شناخت امیرالمؤمنین علیهالسلام صرف گفتار و نوشتار نیست بلکه دستیابی به این معرفت به میزان تطهیری است که نصیب هریک از ما میشود.
«لا يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُون»[1]
همانطور که قرآن قانوناً برای هدایت و رحمت بندگان نازل شده اما همین قرآن برای گروهی ایجاد ترس و نگرانی میکند.
«وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنينَ وَ لا يَزيدُ الظَّالِمينَ إِلاَّ خَسارا»[2]
«و از قرآن، آنچه شفا و رحمت است برای مؤمنان، نازل میکنیم؛ و ستمگران را جز خسران (و زیان) نمیافزاید»
در کلاس شناخت امیرالمومنین علیهالسلام بر این عقیدهایم که صرف شناخت و آموزش بدون دلدادگی موجب نورانیت نمیشود، از سوی دیگر شناخت حضرت باید از زبان انسان کامل یا به عبارتی از لسان معصوم انجام شود، زیرا انسان ناقص نمیتواند کامل را معرفی کند، در نتیجه در این مسیر علاوه بر غبارروبی درون، باید در خدمت قرآن، یا معصوم قرار بگیریم تا از شناخت حضرتش تا اندازهای بهرهمند شویم.
معرفی وصی پیامبر صلیاللهعلیهوآله و القاب ایشان
در روایتی[3] پیامبر صلیاللهعلیهوآله امیرالمؤمنین علیهالسلام را معرفی میکنند[4]. سلسله سند این روایت به جابربن عبدالله انصاری میرسد:
جابر میفرماید: «وَفَدَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص أَهْلُ الْيَمَنِ- فَقَالُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ مَنْ وَصِيُّك»
گروهی از اهل یمن وارد بر پیامبر صلیاللهعلیهوآله شدند و از حضرت سؤال کردند: وصی بعد تو کیست؟
پیامبر صلیاللهعلیهوآله صراحتاً به معرفی وصی خود نمیپردازد بلکه در قالب یک سلسله آیات، وجود مقدس امیرالمومنین علیهالسلام را معرفی میکنند که در هر یک از این آیات به یکی از عناوین امیرالمومنین علیهالسلام اشاره میکنند.
امر به پناهنده شدن
پیامبر صلیاللهعلیهوآله فرمودند: «هُوَ الَّذِي أَمَرَكُمْ بِالاعْتِصَامِ بِه» وصی من آن کسی است که شما مأموریت دارید به او پناهنده شوید و به ریسمان او چنگ بزنید، «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَميعاً وَ لا تَفَرَّقُوا»[5] «به ریسمان خدا پناهنده شوید و متفرق نشوید و جدا از این ریسمان نشوید.»
آیه بیان میدارد به حبل الله متمسک شوید و پیامبر صلیاللهعلیهوآله میفرمایند: وصی من همان حبل الله است.
آنها توضیح پیامبر صلیاللهعلیهوآله را کافی ندانستند و گفتند: «يَا رَسُولَ اللَّهِ بَيِّنْ لَنَا مَا هَذَا الْحَبْل» این ریسمان چیست؟
حضرت فرمودند: «هُوَ قَوْلُ اللَّه: «إِلاَّ بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ وَ حَبْلٍ مِنَ النَّاس»[6]» این ریسمان همان گفتار خداست که یک طرف آن در دستان خدای سبحان است و طرف دیگرش در دست مردم است، مردم هرآنچه این ریسمان را محکمتر بگیرند بیشتر به خدا متصل میشوند و این ریسمان چندان به مردم نزدیک است که میتوانند به آن چنگ زنند و بالا بروند.
سپس حضرت میفرمایند: اینکه شما میبینید ریسمانی از سوی خدا و ریسمانی از سوی مردم، ظاهراً دو ریسمان است اما باطناً یک ریسمان است. «فَالْحَبْلُ مِنَ اللَّهِ كِتَابُه» ریسمانی که خدای سبحان پایین آورده کلام و قوانین اوست و ریسمانی که از جنس مردم برای آنان فرستاده شده است «وَ الْحَبْلُ مِنَ النَّاسِ وَصِيِّي»
باطن ریسمان الهی کتاب الله و باطن ریسمان خلقی وجود مقدس امیرالمؤمنین علیهالسلام است این دو یکی است زیرا چنانچه میان این دو تباین بود مردم متفرق میشدند. مردم با این ریسمان بواسطهی ولی الله از عالم ماده به عالم معنا پیوند میخورند و وظیفهی آنان چنگ زدن و رها نکردن این ریسمان است. «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَميعا»
«جَميعاً»؛ این عبارت بیان میدارد سالک به تنهایی این ریسمان را در دست نمیگیرد زیرا اعتصام فردی برای او گوارا نیست، عبارت فرد را در مقابل جمع قرار میدهد که این اعتصام باید جمعی باشد اما اگر «جمیعاً» را در مقابل تک تک اعضا و جوارح سالک قرار دهیم خواهیم گفت: همهی وجودِ فرد پناهنده به این ریسمان میشود: زبان، دست و قلب و همه اعضا و جوارحش اعتصام به حبل الله پیدا میکند.
جَنبُ الله
آنان مجدد پرسیدند: «یارَسُولَ اللَّهِ مَنْ وَصِيُّك»؟ وصی تو کیست؟
پیامبر صلیاللهعلیهوآله فرمودند:
«هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ اللَّهُ فِيهِ «أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ يا حَسْرَتى عَلى ما فَرَّطْتُ فِي جَنْبِ اللَّه…»[7]»
وصی من کسی است که خدای سبحان در قرآن در مورد او فرمود: در قیامت مردم میگویند: افسوس برمن از کوتاهیهایی که در اطاعت فرمان خدا کردم.
در توضیح گفته میشود: حسرت بر من به جهت کوتاهی و تقصیری که نسبت به «جنب الله» روا داشتیم.
- پیامبر صلیاللهعلیهوآله میفرمایند: وصی من «جنب الله» است. (جنب؛ کنارخدا)
- وصی پیامبر صلیاللهعلیهوآله کسی است که از خدای سبحان جدا نیست او جلوهی حضرت حق است. اما نوع افراد درباره وصی من کوتاهی میکنند.
سبیل
سؤال کردند: «یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا جَنْبُ اللَّه» پیامبر فرمودند: «هُوَ الَّذِي يَقُولُ اللَّهُ فِيهِ» «جنب الله» آن کسی است که خدای سبحان میفرمایند: «یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلى يَدَيْهِ يَقُولُ- يا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا»[8] «ظالم دستش را میگزد و میگوید: ای کاش من با پیامبر حرکت میکردم»
«سَبِيلًا»؛ وصی پیامبر صلیاللهعلیهوآله راه است. کسی در «راه» نمیایستد بلکه همه در حرکتاند، راه همواره سالک را به پیش میخواند. کار وصی در عالم همین است.
در قرآن «سبیل» به عنوان وصی معرفی شده است. معصوم سیر الی الله دارد، در حرکت به سوی خدای سبحان غایت وصال به امام نیست بلکه غایت، ماموم امام بودن است.
در وصال به حضرتحق، مقصد رسیدن به خدای سبحان است اما باید از طریق راه به خدا رسید.
از نتایج حرکت کردن بدون وصی
- «یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلى يَدَيْهِ» ظالم در قیامت دستش را میگزد، دست نماد توان افراد است، دست گزیدن هم به معنای حسرت خوردن است و هم کنایه از توانهای از دست رفته است.
- اگر سوال شود چرا ظالم دستش را میگزد؟ گفته میشود چون توانش را به باطل مصرف کرده است او با جدایی از امام مسیر را اشتباه حرکت کرده و هیچگاه به مقصد نمیرسد. ظالم در قیامت از آن رو حسرت میخورد که اگر با پیامبر وآل پیامبر صلیاللهعلیهوآله همراه شده بود هرگز عمرش به باطل هدر نمیرفت و استعدادهایش به فعلیت میرسید و افزایش مییافت.
حرکت بدون وصی یک حرکت دورانی است که رشدی در آن نیست.
«فَوَصِيِّي السَّبِيلُ إِلَيَّ مِنْ بَعْدِي- فَقَالُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ بِالَّذِي بَعَثَكَ أَرِنَاهُ فَقَدِ اشْتَقْنَا إِلَيْه»
وصی من راهی است که به سوی من میآید، آنان گفتند: یا رسول الله! تو را قسم میدهیم به خدایی که تو را مبعوث به پیامبری کرده وصی خود را به ما نشان بده ما مشتاق دیدار او هستیم.
تاریخ جلسه؛ 1382.7.14 ـ جلسه 2
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] سوره مبارکه واقعه، آیه 79
[2] سوره مبارکه الاسراء، آیه 82
[4] الغیبة النعمانی، النص، ص40
[5] سوره مبارکه ال عمران، آیه 103
[6] سوره مبارکه ال عمران، آیه 112
[7] سوره مبارکه زمر، آیه56
[8] سوره مبارکه فرقان، آیه 27