مقدمه
وجود امید را به عنوان یکی از عناصر مهم زندگی خود، لازم می دانیم و بر این باور هستیم که اگر نور امید در زندگی ما باشد امکان دستیابی به بسیاری از فضائل برای ما میّسر است و امکان دفع رذایل با سهولت صورت میگیرد.
بسیاری از بدیها به دلیل نا امیدی است و بالعکس بسیاری از کمالات به دلیل امیدواری به رحمت خدای سبحان است. راه بهرهمندی از کمالات آن است که ظرف محدود خود را شکسته و با تمسک به حق ظرفیت دریافت خود را نامحدود سازیم.
امید راه میان بُر جادهی توحید است. در امیدواری انسان نه خود را می بیند و نه تلاش خود و نه سابقه و امکانات خود را، بلکه تنها لطف او را میبیند و به لطف او امیدوار است. اصل امید، انقطاع از خلق و امیدواری به حق است.
در فرمایشات امیرالمؤمنین علیهالسلام آمده است:
«أَعْظَمُ الْبَلَاءِ انْقِطَاعُ الرَّجَاءِ»[1]
«گسترده ترین بلاء نا امیدی است»
بلای شایع در عالم، بلای ناامیدی است. شیوع این بلاء خسارات بزرگی بر پیکرهی انسانیت وارد می کند.
اگر کسی امیدوار به رحمت حق باشد خدای سبحان برای او دعای مستجاب قرار میدهد.
«إذا أراد أحدكم أن لا يسئل اللّه سبحانه شيئا إلّا أعطاه فلييأس من النّاس و لا يكن له رجاء إلّا اللّه سبحانه»[2]
«اگر کسی می خواهد هرآنچه از خدا می خواهد دریافت کند، باید امیدش را از خلق قطع نموده و تنها به خدای سبحان امید داشته باشد.»
در مدرسهی توحید، آموزش میگیریم: هیچ کس را در نظام عالم مؤثر ندانسته و تنها او را مؤثر بدانیم. و در رجاء این حقیقت به همه امیدواران ابلاغ می شود. در نگاه امیدوار، تأمین امور مادی و معنوی زندگی تنها به دست او است. اگر این مسیر طی نشود در نهایت دچار خسارت بزرگی شده ایم.
امید به رحمت بیکران حق عامل سبقت در خیرات
«إِنَّا نَطْمَعُ أَن يَغْفِرَ لَنَا رَبُّنَا خَطَايَانَا أَن كُنَّا أَوَّلَ الْمُؤْمِنِينَ»[3]
«ما اميد داريم كه پروردگارمان خطاهاى ما را ببخشد، چرا كه ما نخستين ايمان آورندگان هستيم.»
در داستان سحره فرعون ملاحظه می فرمایید: آنچه که پرونده سوء آنها را بیدرنگ نابود کرد و آنان را در زمرهی عاقبت بخیران عالم قرار داد به تصریح قرآن، روحیه ی امیدواری است.
به جای نگرانی از نپذیرفته شدن، می گویند:
ما امیدوار هستیم مربی ما گام های نازیبای ما را در طول زندگی، مورد بخشایش قرار دهد.
امید، سرعت حرکت را زیاد میکند. انسان را در وادی سبقت قرار میدهد. فرد امیدوار، منتظر نمیماند. سبک بار است. وقتی فرد امیدوار شد به سرعت، اقدام صحیح انجام میدهد.
در فضای ناامیدی کسالت و رخوت حاکم است نه سرعت و سبقت.
فرد امیدوار به رحمت خدای سبحان، روی سابقه سوء خویش متمرکز نمیشود، بلکه روی غفاریت خدا حساب باز میکند. خطای خود را در مقابل غفاریت خدای سبحان نمیبیند. علت سبکبالی او همین است که روی نواقص خود متمرکز نمیشود؛ زیرا تمرکز روی نواقص موجب سستی در حرکت می شود. نگاه امیدوار به دریای بیکران رحمت حق است که سیر او را سریع میکند.
فرد امیدوار واقع نگر هم هست. گرچه خطاهای خود را بزرگ میبیند و خود را مبرّای از عیوب نمی داند، اما امیدواری او اجازه نمیدهد که روی خطای خود متمرکز باشد. او به غفاریت حق طمع دارد: «إِنَّا نَطْمَعُ أَن يَغْفِرَ لَنَا رَبُّنَا خَطَايَانَا»
پیام های آیه:
- امید موجب میشود انسان در انتخاب خیر سرعت داشته باشد.
- امیدوار صفت حق را میبیند نه خطای خود را.
- امیدوار واقع نگر است. گرچه خطاکار است و خود را از عیوب مبرا نمیداند، اما نسبت خطای خود را به فضل حق نسبت قطره به دریا در نظر میگیرد، به همین جهت دلیلی برای اعراض از حق در زندگی خود نمیبیند.
حضرت موسی (ع)، نماد امیدواری
«فَلَمَّا تَرَاءى الْجَمْعَانِ قَالَ أَصْحَابُ مُوسَى إِنَّا لَمُدْرَكُونَ»[4]
«پس زمانى كه دو گروه همديگر را ديدند، ياران موسى گفتند: (ما به دام افتاديم و) آنان به ما دست خواهند يافت.»
«قَالَ كَلَّا إِنَّ مَعِيَ رَبِّي سَيَهْدِينِ»[5]
«(موسى به آنان) گفت: چنين نيست، قطعاً پروردگارم با من است و مرا هدايت خواهد كرد.»
شخصیت حضرت موسی به عنوان یک نماد مهم امیدواری است. هنگامی که انسان طبق فرمان الهی باشد امید به دریافت لطف دارد. و نگران خسارت و آسیب نیست.
«كَلَّا» موسی میگوید: از سوء ظن و بدبینی خود جدا شوید. مربی، صاحب ، مالک و رشد دهنده با من است، و به زودی من را راهنمایی میکند.
- تنها فرد امیدوار میتواند روح امیدواری را در دیگران تزریق کند. بزرگتر هر جامعه و خانواده باید تنها امیدش به رحمت حق باشد. خداوند سبحان راه عبور از مشکلات را به ما نشان میدهد، به همین جهت امیدوار، هیچ گاه خود را در بن بست مشاهده نمیکند، و راه نجات را مسدود نمیبیند.
«سَيَهْدِينِ»: هرکس امید دارد گشایش را دریافت میکند.
- انسان امیدوار به خدای سبحان، هرگز تردید ندارد. امید بر مبنای معرفت بنا شده است.
اگر ما در شبانه روز مکرراً از خدای سبحان درخواست میکنیم ما را در زمره «الضالین» قرار ندهد، از آن روست که “ضالین” خدا را گم کردند و امید ندارند.
امید به امکان رشد تا لحظه مرگ
«قَالُوا سَوَاء عَلَيْنَا أَوَعَظْتَ أَمْ لَمْ تَكُن مِّنَ الْوَاعِظِينَ »[6]
«(قوم عاد به حضرت هود) گفتند: پند دهى يا از پند دهندگان نباشى، براى ما برابر است (و ما تو را نمىپذيریم).»
داستان قوم عاد است که بسیار توانمند بودند و بر توان خود اعتماد داشتند.
وقتی امید به هدایت را در خود ندیدند از رشد خود ناامید شدند. به همین جهت به پیامبر خود اعلام می کنند که اندرز او برای آنان بینتیجه است. گویا باب همه خیرات و کمالات را به روی خود مسدود می بینند.
انسان امیدوار برای خود امکان رشد قائل میباشد.
در مسائل دینی امید به امکان رشد داریم که به ما توصیه شده است تا لحظهی مرگ علم بیاموزید! باب رحمت حق، همواره به روی بنده گشوده است. و در هیچ زمانی توقف برای رشد وجود ندارد.
«مَنَاهِلَ الرَّجَاءِ إِلَيْكَ مُتْرَعَةً»[7]
«خدایا من چشمه های امیدواری به سوی تو را جوشان می بینم»
گرچه هریک از ما گناهان بسیاری در پروندهی عمل خویش داریم اما چشمهی امید به فضل و رحمت الهی برای آمرزش گناهان را جوشان و خروشان میبینیم.
تاریخ جلسه: 99/7/16 ـ بخش 45
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] عیون الحکم، ص113
[2] غررالحکم، ص290
[3] سوره مبارکه شعراء، آیه51
[4]سوره مبارکه شعراء، آیه 61
[5] سوره مبارکه شعراء، آیه62
[6] سوره مبارکه شعراء ، آیه 136
[7] مفاتیح الجنان، دعای ابوحمزه ثمالی