حفظ سلامت روان در خوشی و ناخوشی
دعای بیست و یکم دعاییست که حضرت هنگامی که امری ایشان را اندوهگین مینمود؛ قرائت میکردند. در فراز نهم این دعا آمده است:
«وَ اجْعَلْ ثَنَائِی عَلَیكَ وَ مَدْحِی إِیاكَ وَ حَمْدِی لَكَ فِی كُلِّ حَالاتِی حَتَّى لَا أَفْرَحَ بِمَا آتَیتَنِی مِنَ الدُّنْیا وَ لَا أَحْزَنَ عَلَى مَا مَنَعْتَنِی فِیهَا»[1]
«پروردگارا! در هر حال مرا بر ستایش و سپاسگزاریات برگمار تا به سبب آنچه از دنیا به من عطا کردی خوشحال نشده و به جهت آنچه از من بازداشتی اندوهگین نشوم»
یکی از شاخصههای مهم سلامت روان، ثابت بودن وضعیت روحی در شرایط گوناگون زندگی اعم از خوشی و ناخوشی میباشد. به عبارت دیگر، سلامت روان فرد تابع شرایط خارجی و محیطی نبوده و او ضمن هماهنگی با وضعیت به وجود آمده، همچنان بهداشت روانی خود را حفظ کرده و به زندگی خویش ادامه میدهد.
در این فراز نیز به این شاخصه مهم اشاره شده است. حضرت زین العابدین علیهالسلام از خدای سبحان درخواست مینمایند که آنچنان در طول زندگی مشغول به حمد و ثنای پروردگار بوده و علی الدوام متوجه الطاف حکیمانه او باشند که خوشی و ناخوشی روزگار بر سلامت روان ایشان اثر نداشته و احساساتشان را دستخوش تغییر قرار ندهد.
بنده آنگاه به این سطح از سلامت روان خواهد رسید که
- بیش از توجه به نعمت، نظارهگر الطاف حکیمانه منعم بوده و به جهت داشتن توفیق ستایش خدای سبحان مسرور گردد.
- به علاوه خود را همواره غرق در انواع نعمات الهی دانسته و آنچنان جریان الطاف را در زندگی خویش دائمی بداند که صرف وجود یا عدم وجود یک نعمت دنیوی بر کیفیت احساسات اثرگذار نباشد.
- همچنین متوجه باشد که نعمات ناپایدار دنیوی قابل قیاس با لذات پایدار معنوی همچون مناجات با پروردگار نمیباشند.
یک شغل دائمی!
نکته دیگری که در فرمایش حضرت قابل توجه میباشد آن است در که بهداشت روان، فرد در هر حال مشغول و حمد و ثنای پروردگار خویش بوده و این امر نشان از رضایتمندی و حس شایسته او میباشد. به بیان دیگر، او همواره مثبت مینگرد؛ مثبت میشنود و مثبت میاندیشد، همین امر سبب میشود که انرژی منفی دیگران و دیدگاههای نامناسب آنها بر وی تأثیرگذار نباشد.
کاهش میزان مدح و ثنای الهی و به عبارتی کاهش مثبتنگری و مثبتاندیشی زمینهساز ناشکری و هجوم انرژیهای منفی خواهد بود.
لذت حضور در پیشگاه الهی، جبرانکننده کاستیهای زندگی
فردی که از سلامت روان بهرهمند است به جهت اموری که بر اساس حکمت الهی از وی منع میشود محزون نمیگردد و حضور در محضر منعم به قدری برای او لذتبخش است که کمبود امور دنیوی برای او ناگوار و اندوهبار نخواهد بود. رضایتمندی و احساس خوشایندی که از این حضور نصیب بنده میشود قابل قیاس با هیچ امری نخواهد بود.
تأثیر غم و اندوه بر بندگی
در زبان عرب به زمین سنگلاخ و سخت که عبور از آن دشوار است «حَزن» گفته میشود؛ بر این اساس فرد محزون سلوک مناسبی در بندگی نداشته و به کندی سیر مینماید. با توجه به این معنا در فرمایش حضرت، در بهداشت روان، عدم وجود برخی نعمات دنیوی بر بندگی فرد اثر نداشته و همچنان با حمد و ثنای الهی با سرعت و سهولت به سیر خود ادامه میدهد.
عدم تأثیرگذاری پیشامدها بر اطاعت بنده و تمایلات او
در ادامه همین فراز نیز مجددا به این موضوع اشاره شده است:
«وَ اشْغَلْ بِطَاعَتِكَ نَفْسِی عَنْ كُلِّ مَا یرِدُ عَلَی حَتَّى لَا أُحِبَّ شَیئاً مِنْ سُخْطِكَ وَ لَا أَسْخَطَ شَیئاً مِنْ رِضَاك»[2]
«بارالها! مرا از هر امری که بر من وارد میشود به طاعت خویش مشغول دار تا آنچه که موجب خشم توست دوست نداشته و از آنچه که مورد رضایت توست به خشم نیایم»
بنده در این فراز از خدای سبحان درخواست مینماید که همواره با اشتیاق مطیع فرامین مولا بوده و وقوع هیچ پیشامدی بر بندگی او اثر نداشته باشد. به علاوه محور تمایلات او، رضایت الهی باشد یعنی نسبت به آنچه خداوند میپسندد خشمگین نبوده و آنچه را که موجب خشم الهیست دوست نداشته باشد. به عبارت دیگر، نظر الهی را بر پسند خویش ترجیح دهد.
اشتغال به طاعت الهی موجب میشود که بنده آنچه موردپسند مولاست بپسندد و از آنچه مطلوب مولا نیست؛ رویگردان باشد.
به بیان دیگر، فرد مدیریت احساسات(حب و بغض) خویش را در دست داشته و پسند او تابع پسند مولاست و از آنجا که مولای حکیم و علیم، جز خیر و مصلحت را شایسته نمیداند؛ احساسات و میل بنده نیز در جهت خیر و صلاح خواهد بود. به همین جهت همواره بهترین بهرهبرداری را از ظرفیتها و استعدادهای خویش داشته و ضمن خدمترسانی به دیگران، در جهت رشد شخصیتی خویش نیز گام برمیدارد که این امر یکی دیگر از شاخصههای اصلی بهداشت روان است.
واقعبینی نسبت به میزان توانمندیهای خود
دعای بیست و دوم دعاییست که حضرت هنگامی که امری سختی و انجام کارهای دشوار قرائت میکردند. در فراز سوم این دعا آمده است:
«… فَإِنَّكَ إِنْ وَكَلْتَنِی إِلَى نَفْسِی عَجَزْتُ عَنْهَا وَ لَمْ أُقِمْ مَا فِیهِ مَصْلَحَتُهَا»[3]
«پروردگارا! اگر مرا به خود واگذاری؛ از (تدبیر امورخویش و انجام کارها) عاجز بوده و آنچه دارای مصلحت است انجام نخواهم داد»
یکی از شاخصههای بهداشت روان، ارزیابی و شناسایی میزان حقیقی توانمندیهای خویش است. به بیان دیگر، فرد با قدرت واقعنگری، توانمندی خود را در تدبیر صحیح زندگی خویش ناکافی دانسته، در عوض انکار یا اندوه در برابر این مسئله، راهحل صحیح را که «رجوع به قدرت برتر» است؛ در پیش میگیرد.
در این فراز بنده به خدای سبحان عرضه میدارد که او ضمن برخورداری از توانمندیهای گوناگون، به جهت تدبیر امور خویش و انجام امور صحیح، همچنان نیازمند الطاف و حمایت الهی میباشد؛ زیرا توانایی انسان هر چند زیاد و گوناگون باشد لکن محدود بوده و در همه امور انسان را به نتیجه مطلوب نمیرساند.
بهترین راهحل!
امر قابل ملاحظه دیگر آن است که فرد خود را از اینکه به خویش واگذار شود مصون نمیداند و برای جلوگیری از وقوع چنین خطر احتمالی، راهحل صحیح را در پناهندگی به خدای سبحان مییابد.
خدای سبحان قدرت مطلق و برتر است و اظهار عجز و نیاز در برابر او از شئون بندگی میباشد. بنده در پیشگاه او اعلام میدارد که تدبیر وی در امور خویش، ناکافی است و گاه نیز به خطا میرود به همین جهت برنامهریزی و صلاحدید زندگی خود را به وجود قدرتمندتر و آگاهتری میسپارد.
نکته قابل توجه دیگر آن است که بنده در همه امور خویش، طالب تدبیر و مصلحتاندیشی الهی است و ضرورت وجود این امر را محدود به برخی از امور کلان نمیداند.
چنین دیدگاهی سبب میشود که انسان از ابتلا به برخی آسیبهای روحی که بر اساس اعتماد بیش از حد به تواناییهای خویش اتفاق میافتد؛ همچون خودشیفتگی(غرور)، تحقیر دیگران، خودبرتربینی(کبر) و سایر توهمات نادرست رهایی یابد.
در نتیجه فردی که از بهداشت روان بیبهره است:
-احتمال خطرات گوناگون را در زندگی نادیده میگیرد.
-بر فرض آن که به این خطرات توجه نمود؛ وقوع آن را درباره خویش بعید میپندارد.
-بر فرض آن که خود را در معرض وقوع خطرات بداند؛ در عوض مواجهه با آن و یافتن راهحل مناسب، منفعل شده و گرفتار غصه و اندوه میشود.
تاریخ جلسه: 99/1/18 ـ جلسه یازدهم
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] صحیفه سجادیه، دعای بیست و یکم
[2] صحیفه سجادیه، دعای بیست و یکم
[3] صحیفه سجادیه، دعای بیست و دوم