درخواستها در زیارت عاشورا
در زيارت عاشورا هفت درخواست کلیدی بیان میشود. بیتردید درخواستهای افراد نماد رشد آنان است و زائر در زیارت عاشورا مییابد که با وساطت حضرت اباعبدالله چه اصلاحات و تحول بنيادی و اصولی در او ايجاد میشود. البته لازم به ذکر است که بیان درخواستها پيشنياز لازم دارد.
در کتاب مفاتيحالجنان در اعمال روز عاشورا بیان شده است که حضرت موسی وقتی با زحمت و خستگی سفر، خود را به خضر رساند، از او درخواست کرد تعلیم او را بهعهده بگیرد. حضرت خضر در این ملاقات ابتدا روضۀ امام حسين علیهالسلام را برای حضرت موسی خواند. ذكر مصيبت اباعبدالله علیهالسلام وجود حضرت موسی را آمادۀ معیّت با خضر و دریافت علم لدنی کرد.
ذکر اباعبدالله، پیشنیاز معرفت
انسان برای يادگيری و آموزش متعالی حتی اگر مملو از معرفت باشد؛ محتاج ذكر حسينی است. تا ذكر امام حسين علیهالسلام بر زبان جاری نشود، آمادگی يادگيری حاصل نمیشود. شاهد این مطلب آن است که مرحوم آيتالله گلپايگانی بر همۀ صفحات كتاب درسی خود ذکر «السَّلامُ عَليکَ يا اباعَبدِالله الحسين» را نوشته بود.
قانون کلاس درس مرحوم شيخ عبدالكريم حائری- بنيان گذار حوزه علميه قم- آن بود که در ابتدای هر درسی روضهخوان روضۀ اباعبدالله را میخواند؛ سپس درس خارج فقه يا اصول را شروع میكرد. برای آموزش فقه و اصول و شريعت نیز بايد امام حسين علیهالسلام واسطه شود؛ چون بدون این وساطت علم در وجود انسان مستقر نمیشود و از صفحۀ دل محو میشود و در عرصۀ اجرا مستأصل است. بنابراین برای استقرار يادگيری، وساطت اباعبداللهالحسین علیهالسلام لازم است؛ به همین جهت بسیاری از افراد مقیدند هر روز صبح زيارت عاشورا بخوانند؛ چون با تمام وجود یافتهاند که ذكر اباعبدالله امكان كسب معرفت را مضاعف میکند.
ارتباط معرفت و احسان امام
شخصی خدمت اباعبدالله آمد وعرض کرد: «بدهی سنگينی دارم و ديه كاملی را ضامن شدهام و بايد بدهیها را بپردازم؛ اما آه در بساط ندارم!» حضرت فرمود:سه سؤال از تو میپرسم اگر يكی از آنها را جواب دادی، يک سوم قرض تو را میپردازم، اگر دو سوال مرا جواب بدهی، دو سوم قرض تو را میدهم و اگر هر سه مسئله را جواب دادی؛ همۀ قرض تو را ادا میكنم. اعرابی گفت:«مثل شما با این عظمت از من که بیسواد هستم سوال میكنيد؟» حضرت فرمود :«از جدم رسول الله شنيدهام:« نَحنُ قَوْمٌ لانُعْطِى الْمَعْرُوفَ اِلاّ عـَلى قَدْرِ الْمـَعْرِفَةِ»[1]«ما خاندانى هستيم كه بخشش نمىكنيم مگر به اندازه معرفت اشخاص.»
بنابراین مجالس اباعبدالله علیهالسلام مجالس دانشافزایی است. بین احسان امام و معرفت تلازم وجود دارد؛ هر قدر معرفت بيشتر باشد از احسان امام بيشتر بهرهمند میشویم. گاه زائر در اثر بیمعرفتی فقط در مجالس امام حسین علیهالسلام، امور دنیوی اعم از خانه، ماشين و… را در خواست میکند و از این حقیقت غافل است که «مَتاعُ الدُّنْيا قَلِيلٌ»[2]«برخوردارى دنيا اندك و ناچيز است.» در مدرسۀ اباعبدالله به زائر آموزش داده میشود که قبل از بیان درخواست باید معرفت خاصی را کسب كند.
اکرام خاص
«فَاَسْئَلُ اللَّهَ الَّذی اَکْرَمَ مَقامَکَ وَ اَکْرَمَنی بِکَ اَنْ یَرْزُقَنی طَلَبَ ثارِکَ مَعَ اِمامٍ مَنْصُورٍ مِنْ اَهْلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ و َآلِهِ»
«پس از خدایی که مقام تو را بلند و گرامی داشت و مرا هم بهواسطۀ دوستی تو عزت بخشید، درخواست میکنم که روزی من گرداند تا در رکاب امام منصور از اهل بیت محمد صلی الله علیه و آله باشم.»
«اَکْرَمَ مَقامَکَ»، یعنی یا اباعبدالله تو دارای جايگاه ويژهای هستی. زائر در این فراز معترف است که خداوند مقامی كريمانه در اختيار اباعبدالله قرار داده است. فراز «وَ اَکْرَمَنی بِکَ»«خدا مرا بهوسیلۀ تو اكرام كرده است.» حاکی از آن است که وقتی خداوند بندهای را تحویل بگیرد، او را تحت خيمۀ امام حسين قرار می دهد.
اكرام چگونه صورت می گیرد؟
خدای سبحان در سوره مباركه اسراء آيه ٧٠ میفرمايد:
«وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَنِی آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ»
«و همانا فرزندان آدم را گرامى داشتيم و آنان را در خشكى و دريا (بر مركبها) حمل كرديم.»
تكريم به تعبير عاميانه در آغوش خداوند قرار گرفتن است. خدای سبحان در خشكی و دريا، در امور مادی و معنوی، ظاهری و باطنی، روحانی و جسمانی عهدهدار امور بندۀ خویش است. شأن بنی آدم اقتضا میکند كه در آغوش خداوند باشد و فقط عبودیّت از او مشاهده شود؛ در نتیجه خداوند عهدهدار همۀ امور او میشود.
ورود به مدرسۀ اباعبدالله که نمادی از قرار گرفتن در آغوش خداوند است، موجب میشود خدای سبحان به بنده توجه ویژهای داشته باشد و بنده نیز تمام امور مادی، معنوی، ظاهری، باطنی، جسمی و روحی خود را به خداوند بسپارد.
«حَسْبيَ الرَّبُّ مِنَ المَرْبُوبِينَ، حَسْبِيَ الخالِقُ مِنَ المَخْلُوقِينَ، حَسْبِيَ الرَّازِقُ مِنَ المَرْزُوقِينَ»[3]
«پروردگار مرا در برابر مخلوقات، کافی است و آفریدگارم مرا در برابر آفریدگان کفایت میکند و روزیدهنده مرا از روزی خورندگان کفایت میکند.»
تو بندگی چو گدايان به شرط مزد مكن
كه دوست خود، روش بندهپروری داند
هرگاه خدای سبحان بندهای را تحويل بگيرد به او میفرماید: در جایگاه مرتفع جای داری؛ یعنی در دل من جای داری و عزیز میشوی.
پیامبر اکرم، واسطۀ اکرام الهی
اما اکرام خداوند سبحان چگونه صورت میگیرد؟ اکرام خداوند در محبوب شدن و جای گرفتن در دل پيغمبر مصداق پیدا میکند. زمانی که فرد وارد خیام امام حسين علیهالسلام شد؛ خداوند زائر حسینی را در دل حبيب خود قرار میدهد و او را عزيزِ حبيب خود میکند. مانند زهیر، همبازی حضرت اباعبدالله؛ از آن جهت که برای امام حسين علیهالسلام احترام خاصی قائل بود، محبوب پیامبر اکرم شد. خداوند هر بندهای را تحویل بگیرد او را به پيغمبر حواله میدهد؛ چون «خودی» شده است و رنگ و بوی امام حسين علیهالسلام از او دیده میشود و دوست امام شده است.
مصداق محبوب پیامبر شدن
دوست داشتن پيغمبر چگونه مصداق پیدا میکند؟ چگونه زائر در دل پيغمبر به جایگاه ویژهای دست مییابد؟
زمانی که خواست خدای سبحان بر آن قرار گیرد که زائر اباعبدالله جایگاه ویژهای داشته باشد، به پیامبر اکرم بخشنامه میدهد که این فرد زائر حسین علیهالسلام است، پس او را دوست داشته باشید. تکریم افراد توسط اولیای الهی به آنها شخصیت و قابلیت میبخشد تا جایی که تنها توجه بزرگتر دینی برای آنها مهم است و توجهی به اطرافیان ندارند؛ به همین جهت سرور زایدالوصفی آنان را فرا میگیرد.
اکرام شدگان چه کسانیاند؟
انبيا و رسل و ملائکه مُكرَماند و خداوند مُكرِم آنان است؛ یعنی تافته جدا بافتهاند.
«هَلْ أَتاكَ حَدِيثُ ضَيْفِ إِبْراهِيمَ الْمُكْرَمِينَ»[4]
«آيا داستان ميهمانان گرامى ابراهيم به تو رسيده است؟»
«وَ قالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمنُ وَلَداً سُبْحانَهُ بَلْ عِبادٌ مُكْرَمُونَ»[5]
«و (كفّار) گفتند: خداوند رحمان (فرشتگان را براى خود) فرزند گرفته است! منزّه است او، بلكه (فرشتگان) بندگانى گرامى هستد.»
مکرم بودن انبیا و ملائکه، انسان را به مضاعف بودن نقش امام حسين علیهالسلام در تکریم سوق میدهد. حبيب نجار جزء مكرمين است:«بِما غَفَرَ لِی رَبِّی وَ جَعَلَنِی مِنَ الْمُكْرَمِينَ»[6]«كه پروردگارم مرا بخشيد و از گرامى داشتگان قرارم داد.» بهشتیان نیز در قرآن مکرم شمرده شده است: «فَواكِهُ وَ هُمْ مُكْرَمُونَ»[7]«انواع ميوهها و آنان مورد احترامند.» آنچه برای فرد بهشتی مهم است و چشم او را پر میکند آن است که خداوند او را تحويل گرفته است. اگر در مهمانی بهترين پذيرايی صورت بگیرد؛ اما صاحبخانه خود را نشان ندهد، این مهمانی دلپذیر نیست.
زائر در زيارت عاشورا با واژۀ «اَکْرَمَنی» بیان میکند که خدا مرا اكرام كرده است؛ يعنی همانطور كه خداوند رسل و ملائك و بهشتیها را اكرام كرده است، مرا هم اكرام كرده است.
سلامی خالصانه و کسب آبرو
زائر به علم، عمل، نيت خالص و سابقۀ خود توجهی ندارد؛ بلکه آبروی خود را با يك سلام بر امام حسين علیهالسلام که در حضور صورت گیرد، تضمین میکند؛ البته مقام شهود و حضوری که امام، در گوشه گوشه زندگی مشاهده شود: «أُولئِكَ فِي جَنَّاتٍ مُكْرَمُونَ»[8]«اينان در بهشتها گرامى داشته مىشوند.»
زائر در زيارت عاشورا با بیان «اَکْرَمَنی بِکَ» به مقام حضور میرسد و گویا بیان میکند: «مولایم! نور ولایتات در همه جای زندگی من تابیده است و هرجا بنگرم حضور تو را مییابم؛ بنابراین قبولی و رضایت تو مهم است؛ چرا که نماد «عین الله» در روی زمینی. مولای من! تو «حسين»ی! حُسن خلق، حُسن نيت، حُسن عقيده را به زائر میدهی.» با این اعتقاد آیا دیگر جایی برای معصیت وجود دارد؟!
شهود دائم در پرتو ولایت حسینی
زائر خواهان شهود دائمی ولایت حسینی در زندگی است؛ زیرا در اين صورت خود را در آغوش خدای سبحان مییاید؛ چون همۀ وجودش حسينيه شده است. در حضور مولایی که نماد عبودیت کامل است، آیا معیت دائمی با او زائر را عبد نمیکند؟!
در زيارت مطلقۀ اباعبدالله زائر با عبارت «عَبدُکَ» خود را معرفی میكند؛ یعنی همۀ زائران اباعبدالله «عبدالحسين»انند؛ چرا که هر زائری میگويد «أَنا عَبدُک» حتی اباعبدالله به زائری هم که تنها یک بار به زیارت مشرف شده است، اجازه میدهد که در زيارت بیان کند: «أَنا عَبدُک». عبدالحسین شدن، زائر را از طريق تبعيت محض به عبودیت خدا میرساند.
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] . موسوعة كلمات الامام الحسين عليه السلام، ص 765
[2] . سوره نساء، آیه 77
[3] . بحارالانوار، ج 47، ص 162
[4] . سوره ذاریات، آیه 24
[5] سوره انبیا، آیه 26
[6] . سوره یس، آیه 27
[7] . سوره صافات آیات 40 تا 42
[8] . سوره معارج، آیه 35