در محضر امام رضا (ع) ـ بخش پنجاه و دوم

ماجرای رواج سحر و جادو در زمان حضرت سلیمان(ع)

 

امام حسن عسگری به نقل از پدران‍شان از امام صادق علیه‌السلام تفسیری از آیه 102 سوره مبارکه بقره نقل می‌کنند. از آن‌جا که این روایت در کتاب عیون اخبار الرضا آمده است؛ در این کلاس به توضیح آن پرداخته می‌شود:

 

«وَ اتَّبَعُوا ما تَتْلُوا الشَّیاطینُ عَلى ‏مُلْكِ سُلَیمانَ وَ ما كَفَرَ سُلَیمانُ وَ لكِنَّ الشَّیاطینَ كَفَرُوا یعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَ ما أُنْزِلَ عَلَى الْمَلَكَینِ بِبابِلَ هارُوتَ وَ مارُوتَ وَ ما یعَلِّمانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّىی قُولا إِنَّما نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلا تَكْفُرْ فَیتَعَلَّمُونَ مِنْهُما ما یفَرِّقُونَ بِهِ بَینَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ وَ ما هُمْ بِضارِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ یتَعَلَّمُونَ ما یضُرُّهُمْ وَ لاینْفَعُهُمْ وَ لَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَراهُ ما لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ وَ لَبِئْسَ ما شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ لَوْ كانُوا یعْلَمُون»[1]

«و (یهود) آنچه (ازافسون و سحر كه) شیاطین (از جنّ و انس) در عصر سلیمان مى‌‏خواندند، پیروى كردند. سلیمان هرگز (دست به سحر نیالود و) كافر نشد ولكن شیاطین، كفر ورزیدند كه به مردم سحر و جادو مى‌‏آموختند.
و (نیز یهود) از آنچه بر دو فرشته، هاروت و ماروت، در شهر بابل نازل شده بود (پیروى نمودند. آن‌ دو فرشته سحر را براى آشنایى با شیوه ابطال آن به مردم مى‌‏آموختند) و به هیچكس چیزى نمى‌‏آموختند مگر اینكه قبلًا به او مى‌‏گفتند: «ما وسیله آزمایش شما هستیم! (با به كار بستن سحر) كافر نشوید (و از این تعلیمات سوءاستفاده نكنید)»
ولى آن‌ها از آن دو فرشته مطالبى را مى‌‏آموختند كه بتوانند به وسیله آن میان مرد و همسرش جدایى بیفكنند (نه اینكه از آن براى ابطال سحر استفاده كنند). ولى هیچگاه بدون خواست خدا، نمى‌‏توانند به كسى ضرر برسانند. آن‌ها قسمت‏‌هایى را فرا مى‌‏گرفتند كه براى آنان زیان داشت ونفعى نداشت و مسلّماً مى‌‏دانستند هر كس خریدار اینگونه متاع باشد، بهره‌‏اى در آخرت نخواهد داشت و به راستى خود را به بد چیزى فروختند؛ اگر مى‌‏فهمیدند!»

 

امام حسن عسگری علیه‌السلام در تفسیر این آیه فرمودند:

 

«شیاطین كافر، سحر و جادوهایى بر (اهل) مملكت سلیمان مى‏خواندند و یهودیان از آن سحر و جادوها پیروى كرده، گمان مى‏‌بردند:«چون سلیمان با آن سحر و جادوها پادشاهى مى‏‌كرده، ما نیز با همان روش، عجائب و معجزاتى از خود بروز مى‏دهیم تا مردم مطیع ما شوند!» همچنین یهودیان می‌گویند:«سلیمان كافر و ساحرى ماهر بود و با سحرش به پادشاهى و قدرت رسیده بود»اما خداوند سخن آنان را ردّ كرده و فرمود: «و سلیمان كافر نبود» و آن طور كه اینها مى‌‏گویند سحر به كار نمى‌‏برد؛ سحری که آنان به سلیمان و نیز به دو ملک الهی هاروت و ماروت -که بر بابل نازل شده بودند نسبت دادند.

بعد از زمان حضرت نوح علیه السّلام جادوگران و فریبكاران بسیار زیاد شده بودند؛ لذا خداوند دو فرشته را به سوى پیامبر آن زمان فرستاد و به آن دو مأموریت داد كه سحر و نحوه ابطال آن را به آن پیامبر بیاموزند. او نیز آن مطالب را از آن دو فرشته دریافت كرده و به فرمان خدا آن را به مردم آموخت و به آن دو دستور داد تا به این وسیله در مقابل سحر ایستادگى كنند و آن را باطل نمایند. همچنین مردم را از اینكه سحر كنند نهى فرمودند؛ همان گونه كه انسان سمّى را به كسى معرّفى كند و پادزهر آن را نیز به او بدهد.

آن پیامبر به دو فرشته دستور داد تا به صورت بشر در آمده و آنچه را خداوند به آن دو آموخته است به مردم بیاموزند. خداوند مى‏‌فرماید: «سحر و نحوه ابطال آن را به هیچ كس نمى‌‏آموختند مگر اینكه به او بگویند: «ما وسیله امتحان بندگان هستیم تا با آموخته‏‌هاى خود، خدا را اطاعت كرده و جادوى جادوگران را ابطال نمایند و مردم را سحر و جادو نكنند. پس تو نیز با به كارگیرى این سحر و جادو و ضرر رساندن به مردم و یا با فرا خواندن مردم به اینكه معتقد شوند تو به وسیله سحر و جادو زنده مى‏‌كنى و مى‌‏میرانى و كارهایى كه جز خدا كسى قدرت بر آن‌ها را ندارد، انجام مى‌‏دهى، کفر نورز! زیرا این قبیل کارها كفر است»»

و طالبان سحر، از این مطالب، یعنى از سحرهاى شیاطین كه بر (اهل) مملكت سلیمان مى‌‏نوشتند و نیز از آنچه به آن دو فرشته- هاروت و ماروت در بابل- نازل گردید، (از این دو نوع مطلب) چیزهایى مى‌‏آموختند كه به آن وسیله بین زن و شوهر اختلاف مى‏‌انداختند. آنان كسانى هستند كه ضرر زدن به مردم را آموخته و با انواع حیله و نیرنگ و به ایهام و اشتباه انداختن و اینكه در فلان جا، فلان چیز دفن شده و فلان كس، فلان كار را كرد، نحوه و طریقه ایجاد ضرر را یاد مى‏گرفتند تا زنى (اجنبى) را محبوب مردى كرده و یا مردى را محبوب زنى كنند و به این ترتیب بین زن و شوهر جدایى اندازند.

سپس خداوند مى‏فرماید: «و آنان نمی‌توانند به كسى آزارى رسانند مگر با اذن خدا،یعنى طالبان سحر و جادو به كسى آزار نمى‏‌رسانند مگر با اذن خدا. مراد از اذن، این است كه خدای سبحان از این كار آنان اطّلاع دارد و در عین حال، ایشان را به حال خود رها مى‏‌كند و اگر مى‏‌خواست، با جبر و زور جلوى كار آنان را می‌گرفت.

سپس آیه می‌فرماید: «آنان چیزى را یاد می‌گرفتند كه به آنان ضرر رسانده و نفعى برایشان نداشت»؛ زیرا وقتى سحر را آموختند و غرض‌شان، سحر و جادو كردن دیگران و ضرر زدن به آنان باشد، در واقع چیزى را آموختند كه به دین‌شان ضرر زده و سودی برای امور دینی ندارد؛ بلكه به این وسیله از دین خداوند خارج مى‏‌شوند.

این مردم خود مى‏‌دانستند كسى كه دین خود را به این مطالب(سحر و جادو) بفروشد؛ در آخرت نصیبى از بهشت نخواهد داشت!

سپس خداوند مى‏فرماید: «خود را به بد چیزى فروختند و خود را در گرو عذاب قرار دادند. اگر مى‏‌دانستند كه‏ آخرت را فروخته و نصیب خود از بهشت را رها كرده‏‌اند، زیرا كسانى كه این سحر را مى‏‌آموختند، همان افرادى بودند كه اعتقاد داشتند كه نه پیامبر هست، نه خدایى و نه بعث و قیامتى،…»»[2]

 

سحر چیست؟ ساحر کیست؟

 

پیش از آن که به شرح گفتار امام پرداخته شود؛ لازم است از سحر تعریفی ارائه گردد. «سحر» آن است که با سخن گفتن، نوشتن یا دود کردن چیزی یا کشیدن صورت یا دمیدن در چیزی یا گره زدن و مانند آن در بدن یا عقل یا قلب مسحور اثر نمایند.

مهم‌ترین نکته آن است که در دو قسمت از آیه، سحر یکی از مصادیق کفر معرفی می‌گردد لذا ساحر، کافر است!(دو عبارت «لكِنَّ الشَّیاطینَ كَفَرُوا یعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ» و «فَلاتَكْفُرْ»)در حقیقت ساحر، در انجام امور برای خویش فاعلیت قائل بوده و با توصیه‌های نابجای خویش، دیگران را از یاد خدا غافل می‌کند. ساحر، علاوه بر آن که خود را از بندگی خداوند محروم کرده، دیگران را نیز از وصال به حق بازمی‌دارد.

 

سوءاستفاده از لطف خدا

 

خدای سبحان به منظور دفع آسیب ساحران، دو فرشته را به سوی آنان فرستاد تا ابطال سحر را به آنان بیاموزند لکن مردم، به جای آموختن ابطال سحر برایشان منفعت داشت؛ انجام سحر را آموختند که عملی سراسر ضرر و شر بود.

بنابراین لازم است افراد توجه داشته باشند اذکار و ادعیه‌ای را که آموخته و به خواص آن پی می‌برند می‌بایست صرفا برای اصلاح امورات خویش و دستیابی به اهداف الهی به کار گیرند؛ زیرا اگر از آن‌ها برای ضرر به دیگران استفاده کرده و یا قصد انجام امور غیرالهی را داشته باشند؛ مشمول آیه قرار گرفته و مانند مردمانی می‌شوند که از اوراد ابطال سحر سوءاستفاده کردند.

همچنین، کفر مطرح شده در آیه در مقابل شکر، به معنای ناسپاسی در نظر گرفته شود؛ این نکته به دست می‌آید عدم استفاده صحیح و خداپسندانه از اذکار و ادعیه یکی از مصادیق ناشکری است.

 

سحر به اذن خداوند انجام می‌شود؟

 

نکته دیگری که امام مطرح نمودند؛ تفسیر «بإذن الله» در آیه بود. در آیه بیان شده است که ضرری که توسط ساحران به دیگران می‌رسد؛ به إذن خداوند است. امام کلمه «إذن» را تعبیر به «علم» نموده و یادآور شدند که این امر به اطلاع خدای سبحان انجام می‌شود نه به اذن او، زیرا پروردگار هیچگاه اجازه انجام حرام را به کسی نخواهد داد. به بیان دیگر، خدای سبحان به خوبی می‌داند که مردم به وسیله آن چه از دو فرشته آموختند به یکدیگر آسیب می‌رسانند لکن سنت خداوند، استفاده از جبر برای جلوگیری از انجام خطای بندگان نیست.

اگر سؤال شود چرا خداوند سبحان اثر اذكاری را كه در مسیر اصلی خود به كار گرفته نمی‌شود، از بین نمی‌برد؟

پاسخ آن است که:‌ «سنت خدای سبحان آن است كه در دست هر یك از بندگان نعماتی قرار ‌داده و ایشان را با آن آزمایش ‌كند. همه بندگان مختار آفریده شده‌ و می‌توانند نعمات و دارائی‌های خویش را آن گونه که اراده نمایند؛استفاده كنند.گاه استفاده از نعمات در مسیر حق و صحیح بوده و گاه بنده دارائی خویش را در مسیر نادرست مصرف می‌کند:

«إِنَّا هَدَیناهُ السَّبیلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً»[3]

«ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاكر باشد (و پذیرا گردد) یا ناسپاس!»

 

عاقبت ساحر

 

حضرت در فرمایش خویش، به صراحت بیان می‌کنند که ساحر، از دین خداوند جدا گشته و خارج می‌شود؛ مانند پوست حیوان، که پس از ذبح آن را سلاخی می‌کنند(ینسَلِخونَ)

جالب تر آن که جادوگران و ساحران، خود به خوبی آگاه هستند که آخرت خویش را به بهای خوشی چند روزه دنیا فروخته و گرفتار خسارت بزرگی خواهند شد و سرانجام وارد جایگاه بدی خواهند شد لکن آن‌ها عمق فاجعه را به خوبی درک نمی‌کنند!

 

هشدار!

 

در روزگار ما نیز كم نیستند كسانی كه گرفتار سحر و جادوگری شده‌اند و یا العیاذ بالله برای رسیدن به هدف خویش دست به دامان جادوگران شده‌اند. لازم به یادآوری است که سحر حرام بوده و ساحر از راه حرام ارتزاق می‌كند. همچنین آن كس كه برای سحر كردن دیگران پولی به ساحر می‌پردازد؛ مال خود را در راه حرام خرج كرده است.

فالگیری یا کف‌بینی امری متفاوت از سحر و جادوست اما آن نیز حرام می‌باشد. پیشگوئی یا کهانت در زمره مكاسب محرمه قرار دارد.

 

تاریخ جلسه: 87/2/23 ـ جلسه بیست و هفتم

این جلسه ادامه دارد…

برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی

 


[1]سوره مبارکه بقره، آیه 102

[2]«فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ‏ وَ اتَّبَعُوا ما تَتْلُوا الشَّیاطِینُ عَلى‏ مُلْكِ سُلَیمانَ وَ ما كَفَرَ سُلَیمانُ‏ قَالَ اتَّبَعُوا مَا تَتْلُو كَفَرَةُ الشَّیاطِینِ مِنَ السِّحْرِ وَ النَّیرَنْجَاتِ عَلَى مُلْكِ سُلَیمَانَ الَّذِینَ یزْعُمُونَ أَنَّ سُلَیمَانَ بِهِ مَلَكَ وَ نَحْنُ أَیضاً بِهِ فظهر [نُظْهِرُ] الْعَجَائِبَ حَتَّى ینْقَادَ لَنَا النَّاسُ وَ قَالُوا كَانَ سُلَیمَانُ كَافِراً سَاحِراً مَاهِراً بِسِحْرِهِ مَلَكَ مَا مَلَكَ وَ قَدَرَ مَا قَدَرَ فَرَدَّ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَیهِمْ فَقَالَ‏ وَ ما كَفَرَ سُلَیمانُ‏ وَ لَا اسْتَعْمَلَ السِّحْرَ الَّذِی نَسَبُوهُ إِلَى سُلَیمَانَ وَ إِلَى‏ ما أُنْزِلَ عَلَى الْمَلَكَینِ بِبابِلَ هارُوتَ وَ مارُوتَ‏ وَ كَانَ بَعْدَ نُوحٍ ع قَدْ كَثُرَ السَّحَرَةُ وَ الْمُمَوِّهُونَ‏فَبَعَثَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَلَكَینِ إِلَى نَبِی ذَلِكَ الزَّمَانِ بِذِكْرِ مَا تَسَحَّرَ بِهِ السَّحَرَةُ وَ ذِكْرِ مَا یبْطِلُ بِهِ سِحْرَهُمْ وَ یرُدُّ بِهِ كَیدَهُمْ فَتَلَقَّاهُ النَّبِی ع عَنِ الْمَلَكَینِ وَ أَدَّاهُ إِلَى عِبَادِ اللَّهِ بِأَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَأَمَرَهُمْ أَنْ یقِفُوا بِهِ عَلَى السِّحْرِ وَ أَنْ یبْطِلُوهُ وَ نَهَاهُمْ أَنْ یسْحَرُوا بِهِ النَّاسَ وَ هَذَا كَمَا یدَلُّ عَلَى السَّمِّ مَا هُوَ وَ عَلَى مَا یدْفَعُ بِهِ غَائِلَةُ السَّمِّ. ثُمَّ قَالَ عَزَّ وَ جَلَ وَ ما یعَلِّمانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى یقُولا إِنَّما نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلا تَكْفُرْ یعْنِی أَنَّ ذَلِكَ النَّبِی ع أَمَرَ الْمَلَكَینِ أَنْ یظْهَرَا لِلنَّاسِ بِصُورَةِ بَشَرَینِ وَ یعَلِّمَاهُمْ مَا عَلَّمَهُمَا اللَّهُ مِنْ ذَلِكَ فَقَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ‏ وَ ما یعَلِّمانِ مِنْ أَحَدٍ ذَلِكَ السِّحْرَ وَ إِبْطَالَهُ‏ حَتَّى یقُولا لِلْمُتَعَلِّمِ‏ إِنَّما نَحْنُ فِتْنَةٌ وَ امْتِحَانٌ لِلْعِبَادِ لِیطِیعُوا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فِیمَا یتَعَلَّمُونَ مِنْ هَذَا وَ یبْطِلُوا بِهِ كَیدَ السَّحَرَةِ وَ لَا یسْحَرُوهُمْ‏ فَلا تَكْفُرْ بِاسْتِعْمَالِ هَذَا السِّحْرِ وَ طَلَبِ الْإِضْرَارِ بِهِ وَ دُعَاءِ النَّاسِ إِلَى أَنْ یعْتَقِدُوا أَنَّكَ بِهِ تُحْیی وَ تُمِیتُ وَ تَفْعَلُ مَا لَا یقْدِرُ عَلَیهِ إِلَّا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَإِنَّ ذَلِكَ كُفْرٌ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ‏ فَیتَعَلَّمُونَ‏ یعْنِی طَالِبِی السِّحْرِ مِنْهُما یعْنِی مِمَّا كَتَبَتِ‏ الشَّیاطِینُ عَلَى مُلْكِ سُلَیمَانَ مِنَ النَّیرَنْجَاتِ‏ وَ مِمَّا أُنْزِلَ‏ عَلَى الْمَلَكَینِ بِبابِلَ هارُوتَ وَ مارُوتَ‏ یتَعَلَّمُونَ مِنْ هَذَینِ الصِّنْفَینِ‏ ما یفَرِّقُونَ بِهِ بَینَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ‏ هَذَا مَا یتَعَلَّمُ الْإِضْرَارَ بِالنَّاسِ یتَعَلَّمُونَ التَّضْرِیبَ بِضُرُوبِ الْحِیلِ وَ التَّمَائِمِ‏ وَ الْإِبْهَامِ وَ أَنَّهُ قَدْ دَفَنَ فِی مَوْضِعِ كَذَا وَ عَمِلَ كَذَا لِیحَبِّبَ الْمَرْأَةَ إِلَى الرَّجُلِ وَ الرَّجُلَ إِلَى الْمَرْأَةِ وَ یؤَدِّی إِلَى الْفِرَاقِ بَینَهُمَا فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَ‏ وَ ما هُمْ بِضارِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ‏ أَی مَا الْمُتَعَلِّمُونَ بِذَلِكَ بِضَارِّینَ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ یعْنِی بِتَخْلِیةِ اللَّهِ وَ عِلْمِهِ فَإِنَّهُ لَوْ شَاءَ لَمَنَعَهُمْ بِالْجَبْرِ وَ الْقَهْرِ ثُمَّ قَالَ‏ وَ یتَعَلَّمُونَ ما یضُرُّهُمْ وَ لا ینْفَعُهُمْ‏‏ لِأَنَّهُمْ إِذَا تَعَلَّمُوا ذَلِكَ السِّحْرَ لِیسْحَرُوا بِهِ وَ یضُرُّوا فَقَدْ تَعَلَّمُوا مَا یضُرُّهُمْ فِی دِینِهِمْ وَ لَا ینْفَعُهُمْ فِیهِ بَل ینْسَلِخُونَ‏ عَنْ دِینِ اللَّهِ بِذَلِكَ‏ وَ لَقَدْ عَلِمُوا هَؤُلَاءِ الْمُتَعَلِّمُونَ‏ لَمَنِ اشْتَراهُ‏ بِدِینِهِ الَّذِیینْسَلِخُ عَنْهُ بِتَعَلُّمِهِ‏ ما لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ‏ أَی مِنْ نَصِیبٍ فِی ثَوَابِ الْجَنَّةِ ثُمَّ قَالَ عَزَّ وَ جَلَ‏ وَ لَبِئْسَ ما شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ‏ وَ رَهَنُوهَا بِالْعَذَابِ‏ لَوْ كانُوا یعْلَمُونَ‏ أَنَّهُمْ قَدْ بَاعُوا الْآخِرَةَ وَ تَرَكُوا نَصِیبَهُمْ مِنَ الْجَنَّةِ لِأَنَّ الْمُتَعَلِّمِینَ لِهَذَا السِّحْرِ الَّذِینَ یعْتَقِدُونَ أَنْ لَا رَسُولَ وَ لَا إِلَهَ وَ لَا بَعْثَ وَ لَا نُشُور…»، عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج 1، ص 268

[3]سوره مبارکه انسان، آیه 3

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *