در انتهای دعای هفتم صحیفه از خداوند درخواست میکنیم:
«وَ لَا تَشْغَلْنِی بِالِاهْتِمَامِ عَنْ تَعَاهُدِ فُرُوضِكَ، وَ اسْتِعْمَالِ سُنّتِكَ»
«خدایا! مرا از واجبات و انجام دادن مستحبات بواسطه وجود غصهها منع نکن»
گاهی غصهها در زندگی ما زیاد است و این زیادی غصهها موجب میشود واجبات را آنچنان که تعهد دادهایم انجام ندهیم، و به مستحبات طبق سیره پیغمبر عمل نكنیم (اهتمام از باب افتعال است که یک معنای آن پذیرش است)، یعنی به جای اینکه واجب و مستحبمان را انجام دهیم، مشغول غصهخوری میشویم.
در شرح حال حضرت امام خمینی (ره) داریم که آیت الله فرقانی (ره) فرمودند:
یک روز عالمی آمد نزد امام و گفت فلان طلبه خیلی گرفتار شده. امام فوری مرا خواستند و گفتند فردا صبح ساعت 9 پاکتی به تو میدهم تا به فلان طلبه تحویل دهی، فردا صبح مصادف شد با شهادت آقا مصطفی،
آقای فرقانی میگویند : حدود ساعت نه و پنج دقیقه بود که من داخل خانه امام شدم، امام برای عرض تسلیت مردم در حیاط بودند، مرا خواستند، و گفتند: مگر ساعت نه قرار نبود پاکت را بگیری؟
پاكت را گرفتم و به در منزل آن عالم رساندم، همسر و بچه آن عالم همان صبح خبردار شده بودند که حاج آقا مصطفی شهید شدند؛ نالهشان درآمد و گفتند: در این شرایط هم امام خمینی به یاد ما هستند؟
امام با خود تعهد کرده بودند و خود را موظف میدانستند. گر چه غصه حاج آقا مصطفایی که اگر میماند خودش یک امام میشد کم نبود.
همه ما قابلیت عمل به این موارد را داریم و میتوانیم علیرغم مصیبتهای سنگین به تعهدی که دادهایم عمل کنیم، تعهد، گاه واجب است و گاه مستحب، مهم این است كه اسیر غصه نشویم زیرا نتیجه اسیر غصه شدن عمل نکردن به واجبات و مستحبات است.
به تعبیر مفسری، در متن درخواست «تَعَاهُد» آمده است نه اقامه؛ یعنی بحث این نیست که در مشکلات نمازم را نخوانم یا مستحبی را ترک کنم، بلکه تعاهد به معنای محافظت است؛ همان طور که باید بر عهدمان محافظت داشته باشیم، بر فروض و واجباتمان هم باید محافظت داشته باشیم پس اگر حزنی بر من وارد میشود آسیبی به محافظت از واجب من و آسیبی به استعمال مستحباتم وارد نکند.
مثلا ممكن است غصه خوابم را جابجا کند و یا به خوراکم صدمه بزند که این امور از مباحات است اما به واجب و مستحبم صدمه نزند.
تاریخ جلسه؛ ۹۴.۷.۲۷ ـ جلسه ۲ ـ بخش سوم
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»