در محضر امام حسن مجتبی (ع) ـ بخش دوم

مقدمه

 

آشنایی با زندگی و سیره امام حسن مجتبی علیه‌السلام، به طور حتم تأثیرگذار بر زندگی روزمره ما بوده و راهکار بهتر زندگی کردن را به ما می‌آموزد.

از خدای سبحان درخواست می‌کنیم که به واسطه معرفت حضرت، به کمال نهایی که برای هر انسانی در نظر گرفته شده، راه یابیم.

 

شفاعت حسنین، صورت مسخ شده را به حالت اولیه بازمی‌گرداند

 

از سلمان فارسی روایت شده : زمانی که فصل انگور نبود، روزی خوشه‌ای انگور برای پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله هدیه آوردند. حضرت رو به من فرمودند: «حسنین را نزد من بیاور تا همراه من از این انگور بخورند»

من به منزل مادرشان رفته و حسنین را نیافتم. به منزل خواهرشان، ام کلثوم رفتم آنجا هم نبودند. نزد پیامبر ص بازگشتم و به ایشان اطلاع دادم.

پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله بسیار مضطرب شده و فرمودند: «اگر کسی جای دو فرزندم را به من نشان دهد بهشت را برای او تضمین می‌کنم!»

جبرئیل نازل شد و گفت: «یا رسول‌الله! این همه نگرانی، بابت چیست؟»

پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند: «نگران آن هستم که یهود برای دو فرزندم نقشه‌ای کشیده باشند»

جبرئیل گفت: «بیشتر از یهود، باید از کید منافقان بترسید؛ چرا که کید منافقین بدتر از کید یهود است» و بلافاصله خبر داد که آن دو  بزرگوار در فلان باغ خوابیده‌اند.

به همراه پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله به آن جا رفته و حسنین را دیدیم که دست بر گردن یکدیگر به خواب رفته‌اند. در حالی‌که سوسمار بزرگی بالای سر آن‌ها ایستاده و برگی در دهان گرفته و آن‌ها را باد می‌زند.

به محض آن که سوسمار، پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله را دید، برگ را از دهان انداخت و بر ایشان سلام کرد و گفت: «یا رسول‌الله! من حقیقتاً سوسمار نیستم. من یکی از ملائکه ام که به اندازه چشم بر هم زدنی از ذکر خدای سبحان غافل شدم. خدا بر من غضب کرد و مرا به این شکل درآورده و از آسمان به زمین فرستاد. و سالیان سال است که من در جستجوی یک کریم هستم که از او بخواهم نزد خدا برای من، شفاعت و درخواست کند که خدا به من رحم کرده و مرا به حالت قبلی‌ام برگرداند»

پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله شروع به بوسیدن حسنین کرد و آن دو بیدار شدند و هر کدام روی یک زانوی حضرت نشستند. پیامبر فرمودند: «فرزندانم بنگرید. این مَلَکی از ملائک کروبیّین است. یک لحظه از ذکر پروردگارش غافل شده و خداوند او را به این شکل درآورده است. من شما را واسطه قرار می‌دهم که در درگاه خدای متعال برای او شفاعت  کنید»

حسنین بدون درنگ از جا بلند شده و وضو گرفته و دو رکعت نماز خواندند و فرمودند:

«اللَّهُمَّ بِحَقِّ جَدِّنَا الْجَلِیلِ الْحَبِیبِ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى وَ بِأَبِینَا عَلِی الْمُرْتَضَى وَ بِأُمِّنَا فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ إِلَّا مَا رَدَدْتَهُ إِلَى حَالَتِهِ الْأُولَى»

«خداوندا! به حقّ جدّ بزرگوار ما که محبوب توست محمد مصطفی و به حق پدرمان، علی مرتضی و مادرمان فاطمه زهرا، تو را قسم می دهیم که او را به حالت اولش برگردانی»

هنوز دعای آن دو بزرگوار تمام نشده بود که جبرئیل با گروهی از ملائک پائین آمده و به آن ملَک بشارت داد که خدای سبحان، از او راضی است و او را به حالت اول برمی‌گرداند. بعد از آن آن ملک را بقیه ملائک، تسبیح گویان، او را تا آسمان بدرقه کردند.

پس از مدتی جبرئیل نزد پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله آمد و گفت: آن ملک دائما در میان ملائک آسمان‌های هفت‌گانه افتخار می‌کند و می‌گوید: «چه کسی مثل من است؟ من شفاعت شده دو نوه پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله حسن و حسین هستم»»[1]

 

از این داستان نکات زیر به دست می‌آید:

  1. تنها فطرس نبود که پس از هفتصد سال معلّق بودن بین زمین و آسمان، به واسطه شفاعت امام حسین علیه‌السلام به جایگاه خویش بازگشت.
  2. وقتی ملکی با یک لحظه غفلت به صورت سوسمار درمی‌آید؛ حال با وجود این همه غفلت از جانب انسان، صورت باطنیه او چه حیوانیت عجیبی خواهد داشت؟!

آن ملَک می‌دانست که تنها با دعای یک کریم می‌تواند به حالت اول خویش بازگردد. پس افراد هم باید سراغ کریم مدینه، امام حسن مجتبی علیه‌السلام بروند و از ایشان درخواست کنند که اگر صورت باطنیه‌شان مسخ شده و به شکل حیوان در آمده است، آن را به صورت انسانیه اولیه بازگردانند.

  • بر این باوریم کسی که با وساطت امام حسن مجتبی علیه‌السلام، از مسخ معاصی جدا شود چنان عزّتی به او داده می‌شود که تمام سوءسابقه‌اش محو می‌گردد.

 

تاریخ جلسه: 87/7/22 ـ جلسه 2

این جلسه ادامه دارد…

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 

 


[1] بحارالانوار، ج43، ص313

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *