«وَ أَرْكَاناً لِتَوْحِیدِهِ»
«(خدای سبحان) شما معصومین را ارکان توحید قرار داد.»
در این فراز به حضرات معصومین علیهمالسلام گفته میشود: خدای سبحان شما را ستون و پایههای توحید قرار داده است.
ركن به معنی پایه بسیاری قوی است.
و توحید از باب «تفعیل» به معنی نسبت یگانگی به خدای سبحان دادن است.
توحید علمی
توحید به دو درجه علمی و عینی تقسیم میشود. توحید علمی از نسبت یگانگی به خدای سبحان دادن سخن میگوید و توحید عینی به این معناست كه در كل عالم یك وجود بیشتر نیست، و همه موجودات آیه، نشانه و جلوه او هستند.
در توحید علمی از طریق دلیل و برهان اثبات یگانگی خدای سبحان میشود و این اثبات با نزدیكی به ولایت حضرات معصومین علیهمالسلام میسر میگردد.
در نظام عالم هر اثری نشان از مؤثری دارد و خود به خود ایجاد نشده كل عالم نشان میدهد كه یك مؤثر و یك موجب هست، آن عرب بیابان نشینی كه میگوید: «الْبَعْرَةُ تَدُلُ عَلَى الْبَعِیر وَ آثَارَ الْقَدَمِ تَدُلُّ عَلَى الْمَسِیر»[1]؛« پشكل گوسفند علامت این است كه گوسفندی از اینجا رد شده است آثار قدم گوسفند دلیل گذشتن گوسفند از این مسیر است».
توحید عینی
در محضر پیامبر صلیاللهعلیهوآله شاگردی نكرده ولی در حد خود استدلال اثبات توحید دارد در توحید علمی، از طریق حضرات معصومین با اَدله و براهین با یگانگی حق آشنا میشویم، ولی توحید عینی به پاكسازی وجودی نیاز دارد. باید از رذائل دور شد و با پیوست به مقام ولایت حضرات معصومین علیهمالسلام یگانگی خدا را در كل عالم مشاهده كرد.
به دریا بنگرم دریا تو بینم
به صحرا بنگرم صحرا تو بینم
به دریا و درو و كوه و در و دشت
به هرجا بنگرم تنها تو بینم
مراحل توحید علمی
اهل فن توحید علمی را به چند مرحله تقسیم كردهاند:
مرحله اول: تصور، این مرحله توحید ذهن است و در خارج اثری ندارد. در مرحله تصور با وساطت معصوم علیهمالسلام تصور میشود كه كل عالم یك خالق، یا یك رب و یك رزاق و… دارد.
این مرحله همان مرحله فطرت است، قرآن میفرماید:
«فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیها»[2]
« این فطرتى است كه خداوند، انسانها را بر آن آفریده»
همه مردم این مرحله از توحید را دارا هستند.
مرحله دوم : تصدیق، یعنی اعتراف به آنچه تصور میكنیم كه در نظام عالم یك خالق و یك رزاق و یك مدّبر و یك … است، قرآن میفرماید:
«أَ فِی اللَّهِ شَكٌّ فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْض»[3]
«آیا در خدا شكّ است؟! خدایى كه آسمانها و زمین را آفریده»
خدا از كفار این تصدیق را طلب میكند، آیا در وجود خدا شك دارید؟ خدایی كه آفریننده آسمانها و زمین است. اول تصور معبود و بعد اعتراف به حضور او و در مرحله سوم نسبت یگانگی دادن به معبود است.
«أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِد»[4]
«معبود شما خداى یگانه است.»
«لَوْ كانَ فیهِما آلِهَةٌ إِلاَّ اللَّهُ لَفَسَدَتا»[5]
«اگر در آسمان و زمین، جز«اللَّه» خدایان دیگرى بود، فاسد مىشدند.»
نزاع بر سر خواستههای بشر است یكی خواهان برف و باران و دیگری خشكی میخواهد، یكی خواهان سرما و دیگری گرماطلب است.
در مرحله سوم: توحید بشر به جایی میرسد كه باور میكند در كل سماوات و ارض یك وجود بیشتر حاكم نیست و تنها به او نسبت یگانگی میدهد.
مرحله چهارم : توحید عملی است این مرحله مبرا دانستن معبود از همه نواقص است، خدا صمد است و نیازی به احدی ندارد. نیاز نقص است و خدا از نقص به دور است، «لَمْ یلِدْ وَ لَمْ یولَدْ»[6]؛«(هرگز) نزاد، و زاده نشد» چون در هر دو حالت نقص است. سبحان الله منزه است از هر نقصی كه تصور شود معبود به هیچ چیز نیازمند نیست او حتی به بندگی بندگان نیز محتاج نیست.
در مرحله پنجم: صفات الهی عین ذات میشود و ذات از صفات جدا نمیگردد. در جوشن كبیر هزار صفت ذكر میشود كه هر یك عین ذات است و جدای از یكدیگر نیستند حتی خود صفات نیز از یكدیگر جدا نیست اگر خدا با صفت رزاقیت پذیرفته میشود سایر صفات او پشت همین صفت پنهان است، این گونه نیست صفت شافی بودن او از سایر اوصافش جدا باشد هر چند كه انسان برای هر امری یك قسمت از آن صفات را مشاهده میكند.
اثر شناخت معصومین در توحید علمی
در این فراز گفته میشود: «وَ أَرْكَاناً لِتَوْحِیدِهِ» شناخت معصومین علیهمالسلام در توحید علمی انسان نقش اساسی و تعیین كننده دارد. حضرات معصومین علیهمالسلام مرحله تصور و تصدیق و یكی دانستن ذات و صفات را به هر خواهانی میآموزند. معصومین علیهمالسلام پایگاههای توحید در عالم هستند و هر كس كه به این بزرگواران نزدیك شود از توحید علمی بهره كافی میبرد.
راهکار دستیابی به توحید عینی
و امّا توحید عینی مرحلهای است كه هر كسی به آن دست نمییابد، زیرا این توحید به پیش نیازهای تزكیه و تهذیب و پیرایش و دفع رذیله محتاج است. هیچ كس به این مرحله نمیرسد مگر با وساطت معصوم علیهمالسلام.
امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرمایند:
«ما رایت شیئا الا و رأیت اللَّه قبله و بعده»[7]
«من چیزی را ندیدم مگر این كه قبل از آن چیز و با آن چیز و بعد از آن چیز خدا را دیدم»
یعنی در عالم خدا را دائماً و بیپرده مشاهده كردن و اینكه اشیاء مانع دید حق نشوند، دست یابی به این توحید نیز با وساطت معصوم علیهمالسلام به دست میآید.
تقسیم بندی توحید به توحید ذاتی و صفاتی و افعالی
توحید ذات
توحید ذات: بودن یك وجود در عالم است و وجودی بدون در نظر گرفتن اوصاف او، او واجب الوجود است (هو) عاری از هر صفتی « لا اله الا هو» هیچ صفتی برای حضرت حق در نظر گرفته نمیشود در «هو» سخن از ذات است.
توحید ذاتی افق بالایی است كه تنها خدا خود نسبت یگانگی به خود میدهد.
«شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَ الْمَلائِكَةُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قائِماً بِالْقِسْطِ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزیزُ الْحَكیمُ» [8]
«خداوند، (با ایجادِ نظامِ واحدِ جهانِ هستى،) گواهى مىدهد كه معبودى جز او نیست؛ و فرشتگان و صاحبان دانش، (هر كدام به گونهاى بر این مطلب،) گواهى مىدهند؛ در حالى كه(خداوند در تمام عالم) قیام به عدالت دارد؛ معبودى جز او نیست، كه هم توانا و هم حكیم است.»
همچنین به پیامبرش میگوید: نسبت یگانگی به خدای سبحان بده:
«قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ»[9]
«بگو: خداوند، یكتا و یگانه است»
«هو» ذات یگانه و واجب الوجود است.
فردی میگوید: مدتی عبادتها و مراقبههای خاص داشتم كه حضرت خضر را خواب دیدم ایشان به من گفتند[10]: « یا هو یا من لا هو الا هو » از خدا خالص خدا را بخواه، البته چون كه صد آمد نود هم پیش ما است و قطعاً خدای ذات همان خدای صفات است امّا در توحید ذات باید وصال به ذات خدا را درخواست كرد و چشم به اوصاف او نداشت.
توحید صفات و راه دستیابی به آن
و اما توحید صفاتی آن است كه خداوند را مستجمع جمیع صفات دانست، الله ذاتی است كه مستجمع جمیع صفات جلالیه ، جمالیه است. توحید صفاتی عین ذات و جدای از ذات نیست امّا در مرحله صفات جلوهگری حق مشاهده میشود، جلوهگری رأفت و قدرت و علم و حكمت و … گفته میشود خداوند با اوصاف خویش قائم به موصوف است امّا در توحید صفات چندان صفات تجلی دارند كه توحید ذات حضرت حق در پی تجلی صفات او پنهان است.
اگر كسی به این مرحله از توحید ذات دست یابد صفات كمالیه را در عالم فقط یك وجود میبیند صفات علیرغم تعدد ظاهری تعدد حقیقی ندارند، چون صفت عین ذات است و از ذات جدا نیست.
البته دریافت این مباحث و ادراك این مطالب بدون وساطت معصوم علیهمالسلام بیمعناست مثلاً آن كه باور دارد خدا رزاق است یعنی كثیر روزی میدهد نه قلیل، او هم رزق روح را میدهد و هم رزق جسم را ، هم رزق این عالم را و هم رزق آن عالم و هم رزق ظاهر و هم رزق باطن را میدهد این خدای رازق بصیر و علیم و حكیم و … هم هست.
گاهی انسان در اوصاف حضرت حق قائل به تجزی میشود و اوصاف او را از هم تفكیك میكند خدا را رزاق میداند امّا بصیر نمیداند او را حی میداند امّا حلیم نمیداند.
دستیابی به درك یكپارچگی اوصاف حضرت حق فقط با وساطت معصومین علیهمالسلام انجام میشود. همه صفات خداوند سبحان در وجود مقدس همه حضرات معصومین علیهمالسلام به تمامه جلوهگر است، یعنی همه صفات خدا در پیامبر صلیاللهعلیهوآله به طور كامل جلوهگر است و پیامبر صلیاللهعلیهوآله آیینه تمام نمای حق است و همه معصومین علیهمالسلام به تبع رسول الله صلیاللهعلیهوآله آینه كامل حضرت حقاند. «أَوَّلُنَا مُحَمَّدٌ وَ آخِرُنَا مُحَمَّدٌ وَ أَوْسَطُنَا مُحَمَّدٌ وَ كُلُّنَا مُحَمَّد»[11]
توحید افعالی و ارکان آن
و امّا توحید افعالی : هر فعل حَسنی كه در عالم اتفاق میافتد، فعل خدای سبحان است. یك فاعل برای ایجاد حسن در عالم بیشتر نیست و آن خدا است. رسیدن به توحید افعالی بنده را به جایی میرساند كه او هیچ یك از حسنات خود را از خویش نمیداند بلكه همه را لطف حضرت حق میداند.
هر كس در خیرات قبل از آنكه فاعلیت خویش را ببیند باید فاعلیت حضرت حق را ببیند و نباید برای خود وجود استقلالی قائل باشد، بلكه همهی خیرات به یك اصل و ریشه منتهی میشود و از یك آبشخور آبیاری میشود.
اركان این توحید نیز حضرات معصومین علیهمالسلام هستند هر چه به حضرات معصومین علیهمالسلام نزدیكتر شویم فاعلیت خدا را در همه امور وجودی میبینیم البته باید ذكر شود كه اثر خداوند سبحان فقط در حسنات متجلی میگردد زیرا سیئه نبود و عدم حّسنه است و حضرت حق از آن رو كه واجب الوجود است عدم و نیستی با او سازگاری ندارد.
مثلاً بداخلاقی عدم خوش اخلاقی است. اصل، حسن خلق است. خدای سبحان نعمت خوش اخلاقی را به بنده عطا میكند و بد اخلاقی امری عدمی است پس هر كجا رذیله و نقصی هست در آنجا خدا نیست و فاعلیت حضرت حق نقشی ندارد بلكه منیتها خودنمایی میكند. رسیدن به هر یك از این مراحل توحید فقط با وساطت معصوم علیهمالسلام صورت میگیرد.
در ادعیه ماه رجب دعایی داریم:
«فَبِهِمْ مَلَأْتَ سَمَاءَكَ وَ أَرْضَكَ حَتَّى ظَهَرَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْت»[12]
«خدایا ! همه آسمانها و زمینها را به واسطه معصومین علیهمالسلام پر كردی»
آنها كل عوالم را پر كردهاند تا بهواسطه آنها یك چیز ظاهر شود و آنهم یگانگی خدای سبحان است. تمام عوالم پر از جایگاه حقیقی معصومین علیهمالسلام است و معصومین به اذن حق در عالم این نقش را بر عهده دارند. « لا اله الا انت » اگر اینها را از حد عوالم ظاهری فراتر ببریم خواهیم گفت: حضرت حق اراده كرده تا آسمان و زمین و قلب و روح و وجود و جسم از توحید پر شود و توحید در آن ظهور كند و یگانگیاش آشكار شود كه همه آن بهواسطه معصومین علیهمالسلام است.
معصومین، ستون توحید
«وَ أَرْكَاناً لِتَوْحِیدِهِ» ستون توحید معصوم است، كارهای توحیدی ما روی ساختمان ولایت پایه گذاری میشود، در كارهای خالصانه فاعلیتی برای خود منظور نمیكنیم بلكه در ابتدای كار بسم الله و در انتهای آن « اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم» میگوییم چون پایه توحید ما بر ساختمان ولایت بنا شده است، اگر ستون محكم ولایت نباشد ما حتی یك كار خالصانه در پرونده اعمالمان نداریم.
«رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَة»[13]
«پروردگارا! به ما در دنیا(*نیكى*) عطا كن»
گفته شده حسنه در این دعا ولایت امیرالمؤمنین علیهمالسلام است كه در دنیا به افراد عطا شده است، چون در پی پذیرش ولایت حضرت و توسل به وجود ایشان میتوان كار خالصانه انجام داد زیرا منِ پذیرش بندگی را پر رنگ میكند. اتصاف به صفت عبودیت با وساطت معصوم علیهمالسلام صورت میگیرد ، عبد وقتی عبد است كه واقعاً موحد باشد، تمام موحد شدن ما با وساطت حضرات معصومین علیهمالسلام صورت میگیرد . ولایت بیتوحید واقعاً ولایت نیست و توحید بیولایت توحید نیست.
تاریخ جلسه: 91/10/6 ـ جلسه
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] بحارالانوار،ج3،ص 55
[2] سوره مبارکه روم،آیه 30
[3] سوره مبارکه ابراهیم،آیه 10
[4] سوره مبارکه کهف،آیه 110
[5] سوره مبارکه انبیا،آیه 22
[6] سوره مبارکه توحید،آیه 3
[7] درخشان پرتوی کافی از اصول کافی، ج1،ص 115
[8] سوره مبارکه آل عمران،آیه 18
[9] سوره مبارکه توحید،آیه 1
[10] التوحید(للصدوق)،ص 89
[11] بحارالانوار،ج26،ص6
[12] ادعیه ماه رجب
[13] سوره مبارکه بقره،آیه 201