مقدمه
وجود مقدس حضرت ولی عصر عجّلاللهفرجه همواره در حال جلوهگری و معرفی خود به اهل عالم است.آنچه موجب شده از شناخت امام محجوب بمانیم، موانعی است که بین خود و حضرت ایجاد کردهایم.
اگر میخواهیم پردههای جهالت را کنار زده و به معرفت امام عصر نائل شویم، باید به دنبال معرفتی صحیح و کامل باشیم.
بهترین و کاملترین شناخت، معرفتی است که از طریق کلام خدای سبحان یا حضرات معصومین صورت گیرد، در غیر این صورت شناختی ناقص محسوب میشود.
به دنبال مباحث قبل، به بررسی فرازهایی از «زیارت آل یس کامله» میپردازیم تا از طریق کلام خودِ ولی عصر عجّلاللهفرجه، با حضرت آشنا شویم.
معرفت امام ، فضیلتی آشکار
«ذَلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْمُبِينُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيم، لِمَنْ يَهْدِيهِ صِرَاطَهُ الْمُسْتَقِيمَ»[1]
«آن معرفت ، امتیازی است آشکار و خدای سبحان امتیازات گسترده ای دارد ، برای فردی که او را به صراط مستقیم هدایت میکند»
فضل آشکار خدای سبحان، معرفت امام معصوم است.
فضل در مقابل عدل قرار دارد، یعنی امری که استحقاق و لیاقت آن را نداشتیم و صرفاً به جهت لطف خدا از آن برخوردار شدهایم.
در این زیارت، از لسان مبارک امام عصر عجّلالله فرجه، به خود متذکر میشویم که معرفت نسبت به حضرت، امتیاز بسیار بزرگی است که هیچیک از ما شایستگی آن را نداریم و با لطف خداوند از این موهبت بزرگ بهرهمند شده ایم.
دادِ حق را قابلیت شرط نیست
بلکه شرط قابلیت، داد اوست
«وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ»[2]: خدای سبحان صاحب امتیازات گسترده است، همه ساکنان کره خاک و اهل افلاک میتوانند از فضل او بهرهمند شوند.
به لطف خدا، استفاده از امتیاز معرفة الامام برای همه امکان پذیر است و بهرهمندی هیچ کس موجب کاهش سهم دیگری نمی شود.
این امر، تنها یک تخصیص خورده است:گمراهان؛ کسانی که خودشان مانع ایجاد کردهاند و به هیچ وجه خواستار این فضل نیستند.«لِمَنْ يَهْدِيهِ صِرَاطَهُ الْمُسْتَقِيمَ»: از مصادیق هدایت به صراط مستقیم، شناخت امام است.
با این وصف، زمانی که در نماز می گوییم «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيم» ، تلویحاً از خداوند معرفت ولیعصر عجّلاللهفرجه را طلب میکنیم.
امام، خزانه دار خدا
«وَ أَنْتُمْ خَزَنَتُهُ وَ شُهَدَاؤُهُ، وَ عُلَمَاؤُهُ وَ أُمَنَاؤُهُ»[3]
در زیارت «آل یس کامله»، بنا به سخن گفتن با حضرت ولی عصر عجّلاللهفرجه است، اما در این فراز، همه معصومین را مخاطب قرار میدهیم.گویا در پرتو زیارت امام حاضر، با همه حضرات معصومین ارتباط بر قرار میکنیم.
«وَ أَنْتُمْ خَزَنَتُهُ»؛«شما خزانهدار حضرت حق هستید» گویا همه موجودی خدا، در جایگاه امنی در محضر شما انباشته شده است.
« وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلاَّ عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَعْلُوم»[4]
«و هيچ چيز نيست مگر آنكه گنجينههاى آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازهاى معين فرو نمىفرستيم»
خدا گنجینههای نهانی دارد که آنها را در اختیار معصومین قرار داده است و از طریق این بزرگواران به خلق ارزانی می کند.به همین جهت، هرچه از خدا میخواهیم، از معصوم طلب میکنیم.
رزقهای مادی، ارزاقی عمومی است که خداوند در اختیار همهی بندگان، اعم از کافر و مؤمن قرار میدهد.اما آنچه در دست خزانه دارهای خدا قرار دارد، گنجینههایی از اسرار است.
زمانی که معصومین را با عبارت «أَنتم خَزَنَتُه» خطاب می کنیم، تلویحاً از حضرات درخواست مینماییم ما را از خواص قرار دهند تا از رزقهای خاص و حقایق پنهان نصیبمان شود.
حضور امام در زندگی ما
«اَنتم …شُهَدَاؤُهُ»[5]
«شما شاهد و گواه خدا هستید»
شاهد بودن معصومین، به چند معناست:
- شما بر حقانیت حق و بر توحید گواه هستید.
در صورتی که گواه بودن شما بر توحید را درک نماییم، در گذر زمان ما را هم موحد میکنید.پس از آن، به توحید افعالی میرسیم و جز خدای متعال، وجود دیگری را در عالم مؤثر نمیدانیم«لا مُؤثِّرَ فِی الوُجود اِلّا الله».
بدینسان ما را از ادعا دور مینمایید ، و دیگر هیچ خیر، حسنه و عمل صالحی را به خود نسبت نمیدهیم و همه توفیقات خود را از خدا میدانیم.
پس از موحد شدن با وساطت شما، به زبان حال و قال به حضرت حق عرضه میداریم:
تو همه هستی و ما ، اندر میان
هیچِ هیچی که نیاید به بیان
- همچون خدای سبحان، شما نیز در همه جا حاضر هستید.
حضوری گر همی خواهی
از و غایب مشو حافظ
منّت گذارید ما را نیز در هر زمان و هر مکان به حضور خویش بپذیرید و برای آشنایی با آداب و رعایت ادب حضور در محضر خود، یاریمان کنید.
- شما در همه عرصههای زندگی ما حضور دارید و بر افکار، اعمال، اقوال و احوال ما گواهید.
هیچ امری بر شما پوشیده نیست و به حقیقت وجودی ما شهود دارید. شما در همه صحنههای زندگی ما حاضر بوده و شاهد غفلتها، معصیتها و طاعتهای ما هستید.
در حضور شما، بارها تصمیم به انجام معصیتی داشتیم، و شما مانع شدهاید و ما را از ارتکاب گناه منصرف کردهاید.
در حضور شما، چه بسیار طاعتهایی که ناقص انجام دادهایم ، و شما با لطف و کرامت خود، اعمالمان را کامل نمودهاید.
در یک کلام، با شاهد بودن خود، همواره مهر و محبت خویش را در زندگی ما جاری کردهاید و با نهایت بندهپروری، مراقب و محافظ ما بودهاید.
امام، امین است و امین پرور
«اَنتُم … عُلَمَاؤُهُ وَ أُمَنَاؤُهُ»[6]
«شما عالم ها و امین های خداوند هستید»
«علماؤه»: علوم الهی نزد شماست. امکان ندارد کسی با شما ارتباط برقرار کند و جاهل بماند. هر کس در محضرتان قرار گیرد، از علوم نورانی شما بهرهمند گشته و از ظلمات دور میشود.
«اُمَناؤه»: شما امین هستید و امانتهای الهی را در اختیار دارید.شما امین هستید و امین پرور. دوستان خود را به گونهای تربیت میکنید که اهل خیانت نباشند.امین، در امانت تصرف نمیکند و نسبت به آن ادعای مالکیت ندارد.
اگر به واسطه محبت و عنایت شما امین شویم، خود را مالک هیچ چیز نمیدانیم، همه مواهب و نعمات زندگی را امانتهای الهی به شمار میآوریم و به عنوان فردی امین، مطابق میل و رضای خداوند، که مالک حقیقی است، در آنها تصرف میکنیم.
امام، سیاست گذار و مدبر امور ماست
«اَنتم … سَاسَةُ الْعِبَادِ»[7]
«شما سیاست گذار و برنامه ریز بندگان هستید»
اگر عبد باشیم و ایام عمر را با بندگی سپری کنیم، شما برنامهریزی و سیاست گذاری امور زندگیمان را به عهده میگیرید.
شما هم به نیازهای مادی رسیدگی میکنید هم به نیازهای معنوی، هم به امور ظاهری توجه دارید هم به امور باطنی.
اگر تدبیر زندگی ما به دست شما باشد، به حول و قوه حضرت حق، از کاملترین، نورانیترین و پربرکتترین برنامهریزی بهرهمند گشته و امور دنیوی و اُخرویمان به بهترین وجه سامان مییابد.اما اگر عبد و سر سپرده خدای سبحان نباشیم و در مسیر بندگی گام برنداریم، به خود واگذار میشویم و از تدبیر و سیاستگذاری امام محروم میمانیم.
باید خود بخواهیم در محضر مولا بمانیم تا از برنامهریزی او برخوردار شویم.
به محضر مقدس ولی عصر عجّلاللهفرجه عرض میکنیم:
مولای ما !
باور داریم با برنامه ریزی شما، بندهای عاجز و ناتوان نمیماند، ذلیل نمیشود و غم و غصه زندگیش را احاطه نمیکند.یقین داریم با سیاست گذاری شما، کسی از فقر و تنگ دستی به ستوه نمیآید، در مشکلات و گرفتاریها مضطر نمیشود و زندگی را با تشویش و اضطراب سپری نمیکند.
آقای ما!
عمری را با جهالت به سر بردیم. نمیدانستیم باید تدبیر امورمان را به شما بسپاریم، بر اساس منیتها و نفسانیات برای زندگی خود برنامهریزی کردیم و ره به خطا رفتیم.ما همچون عبدی فراری هستیم که سالها دور بوده و سالها دیر آمده.
مولای مهربان!
میدانیم با کرامت بیکرانت، پس از سالها دور بودن و دیر آمدن، ما را میپذیری و دست رد به سینهمان نمیزنی.
شعری زیبا از ایت الله میر جهانی:
نقش جمال یار را تا که به دل کشیدهام
یک سره مهر این و آن از دل خود بریدهام
هر نظرم که بگذرد جلوهی نوری از رخش
بار دگر نکوترش بینم از انچه دیدهام
عشق مجال کی دهد تا که بگویمی چه سان
تیر بلای عشق او بر دل و جان خریده ام
سوزم و ریزم اشک غم شمع صفت به پای دل
در طلبش چه خارها بر دل خود خلیده ام
چاک دل از فراق او می زنم و نمی زند
بخیه به دپاره های دل کاز غم او دریده ام
این دل سنگم آب شد ز آتش اشتیاق شد
بس که به ناله روز و شب کوره دل دمیده ام
شرح نمی توان دهم سوزش حال خود بجز
ریزش اشک دیده و خون دل چکیده ام[8]
تاریخ جلسه : 98/9/20 ـ جلسه 7
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1]مزار کبیر، ص568؛ زیارت آل یاسین کامله
[2] سوره مبارکه آل عمران، آیه 74
[3] مزارکبیر، ص568؛ زیارت آل یاسین کامله
[4] سوره مبارکه حجر، آیه 21
[5] مزارکبیر، ص568؛ زیارت آل یاسین کامله
[6] مزارکبیر، ص568؛ زیارت آل یاسین کامله
[7] مزارکبیر، ص568؛ زیارت آل یاسین کامله
[8] آیتالله میرجهانی