تفکر صحیح و ناصحیح از دیدگاه قرآن ـ بخش دوازدهم

در سوره مبارکه آل عمران، آیه 175

 

«إِنَّمَا ذَلِكُمُ الشَّيْطَانُ يُخَوِّفُ أَوْلِيَاءهُ فَلاَ تَخَافُوهُمْ وَخَافُونِ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ»

«در واقع اين شيطان است كه دوستانش را مى‏ترساند پس اگر مؤمنيد از آنان مترسيد و از من بترسيد»

 

مومن نگرانی‌ای بابت آینده ندارد!

 

خوف، نگرانی بابت آینده و حزن، نگرانی بابت گذشته است. قرآن کریم می‌فرماید تسلط شیطان فقط نسبت به اولیاء خود است که آنان را نسبت به آینده بدبین و نگران کند اگر شما مومنید مبادا از او بترسید بلکه از به جا آوردن حق بندگی خداوند نگران باشید.

قرآن ارتباط صمیمانه بین این دسته از افراد و شیطان را با عنوان «ولی» بیان کرده است، در زبان عرب «ولی» به دو چیزی اطلاق می‌شود که از شدت نزدیکی با یکدیگر فاصله‌ای میان‌شان وجود ندارد.

اگر بابت آینده خود نگران هستیم و در ذهن خود آن را نازیبا می‌پنداریم و در انتظار فرج و گشایشی نیستیم، بین ما و شیطان رابطه دوستی‌ای برقرار است.

لازمه ایمان فقدان خوف است، مومن واقعی هرگز آینده را تیره و تار نمی‌بینید و نگرانی‌ای بابت آن ندارد، اگر با وجود ایمان نگران آینده هستیم، تصور می‌کنیم مومنیم و از ایمان حقیقی بهره نبرده‌ایم. مومن هرگز نگرانی‌ای به دل راه نمی‌برد و هراسی ندارد تنها نگرانی او بابت انجام تکالیف بندگی است. او تنها خداوند را نافذ و موثر الوجود می‌داند و فقط بر او اعتماد می‌کند و شیطان و نقشه‌های او را ضعیف و ناتوان می‌انگارد، همچنانکه خدای سبحان در آیه 76 سوره مبارکه نساء می‌فرماید: «إِنَّ كَيدَ الشَّيطانِ كانَ ضَعيفًا»

نگرانی بابت آینده مانع ایفای وظایف فعلی می‌شود درحالیکه آنچه باید اکنون به آن پرداخت مسئولیت کنونی است، گذشته به پایان آمده و آینده هنوز از راه نرسیده است.

 

سوره مبارکه آل عمران، آیه 178

 

«وَلاَ يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ أَنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ خَيْرٌ لِّأَنفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدَادُواْ إِثْمًا وَلَهْمُ عَذَابٌ مُّهِينٌ»

«و البته نبايد كسانى كه كافر شده‏اند تصور كنند اينكه به ايشان مهلت مى‏دهيم براى آنان نيكوست ما فقط به ايشان مهلت مى‏دهيم تا بر گناه [خود] بيفزايند و [آنگاه] عذابى خفت‏آور خواهند داشت»

 

فرصت دادن‌ها نشان محبوبیت نیست

 

یکی از تصورات نادرست این است که مهلت دادن‌های خداوند به دلیل محبت خداوند به بندگان است درحالیکه هر اعطای مهلتی نماد محبت نیست، بلکه فرصتی است تا گنهکاران به معصیت و خطای خود ادامه دهند و بر شقاوت‌شان افزوده شود تنها مومنین از فرصت‌ها حسن استفاده می‌کنند و آن را مغتنم می‌شمارند. قرآن کریم می‌فرماید کفار فاقد تفکر صحیح هستند و گمان می‌کنند فرصت‌هایی که خداوند به آنان عطا می‌کند نفعی به حالشان می‌بخشد.

در دعای مکارم اخلاق از خداوند درخواست می‌کنیم:

«وَ عَمِّرْنِي مَا كَانَ عُمُرِي بِذْلَةً فِي طَاعَتِكَ، فَإِذَا كَانَ عُمُرِي مَرْتَعاً لِلشَّيْطَانِ فَاقْبِضْنِي إِلَيْكَ قَبْلَ أَنْ يَسْبِقَ مَقْتُكَ إِلَيَّ، أَوْ يَسْتَحْكِمَ غَضَبُكَ عَلَي‏»

خداوندا تازمانیکه عمرم در طاعت تو است مرا عمر بده پس هر زمان که عمرم چراگاهی برای شیطان شود قبض روح مرا کن پیش از آنکه عذاب تو بر من سبقت گیرد یا خشم تو بر من فرود آید.

 

سلب توفیق عذابی الهی است

 

گاه ما به اشتباه گمان می‌کنیم افراد بی‌دین با وجود آنکه مرتکب انواع معاصی می‌شوند بهترین بهره‌بری را از زندگی دنیوی دارند و اختلالی در زندگی‌شان ایجاد نمی‌شود و حتی گاه نعماتشان روز به روز فزونی می‌یابد، حال آنکه هر کس محبوب خداوند است به مجرد ارتکاب معصیت و حتی ترک اولایی فورا مورد عقوبت حق قرار می‌گیرد تا متنبه شود و به خطا و معصیتش ادامه ندهد.

اگر انسان با وجود ارتکاب معاصی مورد تازیانه عذاب الهی قرار نگیرد و متنبه نشود مشمول اکرام الهی نیست بلکه گرفتار عذابی است که خود از آن غافل است. عقوبت گاه در قالب از دست دادن توفیقات است و گاه در قالب گرفتاری‌ها و … .

 

سوره مبارکه آل عمران، آیه 180

 

«وَلاَ يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ يَبْخَلُونَ بِمَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ هُوَ خَيْرًا لَّهُمْ بَلْ هُوَ شَرٌّ لَّهُمْ سَيُطَوَّقُونَ مَا بَخِلُواْ بِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلِلّهِ مِيرَاثُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاللّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ»

«و كسانى كه به آنچه خدا از فضل خود به آنان عطا كرده بخل مى‌‏ورزند هرگز تصور نكنند كه آن [بخل] براى آنان خوب است بلكه برايشان بد است به زودى آنچه كه به آن بخل ورزيده‌‏اند روز قيامت طوق گردنشان مى‏‌شود ميراث آسمان‌ها و زمين از آن خداست و خدا به آنچه مى‏‌كنيد آگاه است»

 

بخل

 

یکی از تصورات نادرست این است که نگهداری مال و مصرف نکردن آن در راه خدا به نفع فرد است و موجب حفظ مال می‌شود درحالیکه قرآن کریم می‌فرماید کسانی که به داده‌های خداوند بخل می‌ورزند تصور نکنند بخل ورزیدن به سودشان است بلکه به ضررشان تمام می شود و به زودی آنچه نسبت به آن بخل ورزیدند به گردن‌هایشان آویخته می‌گردد.

مفسرین در ذیل آیه 268 سوره مبارکه بقره «الشَّيْطانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَ يَأْمُرُكُمْ بِالْفَحْشاءِ وَ اللَّهُ يَعِدُكُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَ فَضْلاً وَ اللَّهُ واسِعٌ عَليم‏» فحشا را بخل تفسیر کرده‌اند و آن را القایی شیطانی می‌دانند که در نهایت انسان را گرفتار فقر می‌کند.

بخل مصادیق مختلفی دارد گاه نسبت به مال است و گاه نسبت به توان، علم، وقت، موجودی و … .

هر آنچه که نسبت به آن بخل ورزیده شود طوق گردن انسان می‌شود و به گردنش آویخته می‌گردد، همانند بردگان که قلاده به گردن دارند، این امر کندی در حرکت ایجاد می‌کند و مانع  دیدشان می‌شود.

 

تاریخ جلسه : 98/10/25 ـ جلسه 12

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *