سوره مبارکه مدثر، آیات 39 ـ 38
«كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ»
«هر كسى در گرو دستاورد خويش است»
«إِلَّا أَصْحَابَ الْيَمِينِ»
«بجز ياران دست راست»
گرو بودن هر نفسی به آنچه کسب میکند
- فقط اعمال و رفتار اصحاب الیمین موجب عروج وفرج و گشایش آنها است.
- خدای سبحان یک امر کلی را مطرح میکند و میفرماید هر نفسی به واسطه آنچه کسب میکند در گرو میماند.
در توضیح باید گفت کسب افراد آنان را حبس میکند و سبب اسارت آنان میشود. البته این امر یک استثنا دارد و آن اصحاب الیمین است. اعمال و رفتار اصحاب الیمین سبب عروج و گشایششان میشود. آنان نه تنها اسیر نیستند که میتوانند اسیرانی را از بند خلاص کنند.
- همه افراد با کارهایشان حبس هستند. بعضی معصیت کاران با معصیتشان حبس هستند و بعضی از اهل طاعت نیز با طاعت خود حبس هستند، اگر سؤال کنید چگونه این حبس در مورد اهل طاعت ممکن است؟ پاسخ میدهیم به مجرد آنکه طاعت اهل طاعت در نظرشان جلوه کند اسیر و گرفتار آن میشوند. اصحاب الیمین چنین خصیصهای ندارند، آنان حتی لحظهای به طاعت خود نظر نمیکنند و اگر نظری داشته باشند بر قصور و تقصیرشان است.
فرق رهایی و اسارت
اگر سوال شود در گرو بودن و اسیر بودن چه ایرادی دارد؟ میگوییم همانطور که در عالم ماده تازمانی که مالی در گرو باشد قابلیت خرید و فروش ندارد و برای این قابلیت ابتدا باید فک رهن شود، نفس و مال و جان انسان نیز تا زمانی که در گرو و اسیر باشد قابلیت اینکه به خداوند فروخته شود را ندارد در حالی که اگر مانعی نباشد خداوند از مؤمنین مال و جانشان را میخرد و بهشت را به آنان می دهد همچنانکه میفرماید:
«إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ…»[1]
این خرید اختصاص به مؤمنین دارد. غیر مؤمن چون گرفتار غیر خدا گشته قابلیت این خرید و فروش را ندارد.
خداوند خود خریدار است
مشتری داشتن دلیل بر مرغوبیت است. اگر خداوند خریدار مال و جان مؤمنین است این امر دلیل بر کمال والای مؤمنین است. از طرفی مشتریای که مال مرغوب را حقیر و پست جلوه بدهد فروشنده را بیمیل و رغبت میکند و او را آزار میدهد. این امر در ارتباط با مؤمنین محقق نخواهد شد؛ زیرا مشتری مؤمنین خداوند است.
تورم لحظهای قیمت
همانطور که در عالم ماده قیمتها به طور ساعتی تغییر پیدا میکند، قیمت انسان نیز هر لحظه متفاوت است.
سوره مبارکه مدثر، آیه 40
«فِي جَنَّاتٍ يَتَسَاءلُونَ»
« در ميان باغها از يكديگر مىپرسند»
باغ بندگی
از آنجا که آخرت ادامه دنیای انسان است، اصحاب الیمین هم در دنیا در باغ قرار دارند و هم در آخرت. اگر سؤال کنید باغ اصحاب الیمین چیست؟ میگوییم بندگی. آنان بنده خدایند و دیگر هیچ.اصحاب یمین اسیر و گرفتار هیچ یک از افعالشان نیستند، نه اسیر عملشان هستند نه اسیر نیتشان، نه اسیر طاعتشان، نه اسیر شکرشان، نه اسیر اطرافیانشان و به طور کل هیچ اسارتی ندارند،آنان فقط اسیر خداوندند و بس.
غلام همت آنم که زیر چرخ کبود
ز هرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است
مگر تعلق خاطر به ماه رخساری
که خاطر همه عالم ز روی او شاد است
تکیه بر حق
اصحاب الیمین به قدری نظارهگر لطف خداوند هستند که حتی ذرهای بر خود تکیه نمیکنند و خود را هیچ میانگارند.
برکت اصحاب الیمین
«یمن» به معنای با برکت است. اصحاب الیمین پر برکت هستند؛ زیرا خودی ندارند. وقتی انسان گرفتار نفس و منیّت شود اسیر میگردد و به تبع این اسارت گرفتار محدودیت میشود ولی زمانی که خودی نبیند و فقط نظارهگر الطاف حق باشد نامحدود میشود؛ زیرا خداوند نیز محدودیتبردار نیست. آنان گرفتار هیچ چیز نیستند، حتی گرفتار اندک خطاها و قبایحی که از ایشان صادر میشود؛ زیرا از ستار العیوب و غفار الذنوب بودن حضرت حق بهرهمند میشوند.
سوره مبارکه مدثر، آیات 42 ـ 41
آیه 41: «عَنِ الْمُجْرِمِينَ»
« درباره مجرمان»
آیه 42: «مَا سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ »
« چه چيز شما را در آتش [سقر] درآورد »
چرا جهنم؟
«فِي جَنَّاتٍ يَتَسَاءلُونَ عَنِ الْمُجْرِمِينَ» اصحاب الیمین از اهل جهنم و کسانی که گرفتار عملکردشان هستند سؤال میکنند چه چیزی شما را در جهنم سلوک داد و موجب بُعد شما از خدای سبحان شد؟
باغ صدق
- اصحاب یمین در باغ صدق هستند و در لذت و خوشی به سر می برند.
- حضور آنان در باغ صدق به جهت بیادعا بودنشان است. آنان طاعات خود را هیچ میانگارند و خود را نزد حضرت حق صفر الید فرض میکنند.
- هریک از ما یا در زمره اصحاب الیمین قرار داریم یا در زمره مجرمین.
جهنم فراق
مجرمین در جهنم بُعد و فراق از حق قرار دارند، جهنمی که به جهت رذایل اخلاقی و اعتقادی خود هیچ آسایش و بهرهمندی در آن ندارند.
سوره مبارکه مدثر، آیات 44 ـ 43
آیه 43: «قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ »
«گويند از نمازگزاران نبوديم»
آیه 44: « وَلَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِينَ»
«و بينوايان را غذا نمىداديم»
از نمازگزاران نبودیم
مجرمین عامل گرفتاری در جهنم را جزء نمازگزاران نبودن میدانند و در میان عبادات تنها به نماز اشاره میکنند نه به عبادتی چون جهاد یا خمس یا زکات بلکه به نماز؛ زیرا نماز نمود دارد و امری لحظهای نیست بلکه چندین بار در شبانه روز تکرار میشود و عبادتی است که هم جسم و هم قلب با آن همراه است؛ هم قلبی است و هم قالبی، هم قلب آنان در حضور است و هم اعضا و جوارحشان بندگی حق را نشان میدهد.
- مجرمین یکی دیگر از علل قرار گرفتن خود را در جهنم، اطعام دائمی نداشتن میدانند.
- مجرمین نمیگویند نماز نمیخواندیم بلکه میگویند از نمازگزاران نبودیم، مصلین طیف بسیار سعادتمندی هستند که اگر در زمرهشان باشیم بر فرض مرتکب خطا هم شویم با دعای آنان از هلاکت محفوظ میمانیم.
- مسکین، فردی زمینگیر است. وجود ما نیازمند و مسکین به طعام ذکر است. زمانی که طعام ذکر بر دل ما وارد شود دل قوّت می گیرد. علامت این قوت آن است که بنده ذاکر میشود و با ذکر قوت مییابد. علامت این قوّت آن است که زمانی که ذکر حق میگوید نشاط خاصی مییابد.
سوره مبارکه مدثر، آیه 45
«وَكُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِينَ »
« با هرزهدرايان هرزهدرايى مىكرديم»
غرقهگان در دنیا
مجرمین یکی دیگر از عوامل گرفتاری در جهنم را اینچنین عنوان میکنند که ما همیشه با فرورفتگان در دنیا در دنیا فرو میرفتیم و خوض در باطل داشتیم و غرق در دنیا و غفلت و معصیت میشدیم. آنان نمیگویند از فرورفتگان بودیم بلکه میگویند با جمع ناسالم بودیم.
انواع غرق شدن در دنیا
یکی از مفسرین میگوید خوض در باطل یعنی همه فکر و ذکرمان قوای سهگانهمان باشد، گاهی اوقات قوه شهویه، گاهی اوقات قوه غضبیه ،گاهی قوه واهمه، درحالیکه همه قوا باید تحت نظر قوه عاقله باشند. شهواتی چون خوردن و خوابیدن گرچه مباح است ولی زیاده روی در آنان و مدیریت نکردن آن با قوه عاقله انسان را حیوان صفت میکند و انسان را غرقه دنیا میکند.
بخل به جان و مال
یکی از مفسرین میگوید مشکل اصلی اینان بخل بوده است؛ بخل به مال و جان. آنان نه مالشان را برای خدا خرج میکردند و نه جانشان را در نماز برای خدا مصرف میکردند و به جهت این دو امر گرفتار دو مشکل شدند: مصاحبت با فرورفتگان در دنیا و تکذیب قیامت.
سوره مبارکه مدثر، آیات 48 ـ 46
آیه 46:«وَكُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ»
«و روز جزا را دروغ مىشمرديم»
آیه 47:«حَتَّى أَتَانَا الْيَقِينُ»
«تا مرگ ما در رسيد»
آیه 48: «فَمَا تَنفَعُهُمْ شَفَاعَةُ الشَّافِعِينَ»
« از اين رو شفاعت شفاعتكنندگان به حال آنها سودى نمىبخشد »
تکذیب قیامت
مجرمین قیامت را نیز تکذیب میکردند و هیچ یک از اعمال و رفتارشان سمت و سویی برای قیامت نداشت به همین جهت گرفتار عذاب جهنم شدند.
شفاعتی که نفعی ندارد
یکی از معانی یقین، مرگ است، مجرمین میگویند ما گرفتار عذاب جهنم شدیم؛ زیرا تا هنگام مرگ در دنیا و مادیات آن فرو میرفتیم. به همین جهت شفاعت شفاعت کنندگان و تفقد اصحاب الیمین نفعی برایشان ندارد؛ زیرا خود چنین راه و روشی را برگزیده بودند.
سوره مبارکه مدثر، آیات 51 ـ 49
آیه 49: «فَمَا لَهُمْ عَنِ التَّذْكِرَةِ مُعْرِضِينَ»
«چرا آنها از تذكر روى گردانند»
آیه 50: «كَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُّسْتَنفِرَةٌ»
«گويى گورخرانى رميدهاند»
آیه 51: «فَرَّتْ مِن قَسْوَرَةٍ»
«كه از مقابل شيرى فرار كردهاند»
تذکری که نفعی نمیبخشد
با آنکه قرآن مذکر است و دائم به مجرمین یادآوری میکند اما آنان از یادآوری حق اعراض میکنند.
حمار وحشی
قران آنان را به حمار وحشیای که از شیر فرار میکند و طاقت تقابل با شیر را ندارد تشبیه می کند، آنان نمیدانند کمالشان در اسیر شیر شدن است.
نامهای مختلف
- قرآن ابتدا نام آنان را مجرم گذاشت و در جای دیگر آنان را اصحاب الشمال نام نهاد و اکنون آنان را حمار وحشی نامید. تفاوت حمار وحشی و حمار اهلی این است که حمار وحشی به دیگران آسیب می رساند و باری را حمل نمیکند ولی حمار اهلی در شرایط عادی آسیبی نمیرساند علاوه بر آنکه بار را نیز حمل میکند.
- هر زمان بنده از قرآن فرار کند آسیب میبیند.
- بعضی افراد اصلشان خوب است اما گرفتار مصاحب ناجنس میشوند و غرق دنیا میگردند. مجرمینی که در آیه از انان سخن آمده ممکن است چنین وضعی داشته باشند.
- قرآن آنان را تشبیه به حمار وحشی کرده؛ زیرا قدرت فهم ندارند و نمیدانند با فرار از قرآن و ذکر از نور و رحمت حق فاصله میگیرند، از پذیرش امانت الهی که بر دوش شان نهاده شده استنکاف میکنند.
تاریخ جلسه: 97/3/23 ـ جلسه 22
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] سوره مبارکه توبه، آیه 111