تفسیر آیه 5 سوره انعام

در آیه 5 سوره مبارکه انعام آمده است:

«فَقَدْ كَذَّبُواْ بِالْحَقِّ لَمَّا جَاءهُمْ فَسَوْفَ یأْتِیهِمْ أَنبَاء مَا كَانُواْ بِهِ یسْتَهْزِئُونَ»

 

«آنان، حق را هنگامی که سراغشان آمد، تکذیب کردند! ولی بزودی خبر آنچه را به باد مسخره می‌گرفتند، به آنان می‌رسد؛ (و از نتایج کار خود، آگاه می‌شوند)»

 

خداوند در آیه قبل فرمود آنها آیات رب را قبول نکردند و اعراض نمودند. در این آیه می‌فرماید: اعراض یک معنای دیگری نیز دارد و آن تکذیب است، یعنی وقتی پیغام حق توسط ما پذیرفته نشد گویا به فرستنده پیام، اتهام كذّاب بودن را وارد كرده‌ایم.

 

نتیجه اعراض

 

آیه سیر خیلی عجیبی را نشان می‌دهد، اول اعراض بعد تکذیب سپس استهزاء .

شما فکر می‌کنید همه كسانی که بی‌دین شدند از اول بی‌دین بودند؟ خیر، آیا همه آدم‌هایی که با نظام و انقلاب در افتادند، با انقلاب دشمنی داشتند؟ نه! اول از مبانی انقلاب اعراض كردند، وقتی این اعراض جریان پیدا کرد، باطنش به تکذیب منجر شد و پس از آن به مسخره كردن و دشمنی رسید .بنابراین آیه یک سیر انذار دهنده‌ای را نشان می‌دهد.

 

نکته مهم: حق سراغ انسانها می‌آید اما افراد سراغ حق نمی‌روند. «لَمَّا جَاءهُمْ» حق خودش را به افراد نشان می‌دهد اما گروهی در مقابل جلوه‌گری حقیقت، تکذیب می‌کنند.

 

نسبت دروغ دادن

 

تکذیب باب تفعیل است و یکی از معانی تفعیل تدریج است. در معرفی حق، متذكر می‌شویم (هو الحق انه الحق) حق اصلی خداوند است، اولین حق و حق مطلق خدای سبحان است. هر حکمی هم که خدا کرده حق است به همین دلیل مرگ، قیامت، صراط، میزان همه حق است.

انسان‌ها به تدریج و آرام آرام تکذیب می‌کنند. اول گفتند این حکم خدا را قبول نداریم پس از آن گفتند قیامت را قبول نداریم و بعد آرام آرام گفتند خود خدا را هم قبول نداریم.

تکذیب، نسبت دروغ دادن هم به خدای سبحان و هم به رسولان الهی است. خلافكاری ذاتی انسان نیست، از یک جایی شروع می‌شود و به مرور افزایش می‌یابد و به تكذیب رسولان و اولیاء الهی می‌رسد.

ممكن است ما بگوییم شاید حق به دست آنها نرسیده است، اما آیه می‌فرماید: اتفاقا «لَمَّا جَاءهُمْ» ،حق دست همه رسیده است ولی گروهی از مردم وقتی حق به سراغشان می‌آید تکفیرش می‌كنند و می‌گویند دروغ می‌گویی.

 

اهمیّت مراقبه

 

نکته مهم‌تر این است كه اگر خلاف متوقف نشود روز به روز بدتر می‌شود، فکر نکنید فلانی همین که هست، هست، دیگه بدتر از این نمی‌شه! بدتر از سیاهی که رنگی نیست …  اتفاقا آیه می‌گوید انسانها روز به روز بدتر می‌شوند و اگر مهار آن گرفته نشود، در اعراض و عصیان غوطه ور خواهند شد.

یکی از کسانی که رادیو بیگانه روی او حساب می‌کند، مرتبا در حال تمسخر ارزشهای اتقلاب است «كَانُواْ بِهِ یسْتَهْزِئُونَ» در ادامه اصلا لازم نیست به او پول بدهند تا علیه انقلاب حرف بزند، خودش هر جا حضور پیدا كند حرف می‌زند و تكذیب و استهزاء می‌نماید.

«كَانُواْ بِهِ یسْتَهْزِئُونَ» متوجه می‌شوید آدم باید مراقبه داشته باشد؟ یعنی وقتی انسان رو به قبله نکرد و پشت به قبله شد و یك قبله جدید پیدا كرد، همه می‌گویند چرا رو به قبله نیستی؟ می‌گوید این قبله شما، دروغ است شما هم اعراض كنید و بیایید با هم شعار بدهیم و مسخره کنیم.

‎ «فَسَوْفَ یأْتِیهِمْ أَنبَاء مَا كَانُواْ بِهِ یسْتَهْزِئُونَ» بزودی خبر می‌رسد که استهزاء اینها چه عکس العملی خواهد داشت؟

والدین باید بیش از درمان جسمی فرزندان روی درمان فكر و مغز فرزندان كار كنند و آنطور كه برای بیماری سرطان به دهها دكتر مراجعه می‌كنند ، برای مسخره شدن مقدسات بیشتر باید درد بكشند و ناراحت شوند.

‎  به زودی خبر این استهزاء را می‌شنوند که چه جهنمی ساخته‌اند؛ جهنمی که از اِعراض شروع شد به تکذیب رسید و سرانجام منجر به استهزاء حق شد.

 

اگر اهل حق را قبول نداری لااقل استهزاء نکن

 

حضرت امام (ره) در نامه‌ایی که برای سید احمد آقا می‌نویسد، می‌گویند: اگر اهل حق را قبول نداری لااقل استهزاء نکن. در آداب الصلاه هم به این مسئله خیلی توصیه می‌کنند و می‌فرمایند خیلی از اوقات ما امور متعالی را درك نمی‌كنیم و بدلیل جهالت نمی‌توانیم این موارد را قبول كنیم اما حق نداریم سر سوزنی استهزاء کنیم و بگوییم مگر می‌شود آدمیزاد به این مراتب برسد؟

حضرت آیت الله بهجت (ره) خیلی تأکید می‌کنند که استهزاء اولیاء حق، چوب خوردن دارد. گاهی كه در زندگی گیر و پیچیدگی ایجاد می‌شود و نمی‌دانیم از کجاست! احتمالا بنده‌ی خدا را مسخره کرده و آه او ما را گرفتار كرده است حالا اینها آمده‌اند قیامت را استهزاء می‌کنند، خدا را استهزاء می‌کنند، پیامبران را استهزاء می‌کنند بزودی می‌فهمند که این استهزاء چه نتایج سوئی در زندگی آنها دارد.

 

عاقبت استهزاء

 

‎لسان آیه لسان تهدید است، قرآن می‌گوید اینها هر چه می‌خواهند تکذیب و اعراض کنند، اما بزودی عاقبت این استهزاء را می‌فهمند.
نام دیگر تکذیب را استهزاء گذاشت یعنی وقتی ما حق را قبول نکردیم و حق را به مسخره گرفتیم گرچه تصدیق و تکذیب مراتب دارد (مراتب عملی و ظاهری ) اما مشمول عقوبت الهی خواهیم شد گر چه مومنین شاید استهزاء قولی و ظاهری نداشته باشند و زباناً چیزی را انكار نكنند اما استهزاء عملی دارند مثل اینکه ما خیلی آموزش گرفته‌ایم اما در میدان امتحان و آزمایش همه چیز را كنار گذاشته و شوخی گرفته باشیم و ملتزم به هیچکدام از آن آموزش‌ها نباشیم.

سوال: اینکه خدای سبحان آنها را تهدید می‌کند و عذاب دنیایی یا اخروی برای آنها می‌فرستد حال در دنیا معذب می‌شوند یا در آخرت؟ مفسرین می‌گویند این دو هیچ منافاتی با هم ندارند. زندگی به کام اینها نخواهد بود؛ وقتی یک حقی را باور داشته باشیم و در تمام دوران زندگی با همان حق سیر می‌کنیم سعادتمند می‌شویم اما اگر تزلزل داشته باشیم، یعنی گاهی اوقات حق را قبول كنیم و گاهی قبول نكنیم در همین دنیا اضطراب داریم و ناامن هستیم.

‎ چرا آیه فرمود: «فَسَوْفَ یأْتِیهِمْ» و نفرمود سیأتیهم؟ چون فسوف مربوط به آینده‌ی دور است، شاید منظور قیامت است؟؟

پاسخ می‌دهیم خیر شاید خدا چند روز اول عمر را به ما مهلت می‌دهد سپس اواخر عمر می‌فهمیم استهزاء چه آثار سوئی در زندگی ما داشته است. مثل اینكه والدین تا بچه‌ها کوچک هستند خلاف خود را نمی‌فهمند بچه‌ها که بزرگ می‌شوند «فَسَوْفَ یأْتِیهِمْ أَنبَاء مَا كَانُواْ بِهِ یسْتَهْزِئُونَ» آن وقت متوجه می‌شوند که مقدسات را به بازی گرفته‌اند و فرزندان هم كه بزرگ شده و مقدسات را به بازی می‌گیرند و در حال حاضر كه پشیمان شده‌ایم دیگر فرصت چاره‌سازی نداریم.

 

 

تاریخ جلسه؛ 1382.7.26 ـ ادامه جلسه سوم

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *