خداوند در آیه 63 سوره مریم میفرماید:
«تِلْكَ الْجَنَّةُ الَّتِی نُورِثُ مِنْ عِبَادِنَا مَن كَانَ تَقِیاً»
«اين، همان بهشتى است كه به هر يك از بندگان پرهيزكار خود به ارث مىدهيم.»
«تِلْكَ»، اسم اشارۀ به دور است؛ یعنی انسان برای دستیابی به بهشت باید مسیر طولانی را طی کند.
تقوا شرط ورود به بهشت
خداوند میفرماید: ما «مورث»ایم و شما بندگان «وارث». در ارث بردن از خداوند، اختیار بنده مطرح نیست؛ بلکه خداوند سبحان این بهشت را برای متقین اختیار کرده است؛ بنابراین شرط ورود به بهشت تقواست؛ زیرا متقی، همیشه از شرک و انواع معاصی پرهیز دارد. گویا خداوند سبحان که مالک بهشت است، این مالکیت را به متقی واگذار میکند و متقی، قابلیت این مالکیت گسترده را دارد.
متقی، مالک بهشت
چرا کلمۀ «ارث» در آیه بکار رفته است در حالی که بهشت مِلک خداست و مالکیت خداوند به ملِک بنده منتقل نمیشود؟!
در جواب بیان میشود:بهشت برای اهل بهشت سند زده شده است و خداوند مالکیت بهشت را به اهل بهشت واگذار میکند. از آن جهت که ارث قویترین نوع مالکیت است، قابل فسخ و ابطال و باز پسگیری نیست؛ بدین جهت بهشت بهعنوان ارث به اهل بهشت واگذار میشود. اگر کسی اسیر فرمان خداوند شود و به فرمان نفس یا دیگران بها ندهد؛ وارث بهشتی میشود که تصور آن را هم نمیکرد.
تقوا لازمۀ عبودیت
گاه انسان در جادۀ عبودیت گام مینهد؛ اما ظاهراً تقوای لازم برای عبودیت را ندارد؛ خداوند در این آیه میفرماید: «بهشت مخصوص افرادی است که به لوازم عبودیت ملتزم هستند.» متقی با رعایت لوازم عبودیت از توجه به دیگری و اطاعت غیرخدا پرهیز دارد.
دریافت فضل الهی در جادۀ بندگی
مفسری میفرماید:«متقی کسی است که در قیامت، هنگام ملاقات با خداوند، از طلب ثمرۀ تقوا، پرهیز دارد.» گاه انسان در پی انجام افعال خیر بهدنبال ثمرات فعل خود است و با خود حدیث نفس میکند که ثمرۀ این بندگی چیست؟! اما متقی در پی ثمرۀ بندگی خود نیست، بلکه توفیق بندگی و تقوا را توفیق خدای سبحان میداند؛ پس در مسیر بندگی فقط فضل خداوند را مییابد و در مقابل عمل خود هیچ توقعی از خدای سبحان ندارد، بلکه فقط به فضل خدا چشم دوخته است.
پرهیز ازکفر؛ راه ورود بهشت
آیا افرادی که در این دنیا مرتکب کبائر میشوند میتوانند وارد بهشت شوند؟ در جواب بیان میشود: فردی که مرتکب معصیت میشود اگر پرهیز از کفر دارد؛ به اعتبار تقوا و پرهیز از کفر، وارد بهشت میشود، البته اولویت در ورود به بهشت با متقین است؛ اما هر کسی که اجمالاً در جادۀ بندگی قرار گیرد، بعد از متقین وارد بهشت میشود.
تقوا، امنیتساز است
«اِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی مَقَامٍ أَمِینٍ»[1]
«متقین در جایگاه امن قرار دارند.»
تقوا در این عالم امنیتساز است و فرد را از انواع معاصی در امان نگه میدارد. ملکوتِ این پرهیز در قیامت بهصورت بهشت ممثّل میشود.
تقوا، مسیری برای وصال الهی
بعضی از مفسرین میگویند:«متقین در وصال به خداوند، حول و قوۀ الهی را نظارهگرند و از هر گونه مهجوریت و محرومیتی پرهیز دارند.» در واقع اصل تقوا بهمعنای دوری و پرهیز از فراق حق است. متقی، فقط وصال خداوند را خواهان است و به هر چه که این وصال را برای او میسر کند، ملتزم میشود.
«وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَىٰ. فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِی الْمَأْوَىٰ»[2]
«و اما كسى كه از مقام پروردگارش ترسيد و نفسش را از هوس بازداشت. بىشك، بهشت جايگاه اوست.»
توجه به نفسانیات، عامل سقوط
دایرۀ پرهیز متقی گسترده است و این قابلیت را دارد که از هر آنچه موجب سقوط اوست، پرهیز کند. او از توجه به نفسانیات و هوای نفسانی پرهیز دارد؛ این پرهیز، جایگاهی متعالی نصیب او میکند و او را وارث بهشت قرار میدهد.
بعضی از مفسرین در ربط این آیه با آیۀ قبل میفرمایند:«فردی که پرهیز از اضاعۀ نماز دارد، وارد بهشت میشود.» پرهیز از اضاعۀ نماز و پیروی شهوات، فرد را لایق بهشت میکند.
مقام متقین برتر از ملائکه
وارث بهشت، مالک آن است و متقین وارث بهشتاند؛ اما مَلَک، مملوک محض است و هیچ وقت مالکیتی به او داده نمیشود؛ چون مَلک این قابلیت را ندارد که بهعنوان مالک محسوب شود. خدای سبحان بهشت را بنام متقی سند میزند و متقی را مالک بهشت میکند تا برتری جایگاه متقی بر جایگاه مَلَک مشخص شود.
متقی؛ مالک بهشت
مفسری میفرماید:«علاوه بر فعل و قول و حال فرشتگان که مِلک خداوند هستند، تمام عالم، مِلک خداست:«رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما»[3]«پروردگار آسمانها و زمين و آن چه ميان آن دو است.» تمام موجودات این عالم مِلک و مُلک خداوند هستند. همۀ موجودات مملوک الهی و رعیت حقاند؛ اما در این میان، متقی این قابلیت را دارد که خداوند به او مالکیت عظیمی بهنام بهشت، واگذار کند؛ به همین جهت ذرهای از جایگاه بندگیاش تخطی نمیکند.
بندگی فخر متقی است
افتخار بهشتی به این است که عبد محض خداست و همیشه خود را عبد خدا میداند و خداوند سبحان هم به او ظرفیت گسترده بخشیده است. در واقع فخر متقی به عبد بودن اوست، نه مالک بهشت بودن؛ در نتیجه قابلیت و ظرفیت عظیم دارد.
تاریخ جلسه: 1400/7/10 – جلسه بیست و هفتم
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] . سوره دخان، آیه 51
[2] . سوره نازعات، آیه 40و 41
[3] . سوره صافات، آیه 50