امید ـ بخش بیست و چهارم

تحقق امید

در دعای ابوحمزه به خدای سبحان می‌گویم:

«وَ أَنَا أَرْجُوكَ إِلَهِي حَقِّقْ رَجَائِي»

«خداوندا ! من به تو امیدبسته‌ام، امیدم را محقق کن»

«حَقِّقْ رَجَائِي» دو معنا دارد:

  1. یکی به معنای تثبیت کردن است؛ به این معنا که امیدم را تثبیت کن تا در امیدواری‌ام ثابت قدم باشم و علی‌الدوام به تو امید بندم و از غیر تو ناامید باشم.

2.معنای دیگر به فعلیت رساندن است؛ به این معنا که خداوندا امیدم را به فعلیت برسان و نسبت به انچه امیدوارم امیدم را محقق کن.

 

بنای امید بر معرفت است

 

در دعای ابوحمزه به خداوند می‌گوییم:

«إِذَا رَأَيْتُ كَرَمَكَ طَمِعْت‏»

«خداوندا ! زمانی‌که کرمت را مشاهده می‌کنم به تو طمع می‌کنم»

مبنای امید بر معرفت است، تا زمانیکه بنده معرفت به خدای سبحان نداشته باشد امیدوار به رحمت او نیست، معرفت بنده را به مولا هدایت می‌کند و از غیر او ناامید می‌سازد، همچنان‌که در جایی دیگر از دعای ابوحمزه می گوییم:

«مَعْرِفَتِي يا مَوْلايَ دَلِيلِي عَلَيْك‏»

«مولایم معرفت من مرا به تو هدایت کرده است.»

مبنای امید، معرفت است،  «مَعْرِفَتِي يا مَوْلايَ دَلِيلِي عَلَيْك‏» چون می شناسمت به سراغت می‌آیم، راهنمای من به سوی تو شناخت است، شناخت باعث می‌شود امیدوار شوم، شناخت نداشته باشم هیچ امیدی ندارم.

خدایا وقتی تو را به عنوان کریم می‌شناسم، کریم یعنی بدون درخواست عطا می‌کنی، اندازه درخواستم به من نمی‌دهی فوق تصور می‌دهی، درخواست کم می‌کنم به من زیاد می‌دهی، یک جوری می‌دهی گویا تو به من بدهکار بودی و من از تو طلبکار بودم، می‌دهی و عذرخواهی می‌کنی ببخشید دیر شد، خدایا کریم بودن تو را که می بینم طمعکار به تو یعنی امیدوار می شوم، به همین جهت ما در دعای ابوحمزه چقدر«أینَ أینَ» داریم:

«أَيْنَ فَرَجُكَ الْقَرِيبُ أَيْنَ غِيَاثُكَ السَّرِيعُ أَيْنَ رَحْمَتُكَ الْوَاسِعَةُ أَيْنَ عَطَايَاكَ الْفَاضِلَة»

داده هایت کو کجا است، من که می‌دانم هست فقط با امیدواری به ظهور رسیده و دیده می‌شود و علم الیقین ما تبدیل به عین الیقین می‌شود.

در ابوحمزه بعد از این که لیست درخواست می‌دهیم می‌گویم:

«أَ فَتَرَاك‏ يَا رَبِّ تُخْلِفُ ظُنُونَنَا أَوْ تُخَيِّبُ آمَالَنَا»

خدایا تو اینجوری دیده شوی که امیدی را که به تو بستم خلافش عمل کنی، به گمان من بی‌توجهی کنی؟ آرزوهای من را ناکام کنی؟ مگر می‌شود؟ «كَلَّا يَا كَرِيم‏» غیر ممکن است که تو بخواهی خلاف ظن و گمان من عمل کنی، غیر ممکن است ظن و امید بنده را به فعلیت نرسانی، «إِنَّ لَنَا فِيكَ أَمَلًا طَوِيلًا كَثِيراً إِنَّ لَنَا فِيكَ رَجَاءً عَظِيما» در بحث امید هرچی بیشتر جلو می رویم یاد می‌گیریم که یکی از مصادیق ظلم به خود ناامیدی است، یکی از مصادیق ظلم به خود این است که فقط روی موجودی خودم حساب باز کنم نه موجودی خدا

اشکال از خود ما است نه او، او که دارد می دهد، سفره را پهن کرده است مشکل از خودمان است به خودمان صدمه وارد می کنیم نه او، با این مقدمه که « إِنَّ لَنَا فِيكَ رَجَاءً عَظِيماً عَصَيْنَاكَ وَ نَحْنُ نَرْجُو أَنْ تَسْتُرَ عَلَيْنَا وَ دَعَوْنَاكَ وَ نَحْنُ نَرْجُو أَنْ تَسْتَجِيبَ لَنَا» صدایت زدم امیدم به این است که پاسخ من و همه اطرافیانم را می دهی.

 

تأخیر در توبه

 

«فَلَوْلاَ كَانَتْ قَرْيَةٌ آمَنَتْ فَنَفَعَهَا إِيمَانُهَا إِلاَّ قَوْمَ يُونُسَ لَمَّآ آمَنُواْ كَشَفْنَا عَنْهُمْ عَذَابَ الخِزْيِ فِي الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَمَتَّعْنَاهُمْ إِلَى حِينٍ»[1]

«و اگر پروردگار تو می‌خواست، تمام کسانی که روی زمین هستند، همگی به (اجبار) ایمان می‌آوردند؛ آیا تو می‌خواهی مردم را مجبور سازی که ایمان بیاورند؟! (ایمان اجباری چه سودی دارد؟!)»

 

حضرت یونس هشتاد سال قومش را دعوت کرد اما هرچه تلاش و کوشش نمود تبلیغ و ارشادهایش در دل مردم مؤثر نیفتاد، فقط دو نفر به او ایمان آوردند؛ چون آن­ح ضرت از دعوت قومش خسته و مأیوس شده بود ـ به جهت تبلیغ طولانی مدت ـ بر آنها غضبناک و خشمگین گردید و از میان آنها بیرون رفت، وی با آن­که مأمور نبود از آنها اعراض کند و از آن­جا هجرت نماید این کار را کرد؛ زیرا یقین داشت که خداوند بر او تنگ نمی­گیرد؛ در میان قوم عالمی بود که مردم را وادار به توبه کرد و می‌گفت نشانه‌های عذاب ظاهر شده اما هنوز زمان نزول آن فرا نرسیده، پیش از حلول عذاب توبه کنید و به رحمت خداوند امیدوار باشید. قوم نیز به توصیه عالم عمل کردند و نه تنها عذاب از آنان مرتفع شد که پیامبرشان حضرت یونس نیز به میان قوم بازگشت.

قوم یونس تنها قومی هستند که توبه را تا هنگام مشاهده عذاب به تاخیر انداختند و با این وجود توبه‌شان پذیرفته شد و از خواری و ذلت در دنیا نجات یافتند و فرصت دوباره‌ای در اختیارشان نهاده شد.

 

حتی گنهکار نباید نا امید باشد

 

آیه مصداقی بارز از امیدواری است، حتی زمانی‌که نشانه‌های عذاب دیده می‌شود هم نباید لحظه‌ای ناامید بود و باید باور کرد رحمت خداوند حتی گنهکاران را در بر می‌گیرد گرچه سزاوار عذاب باشند.

 

تفاوت توبه امیدوار و ناامید

 

یکی از نکات حایز اهمیت در آیه این است که توبه با ناامیدی نتیجه‌ای غیر از عدم قبولی ندارد و توبه همراه با امیدواری ثمره‌ای غیر از قبولی ندارد.

 

تلازم امید و خوف

 

در بطن رجاء صحیح خوف قرار دارد، انسان امیدوار هم از عذاب خداوند خائف است و هم امید به رحمت او دارد و هم تمام تلاشش را برای دریافت رحمت به کار می‌گیرد. عالمی که در میان قوم بود رجاء صحیح را در آنان ایجاد کرد و  به آنان گفت به صحرا روید و فرزندانتان را از خود جدا کنید و هریک در یک طرف صحرا باشید زمانی‌که متوجه صدای ضجه آنان شدید تمام تلاش‌تان را برای آرام کردن‌شان بکار گیرید آنان نیز چنین کردند و با تمام وجود نادم شدند و از کرده‌شان پشیمان گشتند، خدای سبحان به واسطه این کار عذاب خواری و ذلت در دنیا را از قوم یونس مرتفع کرد و فرصت مجددی به آنان بخشید.

 

فقیه حقیقی چه کسی است؟

 

عالمی که در قوم یونس بود مصداقی از فقیه حقیقی است امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌فرمایند:

«الْفَقِيهُ كُلُّ الْفَقِيهِ مَنْ لَمْ يُقَنِّطِ النَّاسَ مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ وَ لَمْ يُؤْيِسْهُمْ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ»

«فقیه کامل کسی است که مردم را از رحمت خدا نا امید نکند و انان را یاری کردن خداوند دلسرد نگرداند.»

 

گام‌هایی برای امید

 

«وَأَنِ اسْتَغْفِرُواْ رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَيْهِ يُمَتِّعْكُم مَّتَاعًا حَسَنًا إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى وَيُؤْتِ كُلَّ ذِي فَضْلٍ فَضْلَهُ وَإِن تَوَلَّوْاْ فَإِنِّيَ أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ كَبِيرٍ»[2]

«و اینکه: از پروردگار خویش آمرزش بطلبید؛ سپس بسوی او بازگردید؛ تا شما را تا مدّت معیّنی، (از مواهب زندگی این جهان،) به خوبی بهره‌مند سازد؛ و به هر صاحب فضیلتی، به مقدار فضیلتش ببخشد! و اگر (از این فرمان) روی گردان شوید، من بر شما از عذاب روز بزرگی بیمناکم!»

 

گام اول؛ پذیرش خطا

 

گام اول رجاء مقصر دانستن خود است که نتیجه آن خضوع انسان در برابر حق و طلب مغفرت از او و در عین حال امید به رحمت است.

 

استغفار از شرک

 

از دیگر گام‌های اولیه رجاء انقطاع از غیر است، یکی از اموری که باید از آن استغفار کرد رجوع به غیر خدا و درخواست از غیر اوست، آنگاه که در بحبوحه مشکلات به غیر حق رو آوردیم و از غیر او درخواست کردیم مرتکب چه شرکی شده ایم! رو آوردنی که ثمره ای غیر ناامیدی نداشت درحالیکه اگر به خداوند رو می‌آوردیم امیدمان را ناامید نمی‌کرد همچنان که در دعای ابوحمزه به خداوند می‌گوییم:

«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَا أَرْجُو غَيْرَه‏ وَ لَوْ رَجَوْتُ غَيْرَهُ لَأَخْلَفَ رَجَائِي‏»

«سپاس خدای را که غیر او را نمی‏خوانم،که اگر غیر او را می‏خواندم دعایم را مستجاب نمی‏کرد.»

 

انسان امیدوار به هیچ‌کس و هیچ‌چیز غیر او تکیه نمی‌کند و به درگاه او استغفار می‌کند «وَأَنِ اسْتَغْفِرُواْ رَبَّكُمْ» و پس از آن با تمام وجود به خداوند کامل علی الاطلاق رجوع می‌نماید«تُوبُواْ إِلَيْهِ» خداوند نیز او را از فضل بی‌شمار خود برخوردار می‌کند و رزقی بی‌شمار نصیب او می‌کند و عزت و آبرویی بی‌کران به او می‌بخشد و می‌داند اصل این بخشش در آن عالم است.

 

خطر شرک

 

در ادامه آیه قرآن کریم از زبان مطهر پیامبر اکرم صلّی‌الله‌علیه‌وآله خطاب به مؤمنین می‌گوید اگر فقط به خداوند امیدوار نباشید و مشرک شوید من نگران عذاب‌تان هستم عذابی که شما را از خداوند دور می‌کند و از رحمت او محروم می‌گرداند: «وَإِن تَوَلَّوْاْ فَإِنِّيَ أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ كَبِيرٍ».

شرک عذابی است که اگر لحظه‌ای انسان به خود واگذار شود ممکن است گرفتار آن گردد به همین جهت علی الدوام از خداوند درخواست می‌کنیم:« لَا تَكِلْنِي إِلَى نَفْسِي طَرْفَةَ عَيْنٍ أَبَدا» مرا لحظه‌ای به خود واگذار نکن.(دعایی که پیامبر اکرم صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله روزانه بارها از خداوند درخواست می‌کردند و در ادعیه‌های مختلفی همچون زیارت امام حسن عسکری یا دعای روز عرفه و … نیز آمده».

 

امید زندگی‌بخش است

 

امید چنان نیروی محرکی ایجاد می‌کند که حتی درخت خشکیده خرما را دارای خرمای تازه می‌کند.حضرت مریم در کنار درخت خشکیده خرما فارغ شد.

در این هنگام خدای متعال خطاب به حضرت مریم می‌فرماید:

«وَ هُزِّي إِلَيْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُساقِطْ عَلَيْكِ رُطَباً جَنِيًّا»

«و این تنه نخل را به طرف خود تکان ده، رطب تازه‌ای بر تو فرو می‌ریزد!»[3]

آنچه درخت را به ثمر می‌نشاسند و درخت خشکیده را دارای خرمای تازه می‌کند امید است امیدی که با حرکت همراه است، خدای سبحان حضرت مریم را هنگامی‌که تازه فارغ شده بود به تکان دادن درخت خرما امر کرد تا در آن شرایط که ناامید از خلق بود و تصور نمی‌کرد رزقی برای او و فرزندش برسد و فرمود: «وَ هُزِّي إِلَيْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ» درخت خرما را تکان بده، نه آنکه او را به استراحت و یا خوابیدن امر کند.

 

تاریخ جلسه: 99/6/23 ـ بخش 24

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 

 


[1] سوره مبارکه یونس، آیه 99

[2] سوره مبارکه هود، آیه 3

[3] سوره مبارکه مریم، آیه 25

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *