دعاهای حضرت زهرا (س)
حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها برای هر یک از ایام هفته و تعقیبات نمازهای پنجگانه دعای جداگانه ای داشته اند.
در دعای روز جمعه از خداوند سبحان درخواست نموده اند:
«اللَّهُمَّ اجْعَلْنَا مِنْ أَقْرَبِ مَنْ تَقَرَّبَ إِلَيْكَ وَ أَوْجَهِ مَنْ تَوَجَّهَ إِلَيْكَ وَ أَنْجَحِ مَنْ سَأَلَكَ وَ تَضَرَّعَ إِلَيْك» [1]
خدایا ما را جزء نزدیک ترین کسانی قرار بده که به قرب تو رسیده اند.
و جزء آبرومند ترین افرادی که رو به سوی تو نموده اند
و جزء موفق ترین افرادی که از تو درخواست داشته و به سوی تو تضرع نموده اند.
در خدمت دختر پیامبر ص آموزش داده می شود که نباید به زندگی معمولی و حتی نمره قبول، قانع بود بلکه در معنویات همیشه از خداوند برترین و بهترین را درخواست نمود
وجه اشتراک سه درخواست حضرت، بکار بردن افعل تفضیل است.
اقرب، اوجه، انجح. یعنی از خداوند سبحان، نزدیک ترین، آبرومند ترین و موفق ترین ها طلب می شود.
یعنی نه فقط قرب، بلکه بالاترین حدّ آن، نه فقط آبرو، بلکه قرار گرفتن در زمره آبرومندترین افراد،
و نه فقط موفقیت، بلکه بیشترین موفقیت در خواست می شود.
درمکتب فاطمی، قناعت در معنویات آموزش داده نمی شود.
«اللَّهُمَّ اجْعَلْنَا مِمَّنْ كَأَنَّهُ يَرَاكَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ الَّذِي فِيهِ يَلْقَاكَ»
خدایا ما را جزء گروهی قرار بده که گویا تو را می بینند و در قیامت قرار گرفته و با تو ملاقات می کنند. بین تو و آنها هیچ حجاب و حائلی نیست .گویا تو با آنان سخن میگویی و آنها به تو جواب میدهند. تو آنها را می بینی و ایشان چون تو را دیده به راحتی بندگی ات را می کنند.
جزء آن گروه که خشیت از تو را بر خود لازم دانسته از این رو دائما درک حضور تو را داشته و خود را در محضرت حاضر می بینند.
«وَ لَا تُمِتْنَا إِلَّا عَلَى رِضَاك»
خدایا ما را نمیران مگر در وضعیتی که تو از آن راضی هستی، بعد از اینکه ما را پسندیدی مرگ ما را برسان، گویا پسند و رضایت خداوند بالاترین درجه بوده و حضرت درخواست می نماید تو ما را به آن درجه برسان.
روز شهادت صدیقه طاهره ، نهایت مرضیه بودن او امضاء شده است. حضرت در تمام عمر دعا نموده اند، خدایا هنگامی قبض روحم کن که بیشترین رضایت تو شامل حالم باشد.
از این رو زمانی که تمام موجودی خود را فدای امیرالمومنین ع نمود و دیگر چیزی جهت قربانی برایش نمانده بود بالاترین مرتبه رضایت خداوند را دریافت نمود و به دیدار محبوب خود شتافت.
«اللَّهُمَّ وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ أَخْلَصَ لَكَ بِعَمَلِهِ »
خدایا ما را از کسانی قرار بده که عملشان را خالصانه برای قرب و رضای تو انجام می دهند. نه به جهت رسیدن به مقام و و اعتبار و رضایت مردم …..
«وَ أَحَبَّكَ فِي جَمِيعِ خَلْقِكَ»
خدایا مرا جزء کسانی قرار بده که تو نزد ایشان از همه مخلوقات محبوب تری.
به تعبیر دیگر جزء کسانیکه نه تنها تو را از همه بیشتر دوست داشته بلکه حبّ تو را در بین همه مخلوقات نیز بگونه ای جاری می کنند که آنان نیز تو را از همه محبوب تر بدانند.
لازم به ذکر است که محبت خداوند بالاصاله و فطرتاً در دل همه مخلوقات وجود داشته اما گاهی با نادرست معرفی کردن خداوند سبحان، عده ای از این محبّت دور می شوند.
اگر این معرفی صحیح صورت پذیرد، محبت بندگان خود به خود به خدای سبحان افزون می شود.
در دعای بعد از نماز عشاء است:
«اجْعَلْنِي فِي عِبادكَ»
خدایا مرا در بین عباد خود قرار بده.
عبد یعنی بنده ای که همواره گوش به فرمان مولای خویش است.
امام صادق علیه السلام می فرمایند:
کلمه عبد سه حرف دارد که هر یک از حروف آن، علامت اختصاری یک حقیقتی است.
عین ، حکایت از علم بنده به خداست. بنده باید نسبت به مولای خود علم و شناخت داشته باشد تا بتواند گوش به فرمان او باشد. بندگی با جهل سازگار نیست.
باء، عبد علامت بینونیت بین بنده و خلق است یعنی بنده از تمام خلق منقطع و جدا شده وتنها دل به مولای خویش سپرده است. و در عین آنکه با مردم ارتباط دارد ولی تعلق خاطر و وابستگی او فقط به حضرت حق است. و خلق بین او و خدا فاصله نمی اندازد.
دال، حکایت از دُنُو و نزدیکی دارد. دنو و نزدیکی به خدای سبحان پس از انقطاع کامل از خلق برای عبد حاصل می شود.
مقام بندگی و عبودیت در پیشگاه حضرت از چه ارزش والایی برخوردار است که فاطمه س با فاطمه بودنش می گوید«واجعلنی فی عبادک»؟
فاطمه سلام الله علیها کسی است که در زیارتش بعنوان امه الله و کنیز خداوند معرفی شده است.
در دعای سوم جمادی آمده «اللّهُمَّ صَلِّ عَلى أَمَتِكَ وَ ابْنَةِ نَبِيِّك»[2]
یعنی قبل از این که فاطمه س بعنوان دختر پیامبرص معرفی شود بعنوان کنیز خدا ذکر شده است.
معمولاً کنیز هر خانه ای از جزئیات امور خانه و خواسته های صاحب خانه مطلّع است. و طبق نظر صاحب خویش در پرداخت و عدم پرداخت به شئون مختلف خانه و کیفیت و میزان آن عمل می کند.
حال وقتی فاطمه سلام الله علیها در نظام عالم بعنوان امه الله و کنیز خدا قرار داده شده، یعنی ایشان از همه موجودی و دارایی مولای خود آگاه است و خداوند سبحان کلید عالم ملک و ملکوت را در نظام عالم در اختیار فاطمه سلام الله علیها قرار داده است.
بدین جهت تمام فیوضاتی که در عوالم مختلف به همه مخلوقات افاضه می شود از طریق کنیز خدا فاطمه سلام الله صورت می گیرد. کنیز خدا از اراده مولای خویش آگاه بوده و از این رو میداند به کدام مخلوق و به چه میزان و به چه کیفیت، پرداخت و یا منع داشته باشد.
اما مشاهده می شود فاطمه با این رتبه از مقام باز هم از خدا درخواست می نماید:
خدایا من را در بندگانت جای ده.
در قسمتی دیگر از خداوند درخواست می فرماید:
«وَ جِوَارِكَ وَ حِرْزِكَ وَ كَهْفِكَ وَ حِيَاطَتِكَ» خدایا مرا همسایه خود کن و در محافظت خاص و حصن حصین و احاطه کامل خود قرارم بده.
در حقیقت در جایی که دسترس اجنبی به دور باشم.
کهف به معنای غار است. و غار معمولاً در بلندای کوه بوده و در دامنه آن نمی باشد. به همین جهت همگان به سراغ کهف نمی روند. و کهف از دسترس اجنبی به دور است.
یک علت از مخفی ماندن قبر فاطمه س هم همین است که در دسترس بیگانگان نباشد. و در کل عالم تنها یک گروه خاص به کهف او راه یابند و از فیض کهف ولایت او دین و دنیا و همه موجودی شان مصون و محفوظ بماند.
« وَ حِرَاسَتِكَ وَ كِلَاءَتِكَ وَ حُرْمَتِكَ وَ أَمْنِكَ وَ تَحْتَ ظِلِّكَ وَ تَحْتَ جَنَاحِكَ وَ اجْعَلْ عَلَيَّ جُنَّةً وَاقِيَةً مِنْكَ وَ اجْعَلْ حِفْظَكَ وَ حِيَاطَتَكَ وَ حِرَاسَتَكَ وَ كِلَاءَتَكَ مِننْ وَرَائِي وَ أَمَامِي وَ عَنْ يَمِينِي وَ عَنْ شِمَالِي وَ مِنْ فَوْقِي وَ مِنْ تَحْتِي وَ حَوَالَيَّ حَتَّى لَا يَصِلَ أَحَدٌ مِنَ الْمَخْلُوقِينَ إِلَى مَكْرُوهِي وَ أَذَايَ بِحَقِّ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ أَنْتَ الْمَنَّانُ بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ ذُو الْجَلَالِ وَ الْإِكْرَام»
حراست و کلائت یک معنا دارد. به تعبیری فاطمه سلام الله علیها از خداوند سبحان درخواست میکند که متصرف در وجود من خودت باش.
به همین جهت است که شهادت و پایان عمر را براحتی پذیرفته و علی و چهار کودک خود ر ا تنها می گذارد. زیرا او اراده خداوند را بر اراده خویش مقدم میداندو هنگام شهادت او تحت حیطه اراده خداوند است. اراده خداوند بر این قرار گفته که ماموریت فاطمه به پایان رسد و او جانفشانانه به اراده حق لبیک می گوید.
فاطمه س، دختر پیامبر رحمت، در انتهای دعای خود از خدا درخواست می نماید تمام آنچه که برای خود و ذریه خود خواسته به هر کس که کمترین ارادت و خدمتی او داشته است عطا نماید.
به همین جهت همین که دست از دامان کوثر پیامبرص کوتاه نگشته باشد عبودیت و محبوبیت و مصونیت از نفوذ اجانب و ….حاصل می شود .
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] بحارالأنوار، ج87، ص339
[2] اقبال الاعمال، ج 3، ص161