بحثی که امسال در محضر امیرالمؤمنین علیهالسلام دنبال میکردیم بحث مرگ بود، قرارمان این بود که با شناخت حقیقت مرگ به جای ترس از مرگ نگاهمان را به این پدیده تغییر بدهیم و اقدامات لازم را در این جهت داشته باشیم.
امیرالمومنین علیهالسلام در ادامه خطبه 221 میفرماید:
«فَكَأَنْ قَدْ أَتَاكُمْ بَغْتَةً فَأَسْكَتَ نَجِيَّكُمْ وَ فَرَّقَ نَدِيَّكُمْ وَ عَفَّى آثَارَكُمْ وَ عَطَّلَ دِيَارَكُمْ وَ بَعَثَ وُرَّاثَكُمْ يَقْتَسِمُونَ تُرَاثَكُمْ بَيْنَ حَمِيمٍ خَاصٍّ لَمْ يَنْفَعْ وَ قَرِيبٍ مَحْزُونٍ لَمْ يَمْنَعْ وَ آخَرَ شَامِتٍ لَمْ يَجْزَعْ فَعَلَيْكُمْ بِالْجَدِّ وَ الِاجْتِهَادِ وَ التَّأَهُّبِ وَ الِاسْتِعْدَادِ وَ التَّزَوُّدِ فِي مَنْزِلِ الزَّادِ وَ لَا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا كَمَا غَرَّتْ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ مِنَ الْأُمَمِ الْمَاضِيَةِ وَ الْقُرُونِ الْخَالِيَةِ الَّذِينَ احْتَلَبُوا دِرَّتَهَا وَ أَصَابُوا غِرَّتَهَا وَ أَفْنَوْا عِدَّتَهَا وَ أَخْلَقُوا جِدَّتَهَا وَ أَصْبَحَتْ مَسَاكِنُهُمْ أَجْدَاثاً وَ أَمْوَالُهُمْ مِيرَاثاً لَا يَعْرِفُونَ مَنْ أَتَاهُمْ وَ لَا يَحْفِلُونَ مَنْ بَكَاهُمْ وَ لَا يُجِيبُونَ مَنْ دَعَاهُمْ فَاحْذَرُوا الدُّنْيَا فَإِنَّهَا غَدَّارَةٌ غَرَّارَةٌ خَدُوعٌ مُعْطِيَةٌ مَنُوعٌ مُلْبِسَةٌ نَزُوعٌ لَا يَدُومُ رَخَاؤُهَا وَ لَا يَنْقَضِي عَنَاؤُهَا وَ لَا يَرْكُدُ بَلَاؤُهَا» [1]
«مانند آن است که (مرگ) ناگهان نزد شما آمده و رازگویان شما را خاموش ساخته، و مشاورینتان را متفرق نموده، و آثار و نشانههایتان را نابود، و شهرهایتان را بیصاحب کرده، و ورّاثتان را برانگیخته که ارثتان را قسمت کنند بین خویشاوندان خاصّی که (آنهنگام به تو) سود نداشته، و خویشاوند اندوهگینی که جلو (مرگ را از تو) نگرفته و بین خرسند شوندهای که (از مرگ تو) اندوهناک نگشته، پس بر شما باد سعی و کوشش (بطاعت و بندگی) و آماده بودن و توشه برداشتن (برای سفر آخرت) در جای توشه گرفتن، و زندگی دنیا شما را فریب ندهد چنانکه پیشینیان شما را که گذشتند و رفتند فریب داد، آنان که شیر آن را دوشیدند (بهره بسیار بردند) و فریب آن را خوردند (لذت و خوشی آنان را از حساب و دادرسی روز رستاخیر غافل نمود) و شماره آن را از بین بردند (روزهایش را به بیخبری بسر رساندند) و تازهی آنها را کهنه کردند (جوانی را به پیری رساندند) خانههایشان گورها و دارائیشان میراث دیگران گردید، هرکه بر سر گورشان آید نمیشناسد، و به کسی که برایشان بگرید اهمیت نمیدهد ، و به کسی که آنها را بخواند پاسخ نمیدهند ، پس از دنیا بپرهیزید که بسیار مکر کننده و فریب دهنده و بازی دهنده است، بخشندهای است پس گیرنده و پوشانندهای است کَنَنده (اگر چند روزی به کسی رو آورده کالائی به او ارزانی دارد به زودی به او پشت کرده از او پس میگیرد) آسایش آن همیشگی نیست، و رنج آن بسر نمیرسد و بلاء و درد آن آرام نمیگیرد (پس خردمند به چنین دنیائی دل نبسته تا ممکن ات رضا و خشنودی خدا و رسول را بدست میآورد)» .
از خصوصیات مرگ
«فَكَأَنْ قَدْ أَتَاكُمْ بَغْتَةً»؛ «مانند آن است که (مرگ) ناگهان نزد شما آمده»
حضرت در این فراز فضایی را فراهم میکنند که گویا همین الان ناگهان مرگ بر شما وارد شده، حضرت نمیفرمایند در آینده بر شما وارد میشود بلکه میفرمایند تصور کنید همین الان آمده است.
قطع ارتباطات
«فَأَسْكَتَ نَجِيَّكُمْ»؛ «و رازگویان شما را خاموش ساخته»
مرگ چندان به سرعت میآید که حتی اجازه نمیدهد اگر شما با بغل دستی خود پچ پچ میکنید آن نجوا به پایان برسد بلکه آناً بر شما وارد میشود و شما را ساکت میکند.
«فَأَسْكَتَ نَجِيَّكُمْ» وقتی مرگ بیاید ارتباط شما با اطرافیانتان قطع میشود.
استاد بروجردی در توضیح این عبارت مثالی میزنند و میفرمایند: فرد متدینی که سالهای پیش از دنیا رفته، در زمان حیاتش شبها حدود دو ساعت در نماز شب ضجّه میزد و گریه میکرد اما ظاهراً او به فردی بدهکار بوده در حالیکه نوشتهای در اینباره به جا نگذاشته بود و کسی از بدهکاری او مطلع نبوده است، بعد از 12 سال که از مرگ این فرد گذشته بود کسی او را در خواب میبیند و خواب خود را برای عالمی بازگو میکند ایشان میگوید قطعاً این فرد به یکی از بستگان خویش بدهکار است، این مثال معلوم میکند که مرگ هر نجوایی را خاموش میکند چه نجواهای دنیای مادی و چه نجواهای دنیای آخرتی، در این دوازده سال این فرد نتوانسته حتی پیامی به اطرافیان خویش در این عالم بفرستد و آنها را متوجه بدهی خود کند .
«وَ فَرَّقَ نَدِيَّكُمْ»؛«و مشاورینتان را متفرق نموده»
شما در حال مشورت با دیگری بودید زمانی که مرگ آمد میان شما و مشاورتان تفرقه انداخت و شما را از مشاورتان جدا کرد، نه میتوانید مشاوره بدهید و نه میتوانید مشاوره بگیرید، تمام ارتباطات با مرگ قطع میشود چنانچه هیچ اثری از فرد باقی نمیماند.
محو آثار
«وَ عَفَّى آثَارَكُمْ»؛«وآثار و نشانههایتان را نابود ساخته»
ورود مرگ باعث میشود که به سرعت ردپای شما در این عالم محو گردد گویا در خانه خودتان آدمی به نام شما زندگی نمیکرده است.
مرگ آثار ما را محو میکند به گونهای که هیچ اثری از ما باقی نمیماند. استاد بروجردی از قول یکی از مفسرین در ذیل آیه 103 سوره مبارکه نساء درباره وقتهای نماز میفرمایند:[2]
وقت نماز مغرب زمانی است که عمر انسان غروب میکند و رو به افول میرود و فرد از دنیا میرود، وقت نماز عشاء زمانی است که هیچ اثری بعد از مرگ از انسان به جای نمیماند و همه آثار او بعد از مرگش محو میشود.
انسان میتواند در این عالم به گونهای زندگی کند که آثار او بعد از مردن محو نشود، اگر درست زندگی کنیم و عالم و متقی و در زمره بندگان صالح خدا باشیم حتماً بعد از مرگمان از ما آثاری باقی میماند و وقتی نمازگزاران در پایان نماز به عباد صالح خدا سلام میدهند شامل ما هم میشود. «اَلسَّلامُ عَلَینا وَ عَلی عِبادِ اللَّه الصّالِحینَ»
«وَ عَطَّلَ دِيَارَكُمْ»؛«و شهرهایتان را بیصاحب کرده»
موطن های شما معطل میماند گویا خانههایتان خالی و معطل دیگری مانده است.
تقسیم شدن ارث
«وَ بَعَثَ وُرَّاثَكُمْ يَقْتَسِمُونَ تُرَاثَكُمْ بَيْنَ حَمِيمٍ خَاصٍّ لَمْ يَنْفَعْ وَ قَرِيبٍ مَحْزُونٍ لَمْ يَمْنَعْ وَ آخَرَ شَامِتٍ لَمْ يَجْزَعْ»؛ «و ورّاثتان را برانگیخته که ارثتان را قسمت کنند بین خویشاوندان خاصّی که (در آن هنگام به تو) سود نداشته، و خویشاوند اندوهگینی که جلو (مرگ را از تو) نگرفته و بین خرسند شوندهای که (از مرگ تو) اندوهناک نگشته»
مرگ وارثین شما را تحریک میکند که ارث را تقسیم کنند (چه بسیار دعواها و نزاعها که زمان تقسیم ارث پیش میآید).
«یقتسمون» باب افتعال است و نحویون از (باب افتعال) اراده پذیرش امری را کردهاند.
با این فعل حضرت بیان میدارند که باید بپذیرند که ارثشان تقسیم شود.
معنای دیگر باب افتعال، شدّت است یعنی با چنان شدت و استحکامی ارثیه را تقسیم میکنند که دیگری مقدار بیشتری برندارد.
انواع وراث در کلام امیرالمومنین
طبق فرمایش حضرت ما تَرَک شما میان چند گروه تقسیم میشود:
- «بَيْنَ حَمِيمٍ خَاصٍّ لَمْ يَنْفَعْ» کسی که بسیار نزدیک به شما بوده اما هیچگاه فایدهای برایتان نداشته است،
- «وَ قَرِيبٍ مَحْزُونٍ لَمْ يَمْنَعْ» کسانی که در شمار نزدیکان شما هستند و اتفاقاً بسیار شما را دوست میداشتند و از مرگ شما غصهدار شدند اما به هیچ شکلی نتوانستند با مرگ مقابله کنند و مانع مرگ شما شوند.
- «وَ آخَرَ شَامِتٍ لَمْ يَجْزَعْ» گروه دیگری که نه در مرگ شما جزع و فزع داشتهاند و نه از رفتنتان ناراحت میشوند.
حضرت در این فرازها چنان مرگ را به ما نزدیک میکنند که گویا همین الان فرا رسیده است، ایشان میخواهند برای ما روشن سازند که مرگ زمانبر نیست بلکه باید فکر کرد که همین الان مُردهاید و ارتباطتان با اطرافیانتان قطع شده و خانهای که در آن زندگی میکردید فروش رفته و اموال تقسیم شده همه چیز به همین سرعت انجام میشود.
حضرت در این فرازها میخواهند بیان دارند اوّلاً منتظر مقدمات مرگ نباشید چون مرگ بغتۀ (ناگهانی) میآید و به یکباره وارد میشود«فَكَأَنْ قَدْ أَتَاكُمْ بَغْتَةً» دائم صدای پای مرگ را در زندگی خود احساس میکنید به همین دلیل میفرمایند گمان کنید مرگ آمده است، در نگاه مرگ جوان و پیر وجود ندارد بلکه به یکباره میآید و یکی را با خود میبرد.
«بَعَثَ وُرَّاثَكُمْ يَقْتَسِمُونَ تُرَاثَكُمْ» بعد از مرگ ورّاث به میدان میآیند که نوعاً طلبکار و شاکی و ناراضیاند. هرکس باید باور کند که اطرافیان او توانایی انجام هیچکاری را برای او ندارد، اطرافیان هرچه هم دلشان برای فرد بسوزد اما اجمالاً کاری برای او نمیتوانند انجام دهند و اگر ناراحت هم بشوند تنها چند روز است.
راهکار امیرالمومنین علیهالسلام
کار و تلاش
حضرت توجه ما را به این امور جلب کردند و حالا به ما راهکار میدهند:
«فَعَلَيْكُمْ بِالْجَدِّ وَ الِاجْتِهَادِ وَ التَّأَهُّبِ وَ الِاسْتِعْدَادِ وَ التَّزَوُّدِ فِي مَنْزِلِ الزَّاد»؛«پس بر شما باد سعی و کوشش (به طاعت و بندگی) و آماده بودن و توشه برداشتن (برای سفر آخرت) در جای توشه گرفتن»
الان که زندهاید هرچه تلاش دارید بکنید و هرچه توان دارید بکار ببندید و به فعلیت برسانید.
ما راهی را در پیش رو داریم که هیچ گریزی از آن نیست اما تفاوت فراوانی است بین اینکه من به سراغ مرگ بروم یا مرگ به خواستگاری من بیاید، وقتی من به خواستگاری مرگ بروم آمادگی لازم را دارم، باید هرچه در توان داریم برای این سفر بکار بندیم و آمادگی لازم را برای آن داشته باشیم، در همین عالم توشه جمع کنیم چون دنیا محل توشه جمع کردن است.
آقای بهجت (ره) میفرمودند: در هر کار خیری اسمتان را بنویسید چون نمیدانید کدام کار خیر از شما قبول میشود. گاهی اوقات ما یک کارهای خیری میکنیم و فکر میکنیم قبول شد در صورتی که اینطور نیست و گاهی اوقات کارهای خیلی کوچکی که روی آن ذرهای حساب باز نکردیم از ما قبول میشود، به همین دلیل در تمام کارهای خیر اسممان را بنویسیم که به عنوان توشهای برای آن طرف خطمان باقی بماند.
فریب دنیا را نخورید
«وَ لَا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا كَمَا غَرَّتْ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ مِنَ الْأُمَمِ الْمَاضِيَةِ وَ الْقُرُونِ الْخَالِيَةِ الَّذِينَ احْتَلَبُوا دِرَّتَهَا وَ أَصَابُوا غِرَّتَهَا وَ أَفْنَوْا عِدَّتَهَا وَ أَخْلَقُوا جِدَّتَهَا»؛ «و زندگی دنیا شما را فریب ندهد چنانکه پیشینیان شما را که گذشتند و رفتند فریب داد، آنان که شیر آن را دوشیدند (بهره بسیار بردند) و فریب آن را خوردند (لذت و خوشی آنان را از حساب و دادرسی روز رستاخیر غافل نمود) و شماره آن را از بین بردند (روزهایش را به بیخبری بسر رساندند) و تازهی آنها را کهنه کردند (جوانی را به پیری رساندند)»
توجه داشته باشید دنیا شما را گول نزند، دنیا افراد قبل از شما را گول زده، افراد پیش از شما شیر دنیا را نوشیدهاند و مغرور به دنیا شدهاند در حالیکه مهلت آنها تمام شده و هیچ نام و نشانی از آنان باقی نماند.
«أَصْبَحَتْ مَسَاكِنُهُمْ أَجْدَاثاً وَ أَمْوَالُهُمْ مِيرَاثاً لَا يَعْرِفُونَ مَنْ أَتَاهُمْ وَ لَا يَحْفِلُونَ مَنْ بَكَاهُمْ وَ لَا يُجِيبُونَ مَنْ دَعَاهُمْ»«خانههایشان گورها و دارائیشان میراث دیگران گردید، هرکه بر سر گورشان آید نمیشناسند، و به کسی که برایشان بگرید اهمیت نمیدهند، و به کسی که آنها را بخواند پاسخ نمیدهند»
گذشتگان شما منزلهایشان قبر شد و مالشان به ارث رسید، هرکس سراغ آنها را بگیرد او را نمیشناسند، هرکس بر آنها گریه کند برایشان مهم نیست چندان در قیامت مشغول به کارند که برای آنها مهم نیست که چه کسی آمده گریه میکند، هرکس صدایشان بزند نمیتوانند جوابی را بدهند و کاری از دستشان بر نمیآید.
تاریخ جلسه؛ 95.9.1 ـ جلسه 5
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] نهج البلاغه مرحوم فیض الاسلام، خطبه221، فراز 5، ص724
[2] «فَإِذَا قَضَيْتُمُ الصَّلاَةَ فَاذْكُرُواْ اللّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِكُمْ فَإِذَا اطْمَأْنَنتُمْ فَأَقِيمُواْ الصَّلاَةَ إِنَّ الصَّلاَةَ كَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتَابًا مَّوْقُوتًا»«چون نماز را به جاى آورديد خدا را (در همه حال) ايستاده و نشسته و بر پهلوآرميده ياد كنيد پس چون آسوده خاطر شديد نماز را (به طور كامل) به پا داريد زيرا نماز بر مؤمنان در اوقات معين مقرر شده است»