مقدمه
وجود امید در زندگی ما بسیار ضروری است و در لسان روایات، ناامیدی خودکشی است. امیرالمومنین علیه السلام میفرمایند :
«قَتَلَ الْقُنُوطُ صَاحِبَه»[1]
«نا امیدی صاحبش را کشت»
نا امیدی قاتل انسان است. انسان ، با قرار گرفتن تحت سلطه شیطان، خود را نا امید میبیند، گویا خود، کمر به قتل خویش بسته است.
به میزانی که امید در وجود انسان تقویت شود، روح زندگی در او دمیده شده است.
نگرانیهای ما یا مربوط به امور دنیوی است یا مربوط به امور اخروی. یا برای قیامت نگرانیم یا برای دنیا. در حالی که با امید به خدای سبحان، هم دنیا و هم آخرت، تامین است.
«مَنْ جَعَلَ اللَّهَ سُبْحَانَهُ مَوْئِلَ رَجَائِهِ كَفَاهُ أَمْرَ دِينِهِ وَ دُنْيَاه[2]»
«اگر کسی خدای سبحان را ملجأ و مرجع امید خود قرار دهد، خداوند او را تأمین می کند، چه امور دینی او و چه امور دنیوی او را»
امید بدون معرفت ممکن نیست، به همین جهت اگر ما ضرورت امیدواری را در زندگی ادراک کنیم، بایستی دائماً شناخت خود را نسبت به خدای سبحان تقویت نماییم. به میزانی که معرفت بیشتر باشد، امید قویتر است. اگر کسی یقین داشته باشد امیدوار است. ناامیدی ناشی از کمبود یقین است.
مگر میشود آدمی یقین به کریم بودن حق داشته باشد اما امید به بارش لطف الهی در زندگی خود نداشته باشد؟
ناامیدی، از مصادیق فحشاء
«… إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنكَرِ وَلَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ»[3]
«…همانا نماز (انسان را) از فحشا و منكر باز مىدارد و البتّه ياد خدا بزرگتر است و خداوند آنچه را انجام مىدهيد مىداند.»
فحشاء: چیزی است که زشت بودن آن بسیار واضح است و نیاز به فکر کردن ندارد.
منکر: یعنی زشتی ای که عقل آن را قبیح می داند.
از نگاه یکی از مفسرین یکی از مصادیق فحشاء، نا امیدی است. این که به واجب الوجود و کمال مطلق باور داشته باشیم اما از افاضهی فیض، تکریم دائم و عنایت خاص او ناامید باشیم، از مصادیق فحشاء است.
اگر نماز ما نماز حقیقی باشد مانع از ناامیدی است؛ زیرا: «إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنكَرِ»
در نماز وصل است و وصل، معرفت می آورد. به میزانی که معرفت بیشتر باشد، انسان به رحمت او امیدوارتر است.
نماز حضور است، و در صحنهی حضور حجاب و مانعی نیست، هنگامی که در محضر او حاضر میشویم، غایب از مشاهده الطاف او نیستیم. و وقتی این حضور به کرّات صورت گیرد، قطعاً امید را تقویت میکند. اگر نماز، حضور در محضر حق باشد برای ما پرده برداری میکند.
او دائم درخشش و جلوهگری دارد:
«اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْض»[4]
اگر انسان در هنگام گرفتاریها نماز بخوانیم خود را در محضر او ببینیم، دامنهی الطاف بیکران او را مشاهده نموده و از همه خلق ناامید شده و تنها توجه به او معطوف می شود:
«وَ اسْتَعينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ»[5]
در نگاهی دیگر امید به خدای سبحان، نماد همّت متعالی است، و نماز همت ما را متعالی می کند. وقتی همت غیر خدا نباشد، همهی امور فرد، با واسطه یا بیواسطه، تأمین می شود و جای نگرانی نیست.
ناامیدی از مصادیق فحشاء است و خاص کسانی است که اهل نماز نیستند. نماز، مانع ناامیدی است.
باطن ناامیدی، جهنم است
«يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذَابِ وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكَافِرِينَ»[6]
«آنان از تو عذاب فورى مىخواهند و حال آن كه جهنم بر كافران احاطه دارد.»
جهنمی که احاطه بر فرد بیاعتقاد و ناشکر دارد، جهنم ناامیدی است. هنگامی که انسان نا امید میشود خود را در تنگنا دیده و با اطرافیان درگیر است. همهی موجودی خود را در معرض نیستی میبیند و وهیچ راه گشایشی برای خود در نظر نمیگیرد.
مؤمن از رحمت خدای سبحان ناامید نیست؛ زیرا معتقد است:
«يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِب»[7]
یقین دارد که خدای سبحان اجازه نمی دهد بنده در گرفتاری ها باقی بماند. و فوق تصور او را بهره مند می کند. باطن جهنم نا امیدی است که همه ی سرمایه فرد را از بین می بَرد و اجازه نمی دهد از هیچ امری در زندگی لذت ببرد. فرد نا امید دارایی ها و توانمندی های خود را نمی بیند.
یقین به وعدههای الهی نشانه امید
«وَعْدَ اللَّهِ لَا يُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ»[8]
«(اين پيروزى) وعدهى الهى است. خداوند از وعدهاش تخلّف نمىكند؛ ولى بيشتر مردم نمىدانند.»
بعد از این که صحبت از غلبه مؤمنین بر کفار میشود میفرماید: خدا خُلف وعده ندارد اگر خدا وعدهی غلبه مؤمنین را داده است حتمی و قطعی است و البته اکثریت علم ندارند. و از آن رو که علم به صادقالوعد بودن خدا ندارند، امیدی هم به او ندارند. مبنای امید، علمی است که باید موجود باشد اما اکثریت جاهل هستند، و به همین جهت ناامید هستند.
اکثریت مردم نمیدانند که: «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ»[9]
اکثریت مردم نمی دانند که: «جاهَدُوا فينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا»[10]
ناامیدی از جنود جهل است و با عقل تباین کلی دارد. جهل با ناامیدی تلازم دارد و با امید به رحمت حق ناسازگار است. اکثریت مردم اگر قطعیت وعدههای الهی را بدانند، هرگز گرفتار تردید و ناامیدی نمیشوند. و از آن رو که نمیدانند ناامید هستند.
اما چرا اکثریت نمی دانند؟
اکثریت به میزانی خود را مشغول دنیا نمودهاند که دیگر وقتی برای نظارهی الطاف الهی برای خود باقی نگذاشتهاند.
«ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ في جَوْفِهِ»[11] خدای سبحان، دو قلب در کسی قرار نداده است. یا قلب، متوجه دنیاست یا متوجه به مولا. اگر متوجه به دنیا باشد نا امید است، و اگر متوجه به مولا باشد، تحقق وعدههای الهی را قطعی میداند.
ظرف دنیا برای تحقق همه وعدههای حق، کوچک است.
خوف مقدمهی امید است
«وَمِنْ آيَاتِهِ يُرِيكُمُ الْبَرْقَ خَوْفًا وَطَمَعًا وَيُنَزِّلُ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَيُحْيِي بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ»[12]
«و از نشانههاى الهى آن است كه برق (آسمان) را كه مايهى بيم و اميد است به شما نشان مىدهد و از آسمان، آبى مىفرستد كه زمين را بعد از مردنش زنده مىكند، همانا در اين امر براى گروهى كه مىانديشند نشانههايى قطعى است.»
از نشانه های خدای سبحان در عالم، آن است که یک لحظه درخششی را به شما نشان میدهد، یک لحظه درخششی که مسافر در بیابان هنگامی که این صاعقه را میبیند میترسد، اما امیدوار به بارش باران میشود، برای مسافر «خَوْفًا»، و برای کسی که در شهر است «طَمَعًا» است.
هنگامی که خداوند سبحان با درخششهای یک بارهای که چشم طاقت دیدن آن را ندارد، به ما عنایت دارد، ما نیز بایستی مراقبه داشته باشیم، در عرصهی بندگی آداب لازم را به کار گیریم، و از الطاف او غافل نشویم.
این خوف، مقدمهی امیدواری است. خدای سبحان یک لحظه روشن میکند تا از اطراف خود آگاه شوید. و الطاف پنهانیِ در پس پرده ی زندگی خود را مشاهده کنید.
امیرالمومنین علیه السلام میفرمایند:
وَ كَمْ لِلَّهِ مِنْ لُطْفٍ خَفِيٍّ
يَدِقُّ خِفَاهُ عَنْ فَهْمِ الزَّكِي[13]
به میزانی خدای سبحان، لطف پنهان دارد که حتی افراد زیرک هم نمی فهمند.
برقی از منزل لیلی بدرخشید سحر
وه که با خرمن مجنون دل افگار چه کرد
خدای سبحان حقایقی را یک لحظه برای شما درخشان می کند، و همین درخشش موجب رجوع بنده به خویشتن خویش است که آیا سِیر صحیحی داشته و میتواند به مقصد برسد و به مطلوب حقیقی واصل شود؟!
این نگرانی شایسته است. این خوف ما را مأمور به مراقبه و تقوا میکند و وجود آن ضروری است.
در امید، هر کس هر نعمتی را که میبیند امیدوارترمی شود.
تاریخ جلسه: 99/7/21 ـ جلسه 49
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] عیون الحکم، ص 370
[2] تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ص83
[3] سوره مبارکه عنکبوت، آیه 45
[4] سوره مبارکه نور، آیه 35
[5] سوره مبارکه بقره، آیه 45
[6]سوره مبارکه عنکبوت، آیه54
[7] سوره مبارکه طلاق، آیه 3 ـ 2
[8]سوره مبارکه روم، آیه6
[9]سوره مبارکه محمد، آیه 7
[10]سوره مبارکه عنکبوت، آیه 69
[11]سوره مبارکه احزاب، آیه 4
[12] سوره مبارکه روم، آیه 24
[13] مناجات منظوم، مفاتیح الجنان