در محضر امام رضا (ع) ـ بخش چهل و ششم

قرآن، کتابی همیشه تازه و باطراوت

 

امام رضا علیه‌السلام در حدیثی فرمودند:

«فردی از امام صادق علیه‌السلام پرسید: «قرآن چیست که هنگام نشر و درس به غیر از تازگی و شادابی نمی‌افزاید؟» حضرت فرمودند: «خداوند قرآن را مخصوص زمانی به جز زمان‌های دیگر و برای مردم خاصی غیر از مردم دیگر نازل نکرده است؛ پس قرآن تا روز قیامت در هر زمان جدید و نزد هر مردمی تازه است»[1]

«غَضَاضَة» به معنای نشاط و شادابی.

اگر انسان کتابی را -با هر موضوعی که باشد- برای بار دوم بخواند تکراری و خسته کننده خواهد بود چه رسد به آن که چندین مرتبه بخواند. اما قرآن کریم اینگونه نیست. سال‌هاست روزانه توسط هزاران نفر قرائت می‌شود؛ در محافل گوناگون تدریس و تفسیر می‌شود و برخی از افراد در طول عمر خود بارها آن را ختم می‌کنند اما از تازگی و طراوت آن کم نشده و هرگز تکراری نمی‌شود.

هر بار قرائت قرآن همراه با معرفت می‌تواند شادابی و نشاط به دنبال داشته باشد. همچنان است كه اهل دل هر بار كه در نماز سوره‌ها را قرائت می‌كنند گویا اولین بار است كه در خدمت این سوره‌ها قرار می‌گیرند چون آیات قرآن را نامه‌ای از سوی معشوق خود می‌دانند كه نه تكراری است و نه كهنه شدنی نه گرد زمان بر آن می‌نشیند.

امام صادق علیه‌السلام تصریح نمودند که قرآن فرامکانی و فرازمانی‌ست؛ برای زمانی محدود و مخاطبینی خاص نازل نشده است. قرآن در هر زمان نو و جدید است یعنی هر عصری در نوع بهره‌مندی از قرآن با نسل قبل و بعد خود متفاوت‌اند به همین جهت در هر زمان تفاسیر متفاوتی بر این كتاب آسمانی نوشته شده است. تازگیقرآن نه تنها مربوط به نسل‌ها و دوره‌های گوناگون است بلكه برای هر فرد نیز در طول زندگی‌اش جلوه‌گری‌های متفاوت دارد. آنچه قرآن در كودكی در اختیار افراد می‌گذارد به مراتب با نوجوانی، جوانی، میانسالی و پیری فرق می‌كند.

قرآن با كلمه قرین هم‌خانواده است. آن كس كه در خدمت قرآن باشد همیشه قرین نامه معشوق است و آن‌كس كه چنین قرینی داشته باشد همیشه با نشاط و شاداب بوده و هیچ گاه كهن‌سالی، نگرانی و غصه‌ای بر او مسلط نمی‌شود.

حضرت در کلام خود فرمودند که قرآن در هر زمان جدید است. از سوی دیگر در هر امر جدیدی لذتی است بنابراین هر گاه انسان در خدمت قرآن قرار می‌گیرد شادابی و لذت خاصی دریافت می‌كند.

از محضر علی بن موسی الرضا علیه‌السلام درخواست می‌كنیم تا با دعای خویش ما را قرین با قرآن قرار دهند.

 

نفیسه خاتون

 

در انتها سرنوشت زنی به نام نفیسه خاتون، از نوادگان امام حسن مجتبی علیه‌السلام كه همه‌ عمر خود را در خدمت قرآن بوده و قرآن را بهترین قرین خود یافته است نقل می‌شود.نفیسه خاتون دختر حسن بن زید بن حسن بن علی بن ابی طالب است که به جلالت و بزرگی معروف است. او در سال 145 درمکه متولد شد و در مدینه رشد یافت و به همسری اسحاق بن جعفر فرزند امام صادق علیه‌السلام درآمد. روزها روزه داشت و شب‌ها را به عبادت می‌گذراند و صاحب مال فراوان بود و به مریضان و مستمندان و زمین گیران و عموم مردم احسان می کرد.او سی و پنج مرتبه به حج مشرف شد که اکثرش پیاده بود.

زینب برادرزاده او نقل می‌کند: «من چهل سال عمه خود نفیسه خاتون را خدمت کردم و ندیدم که شب بخوابد و روزها روزه نباشد و پیوسته شب‌ها را به عبادت به پا می‌داشت و روزها را روزه بود، به او گفتم: «ای عمه چرا با خود مدارا نمی‌کنی؟» فرمود: «چگونه با خودم مدارا کنم و حال آنکه از پیش عقباتی دارم که از آن‌ها فقط فائزون عبور می‌کنند!»»

وقتی با شوهرش به زیارت قبر حضرت ابراهیم خلیل علیه‌السلام مشرف شد، در مراجعت به مصر آمد و در خانه ای منزل نمود. در همسایگی آنان دختر یهودی نابینائی بود که به آب وضوی نفیسه خاتون تبرک جست و فورا چشمانش بینا شد و در نهایت یهودیان بسیاری اسلام آوردند و عقیده اهل مصر به ایشان زیاد شد و از او خواهش کردند تا در مصر اقامت کند و به قصد زیارت او مشرف می‌شدند و از او برکات می‌دیدند.

زینب برادرزاده او نقل می‌کند که نفیسه خاتون قبری برای خود و به دست خود کنده بود و پیوسته داخل آن قبر می‌شد و قرآن تلاوت می‌نمود تا اینکه شش هزار ختم قرآن در آن نمود و در ماه رمضان سال 208 هجری وفات نمود.

در وقت احتضار روزه بود او را توصیه به افطار نمودند. فرمود: «عجبا سی سال است تا به حال که از خداوند درخواست می‌کنم که با حال روزه از دنیا بروم و حال که روزه هستم افطار کنم؟» و سپس شروع به تلاوت سوره انعام نمود و چون رسید به آیه «لهم دارالسلام عند ربهم»[2] وفات نمود.

پس از وفات مردم بسیاری از شهرها اجتماع کردند و شمع‌های بسیاری در آن شب روشن نمودند و از هر خانه‌ای که در مصر بود صدای گریه شنیده می‌شد و غصه و حزن مصریان شدت یافت و بر او نماز گذاردند به جمعیتی که به مانند آن دیده نشده بود.

اسحق خواست که او را به مدینه معظمه نقل مکان نماید و در بقیع دفن نماید لیکن اهل مصر استدعا نمودند که این مخدره را برای تبرک و تیمن در مصر بگذارد و اموال بسیاری نیز بذل کردند. اسحق راضی نشد تا آنکه شب در خواب دید رسول خدا صلی الله علیه و آله را که فرمود:«با اهل مصر در باب نفیسه معاوضه کن همانا به برکت او بر ایشان رحمت نازل می‌شود» لذا او را در همان قبری که به دست خود حفر نموده بود دفن نمودند.

معروف است که دعا در نزد قبر او مستجاب است و اکنون در مصر دارای بقعه و بارگاه است.کراماتی که از نفیسه خاتون ظهور یافته در کتابی به نام «مأثرالنفیسه» ثبت شده است.

 

تاریخ جلسه: 87/2/2 ـ جلسه بیست و چهارم

این جلسه ادامه دارد…

برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی

 


[1]«أَنَّ رَجُلًا سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع مَا بَالُ الْقُرْآنِ لَا یزْدَادُ عَلَى النَّشْرِ وَ الدَّرْسِ‏ إِلَّا غَضَاضَةً فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَمْ یجْعَلْهُ لِزَمَانٍ دُونَ زَمَانٍ وَ لِنَاسٍ دُونَ نَاسٍ فَهُوَ فِی كُلِّ زَمَانٍ جَدِیدٌ وَ عِنْدَ كُلِّ قَوْمٍ غَضٌّ إِلَى یوْمِ الْقِیامَةِ»، بحارالانوار(ط – بیروت)، ج 2، ص 280

[2]سوره مبارکه انعام، آیه 127

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *