در محضر امام حسن مجتبی (ع) ـ بخش یازدهم

… که من بهشت بدونِ شما نمی‌خواهم!

 

پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند:

«إِنَّ الْجَنَّةَ قَالَتْ یا رَبِّ أَسْكَنْتَنِی‏ الضُّعَفَاءَ وَ الْمَسَاكِینَ فَقَالَ اللَّهُ تَعَالَى أَ لَا تَرْضَینَ أَنِّی زَینْتُ‏

أَرْكَانَكِ بِالْحَسَنِ وَ الْحُسَینِ فَمَاسَتْ كَمَا تَمِیسُ الْعَرُوسُ فَرَحا»‏[1]

«بهشت به خدا عرض کرد(شکایت کرد): «خدایا! ضعیفان و بیچارگان را در من جای دادی» خداوند به او فرمود: «اینکه من ارکان تو را به حسنین زینت داده‌ام تو را راضی نمی‌کند؟» پس بهشت به خودش بالید همانطور که عروس به خود می‌بالد»

 

درایت در روایت:

  1. با توجه به آموخته‌هایمان می‌دانیم که بهشت جای اندوه نبوده و هیچ نوع مصیبت و گرفتاری در آن‌جا دیده نمی‌شود. در بهشت انواع نعمت‌ها در دسترس افراد است و آن‌ها از ورود به بهشت مسرور می‌شوند درحالی که بهشت خود به این امور راضی نیست و احساس خوشحالی ندارد؛ تنها چیزی که مایه لذت ورضایت او می‌شود حضور حسنین علیهماالسلام در آن‌جاست.

انسان‌ها نیز این گونه اند؛ اگر گاهی به ظاهر از انواع نعمات مادی و معنوی برخوردارند اما احساس سرور نداشته و لذت آن‌ها را درک نمی‌کند به این دلیل نادیده گرفتن حضور ولیّ خدا در زندگی‌شان است. درک حضور معصومین، زندگی را گوارا کرده و با توجه به این روایت حسنین علیهماالسلام در این قضیه نقش ویژه‌ای را ایفا می‌کنند. لذت بردن از وجود نعمات تنها تحت ولایت معصومین میسر است.

  1. بهشت، از اینکه منزل و مأوای ضعیفان است به محضر خداوند شکایت نمود. گاهی ضمیر انسان نیز مانند بهشت، جایگاه ضعف و ناتوانی می‌شود. به عبارت دیگر به جای آن که اعضا و جوارح او به طور خاص وارد عرصه بندگی شوند، توان اجرای صحیح امور را نداشته و او از این وضعیت اظهار نارضایتی می‌کند. لکن خداوند ذهن انسان را به جایگاه ارزش‌مند دیگری در درون او سوق می‌دهد: قلب آدمی جایگاه محبت اولیاءالهی و در رأس ایشان اهل‌بیت علیهم‌السلام است. تنها امری که موجب احساس رضایت‌مندی فرد از خودش می‌شود وجود حبّ حضرات معصومین در دل است.

 

روزی تفقدی کن درویش بینوا را…

 

«روزی امام حسن مجتبی علیه‌السلام از کنار گروهی از فقیران می‌گذشتند. آن‌ها چند تکه نان خشک روی زمین نهاده و مشغول خوردن آن‌ها بودند. با دیدن امام، به ایشان گفتند: «ای فرزند دختر رسول خدا! بفرمایید با ما چیزی بخورید» امام فرمودند: «به راستی که خداوند متکبرین را دوست ندارد» و از مرکب پیاده شده و با آن‌ها شروع به خوردن کردند. تا اینکه همه آن‌ها از غذا سیر شدند اما آن غذا به برکت امام همچنان به حال خود باقی بود. بعد از آن امام حسن علیه‌السلام آن‌ها را به مهمانی خود دعوت کرده و به ایشان غذا و پوشاک داد».

قانون اهل‌بیت آن است که به مجرد دریافت کوچک‌ترین لطف، در صدد جبران آن برآمده و به بهترین شکل به آن پاسخ می‌دهند.

 

مولای کریمم!

فقر که تنها فقر مادی نیست؛ گاهی کسانی مانند ما فقر معنوی و معرفتی دارند. شاید هر یک از ما به تنهایی آبرویی در پیشگاه شما نداشته باشیم؛ لکن در کنار هم به برکت جمع، به خودمان اجازه می‌دهیم تا شما را به جمع خود دعوت کرده و به طفیل وجود شما تغذیه معرفتی و معنوی داشته باشیم.

در این داستان، با اینکه فقرا ادب لازم را در مقابل شما به جا نیاورده و از جای خود بلند نشدند لکن آن‌قدر به کرامت شما یقین داشتند که می‌دانستند دست رد به سینه آن‌ها نخواهی زد.

حال کسانی که از ارادتمندان دیرینه شما بوده و سعی‌ بر رعایت ادب در محضر شما داشته‌اند؛ چه کرامتی بر ایشان ارزانی خواهید داشت؟!

فرزند فاطمه سلام‌الله‌علیها!

می‌دانیم که شما اهل‌بیت به مادر خود ارادت خاصی داشته و اگر کسی با همراه با ذکر نام ایشان درخواست خود را مطرح کند؛ پاسخ رد از شما نخواهد شنید.

کریم اهل‌بیت!

یقین داریم اگر موجودی‌مان(عمر، مال، زمان و…) با شما و برای شما خرج شود؛ ذره‌ای از آن کاسته نشده و ماندگار باقی خواهد ماند.

 

تاریخ جلسه: 87/8/27 ـ جلسه 6

این جلسه ادامه دارد…

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 


[1] مناقب آل أبی‌طالب علیهم‌السلام(لإبن شهرآشوب)

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *