تفسیر آیه 148 سوره آل عمران

قرآن در آیه 148 سوره آل عمران می‌فرماید:

آیه-148-آل-عمران-موسسه علمیه السطان علی بن موسی الرضا ع

حرف «فاء» در ابتدای آیه دلیل بر این است که آیه فرع بر آیه سابق است. یعنی اگر درخواست صحیح باشد بلافاصله مستجاب می‌شود.

 

 «فَآتَاهُمُ اللّهُ ثَوَابَ الدُّنْيَا»

 

خدای سبحان به دلیل درخواست جامع عطای جامع نصیب مخاطبین این آیات کرد.

 

ثَوَابَ الدُّنْيَا چیست؟

 

مفسرین در رابطه با پاداش دنیوی می‌گویند:

  1. این پاداش مقهور شدن دشمن است.
  2. ذکر خیری است که از مخاطبین آیه بر زبان دشمن جاری است
  3. امداد الهی است که برای این گروه دست یافتن به غنایم و شرح صدری است که به آنان عطا شده تا گرفتاری‌های مختلف عالم ماده به نظر آنان ناچیز جلوه کند.
  4. مرتفع شدن تردیدها و پوشاندن نازیبایی‌های آنها است.
  5. قناعت در مادیات .
  6. جلوس در محضر خوبان.
  7. خدا در دنیا خوشی را نصیب‌شان کرد، وقتی شاکر هستند خوش هستند چون در کنار هر نعمتی خدا را می‌بینند.

 

«وَحُسْنَ ثَوَابِ الآخِرَةِ»

 

انواع خوشی‌ها و ثواب‌ها و کراماتی است که خدای سبحان نصیب بنده می‌کند.

خدا برای آخرت پاداش عجیبی به آنان داده است، اسیر بهشت و آخرت نیستند بلکه اسیر مولا هستند و به خاطر رسیدن به خوشیِ آخرت کاری را انجام نمی‌دهند بلکه برای وصال به معشوق تلاش می‌کنند.

ثواب دنیا و آخرت با هم بدین معناست که در دنیا و آخرت فقط خدا را ببینی.

 

چرا کلمه «حُسْن» فقط برای ثواب آخرت ذکر شده؟

 

چون پاداش اخروی در نهایت زیبایی است و جنس پاداش اخروی زیبا است اما پاداش دنیوی همراه با گرفتاری‌های خاصی نصیب بنده می‌شود. پاداش آخرت بی‌شائبه است «وَحُسْنَ ثَوَابِ الآخِرَةِ» پاداش آخرت غیر از زیبای چیز دیگری نیست.

 

«وَاللّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ»

 

مخاطبین آیه در آیات قبل به گناهان خویش اعتراف کردند و از خدای سبحان تقاضای غفر و پوشش کردند تا نازیبایی‌های آنان پوشانده شود، اما خدای سبحان در این آیه از آنان با عنوان «محسن» یاد می‌کند و می‌فرماید خدا محسنین را دوست دارد.

 

پاداش اعتراف به زشتی‌ها

 

نکته جالب، این قسمت از آیه است که وقتی کسی خود اعتراف به بی‌ادبی و زشتی خود می‌کند و قصد مرتفع کردن زشتی‌های خود را دارد و در رفع آن نیز می‌کوشد، خدای سبحان هم بر او نام «محسن» می‌نهد و هم اعلام محبتش را به او می‌کند، این پاداش حقیقتی خداست. هر زمان بنده نیاز و فقر خود را باور کرد و اعتراف به این نیاز کند، خدای سبحان بر او عنوان «محسن» می‌نهد.

 

ثمره خدابینی در زندگی

 

خداوند سبحان در این آیه اسم خود را به بنده‌اش هبه کرده است. «یا محسن قد اتاک المسی» این عنوان به معنای آن است که او در تمام زندگی‌اش خدابین است.

محسن یعنی به مقام شهود رسیده است و در گوشه گوشه زندگی‌اش خدا را ادراک می‌کند. این عنوان بدون زحمت‌کشی به او عطا نشده بلکه صبوری کرده تا به این مقام رسیده است.

خدا صفت خود را به بنده‌ای که هم ادب حضور در محضر اولیاء را رعایت کرده و هم اعلام نیاز به محضر حق را عرضه داشته، داده است. خدا نه تنها به او این عنوان را داده، بلکه به همه عالم اطلاع می‌دهد که او را دوست می‌دارم. وقتی خدا کسی را دوست بدارد به هم عالم بخش‌نامه می‌دهد که من این شخص را دوست دارم.

 

ایجاد حُسن کار خداست

 

«فَآتَاهُمُ اللّهُ …حُسْنَ ثَوَابِ الآخِرَةِ وَاللّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ»

 

بنده در حضور اولیاء به این باور می‌رسد که ایجاد حُسن فقط کار خداست و او هرگز به خودی خود نمی‌تواند حسنه‌ای را انجام بدهد و خدای سبحان است که نام «محسن» را بر او می‌نهد؛ یعنی به حول و قوّه الهی امکان فعل حسن به بنده عطا می‌شود.

وقتی من، من هستم هیچ کار خوبی نمی‌توانم انجام دهم، زیرا من هیچ هستم و از هیچ کاری بر نمی‌آید.

کار حسنه وقتی حسنه است که به حول و قوه خدای سبحان انجام شود، پس اگر انجام آن را به خود نسبت دهم کار خراب می‌شود و اگر کار را به خدا نسبت دهم به یقین کار درست است.

 

تاثیر حرف‌ها در زندگی

 

باید دقت داشت چقدر حرف‌ها در زندگی اثر دارد. هرقدر شکسته‌تر و متواضع‌تر شوی خدا اکرامت می‌کند. این تواضع و فروتنی باید در همه امور باشد. حتی در آشپزی و انجام امور خانه برای خانم‌ها. اگر خانمی گمان کند آشپزی و تمیز کردن منزل کاری ندارد، به یقین از همین اعتماد بی‌جا ضربه می‌خورد چون روی توانایی خود حساب کرده است.

در آیات قبل مخاطبین آیه از خدای سبحان تقاضای غفر و پوشش بر گناهان و نواقص خویش را داشتند و گفتند خدایا! گاهی اوقات ادعا داشتیم، ببخش و پرده‌ای بر نواقصمان بینداز تا ادّعاهایمان دیده نشود، همین تقاضا سبب شد که خدا ثواب دنیا یعنی مواهب و فتوحاتی در این عالم و بالاترین مقامات اخروی را در عالم دیگر به آنان بدهد. خدا به آنان ابتدا عنوان «صابر» و سپس عنوان «محسن» را عطا کرد.

 

 

تاریخ جلسه: 97/8/12 ـ جلسه 124      

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *