محاسبه قرار میدهد.
یکی از فواید ذکر خیر اموات آن است که خیرات آنان در تاریخ حبس نشده و از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود و این خود نوعی ترویج معروف به حساب میآید.
لازم به یادآوریست که این حق مربوط به مردگان با ایمان میباشد.
سیاست ما عین دیانت ماست
سیاستی که حضرت در کلام خود تعریف نمودند همان سیاستیست که عین دیانت ماست؛ زیرا امری افزون بر محدوده دین ندارد؛ فرد احکام شرعی را رعایت کرده و تعمال صحیحی با نزدیکان، اطرافیان و رهبر بر حق جامعه خود دارد. همچنین او نسبت به وظیفه خود در قبال کسانی که زمانی همراه او در دنیا بوده و اکنون مرگ آنان را به سرای ابدی منتقل نموده است؛ واقف بوده و سعی بر انجام آن دارد.
به عبارت دیگر، سیاسی بودن به معنای بیپروا نظر دادن و هتک حرمت سران جامعه نیست بلکه به معنای ارتباط صحیح با خالق و مخلوق است.
حضرات معصومین، خود در رأس سیاستمداران عالم و تدبیرکننده امور بندگان هستند آن جا که آنان را مخاطب قرار داده و عرضه میداریم:
«السلام علیکم یا اهلبیت النبوة و … ساسةالعباد»[2]
گفتگوی پدر و پسر(6)
در روایتی، امیرالمؤمنین علیهالسلام از امام حسن مجتبی علیهالسلام مجموعه سؤالاتی پرسیده و ایشان پاسخ دادهاند[3]؛ به عبارت دیگر پرسش و پاسخ هر دو از معصوم است. نکته قابل توجه دیگر در این روایت، پاسخهای کوتاه و عمیق امام حسن علیهالسلام است؛ باید از این بزرگوار مختصر و مفید حرف زدن را آموخت.
در ادامه به قسمتی از این گفتگو اشاره میشود:
تعریف دلاوری
«حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام از امام حسن مجتبی علیهالسلام پرسیدند: «فَمَا الْمَنْعَة؟» «دلاوری و نیرومندی چیست؟» ایشان پاسخ دادند: «شِدَّةُ الْبَأْسِ وَ مُنَازَعَةُ أَعَزِّ النَّاس» «شدت اقتدار و توانایی رویارویی با قدرتمندترین افراد».»[4]
توان علمی، عملی، مالی، جسمی و… دلاور به اندازهای است که توانایی رویارویی با قدرتمندترین افراد را دارد.
تعریف عقل
«حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام از امام حسن مجتبی علیهالسلام پرسیدند: «فَمَا الْعَقْل؟» «عقل چیست؟» ایشان پاسخ دادند: «حِفْظُ الْقَلْبِ كُلَّ مَا اسْتَوْدَعْتَه» «در دل نگاه داری آن چه را که نزد آن به ودیعه گذاشته شده».»[5]
امام حسن مجتبی علیهالسلام عقل را به رازداری تعریف مینمایند. یکی از مصادیق کلام حضرت، سخنانی است که دیگران نزد فرد به امانت گذاشته و شایسته نیست سایر افراد از آن باخبر شوند.
مصداق دیگر این کلام، معارفی است که در قلب انسان جای گرفته و بازگو کردن آن نزد هر فردی خطای بزرگی میباشد.
غافل کیست؟
«حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام از امام حسن مجتبی علیهالسلام پرسیدند: «فَمَا الْغَفْلَة؟» «غفلت چیست؟» ایشان پاسخ دادند: «تَرْكُكَ الْمَسْجِدَ وَ طَاعَتُكَ الْمُفْسِد» «ترک (مراجعه به) مسجد و فرمانبرداری از انسان فاسد».»[6]
مسجد را میتوان نماد جایگاه بندگی دانست. بر این اساس، کسی که جایگاه بندگی خویش را ترک کند؛ غافل محسوب میشود.
همچنین، ویژگی دیگر غافل، پیروی از افرادی است که خواستار فساد و تباهی او میباشند. فساد به معنای فاقد نفع و بیبهره بودن میباشد و مُفسدین کسانی هستند که با اعمال خود وجود دیگران را غیرنافع مینمایند.
تاریخ جلسه: 87/11/21 ـ جلسه شانزدهم
این جلسه ادامه دارد…
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] الحیاة(ترجمه احمد آرام)، ج 6، ص 620، «سأله رجل عن السّیاسة فقال: السّیاسة أن ترعى حقوق اللَّه، و حقوق الأحیاء، و حقوق الأموات. فأمّا حقوق اللَّه فأداء ما طلب و الاجتناب عمّا نهى. و أمّا حقوق الأحیاء فهی أن تقوم بواجبك نحو إخوانك و لا تتأخّر عن خدمة امّتك، و أن تخلص لولی الأمر ما أخلص لأمّته… و أمّا حقوق الأموات فهی أن تذكر خیراتهم و تتغاضى عن مساوئهم، فإنّ لهم ربّا یحاسبهم»
[2] مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره
[3] بحارالانوار( ط – بیروت)، ج 75، ص 102/ کشف الغمۀ فی معرفۀ الائمه علیهمالسلام، ج 1، ص 568 و 569
[4] حلیة الأبرار فی أحوال محمد و آله الأطهار علیهم السلام، ج 4، ص 50
[5] حلیة الأبرار فی أحوال محمد و آله الأطهار علیهم السلام، ج 4، ص 50
[6] حلیة الأبرار فی أحوال محمد و آله الأطهار علیهم السلام، ج 4، ص 50