زیارت جامعه: شرح فراز «وَ صِراطِه»

«وَ صِراطِه»

 

«سلام بر حضرات معصومینی که صراط خدای سبحان هستند»

 

عبارت «حُجَّتِه» را در فراز «وَ الدَّعْوَةِ الْحُسْنَى وَ حُجَجِ اللَّه» توضیح دادیم از این رو این جلسه فراز «صِرَاطِهِ وَ نُورِهِ (وَ بُرْهَانِهِ)» را ادامه می‌دهیم در این فراز ما به مقام صراط بودن معصومین علیهم‌السلام سلام می‌دهیم. خود را تسلیم مقام صراط آن‌ها می‌كنیم و با مقام صراط بودن حضرات معصومین علیهم‌السلام بیعت می‌كنیم.

اگر سؤال كنید صراط بودن معصومین به چه معناست؟ در جواب می‌گوئیم: صراط در لغت به معنی راهی است كه رهرو را در خودش می‌بلعد یعنی وقتی رهرو وارد آن شود این راه به اندازه‌ای جاذبه دارد كه رهرو از آن خارج نمی‌شود.

 

تنها راه رسیدن به خدا

 

وقتی به حضرات معصومین علیهم‌السلام عرض می‌كنیم كه شما صراط حق هستید یعنی راه وصول به خدا نیز شمایید. اگر كسی به حضرات معصومین متصل شود هم دنیای خود را با خدا گذرانده و هم آخرت خویش را با خدا سپری می‌کند.

شما حضرات معصومین عروۀ الوثقی هستید زیرا ولایت، راهی است برای رسیدن به مقصد نهایی و مقصد نهایی همان رسیدن به توحید و قرب و رضوان الهی است.

تنها راه و شاه‌راه به حق، ولایت است. صراط، راهی است كه اگر انسان وارد آن شود، قطعاً‌ واصل می‌شود زیرا همانطور که قبلاً اشاره کردیم صراط، انسان را می‌بلعد و اجازه خروج را به رهرو نمی‌دهد. اگر انسان پذیرای ولایت شود به یقین به حق می‌رسد. نقش ولایت این است كه هر خواهانی را به حق برساند.

روایات مختلفی رسماً وجود مقدس امیرالمؤمنین علیه‌السلام را به عنوان صراط مستقیم معرفی می‌كند.  در بعضی از روایات هم رسماً‌ اعلام می‌شود همه حضرات معصومین صراط مستقیم‌اند. در معانی الاخبار امام سجاد علیه‌السلام می‌فرمایند:‌

«نَحْنُ أَبْوَابُ اللَّهِ وَ نَحْنُ الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِیم»[1]

ما ابواب الهی هستیم و ما صراط مستقیم هستیم.

در قرآن نیز آمده است:

«وَ إِنَّكَ لَتَدْعُوهُمْ إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقیمٍ»[2]

« بطور قطع و یقین، تو آنان را به راه راست دعوت مى‌‏كنى.»

و مفسرین از این آیات، حضرات معصومین علیهم‌السلام را تعبیر كرده‌اند.

 

انحراف از صراط

 

در بعضی آیات اشاره شده است که بعضی از صراط اعراض كردند و حاضر نشدند در آن حركتی داشته باشند:‌

«وَ إِنَّ الَّذینَ لا یؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ عَنِ الصِّراطِ لَناكِبُونَ »[3]

«امّا كسانى كه به آخرت ایمان ندارند از این راه منحرفند!»

عبارت نكبت به معنای وارونه شدن است یعنی گروهی از ائمه علیهم‌السلام منحرف شدند و از آنان روی‌گردان گشتند از این رو به دیگران رو آوردند و توجه‌شان به سوی خلفای باطل معطوف شد و از صراط دور شدند.

طبق صریح زیارت جامعه باورمان این است كه حضرات معصومین علیهم‌السلام، صراط الله‌اند یعنی حركت صحیح در این عالم از طریق این بزرگواران به انسان آموزش داده می‌شود و مقصد درست از طریق آنان به نمایش گذاشته می‌شود.

 

حرکت در صراط

 

هرگاه سخن از صراط می‌شود سخن از حركت است و در ذهن، پیش رفتن تداعی می‌شود، امكان ندارد كسی ائمه علیهم‌السلام را به عنوان صراط قبول داشته باشد اما فقط به راه نگاه كند و یا در كلام بگوید من راه را دوست دارم بلكه حتماً حركت می‌كند و پیش می‌رود. نمی‌شود معصومین راه باشند و رهرو فقط از راه تعریف كند.

راه یعنی حركت، راه یعنی رشد و پیشروی، راه یعنی مجوز عقب گرد نداشتن، هنر این نیست كه افراد، راه رفته را باز گردند، هنر آن است كه در راه باشند و هر لحظه به جلو روند. اینكه گروهی می‌گویند: دوست دارند به دوران كودكی خویش برگردند اصلاً سخن پسندیده‌ای نیست زیرا بنده باید در هر حال پیشرفت كند و قطعاً معصومین علیهم‌السلام به ما حركت ارتجاعی و قهقرایی را آموزش نمی‌دهند بلكه حركت كمالی و صعودی و رو به بالا را آموزش می‌دهند كه این در كُنه صراط موجود است.

كسی كه وارد حریم ولایت ‌شود از امنیتی خاص برخوردار می‌گردد، امنیتی كه از دسترس اجنبی محفوظ است. این فرد نه تنها از خطراتی كه در مسیر كمالی هست محفوظ می‌ماند بلكه مرتب به سوی حق، پیش می‌رود.

 

تفاوت بین صراط و طریق

 

اگر شما سؤال بفرمایید چه فرقی بین صراط و طریق وجود دارد؟ عرض می‌كنیم: اهل لغت می‌گویند هر دو كلمه به معنای راه است اما طریق، تنها به پیمودن یك مسیر اشاره دارد و به كوتاه و بلندی راه، درست و نادرست آن كاری ندارد در حالیكه صراط، نزدیك‌ترین و درست‌ترین، آسان‌ترین و سریع‌ترین راه است و یا اصلاً تنها راه رسیدن به مقصد، صراط است.

 

راهی آسان

 

اگر سؤال شود آسانی راه از چه قسمتی استنباط می‌شود؟

عرض می‌كنیم: راه، انسان را می‌بلعد و در خود فرو می‌برد.

در توضیح این سخن می‌گوئیم وقتی ما چیزی را می‌بلعیم اصلاً اذیت نمی‌شویم و احساس خستگی نمی‌كنیم، در این زمان كسی به ما خسته نباشید نمی‌گوید. همین امر حاكی از این است كه نه تنها بلعیدن امر سختی نیست بلكه آسان و راحت است.

در بطن كلمه صراط، بلعیدن وجود دارد به همین جهت نه صراط از بلعیدن خسته می‌شود و نه چیزی كه بلعیده می‌شود خسته می‌شود. نه معصومین از پذیرش ولایت خسته می‌شوند «چون صراط‌اند» و نه رهرو صراط از اینكه در راه ولایت حركت می‌ كند خسته می‌شود.

در شرح حال علمای بزرگ می‌بینیم روزها و شب‌ها برای تبلیغ ولایت به امور سخت و طاقت فرسا مشغول بوده‌اند اما هیچ گاه ابراز خستگی نكرده‌اند بلكه منت حضرات معصومین علیهم‌السلام را می‌كشند كه به آن‌ها اجازه داده می‌شود برای نشر ولایت قدمی بردارند.

مثلاً:‌ در شرح حال علامه طباطبایی رحمه‌الله‌علیه آمده است كه ایشان تا روزی چهارده ساعت می‌نوشتند و خستگی برایشان عارض نمی‌شد. ایشان كمترین اعتراضی به این وضیعت نداشتند بلكه چنان خالصانه در خدمت محبوب بودند كه بعد از سال‌ها هر روز نامشان در میان مفسرین، بلندتر می‌شود.

شاعر می‌گوید:

تو پای در راه بنه و هیچ مپرس

كه خود راه بگویدت كه چون باید رفت

 

راهی مستقیم و واضح

 

وقتی شخصی در مسیر ولایت قرار بگیرد، سرگردان و حیران نخواهد شد، راه بر او واضح است.

ما در زیارت آل یس می‌خوانیم: «و علم المنصوب» تو پرچم برافراشته خدای سبحان هستی. صراط جدای از آنكه شاه‌راه و نزدیك‌ترین مسیر است، مزین به علم المنصوب‌هایی است كه بنده هرگاه سر بلند كند پرچم برافراشته حق را می‌بیند و احتمال سردرگمی و حیرانی او به صفر می‌رسد.

در صراط صفت مستقیم نیز نهفته است. مفسرین زیارت جامعه می‌گویند:‌ صراط مستقیم خارج از افراط و تفریط است و مستقیم بودن در بطن صراط نهفته است.

هیچ‌گاه حركت‌های افراطی از جانب معصوم علیه‌السلام به بندگان توصیه نمی‌شود زیرا آنان خود صراط مستقیم‌اند، معصومین علیهم‌السلام هیچ گاه افراط و تفریط بشر را امضا نمی‌كنند از این رو انسان نمی‌تواند افراط و تفریط‌ها را به معصوم نسبت بدهد.

 

راهی بدون اضطراب

 

نكته بعدی كه در باب صراط باید گفت آن است كه تنها مسیر ولایت رساناست. راه‌های انحرافی موجب از دست رفتن توان بندگان می‌شود. هرگاه كسی دچار خستگی روحی، اضطراب و تنش‌های بی‌جا شد باید بداند در صراط نیست.

لازم می‌دانم متذكر شوم كلاس‌های انرژی درمانی‌ای كه شفاعت و توسل ائمه و ذكر این بزرگواران درآن نباشد از دیدگاه شریعت رد شده و مطرود است، زیرا شادی و شادمانی القا شده به مراجعه‌كنندگان، دراز مدت و ماندگار نیست شاید مقطعی و كوتاه، سبب آرامش افراد شود اما چون جدای از صراط و جدای از ولایت است فایده‌ای ندارد. از این رو می‌بینیم نوعاً كسانی كه خود را سرگرم اموری می‌كنند كه وصل به عروۀ الوثقی ولایت نیست همیشه نگران و پریشانند.

 

السلام علیك یا داعی الله

 

هر انحراف از ولایت سبب می‌شود در وصال حق تأخیر ایجاد شود و موجودی بنده تضییع شود زیرا صراط، رهرو را به انجام طاعت و بندگی دعوت می‌كند و این دعوت توسط داعی الله انجام می‌شود.  داعی‌الله جلوه‌ی تام خداوند سبحان است و اذن او اذن خدای سبحان است پس هرگاه به حضرات معصومین علیهم‌السلام به عنوان صراط، سلام می‌دهیم در حقیقت می‌گوئیم «السَّلَامُ‏ عَلَيْكَ‏ يَا دَاعِيَ‏ اللَّه‏» داعی الله، بندگان را  به خمودی و توقف دعوت نمی‌كند.

 

عبور از صراط قیامت

 

اگر بپرسید آیا صراط بودن حضرات معصومین علیهم‌السلام با صراط قیامت رابطه‌ای دارد؟

در جواب می‌گوئیم: بله، بنده در قیامت نیز از صراط عبور می‌كند. صراط پلی است كه باید از آن گذر كرد، در قیامت هیچ كس بر صراط نمی‌ماند.

اگر انسان در صراط دنیا قرار گیرد و با كمك آن جلو رود در قیامت نیز از همین صراط به بهشت وصال می‌رسد اما اگر كسی در این دنیا از صراط اعراض كند در قیامت در هاویه، سقوط خواهد كرد. اگر كسی در دنیا انتخابش صراط باشد و به سوی آن با سرعت پیش رود به یقین در قیامت از صراط به سرعت عبور می‌كند اما اگر در این دنیا افتان و خیزان در خدمت ولی‌الله باشد در قیامت نیز عبور از صراط به سختی صورت می‌گیرد و گاه اصلاً توان عبور را از دست می‌دهد.

همچنین گاهی در جهنم سقوط می‌كند و به لطف ائمه از آن خارج می‌شود و باز دوباره در آتش سقوط می‌كند. تزلزلی كه در دنیا نسبت به صراط داشته در قیامت كاملاً جلوه می‌كند هر چند اگر كسی عاقل باشد در همین عالم هم متوجه می‌شود تزلزل‌های اعتقادی، رفتاری، اخلاقی او به سبب تزلزل در پذیرش صراط ولایت است اما چون به این امر واقف نمی‌شود در قیامت اثر سوء و ناگوار آن را می‌چشد.

 

جهنم دنیا

 

مفسرین قرآن كریم در رابطه با آیاتی كه بحث جهنم را مطرح می‌كنند می‌گویند: جهنم تنها مربوط به قیامت نیست؛ زیرا اگر این آیات را فقط به آن زمان معطوف داریم آیات در این عالم كاربرد خود را از دست می‌دهند در حالیكه هر آیه در همین عالم باید پیامی برای فرد داشته باشد. با این توجه، مفسرین آیات مربوط به دنیا را جهنم تفسیر كرده‌اند البته نه هر دنیایی بلكه دنیایی منظور آن‌هاست كه انسان را در مادیات فرو برد و از توجه به حق باز دارد.

امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌فرمایند:‌ دنیا معبری برای گذر است از این پل باید استفاده كرد و با عنایت معصوم از این گذرگاه عبور نمود.

در روایات دیگری پیامبر صلّی‌الله‌علیه‌وآله می‌فرمایند:

«حُبُّ الدُّنْیا رَأْسُ كُلِّ خَطِیئَة»[4]

دوستی نسبت به دنیا در رأس هر خطیئه و گناهی است زیرا حب دنیا بنده را گرفتار می‌كند.

اگر حب دنیا به دل كسی راه یابد همه سرمایه انسانی‌اش را می‌سوزاند و فانی می‌كند، اگر كسی گرفتار امور پست دنیا شود از امور بالاتر خود را محروم كرده‌ است در حالیكه وقتی صحبت از حب و عشق به اهل بیت می‌شود هر عاشقی حاضر‌ست به خاطر این عشق از بسیاری تعلقات خود چشم بپوشد و آن‌ها را به پای معصومین فدا كند، به عنوان مثال عاشق در پرداخت خمس یا انفاق تردید ندارد بلكه با رضایت قلبی آن را می‌پردازد و گاه كار از پرداخت با رضایت جلوتر می‌رود و فرد پرداخت كننده نگران آن است آیا فعل او مورد رضایت خدای سبحان واقع شده و آیا حضرات معصومین از دریافت این خمس رضایت دارند یا مقبول واقع نشده است. در حقیقت حب بالاتری او را به پرداخت این اموال وا می‌دارد و ارادت به معصومین پرداخت او را تحت الشعاع قرار می‌دهد.

 

 صراط، اوج اعتدال

 

یكبار دیگر عرض می‌كنیم در بطن صراط «مستقیم بودن» نهفته است، یعنی عدم انحراف و اوج اعتدال.

اگر سؤال شود آیا راه غیر مستقیمی هم هست می‌گوئیم؟ بله «غَیرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیهِمْ وَلَا الضَّالِّینَ»[5]  كسانی هستند كه گرفتار راه غیر مستقیم شده‌اند. مسیر حركت آن‌ها صراط نیست، اما به نوعی راه‌شان شگرد و سیره انحرافی است، راهی است كه گاهی آن‌ها را به افراط می‌كشد و گاه به تفریط. گاه تمام توجه‌شان به مادیات و گاه تمام توجه به معنویات است.

اگر تمام توجه بندگان به معنویات باشد پسندیده نیست؟ پیامبر صلّی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند: برادرم موسی علیه‌السلام چشم چپش بینا بود و چشم راستش نابینا و برادرم عیسی علیه‌السلام چشم چپش نابینا و چشم راستش بینا و من از هر دو چشم نابینا هستم.

امام خمینی رحمه‌الله‌علیه در شرح دعای سحر می‌فرمایند: گاهاً توجه حضرت موسی علیه‌السلام به دنیا بیش از توجه به معنوایت بود و توجه حضرت عیسی علیه‌السلام به معنویات بیشتر از توجه به معنویات بود پیامبر صلّی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند:‌ من هر دو توجه را لازم می‌دانم یعنی هر دو توجه مقدمه‌ای است برای وصول به حق.

 

مقدمه ورود به صراط

 

اگر سؤال شود مقدمه ورود به صراط چیست؟ عرض می‌كنیم: معرفت نسبت به اهل بیت كه این معرفت باید در پی محبت نسبت به آن‌ها باشد.

محبت نسبت به اهل بیت مایه ثبات بنده در صراط می‌شود. هر چه محبت بندگان نسبت به حضرات معصومین علیهم‌السلام قوی‌تر باشد، در صراط ثابت قدم‌تر هستند.

پیامبرصلّی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند:‌

«أَثْبَتُكُمْ قَدَماً عَلَى الصِّرَاطِ أَشَدُّكُمْ حُبّاً لِأَهْلِ بَیتِی.»[6]

«ثابت قدم ترین شما در صراط كسانی هستند كه بیشترین محبت را به اهل بیت داشته باشند.»

 

امکان انحراف از صراط

 

شاید در این جا سؤالی از ذهن شما بگذرد و بپرسید مگر امكان خروج از صراط وجود دارد؟ مگر می‌شود بعضی وارد صراط شوند و بعد خارج شوند؟ اگر صراط، صراط است قانوناً‌ نباید اجازه بدهد كسی از آن خارج شود بلكه باید آن فرد را ببلعد، مگر ممكن است فرد ولایت شناس روزی بی‌ولایت شود؟ چگونه افراد روزی ولایت معصوم را می‌پذیرند و یك روز ضد ولایت می‌شوند؟

در پاسخ می‌گوئیم: هر روز دعای واجب ما این است كه حداقل ده مرتبه تکرار کنیم:

«اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ»[7]

پس معلوم می‌شود امكان انحراف از صراط برای هر كسی وجود دارد به همین دلیل هر روز بارها از خدا می‌خواهیم ما را به صراط راهنمایی كند و در آن ثابت قدم بدارد.

در رابطه با اهدنا می‌گوئیم: خدایا واقعاً‌ راه را به ما نشان بده؛ زیرا نمی‌دانیم تا كنون در صراط حركت می‌كرده‌ایم یا نه و آیا تا به حال التزام كامل به شریعت داشته‌ایم و آیا در شمار دوستان اهل بیت قرار می‌گیریم و پیرو آن‌ها هستیم یا نه؟

همچنین «اهدنا» به معنی «ثبّتنا» است. یعنی اگر بنده هدایت شده‌ای هستم مرا در این هدایت ثابت قدم نگه دار.

در این رابطه به حكایتی اشاره می‌كنیم:

در شرح حال مرحوم شیخ انصاری آمده است كه در زمان ایشان علی محمد باب، طلبه‌ی قویی‌ای بود و از احوالات عرفانی نه تنها بی‌نصیب نبود بلكه گوی سبقت را در گریه و اشك از دیگران ربوده بود، ایشان شاگرد آمیرزا حبیب الله رشتی بود، یك روز طلبه‌ای به شیخ انصاری گفت:‌ حال خوش علی محمد باب مرا در حرم تحت تأثیر قرار داد. مرحوم شیخ انصاری فرمودند:‌ ‌غیر متعارف است. مرحوم شیخ عاقبت علی محمد باب را می‌دیدند كه در صراط ولایت باقی نمی‌ماند و منحرف می‌شود از این رو ایشان تنها یك جمله گفتند:‌ «غیر متعارف است»

علی محمد باب مدتها بعد رییس فرقه بهائیت شد همان فرقه ای كه فراماسونری هنوز ادامه همان داستان است. علی محمد باب طلبه نجف بود و به حرم امیرالمؤمنین علیه‌السلام رفت و آمد زیادی داشت و متوسل به حضرت هم می‌شد اما هیچ كدام از این‌ها او را ثابت قدم نكرد، شاید كسی مدتی توفیق حضور در محضر ائمه اطهار را پیدا كند اما این حضور دلیل بر اقامت همیشگی نیست.

از این رو هر روز می‌گویند «اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ» خدایا ما را به راه ولایت  هدایت كن،

همچنین در شرح حال آیت الله بروجردی آمده است: روزی ایشان در صحن منزل‌شان بودند و یكی گفت: برای سلامتی امام زمان عجّل‌الله‌فرجه و آیۀ‌الله بروجردی صلوات. آقا گفتند:‌ او را بیرون كنید این شخص نمی‌فهمد چه می‌گوید؟ امام زمان عجّل‌الله‌فرجه كیست و من چه كسی هستم!

آیت‌الله بروجردی گفتند:‌ این فرد تا آخر عمر پایش را این جا نگذارد.

این فرد نسبت به وجود مقدس امام زمان عجّل‌الله‌فرجه هیچ معرفتی نداشت، حب بدون معرفت در بسیاری موارد ضربه زننده و نابود كننده است. كسی در صراط است كه حب او نسبت به ائمه همراه با معرفت باشد و گرفتار افراط و تفریط نشود.

 

انحرافی گام به گام

 

نكته قابل توجه آن است كه در بسیاری موارد افراد ریز به ریز و گام به گام از صراط منحرف می‌شوند.

قرآن در سوره مباركه بقره آیه 168 می‌فرماید:

«…لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیطان‏…»

خطوه به معنای گام به گام و حركت‌های آرام آرام است این مطلب از آن رو بود كه همه ما متوجه باشیم كه گرفتار لغزشهای ریز ریز و آرام آرام و خزنده نشویم كه همین حركت‌ها ما را از صراط دور می‌كند و گاه چندان انسان را منحرف می‌كند كه میان او و صراط فاصله‌ای عمیق و غیر قابل جبرانی قرار می‌گیرد.

ابن ملجم روزی پشت سر امام زمانش علی علیه‎‌السلام نماز می‌خواند اما گام به گام چندان از حضرت فاصله گرفت كه دستش به خون مبارك ایشان آغشته شد، گاهی دوری از صراط تنها با تكذیب یك آیه یا یك روایت شروع می‌شود مثلاً فرد می‌گوید:‌ زمان فلان آیه گذشته و فلان روایت با عقل بشری سازگار نیست و همین انحراف ریز به نابودی او ختم می‌شود و گاه تا مرحله مرتد شدن به پیش می‌رود.

 

از شمشیر تیزتر، از مو باریک‌تر

 

مرحوم كربلایی در شرح انوار الساطعه بحث صراط را بررسی كرده و می‌گوید‌:‌ صراط از شمشیر تیزتر و از مو باریك‌تر است زیرا ولایت با قاطعیت تمام، هر آن‌چه غیر از حق است قیچی می‌كند. از شمشیر تیزتر یعنی در نفس صراط مسامحه كاری نیست با قاطعیتی تیزتر از شمشیر هر آنچه را غیر خدایی است قیچی و قطع و جدا می‌كند، لازم است بگوئیم شمشیر بر دشمن فرود می‌آید نه بر دوست. هر مورد منفی‌ای كه در بنده مشاهده ‌شود همگی رد پای شیطنت شیطان است، شمشیر صراط همه موارد منفی را قطع می‌كند. این قطع شدن با قاطعیت و به سرعت انجام می‌شود.

در رابطه با صراط گفته‌اند:‌ «أَحَدُّ مِنَ السَّیف‏»[8] صراط یك شمشیر است، شمشیری كه نفسانیت و خلاف ‌های بنده و آلودگی‌های او را به سرعت قطع می‌كند.

 

راهی که وسعت دارد

 

دسته‌ای از روایات صراط قیامت را از مو باریك‌تر و از شمشیر تیزتر می‌دانند و دسته‌ای دیگر آن را عریض و پهن گفته‌اند راهی كه می‌توان به راحتی از آن عبور كرد. هر دو دسته صحیح است برای بعضی از افراد چنان باریك است که وقتی به آن نگاه می‌كنند آن را قابل رد شدن نمی‌بینند اما برای گروهی چنان وسعت دارد كه به آسانی از آن می‌گذرند.

طرق ولایت برای دوستان و دوست‌داران حق این چنین جلوه می‌كند. گروهی شریعت اسلام را شریعت سهله می‌دانند وعبور از صراط برایشان آسان است زیرا امداد الهی به آن‌ها همیشگی است. اصلاً انسان آفریده شده كه با این شریعت و از این مسیر عبور كند.

 

معرفۀ الامام

 

نكته دیگری كه روایات در باب صراط می‌گویند این است كه صراط مستقیم، معرفۀ الامام است. معرفه الامام یا امام شناسی هر چه صحیح‌تر صورت گیرد، مسیر اعتدال به آسانی طی می‌شود، مسیری بدون افراط و تفریط.

در روایتی از ابا عبدالله علیه‌السلام سؤال شد «صراط» چیست؟ حضرت می‌فرمایند:‌ «معرفة اهل كلّ زمان امامهم الذی تجب علیهم طاعته‏»[9] صراط نه تنها امام‌شناسی است بلكه امام زمان‌شناسی هم هست هر كس نه تنها باید نسبت به حضور امام در عالم آگاه باشد بلكه لازم است امام زمان خویش را بشناسد. وقتی به خدا می‌گویم:‌ «اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ» یعنی خدایا امام زمانم را به من معرفی كن كه از طریق او مسیر كمالی را طی كنم و با عنایت او واجب را انجام دهم و حرام را ترك كنم و در میدان بندگی وارد شوم. خود معرفت الامام راهبری دارد و شما را از سقوط و قهقرا و توقف دور نگه می‌دارد. معرفۀ الامام خود به خود یك حركت سازنده مثبت آسان در یكایك افراد ایجاد می‌كند.

 

تاریخ جلسه: 90/7/6 

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 


[1] معانی الاخبار، ص35

[2] سوره مبارکه مومنون، آیه 73

[3] سوره مبارکه مومنون، آیه 74

[4] مصباح الشریعه، ص138

[5] سوره مبارکه حمد، آیه 7

[6] فضائل الشیعه، ص6

[7] سوره مبارکه حمد، آیه 6

[8] اصول کافی، ج8، ص312

[9] تفسیر صافی، ج5، ص75

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *