امام زمان شناسی ـ جلسه اول

شناخت حضرت ولی عصر عجّل الله فرجه

 

شناخت ما نسبت به امام عصر عجل الله فرجه امری است واجب. البته حقیقت این شناخت در عهد الست صورت گرفته، و آموختن‌ها صرفاً به جهت تذکر و یادآوری است. اگر در ادعیه معرفت حضرت را درخواست می‌کنیم و می‌گوییم «اللّهُمَ عَرِّفنی حُجَّتَک» در واقع می‌خواهیم معرفت اجمالی که داریم به شناخت تفصیلی تبدیل شود، یا معرفت گذشته‌مان حفظ شده و یا افزون گردد.

دلیل بر این مدعا عبارتی در زیارت سرداب است:

«الحمدُالله الّذی هَدانا لِهذا وَ عَرَّفنا أولیاءَه وَ أعداءَه»[1]

«خدا را سپاس که ما را به امام‌مان هدایت کرد و دوستان و دشمنانش را به ما شناساند».

 

در زیارت دیگر سرداب می‌گوییم:

«السَّلامُ عَلَیکَ سَلامَ مَن عَرَفَکَ بِما عَرَّفَکَ بِه الله»[2]

«سلام بر تو، سلام کسی که با معرفی‌ای که خدا از تو کرده، شما را شناخته است(یعنی معرفتش به شما، شناختی صحیح و حقیقی است)»

در زیارت آل یاسین روزانه به حضرت حجّت عجّل‌الله‌فرجه چهل سلام می‌دهیم. انسان به کسی سلام می‌کند که او را می‌شناسد، و ارتباط برقرار کردن با کسی که نسبت به او شناختی نداریم، امری بی‌جاست.

بنا به مطالب ذکر شده، معرفت ما نسبت به امام حیّ و حاضر و ناظرمان امری قدیمی بوده، و به همین جهت بسیار قیمتی است.

نقش این معرفت در زندگی ما بسیار وسیع و گسترده است. شناخت ما نسبت به امام‌مان تنها در یک بخش زندگی محدود نمی‌شود، بلکه سلامت همه شئون زندگی ما منوط به این معرفت است.

در زیارات متعددی می‌خوانیم:

«أشهَدُ أنَّ بِوِلایَتِک تُقبَلُ الأعمالُ وَ تُزَکَّی الأفعالُ وَ تُضاعَفُ الحَسَناتُ و تُمحَی السَیِّئات»[3]

 

«تُقبَلُ الأعمال»: در محضر حضرت گوایی می‌دهیم که اعمال ما از طریق قبول ولایت شما مورد قبول حق قرار می‌گیرد. واجبات‌مان، مستحبات‌مان و هر کار خیری که انجام می‌دهیم اگر فاقد ولایت حضرت باشد مقبول نیست، و تنها در صورتی که امورمان تحت ولایت امام باشد مورد قبول واقع می‌شود.

«تُزَکَّی الأفعال»: اعمال ما به وسیله ولایت حضرت از زشتی و نقیصه پیرایش می‌شود.

اگر «تزکی» را به معنی «رشد» در نظر بگیریم، طبق این فراز زیارت، با ولایت امام عصر عجّل‌الله‌فرجه اعمال مثبت ما رشد کرده، بارور شده و به ثمر می‌نشیند.

آری، تحت ولایت حضرت، هم فعل‌های درست ما از نقص جدا می‌شود، هم به کمالی غیرقابل تصور می‌رسد.

«تُضاعَفُ الحَسَنات»: ما روزی را در پیش داریم که عمل‌مان بنفسه برایمان کفایت نمی‌کند. اگر تمام عمرمان هم با کسب خیر و فضیلت سپری شده باشد، آن روز کم می‌آوریم. بنابراین در طول زندگی‌مان باید به دنبال چیزی باشیم که با آن ارزش اعمال‌مان افزون گردد.

نقش ولایت حضرت ولیعصر عجّل‌الله‌فرجه در زندگی ما این است که حسنات ما را تا بی‌نهایت افزایش می‌دهد، افزایش بی حدّ و حصری که نیاز ما را تأمین می‌کند.

«تُمحَی السَّیِّئات»: با ولایت ایشان بدی‌های ما محو می‌شود. نور ولایت امام به گونه‌ای تا عمق ظلمات سیئه می‌تابد که هیچ اثری از آن باقی نمی‌ماند.

زمانی که به نقش «ولی الله» در زندگی‌مان واقف می‌شویم، در می‌یابیم که نه تنها برای رفع گرفتاری، و یا کسب خیر و نیکی به امام عجّل‌الله‌فرجه نیاز داریم، بلکه در گوشه گوشه زندگی‌مان عاجزانه محتاجش هستیم و باید خود را تحت ولایت حضرت قرار دهیم.

از قدیم از معرفت امام عصر عجّل‌الله‌فرجه برخوردار بودیم، اما این شناخت به رشد و افزایش نیاز دارد.

در زیارت حضرت می‌خوانیم:

«لا أرتابُ لِطُولِ الغَیبَةِ وَ بُعدِ الأمَدِ وَ لا أتَحَیَّرُ مَعَ مَن جَهَلَکَ وَ جَهِلَ بِک»[4]

یکی از آفات زمان غیبت، تردید و تحیّر است. اگر در این عصر معرفت خود را حفظ کرده، و دائماً شناخت‌مان را افزایش دهیم نه دچار تردید می‌شویم، و نه گرفتار سرگردانی.

«وَ لا أتَحَیَّرُ مَعَ مَن جَهِلَکَ وَ جَهِلَ بِک» اگر در دوران غیبت معرفت‌افزایی داشته باشیم، نه جاهل به شخص امام عجّل‌الله‌فرجه خواهیم بود نه جاهل به صفات او. هم ذات حضرت در زندگی ما نورافشانیِ خاص خواهد داشت و هم صفات حضرت.

با همه وجود باور داریم از هر لطف و نعمتی برخوردار می‌شویم، و هر توفیقی نصیب‌مان می‌شود با دعای حضرت و عنایت ایشان است.

باید در ارتباطات خود بازنگری کنیم. اگر با کسی همراه باشیم که نسبت به وجود امام عجّل‌الله‌فرجه و صفات او جاهل‌اند همچون آنها دچار حیرت و سرگردانی می‌شویم. باید در فضایی قرار گیریم که افراد عارف به امام خود باشند، و با افرادی همراه شویم که به سیر ما در جهت وصل و قرب حضرت کمک شود.

در زیارت سرداب با عبارتی دردناک مواجه می‌شویم:

«مَنْ جَهِلَ مَعْرِفَتَكَ كَبَّهُ اللَّهُ عَلَى مَنْخِرِهِ‏ فِي‏ النَّار»[5]

«اگر کسی نسبت به شناخت تو جاهل بماند (شناخت قدیمی را حفظ نکرده و شناخت جدیدی کسب نکند)، خداوند او را با بینی در آتش می‌اندازد.»

با بینی در آتش افتادن، یعنی در آتشکده دنیا سرنگون و واژگون شدن. اگر کسی به امام زمانش جاهل باشد، خداوند به گونه ای او را گرفتار عالم ماده می‌کند که نمی‌تواند هیچ صعود و عروجی به عالم بالا داشته باشد.

برای رهایی از این خطر بزرگ، لازم است بکوشیم تا هم معرفت دیرینه خود را حفظ کنیم، هم شناخت‌مان نسبت به حضرت را افزایش دهیم.

«فَلَو تَطاوَلَتِ الدُّهُورُ وَ تَمادَتِ الأعمَارُ، لَم أزدَد فِیکَ إلّا یَقیناً، وَ لَکَ إلّا حُبّاً، وَ عَلَیکَ إلّا مُتَّکَلاً وَ مُعتَمَدا»[6]

 به امام عصر عجل الله فرجه اعلام می‌کنم: آقای من! اگر برای تحقّق ظهورت، روزگار بسیار طولانی در پیش باشد، همواره یقینم، محبتم و اعتمادم به تو روزافزون می‌شود. به میزانی که ظهور شما به تأخیر افتد، یقینم بیشتر می‌شود، عشق و محبتم افزون می‌گردد و بیش از پیش روی شما حساب می‌کنم.

ضرب‌المثلی رایج داریم که «هرکه از دیده رود، از دل برود». ولی در این زیارت به مولایمان می‌گوییم هرچه غیبت شما طولانی‌تر شود، من عاشق‌تر می‌شوم، هرچه فاصله بیشتر شود همچنان اعتمادم به شماست و در جای جای زندگی‌ام حضور شما را مشاهده می‌کنم.

از امام صادق علیه السلام روایتی نقل شده که حاکی از ضرورت افزایش معرفت نسبت به امام عصر عجّل‌الله‌فرجه است.

زراره ابن اعین نقل می‌کند که امام صادق علیه‌السلام فرمودند:

«يُنَادِي مُنَادٍ مِنَ اَلسَّمَاءِ أَنَّ فُلاَناً هُوَ اَلْأَمِيرُ وَ يُنَادِي مُنَادٍ أَنَّ عَلِيّاً وَ شِيعَتَهُ هُمُ اَلْفَائِزُونَ قُلْتُ فَمَنْ يُقَاتِلُ اَلْمَهْدِيَّ بَعْدَ هَذَا فَقَالَ إِنَّ اَلشَّيْطَانَ يُنَادِي أَنَّ فُلاَناً وَ شِيعَتَهُ هُمُ اَلْفَائِزُونَ لِرَجُلٍ مِنْ بَنِي أُمَيَّةَ قُلْتُ فَمَنْ يَعْرِفُ اَلصَّادِقَ مِنَ اَلْكَاذِبِ قَالَ يَعْرِفُهُ اَلَّذِينَ كَانُوا يَرْوُونَ وَ يَقُولُونَ إِنَّهُ يَكُونُ قَبْلَ أَنْ يَكُونَ وَ يَعْلَمُونَ أَنَّهُمْ هُمُ اَلْمُحِقُّونَ اَلصَّادِقُونَ.»

«روزی از آسمان ندایی می‌آید یک والی جور (مثل یکی از ملعونین از اول تا سوم) را به عنوان امیر صدا می‌کند و بلافاصله صدای دیگری می‌آید «ان علیا و شیته هم الفائزون». راوی سؤال می‌کند ندای اول را چه کسی می‌گوید؟ حضرت می‌فرمایند «شیطان». زراره می‌پرسد: چه کسانی صادق و کاذب را تشخیص می‌دهند؟ حضرت می‌فرمایند: « کسانی که همیشه احادیث ما را ذکر می‌کردند، و مهدی عجل الله فرجه را قبل از آنکه ظهور کند باور داشتند و به صدق و حقّانیّت دین‌شان عالم بودند.»

به میزانی که با فرمایشات حضرات معصومین علیهم السلام آشنا شویم، بصیرت‌مان بیشتر می‌شود. و هرچقدر از طریق آیات و روایات بیشتر امام‌مان را بشناسیم، قدرت تشخیص‌مان بالاتر می‌رور.

روزی که آن نداهای آسمانی را بشنویم باید بتوانیم صدای حق را از صدای باطل تشخیص دهیم، پس کسب معرفت و افزایش شناخت برایمان امری واجب و ضروری است.

امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌فرمایند‌:

«بعد الخسف ينادي مناد من السماء أول النهار إن الحق في آل محمد و في آخر النهار الحق في ولد عيسى و ذلك و نحوه من الشيطان و يظهر المهدي على أفواه الناس و يشربون حبه‏»[7]

«بعد از فرورفتن لشگر سفیانی در زمین، ابتدای روز منادی ندا می‌دهد «إنّ الحق فی آل محمّد». آخر روز هم منادی ندا می‌دهد «الحَق فی ولد عیسی» (عیسی که ازدواج نکرده است، پس کاملاً معلوم است منادی ندای باطل می‌دهد) و قصد و هدفی شیطانی دارد. نام مهدی بر دهان مردم ظهور می‌کند و همه دلداده و شیفته ی او می‌شوند.»

شیفتگی و دلدادگی بدون شناخت و معرفت صورت نمی‌گیرد. مردمی که حضرت را می‌شناسند عاشق و واله‌ی او می‌شوند.

امام صادق علیه‌السلام می‌فرمایند:

« إِنَّ الْعَبْدَ يُصْبِحُ‏ مُؤْمِناً وَ يُمْسِيَ كَافِراً وَ يُصْبِحُ كَافِراً وَ يُمْسِيَ مُؤْمِنا»[8]

«مؤمن صبح می‌کند در حالیکه شب کافر است، و شب می‌کند در حالیکه صبح کافر است.»

 

کلام حضرت حاکی از این است که در آن زمان افراد در مدت کوتاهی تغییر هویت می‌دهند، و آنقدر اعتقادات‌شان در معرض آسیب است که برخی در فاصله شب تا صبح دین‌شان را از دست می‌دهند!

در زمان غیبت دین افراد بسیار آسیب‌پذیر است. مردم گاهی با زلزله‌های اعتقادی و فرهنگی، و گاهی با زلزله‌های اقتصادی دین‌شان را از دست می‌دهند. اگر بخواهیم دین‌مان محفوظ بماند باید متقی باشیم، و پیوند و ارتباط مان را با اولیاءالله روزافزون کنیم.

به محضر مولایمان عرض می‌کنیم: آقای ما! برای حفظ دیانت خود نگرانیم، و می‌ترسیم زلزله‌های روزگار به اعتقادات‌مان آسیب وارد کند. باور داریم با ولایت اهل بیت علیهم السلام دین‌مان حفظ می‌شود و ایمان و تقوا در صحنه زندگی‌مان جریان پیدا می‌کند.

مولای ما! با همه‌ی وجود به دعایتان نیازمندیم. می‌دانیم اگر معرفت و محبت‌مان به خاندان عصمت رو به افول برود، با فتنه‌های آخرالزّمان مفتون شده و دین‌مان را از دست می‌دهیم. «اللهم لا تَجعَل مُصیبتنا فی دیننا»

آقا جان! ایام سوگواری جدّ بزرگوارتان، حضرت اباعبدالله علیه السلام است. تمنا می‌کنیم به ما منّت بگذارید، در مراسم روضه ای که در کنار مزار مطهّر جدّتان دارید، ما را هم دعا کنید. آن زمان که به سر بالای نیزه، استخوان‌های در هم شکسته و خون جاری شده اش سلام می‌دهید، ما را هم با دعایی خاص یاد کنید.

 

تاریخ جلسه: 97/6/21 ـ جلسه 1

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 


[1]  بحارالأنوار، ج99،ص103

[2]  بحارالأنوار، ج99، ص117

[3]  بحارالأنوار، ج99، ص117

[4]  بحارالأنوار، ج99، ص117

[5]  بحارالأنوار، ج99، ص117

[6]  بحارالأنوار، ج99، ص117

[7]  الصراط المستقیم الی مستحقی التقدیم، ج2، ص259

[8]  کافی، ج2، ص418

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *