سوره مبارکه نساء، آیه 18
«وَلَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ حَتَّى إِذَا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ إِنِّي تُبْتُ الآنَ وَلاَ الَّذِينَ يَمُوتُونَ وَهُمْ كُفَّارٌ أُوْلَئِكَ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا»
«و توبه كسانى كه گناه مىكنند تا وقتى كه مرگ يكى از ايشان دررسد مىگويد اكنون توبه كردم پذيرفته نيست و [نيز توبه] كسانى كه در حال كفر مىميرند پذيرفته نخواهد بود آنانند كه برايشان عذابى دردناك آماده كردهايم»
امکان توبه تا چه زمانی است؟
یکی از تفکرات نادرست این است که توفیق توبه هر لحظه فراهم است. چنین تفکری سبب تأخیر در توبه میشود و آن را به تعویق میاندازد اما با وجود عدم اطلاع از زمان مرگ چگونه میتوان چنین تفکری داشت؟! با این وجود جای هیچ گونه اطمینانی وجود ندارد.
برخی افراد هنگام مرگ و مفارقت از عالم ماده قصد توبه میکنند اما توبه نفعی نمیبخشد، توبه زمانی نافع است که بنده در این عالم زندگی میکند و مفارقت از عالم ماده نکرده است. قرآن کریم در جایی دیگر اشاره به عدم نفع توبه در حین مرگ میکند و میفرماید:
«فَيَوْمَئِذٍ لا يَنْفَعُ الَّذينَ ظَلَمُوا مَعْذِرَتُهُمْ …»[1]
توبه برای چه کسانی است؟
خداوند در آیه 17 فرمود: «إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللّهِ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السُّوَءَ بِجَهَالَةٍ ثُمَّ يَتُوبُونَ مِن قَرِيبٍ فَأُوْلَئِكَ يَتُوبُ اللّهُ عَلَيْهِمْ وَكَانَ اللّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا» توبه مخصوص کسانی است که جاهلانه گناه می کنند و بدون تاخیر و در فرصت بسیار نزدیک توبه می کنند و به خداوند رجوع می کنند پس خداوند نیز به اینها رجوع کرده و تحت مغفرت رب قرار می گیرند.
سرعت در توبه
اگر بنده مرتکب معصیتی شد باید فوراً اقدام به توبه کند. در روایات آمده ملک نویسنده سیئات برای ثبت سیئه هفت ساعت تأمل میکند و بعد از آن در صورتی که بنده اقدام به توبه نکرده باشد آن سیئه را ثبت میکند.
سوره مبارکه نساء، آیه10
«إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْيَتَامَى ظُلْمًا إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَارًا وَسَيَصْلَوْنَ سَعِيرًا »
«در حقيقت كسانى كه اموال يتيمان را به ستم مىخورند جز اين نيست كه آتشى در شكم خود فرو مىبرند و به زودى در آتشى فروزان درآيند »
حرام خواری
گاهی اوقات با افرادی مواجه میشویم که اکل مال به باطل دارند و حرام خوارند و آنچه را که سهم شان نیست مصرف میکنند.
این تصور که چنین افرادی از مال حرام لذت میبرند اشتباه است. استفاده از مال حرام در ابتدای امر ظاهراً گوارا و لذت بخش است اما بعد از مدتی ناهماهنگی آن با فطرت اولیه انسان عیان میشود، چگونه چیزی که باطنش عذاب و آتش غضب الهی را به دنبال دارد گوارا باشد؟!
ایتام چه کسانی هستند؟
یکی از حرامخواران افرادی هستند که مال یتیم را به ناحق میخورند. ایتام نماد کسانی است که خود قادر به رسیدگی و پرداختن به امورشان نیستند و نیازمند ولی و سرپرستند. برخی روایات متعلم را ایتام آل محمد میداند و معلم را به عنوان کفیل او میشناسد. برخی دیگر از تفاسیر عرفانی مصادیق حرام خوردن مال یتیم را کسانی میدانند که مسئولیتی بر عهده دارند و در ایفای آن مسئولیت کوتاهی میورزند به عنوان مثال در جایگاه معلم نسبت به شاگرد خود کوتاهی میکنند.
آتش اضطراب و نگرانی
برخی تفاسیر آتش را اضطراب و نگرانی تعبیر کردهاند و میگویند در عرصه وظیفه و مسئولیت آسایش و آرامش ما مرهون انجام وظیفه است. هریک از ما اگر نسبت به مسئولیتهایی که برعهده داریم کوتاهی کنیم اسباب آسایش خود را به خطر انداختهایم و هر زمان نسبت به آن ممارست ورزیم و به درستی از عهده تکلیف برآییم قلباً و باطناً از آرامش برخورداریم گرچه قدردانیای از جانب دیگران صورت نگیرد.
همانطور که اتش سرمایه ای که سالها جمع اوری شده بود را از بین می برد اتش درونی و اضطراب های باطنی نیز موجودی و سرمایه درونی انسان را می سوزاند.
سوره مبارکه نساء، آیه65
«فَلاَ وَرَبِّكَ لاَ يُؤْمِنُونَ حَتَّىَ يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لاَ يَجِدُواْ فِي أَنفُسِهِمْ حَرَجًا مِّمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُواْ تَسْلِيمًا »
«ولى چنين نيست به پروردگارت قسم كه ايمان نمىآورند مگر آنكه تو را در مورد آنچه ميان آنان مايه اختلاف است داور گردانند سپس از حكمى كه كردهاى در دلهايشان احساس ناراحتى [و ترديد] نكنند و كاملا سر تسليم فرود آورند»
خدای سبحان خطاب به وجود مبارک پیامبر اکرم صلّیاللهعلیهوآله میفرماید: سوگند به پروردگارت بندگان فقط زمانی مؤمن محسوب میشوند که در مشاجراتشان تو را حَکَم قرار دهند و حُکم تو را بیچون و چرا بپذیرند و هیچ اعتراضی نسبت به آن نداشته باشند و در ظاهر و باطن تسلیم امرت گردند.
معیار ایمان
یکی از تفکرات ناصحیح این است که التزام به بعضی از دین نیز فرد را در شمار مؤمنین قرار میدهد. در این آیه خداوند به وجود مبارک پیامبر سوگند یاد کرده و معیار ایمان افراد را تبین کرده که ایمان تسلیم باطن و ظاهر در برابر احکام شریعت است.کسیکه فقط در ظاهر مومن است اما در باطن نسبت به احکام شریعت اعتراض دارد و یا به طور کامل آن را نمیپذیرد و ملتزم به آن نمیشود مؤمن (حقیقی) نیست.
التزام ظاهری و قلبی
یکی دیگر از تصورات اشتباه این است که التزام ظاهری به دین کافی است و نیازی به قبول باطنی نیست حال آنکه شرط ایمان التزام باطنی و ظاهری به دین است و پذیرش دین نه تنها در ظاهر که در باطن و درون نیز باید به طور کامل وجود داشته باشد؛ به عنوان مثال خانمی که از لحاظ مالی متمول است و از حیث جایگاه اجتماعی اعتبار بالایی دارد و به همین جهت نسبت به همسرش خضوع نکند و خود را بالا بداند و از اوامر شرعی او اطاعت نکند (خواه این عدم اطاعت ظاهری باشد یا قلبی و در باطن به آن معترض باشد) مؤمن محسوب نمیشود گرچه مسلمان محسوب میگردد.
مؤمنید یا مسلمانید؟!
عدم التزام ظاهری و باطنی گرچه انسان را از اسلام و عنوان مسلمان خارج نمیکند اما عنوان مؤمن حقیقی را از او سلب میکند.
این تفکر که برای تقید به ایمان التزام ظاهریه کافی است و نیازی به التزام قلبی و باطنی نیست اشتباه است.
ثمره التزام به ایمان پذیرش احکام الهی در مشاجرات و اختلافات است، مؤمن در این هنگام حکم شریعت را بر نظر و خواست خود ترجیح میدهد و در ظاهر و باطن ملتزم به آن میشود گرچه این حکم بر علیه او باشد و یا شارع به نفع طرف مقابل حکم دهد اما آنکس که التزامی به ایمان ندارد خواست و نفع خود را بر حکم شریعت ترجیح می دهد.
سوره مبارکه نساء، آیه 69
«وَمَن يُطِعِ اللّهَ وَالرَّسُولَ فَأُوْلَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاء وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا »
«و كسانى كه از خدا و پيامبر اطاعت كنند در زمره كسانى خواهند بود كه خدا ايشان را گرامى داشته [يعنى] با پيامبران و راستان و شهيدان و شايستگانند و آنان چه نيكو همدمانند»
یکی ازتفکرات ناصحیح این است که تقید به ایمان تلازمی با همراهی با خوبان عالم ندارد. قرآن کریم کسانی را همراه با پیامبران و صدیقین و شهدا میداند که مؤمن باشند و از خدا و پیامبر اطاعت کنند، اطاعتی در خوشی و ناخوشی سختی و راحتی و… .
اطاعت از حق یا اطاعت از نفس؟!
اگر اطاعت از خدا و رسول داریم و در عین حال از زندگی لذت نمیبریم در اشتباهیم، در این حالت یا اطاعت ما اطاعت حقیقی نیست و در عوض اطاعت از حق اطاعت اطاعت از نفس داریم و یا لذت میبریم ولی متوجه خوشی و لذت مان نیستیم.
تاریخ جلسه : 98/10/29 ـ جلسه 15
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] سوره مبارکه روم، آیه 57