روش برخورد با افراد مختلف
روش تسلیت گفتن
حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام در تسلیت به فرد مصیبتدیده، اینگونه او را راهنمائی میکنند: در این مصیبت، تنها دو راه پیش پای تو وجود دارد: صبر یا جزع و فزع.
البته، صبوری با محزون بودن منافات ندارد، میتوان همراه با غصه، صبوری کرد. صبر یعنی فرد کلامی را که خدای سبحان نمیپسندد به زبان نیاورد.
در ادامه حضرت میفرمایند: اگر صبر کنی، از اجری بیپایان بهرهمند شدهای، اما چنانچه جزع و فزع کنی تنها بر خود باری ایجاد کردهای. زیرا درحکم خدا، تغییری صورت نمیگیرد و جزع و فزع در آن تأثیری ندارد.
«يَا أَشْعَثُ ابْنُكَ سَرَّكَ وَ هُوَ بَلَاءٌ وَ فِتْنَةٌ وَ حَزَنَكَ وَ هُوَ ثَوَابٌ وَ رَحْمَةٌ»[1]
«اى اشعث! پسرت تو را شاد مىساخت درحالیکه براى تو گرفتارى و آزمايش بود، و مرگ او تو را اندوهگين كرد در حالیكه براى تو پاداش و رحمت است»
فرزندت در این دنیا، در هر لحظه وسیلهای برای آزمایش تو بود و ممکن بود از ناحیه او به تو آسیبی وارد شده و باعث مردود شدن تو شود، بااینحال، باعث خوشحالی تو بود.
آن هنگام که وسیله آزمایش تو بود با او خوشحال بودی، حال که خدا از طریق نبود او به تو پاداش میرساند، سوگوار هستی؟!
بینش جدید
حضرت به فرد مصیبت دیده، دیدگاه جدیدی ارائه میفرمایند، بهگونهای که از جزع و بیتابی شرمنده میشود.
امیرالمومنین علیهالسلام میفرمایند: ممکن بود از طریق این فرزند آزمایش شوی، اگر ایمان و دین تو را میگرفت، سرافکنده میشدی. اما از وجود او خوشحال بودی، اما حال که در نبود او، اطمینان داری خداوند به دلیل صبر به تو خیراتی میرساند، دیگر جایی برای حزن و اندوه باقی نمیماند.
انتخاب صحیح
حضرت در گام اول، میفرمایند: حزن و اندوه در مصیبت، حق تو است. و در گام دوم میفرمایند: محزون بودن بر مصیبت فرزند امری طبیعی است اما صابر باش. زیرا پاداشی که قرار است در برابر صبر به تو داده شود، با جزع و فزع زائل میگردد. فرزندی که زمانی سبب آرامش تو بود، اکنون نیست. اما با صبر، از یکی دیگر از عرصههای آزمایشات الهی بدون سرافکندگی عبور خواهی کرد، در عین این که از عنایات خاص و ثواب و رحمت الهی هم بهرهمند خواهی شد. در این صورت جایی برای ادامه حزن نیست. زندگی را ادامه بده، زیرا که حزن دائم، اجازه زندگی طبیعی را از انسان سلب میکند. ممکن بود با بودن فرزند به هلاکت دچار شوی، اما در نبود او به کمالاتی دست خواهی یافت.
نگاهی نو
«إِنَّ هذا الاْمرَ لَيْسَ لَكُمْ بَدَأَ، وَلاَ إِلَيْكُمُ انْتَهَى»[2]
«این امر از شما آغاز نشده و به شما نیز پایان نخواهد یافت»
حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرمایند: شما نه اولین نفر هستی که عزیزی را از دست داده و نه آخرین نفر خواهی بود.
آیا این عزیز شما که از دنیا رفته به سفر نمیرفت؟ حال تصور کنید به سفری رفته که بازگشت ندارد، و شما نزد او میروید.
انشاءالله به خوبان و به اهل لاالهالاالله ملحق شویم. مرگ امری قطعی است و از آن گریزی نیست.
رعایت اعتدال در تسلّی دادن افراد
متأسفانه، عرف ما اینگونه است که اگر شخصی عزادار باشد اطرافیان توجه بیش از اندازه به او نشان میدهند. در عین این که موظف هستیم آداب عزاداری را اجرا کنیم باید از توجه زیاد خودداری کرد. به عنوان مثال: برای او غذا بفرستید، در مقابل او از خوشیها سخن نگویید و تفقد و دلجویی داشته باشید اما نه در حد افراط.
اسلام شخصیت افراد را متعادل تربیت میکند. بسیاری از اوقات دلیل لغزشهایی که پس از مصیبتهای سنگین به وجود میآید، توجه افراطی به فرد مصیبت دیده است. شیطان بر مصیبت زده وارد میشود تا ایمان او را دچار آسیب کند. چنانچه فرد در این عرصه، قوی باشد به دام او نخواهد افتاد. بنابراین ضمن رعایت آداب خدمترسانی به فرد مصیبتزده، قضیه مرگ را برای او عادی جلوه دهیم. همهی ما از عالم ذر به این عالم منتقل شدهایم و از این عالم به عالم آخرت خواهیم رفت.
نسبت به مرگ واقع نگر باشیم و طبق فرمایش امیرالمؤمنین علیهالسلام، شخص از دنیارفته را مسافر بدانیم اما مسافر سرای باقی نه عالم فانی. مسافری که سفر او ابدی است و بازگشتی ندارد و ما باید به او بپیوندیم.
روش تبریک گفتن در ولادت فرزند
«لَا تَقُلْ ذَلِكَ، وَ لَكِنْ قُلْ شَكَرْتَ الْوَاهِبَ، وَ بُورِكَ لَكَ فِي الْمَوْهُوبِ، وَ بَلَغَ أَشُدَّهُ، وَ رُزِقْتَ بِرَّهُ»[3]
«در حضور حضرت مردى به مرد دیگری كه پسرى براى او بدنيا آمده بود برای شادباش گفت: «ليهنئك الفارس»؛ يعنى فرزند سوار گوارايت باد – کلمه فارِس به معنی سوارکار در بین اعراب، نماد توانگری و دلاوری بود- امام عليه السّلام فرمود: چنین مگوی، بلکه بگوی: خداوند بخشايشگر را سپاسگزار باش و فرزند بخشيده شده بر تو مبارك باد، اميد است اين پسر به كمال رشد و نيرو برسد، و تو را از نيكياش بهرهمند سازد.»
گاهی دعاهای ما بسیار ناقص و تنگنظرانه است. در عرب، دلاوری نهایت قدرت و اعتبار بود. حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرمایند: اینگونه دعا و آرزو نکنید، زیرا ممکن است این فرزند در دلاوری زبانزد همه شود، اما در مقابل پدر موضعگیری داشته باشد، ضمن اینکه دلاور شدن به تنهائی هنر نیست.
به فردی که پدر شده بگو: یادت باشد خداوندِ هدیهدهنده به تو، هبه داده است. در مقابل او شکر گزاری کن. این هدیهی او، برای تو مبارک باشد. مبارک یعنی کمالات او مقطعی و زودگذر نبوده و خیرات این فرزند تا قیامت، برای تو باقی باشد.
اگر این مولود به مقامی برسد و معصیت کار باشد، موجب خسارت است. هرآنچه به ما داده میشود، میبایست تا قیامت نافع باشد، از جمله فرزند.
حضرت میفرمایند: اینگونه دعا کنید: انشاءالله این فرزند به سن کمال- اَشُدّ- برسد.
در قرآن کریم آمده است:
«وَ لَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ»[4]
«هنگامی که به کمالات خاص خود رسید»
رسیدن به سن کمال یعنی وجود او ابتر نماند، کمال او متوقف نشود، به کمال دینی، علمی و جسمی برسد و تو، از خیر وسیع او بهرهمند شوی. فرزندت آداب را رعایت کند و بداند در خیررسانی، والدین در اولویت هستند.
بنابراین در تهنیت به کسی که صاحب فرزند شده:
- به او تشکر کردن از خدای واهب را یادآوری کنیم، تا از کسی که این نعمت را به او داده غافل نشود.
- تبریک گفتن بهگونهای باشد که شخص باور کند که فرزند، هدیه خدا است و باید قدر این هدیه را بداند.
- به او تفهیم شود که فرزند را بهگونهای پرورش دهد که برکاتش تا قیامت ادامه داشته باشد.
- یادآوری شود که باید از همه موجودی استفاده کند تا فرزند به کمال برسد.
- برای مولود دعا کنیم که خیرات او به والدین نیز رسیده وتنها شامل دیگران نباشد.
روش سؤال کردن
«سَلْ تَفَقُّهاً، وَلاَ تَسْأَلْ تَعَنُّتاً، فَإِنَّ الْجَاهِلَ الْمُتَعَلِّمَ شَبِيْهٌ بِالْعَالِمِ،وَإِنَّ الْعَالِمَ الْمُتَعَنِّفَ شَبِيهٌ بِالجَاهِلِ الْمُتَعَنِّتِ»[5]
«همواره براى كسب آگاهى پرسش كن، نه براى ايجاد زحمت، زيرا جاهلى كه در طريق فراگيرى علم گام برمیدارد شبيه به عالم است و عالمى كه همواره اصرار بر مسائل پرپيچ وخم دارد شبيه جاهلى است كه خود را به زحمت مىافكند»
فردی از حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام سؤالی پیچیده پرسید. فردی که به جای علم، خرده علم دارد، با سؤالات مبهم به دیگران آسیب میرساند.
حضرت میفرمایند: «سَلْ تَفَقُّهاً» سؤال بپرس تا آنچه را نمیدانی بیاموزی، «وَلاَ تَسْأَلْ تَعَنُّتاً» برای به زحمت انداختن طرف مقابل و برای اینکه ثابت کنی چیزی نمیداند، سؤال نکن.
«فَإِنَّ الْجَاهِلَ الْمُتَعَلِّمَ شَبِيْهٌ بِالْعَالِمِ» کسی که جاهل است و قصد یادگیری دارد شبیه عالِم است. به این جهت که هدف او از پرسیدن، یادگیری صحیح است به عالم شباهت پیدا میکند.
«وَإِنَّ الْعَالِمَ الْمُتَعَنِّفَ شَبِيهٌ بِالجَاهِلِ الْمُتَعَنِّتِ» اما عالمی که بیانصاف است و میخواهد دیگران را با مطرح کردن مسائل پیچیده به زحمت بیاندازد، مانند نادان بهانهجو است.
سؤال بیهوده
سؤال کردن باید صرفاً جهت یادگیری باشد نه به زحمت انداختن دیگران. گاهی اوقات، افراد درمورد اموری سؤال میکنند که به ایشان مربوط نیست. بسیاری از افراد سؤالاتی را میپرسند که حتی خود ایشان هم از آن سر در نمیآورند تنها برای مطرح کردن خود سؤال میکنند. غرض یادگیری نیست، بلکه اذیت کردن طرف مقابل است. این شیوه در همه امور جاری است. مثل سؤال از پزشک، سؤال از کسی که دخترش به سن ازدواج رسیده، سؤال از کسی که فرزندش ازدواج کرده و…
جایگاه پرسش
«لَا تَسْأَلْ عَمَّا لَا يَكُونُ فَفِی الَّذِی قَدْ كَانَ لَكَ شُغْل»[6]
«درباره آنچه تحقق يافتنى نيست سؤال مكن چراكه در آنچه تحقق يافته به اندازه كافى اسباب مشغولى فكر وجود دارد.»
از چیزی که موجود نیست سؤال نکن. به عنوان مثال از کسی که ازدواج نکرده بپرسند: وقتی ازدواج کردی با همسرت چگونه برخورد میکنی؟
طبق فرموده حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام: به جای این که فکر کنید اگر همسر داشتید چگونه رفتار میکردید، اکنون ببینید به مادر، پدر، برادر و خواهر چگونه خدمات میرسانید و یا کسی که ده سال دیگر باید به حج برود، از هماکنون با فکر آن زندگی میکند، بهطوریکه از وظائف کنونی خود، غافل میشود. سؤال افراد معمولاً در مورد اموری است که فعلاً موجود نیست. در مورد کسی که از دنیا رفته میگویند: اگر الآن بود چه میشد، یا در سفر میگویند: جای فلانی خالی. به جای رفتگان با کسانی که زندهاند و به جای غائبان با آنان که حضور دارند، رفتار صحیح داشته باشید. ذهن را به امور معدوم مشغول نکنید. حال که ازدواج نکرده، بندگی را درست انجام دهد. بر «لا یکون» حساب باز نکنید و تقاضای «لا یکون» نداشته باشید. روش صحیح آن است که درخواست انسان به امور عدمی معطوف نشود و مسئولیتی را که اکنون به عهده او سپرده شده، درست انجام دهد.
روش دعا کردن
«وَ اِعْلَمْ أَنَّ اَلَّذِي بِيَدِهِ خَزَائِنُ اَلسَّمَاوَاتِ وَ اَلْأَرْضِ قَدْ أَذِنَ لَكَ فِي اَلدُّعَاءِ وَ تَكَفَّلَ لَكَ بِالْإِجَابَةِ»[7]
یکی از آداب دعا آن است که بدانیم خدایی که عهدهدار امور معنوی و مادی است، مجوز دعاکردن را داده است؛ به همین جهت امور مادی و معنوی را از او طلب کنیم. خداوند خود به عهده گرفته که درخواست دعا کننده را اجابت کند. هر گاه از او درخواست داشته باشیم، این درخواست بیپاسخ نمیماند. هیچ دعایی، بدون پاسخ نمیماند، هرچند بنابر مصلحت، با تأخیر مستجاب گردد.
نشانه رحمت الهی
«لَمْ يَفْضَحْكَ حَيْثُ اَلْفَضِيحَةُ (بِكَ أَوْلَى) وَ لَمْ يُشَدِّدْ عَلَيْكَ فِي قَبُولِ اَلْإِنَابَةِ وَ لَمْ يُنَاقِشْكَ بِالْجَرِيمَةِ وَ لَمْ يُوئِسْكَ مِنَ اَلرَّحْمَةِ»[8]
«در آنجا كه رسوايى سزاوار توست، تو را رسوا نساخته، و براى بازگشت به خويش شرائط سنگينى مطرح نكرده است، در گناهان تو را به محاكمه نكشيده، و از رحمت خويش نا اميدت نكرده است.»
خداوند سبحان تو و سایر بندگان را از رحمت خود مأیوس نمیکند، اگر توفیق دعا داده، دیگر یأسی در بین نیست از رحمت او بخواه.
«وَ إِذَا نَاجَيْتَهُ عَلِمَ نَجْوَاكَ»[9]
بدان هر وقت با او سخن میگویی و مناجات میکنی به نجوای تو آگاه است.
«فَأَفْضَيْتَ إِلَيْهِ بِحَاجَتِكَ»[10]
حال که عالم به نجوای تو است، جزئیات حاجت خود را در محضر او بیان کن.
«وَ أَبْثَثْتَهُ ذَاتَ نَفْسِكَ»[11]
آنچه داری؛ یعنی تمام وجود خود را، نزد خدا نشر بده. و تمام حاجات خود را معرفی کن تا به همه نیازمندیهای تو رسیدگی شود.
«وَ شَكَوْتَ إِلَيْهِ هُمُومَكَ»[12]
غصهها و اندوههای خود را برای خدا مطرح کن. از کمکاریهای خود به خدا شکایت کن.
اگر هموم خود را دائم به خود تلقین کنیم، افسرده میشویم، بنابراین باید به کسی بگوئیم که کارساز است.
اعطاء، امتیاز انحصاری خداوند است
«وَ سَأَلْتَهُ مِنْ خَزَائِنِ رَحْمَتِهِ مَا لاَ يَقْدِرُ عَلَى إِعْطَائِهِ غَيْرُهُ»[13]
از خزائن رحمت او بخواه که تمامی حاجات را تنها و تنها خدا برآورده میکند و غیر از او، هیچ کس برآن قادر نیست. اعطاء، امتیاز انحصاری خداوند است و از هیچ فردی چنین امری میسر نیست. کارگردان تنها خدای سبحان است و انسانها، وسیلههایی هستند که خدا به آنان مأموریت داده تا کار به واسطه آنها جامه عمل بپوشد.
تاریخ جلسه 1391.4.12 _ جلسه سوم
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] نهج البلاغه مرحوم فیض الاسلام، حکمت 291
[2] نهج البلاغه مرحوم فیض الاسلام، حکمت 349
[3] نهج البلاغه مرحوم فیض الاسلام، حکمت346
[4] سوره مبارکه قصص آیه 14
[5] نهج البلاغه مرحوم فیض الاسلام، حکمت 312
[6] نهج البلاغه مرحوم فیض الاسلام، حکمت 356
[7] نهج البلاغه مرحوم فیض الاسلام، نامه 31 ،فراز 34
[8] نهج البلاغه مرحوم فیض الاسلام، نامه31، فراز 34
[9] نهج البلاغه مرحوم فیض الاسلام، نامه 31، فراز 35
[10] نهج البلاغه مرحوم فیض الاسلام، نامه 31، فراز 35
[11] نهج البلاغه مرحوم فیض الاسلام، نامه 31، فراز 35
[12] نهج البلاغه مرحوم فیض الاسلام، نامه 31، فراز 35
[13] نهج البلاغه مرحوم فیض الاسلام، نامه 31، فراز 35