تفسیر آیه 27 سوره انفال

قرآن در آیه 27 سوره انفال می‌فرماید:

آیه-27-انفال-موسسه علمیه السطان علی بن موسی الرضا ع

شأن نزول آیه:

 

در تاریخ آمده است که پیامبر‌اكرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله، یهود بنی قریطه را 21 روز محاصره كردند و آن‌ها از ایشان (همان‌طور كه پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله با بنی‌نضیر مصالحه كرده بود) درخواست مصالحه كردند؛ که در این مصالحه ما تمام باغ‌هایمان را در اختیار شما قرار می‌دهیم و شما هم اجازه آزادی ما را صادر كنید.

پیامبر‌ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله گفتند: شما باید به حكم سعد بن معاذ توجه كنید، زیرا آنان نظر سعد را قبول نداشتند و می‌گفتند ابولبابه که در نظرشان امین و مورد اطمینان بود را برای ما بفرست، چون خانواده و مال ابولبابه در اختیار یهود بنی قریظه بود و یهود می‌دانست چون مال و خانواده ابولبابه در دست یهود است، پیشنهادی نخواهد داد كه به مال و فرزندانش آسیبی وارد شود. ابولبابه در مشاوره به این گروه به گلوی خود اشاره كرد كه منظور او از این كار آن بود كه اگر نظر سعد را بپذیرید همه از بین خواهید رفت،‌ ابولبابه تا این نظر را داد هنوز قدمی از یهود بنی قریظه دور نشده بود كه متوجه خیانت خود، نسبت به خدا و رسول‌ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله شد به همین دلیل به مسجد‌النبی رفت و خود را به ستون مسجدالنبی بست؛ و تصمیم گرفت نه نوشیدنی بنوشد و نه طعامی بخورد مگر این‌كه خدای سبحان توبه او را قبول كند. او هفت روز خود را به ستون بست بدون آنكه هیچ نوشیدنی و خوردنی بخورد تا بعد از هفت روز بیهوش شد، خدای سبحان این آیه را نازل كرد كه توبه ابولبابه را قبول كردیم. ‌مردم برای او خبر آوردند كه خدا، توبه تو را قبول كرده، پیامبر‌ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله هم به او اعلام كرد و از او خواست تا خود را از ستون باز كند. او قسم خورد خودم باز نمی‌كنم مگر آنكه پیامبر‌‌ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله مرا باز كند،‌ پیامبر‌ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله آمدند و او را باز كردند. ابولبابه گفت من وارد محلی كه در آن گناه كرده‌ام نمی‌شوم، مگر آن‌كه همه مال خود را به عنوان صدقه‌ی توبه‌ برای خدای سبحان انفاق كنم. ‌پیامبر‌ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله گفتند می‌خواهی انفاق كنی یك سوم مالت كفایت می‌كند. ابولبابه یك سوم را انفاق كرد و توبه او توبه حقیقی محسوب شد.

 

«یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ»

 

مؤمنین در معرض خیانت

 

مفسرین در رابطه با آیه می‌گویند: مؤمنین در معرض خیانت هستند، امكان خیانت برای مؤمنین فراهم است. اگر انسان به خدا خیانت كند گویا به رسول خدا‌‌ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله هم خیانت كرده است و اگر به رسول خدا‌‌ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله خیانت كند، گویا به خدا هم خیانت كرده است. خیانت همیشه خیانت مالی نیست بلكه خیانت نسبت به اسراری است كه به عنوان امانت در اختیار انسان قرار داده می‌شود یا خیانت نسبت به اموری كه خدا به عنوان امانت به بنده‌اش سپرده است، این امانات مجموعه تكالیفی هستند كه خدا در اختیار بندگان قرار داده شده است. مؤمنین عالِم به قبح خیانت هستند و می‌دانند كه خیانت در شأن مؤمن نیست، بلكه شأن لئام است.

 

«لاَ تَخُونُواْ اللّهَ وَالرَّسُولَ وَتَخُونُواْ أَمَانَاتِكُمْ»

 

انواع خیانت در نظر مفسرین

 

مؤمنین در معرض خیانت به خدا و رسول‌ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله هستد؛ یعنی اینكه ظاهراً انسان نسبت به نظر خدا و رسول‌ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله اظهار موافقت كند در حالیكه باطناً مخالفت است. خیانت به پیامبر‌ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله این است كه ما سنت پیامبر‌ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله را مهمل بگذاریم، آدابی را كه پیامبر‌ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله به ما آموزش داده است رها كنیم در عین اینكه رسماً خود را عنوان امین معرفی می‌كنیم.

تمام علومی كه به ما می‌رسد اصلش از خود خداست و به هنگام نزول ابتدا بر قلب پیامبر‌ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله نازل شده و سپس به ما رسیده است اگر من علومی را كه از آن بهره می‌برم به خود نسبت دهم خیانت كرده‌ام. خیانت به پیامبر‌ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله این است كه در عین حال می‌دانیم،‌ علوم از سوی شرع به ما رسیده اما آن‌ها را به اسم خود، نه به اسم پیامبر‌ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله سند بزنیم. اگر كسی خدا را شناخت و دلداده غیرخدا شد خیانت به خدا كرده،‌ اگر  كسی لطف خدا را نسبت به خود مشاهده كرد در عین حال اسیر نفسانیات شد خیانت كرده است.

خدا برای انسان نقص و كمبودها را اراده نكرده به عبارت عامیانه خدا سنگ تمام گذاشته، پس چگونه انسان دلش را به غیر خدا می‌سپارد. پیامبر‌ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله همه آموزش‌ها را به انسان داده چگونه ما به سراغ نفسانیات می‌رویم و از خودمان سخن می‌گوییم.

در قرآن آمده است:

«إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَینَ أَن یحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا»[1]

در این آیه امانت طبق روایتی نماز معرفی شده و طبق روایت دیگر نعمت ولایت است، پس خیانت به امانت یعنی خیانت به تكالیفی كه خدای سبحان به انسان سپرده است یا خیانت به نعمت ولایت است،‌ اینكه انسان با ولی‌الله موافقت كامل نداشته باشد.

كلمه «خَون» به معنی نقص است همان‌طور كه ظلم به معنی نقص است، وقتی فرمود «لاَ تَخُونُواْ اللّهَ وَالرَّسُولَ » یعنی وظایف‌تان را در مقابل خدا و رسول‌ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ناقص انجام ندهید، «تَخُونُواْ أَمَانَاتِكُمْ» یعنی به امانت خیانت نكنید، كلمه امانات در آیه عطف تفسیری به خدا و رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌و‌آله است، چطور اگر به امانت خیانت كنید عقل قبیح می‌داند بیش از این قبح آن است كه به شرع خیانت كنید. عقل، خیانت را به ولی نعمت قبیح می‌داند گویا به امانتی كه به شما سپرده شده خیانت كردید.

 

خیانت بر سه نوع است

 

  1. خیانتی كه انسان نسبت به خدای سبحان دارد كه در این خیانت، اوامر خدا ناقص اجرا می‌شود.
  2. خیانتی که نسبت به پیامبر‌ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله انجام شود، این‌كه انسان در ظاهر خود را مجری اوامر پیامبر‌ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله نشان بدهد در حالی‌كه این چنین نیست.
  3. خیانت به غنائمی كه پیامبر‌ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله در اختیار افراد قرار داده، اما سرپرست و قیم این غنائم پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله بوده،‌ ایشان مؤمنین را امین دانست و فعلاً غنائم را در اختیار آنان قرار داد. مؤمنین مالك غنائم نیستند، بلكه باید با نظر پیامبر‌ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله در آن‌ها دخل و تصرف كنند.

 

عبودیت امانتی در دست انسان

 

مفسرین می‌گویند: امانتی كه خدا به انسان داده همان امانت عبودیت است كه در عهد ازل از آن‌ها تعهد این امانت را گرفته است، پس به آن امانت نباید خیانت كرد. یعنی نباید به بندگی صدمه‌ای وارد شود، خیانت به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله این است كه نسبت به تعهداتی كه به پیامبر‌ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله داده‌ایم پایبند نباشیم، پایبند به ‌تعهداتی نباشیم كه از سوی شرع برای نوع بشر آمده است همچنین خیانت به امانات منظور خیانت به معارفی است كه خدا از ازل در وجود ما قرار داده با بروز نفسانیات آن معارف ناقص می‌شود و به آن معارف صدمه‌ای وارد نكنیم.

یكی دیگر از مفسرین می‌گوید: هركسی خیانتش به جهت امانتی است كه به او سپرده شده است، مثلاً اگر خانه‌ای به كسی سپرده شود و او در آن خانه تصرف كند خیانت كرده است؛ و اگر مالی به كسی سپرده شد امین نسبت به آن مال، خود‌سرانه اقدامی كند خیانت است.

 

خیانت در امانت؛ در اعمال و حالات انسان

 

«تَخُونُواْ أَمَانَاتِكُمْ» یعنی ای مؤمنین در عمل خیانت نداشته باشید،‌ و عمل را به عامل نسبت دهید. شما مالك عمل خود نیستید،‌عمل خیر شما از خداست آن را به خود نسبت ندهید. ‌خیانت زمانی است كه مخفیانه عمل را به اسم خودتان سند بزنید،‌مثلاً فردی سند خانه‌اش را به شما بدهد و شما سند را به نام خود منتقل كنید.

مفسری می‌گوید: خیانت در حالات هم هست، خیانت در حالات این است كه خدا را شاهد بر خود نبینید و حالات خوشتان را به خودتان نسبت دهید؛ در حالی كه حالت خوش شما از سوی محول‌الاحوال، در شما ایجاد شده است.

 

حب خداوند امانتی در قلب انسان

 

همچنین مفسرین گفته‌اند: امانت، امانت قلب شما است،‌ خدا قلب را به شما امانت داده تا حبّ خدا را دراین قلوب قرار دهید. ‌اگر حبّ دنیا، در دلتان قرار بگیرد خیانت به امانت كرده‌اید. مثلاً  اگر حبّ ریاست یا حب به مال در این دل جای بگیرد، خیانت به امانت كرده‌اید.

 

مصداق‌های خیانت

 

  • مفسری می‌گوید: خیانت در امانت این است كه هرگاه ما با مؤمنین ارتباط برقرار كنیم نسبت به آن‌ها خیرخواهی نداشته باشیم.
  • همچنین گفته شده ترك امر به معروف و ترك نهی از منكر از مصادیق خیانت است، آیه در انتها می‌گوید «أَنتُمْ تَعْلَمُونَ» شما خود می‌دانید گرفتار خیانت شده‌اید. در این زمان هركس با خود درگیر می‌شود و گرفتار عذاب وجدان می‌گردد، چون حق را می‌داند.
  • مفسر دیگری بداخلاقی با مردم را خیانت می‌داند، اگر ما نسبت به مردم اخلاق نادرست داشته‌ باشیم خیانت كرده‌ایم. چون خداوند مؤمن را آفرید جبلّت و سرشت او را بر دو امر قرار داد؛ یكی حُسن خلق و دیگری سخاوت. حُسن خلق ذاتی انسان است یعنی ما می‌توانیم در ارتباط با دیگران، خوش اخلاق باشیم، اگر نیستیم خیانت كرده‌ایم چون «خَون» به معنای كم گذاشتن و ناقص كار كردن است.

 

عامل خیانت چیست؟

 

عامل خیانت چیست؟ چه اتفاقی می‌افتد كه انسان خانی می‌شود؟ علت خیانت دو امر است یا حبّ مال و یا حبّ‌ ولد.

ابولبابه خیانت كرد، چون هم مالش و هم خاندانش در اختیار یهود بود،‌ حبّ مال و فرزند اگر از حبّ خدا بیشتر باشد، موجب خیانت می‌گردد. مؤمن باید بیشترین محبت را نسبت به خدا داشته باشد

«وَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ أَشَدُّ حُبًّا لِّلَّهِ»[2]؛

اگر محبت به مال و فرزند هم سطح حبّ به خدا باشد یا مساوی با حبّ خدا باشد احتمال خیانت افزایش می‌یابد.

 

«وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ»

 

ایمان، هم نسبت به نواقص امور و هم به وقایع امور علم می‌آورد، پس هر مؤمنی اگر خیانت كند می‌داند كه خیانت كرده و چون عالمانه فعل را انجام دهد باید توبه جدی جهت ترک آن داشته باشد، میان خیانت جاهلانه و آگاهانه، خیانت عمدی و غیرعمدی تفاوت بسیاری است.

 

خیانت عالمانه و عامدانه

 

در ادامه آیه آمده است «وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ» با توجه به فعل«تَعْلَمُونَ» می‌توان گفت در این آیه سخن از خیانت عالمانه و عامدانه است. كم گذاشتن و نقص در بندگی، عالمانه و عامدانه مورد نهی شریعت است. بعضی از مفسرین می‌گویند: ایمان اقتضا می‌كند كه انسان بشناسد چه اموری محبوب خداست و چه اموری مبغوض خداست پس هر مؤمنی می‌داند كه خیانت مبغوض خداست.

 

 

 

تاریخ جلسه: 91/12/20 ـ جلسه 18     

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 


[1] آیه 72 – سوره مباركه احزاب

[2] آیه 165 – سوره مباركه بقره

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *