بذر محبّت
به رسم ادب عاجزانه خدای سبحان را سپاسگزاریم که در عهد الست بذر محبت فاطمه سلاماللهعلیها و اولاد فاطمه را در دل ما کاشت و در عالم ظاهر اجازه داد این بذر از طریق معارفی آبیاری شود که با وساطت این خاندان در اختیار یکایک ما قرار میگیرد. هر ثمرهای که در زندگی خود مشاهده میکنیم، از آغاز تا پایان، همه و همه از برکات همان بذر محبّت است. امیدواریم توفیق شکر نعمت ولایت را داشته باشیم و حقیقتِ ثمرات آن را در قیامت مشاهده کنیم. طبق صریح روایات گروهی در قیامت به چادر حضرت زهرا متصل میشوند، بر این باوریم بهطور قطع، این اتصال از همین عالم بوده است و در عالم دیگر تنها از آن پردهبرداری میشود.
ستارهای درآسمان
حضرت علیبنموسیالرضا علیهالسلام در معرفی امام میفرمایند:
«…فَمَنْ ذَا الَّذِي يَبْلُغُ مَعْرِفَةَ الْإِمَامِ أَوْ يُمْكِنُهُ اخْتِيَارُهُ هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ ضَلَّتِ الْعُقُولُ وَ تَاهَتِ الْحُلُومُ وَ حَارَتِ الْأَلْبَابُ وَ خَسَأَتِ الْعُيُونُ وَ تَصَاغَرَتِ الْعُظَمَاءُ وَ تَحَيَّرَتِ الْحُكَمَاءُ وَ تَقَاصَرَتِ الْحُلَمَاءُ وَ حَصِرَتِ الْخُطَبَاءُ وَ جَهِلَتِ الْأَلِبَّاءُ وَ كَلَّتِ الشُّعَرَاءُ وَ عَجَزَتِ الْأُدَبَاءُ وَ عَيِيَتِ الْبُلَغَاءُ عَنْ وَصْفِ شَأْنٍ مِنْ شَأْنِهِ أَوْ فَضِيلَةٍ مِنْ فَضَائِلِهِ وَ أَقَرَّتْ بِالْعَجْزِ وَ التَّقْصِيرِ وَ كَيْفَ يُوصَفُ بِكُلِّهِ أَوْ يُنْعَتُ بِكُنْهِهِ أَوْ يُفْهَمُ شَيْءٌ مِنْ أَمْرِهِ أَوْ يُوجَدُ مَنْ يَقُومُ مَقَامَهُ وَ يُغْنِي غِنَاهُ لَا كَيْفَ وَ أَنَّى وَ هُوَ بِحَيْثُ النَّجْمُ مِنْ يَدِ الْمُتَنَاوِلِينَ وَ وَصْفِ الْوَاصِفِينَ فَأَيْنَ الِاخْتِيَارُ مِنْ هَذَا وَ أَيْنَ الْعُقُولُ عَنْ هَذَا وَ أَيْنَ يُوجَدُ مِثْلُ هَذا…»[1]
چه کسی قادر است که امام را بشناسد یا شناخت امام را انتخاب کند؟ عقلها سرگردان و گم میشوند، عقل متحیّر است و چشمها عاجز. افراد بسیار بزرگ وقتی قرار است امام را بشناسند، احساس کوچکی میکنند و صاحبان عقل، احساس کوتاهی. هنگام سخن گفتن دربارۀ امام، افراد خطیب عاجز میشوند و صاحبان خرد جاهل. شعرا برای بیان حقیقت امام، زبانشان بند میآید و افراد ادیب درمانده میشوند. سخنوران فصیح و بلیغ عاجز میشوند از اینکه بخواهند یک جلوۀ امام را بشناسند و از میان دریای فضایل امام، یک فضیلت را مطرح کنند. همۀ خطبا و علما و شُعرا و صاحبان خرد به ناتوانی خود در این باره اقرار کردند. وقتی امکان درک یک فضیلت امام وجود ندارد، چطور وصف کل شخصیّت و توصیف باطن ایشان ممکن است؟ اصلاً چگونه میشود یک امر از امور ولایت را فهمید؟ آیا در عالم کسی یافت میشود که جانشین امام باشد؟
سپس حضرت میفرمایند: دستمان را که بلند میکنیم تا به ستاره بزنیم، بین دست ما و ستاره این همه فاصله است و از دور یک نقطه روشن در آسمان مشاهده میکنیم، همینطور در زمینۀ شناخت امام هم، چیزهایی از دور میشنویم و میبینیم.
حجّت برحجّتها
امام حضرت حسن عسکری علیهالسلام فرمودند:
«نَحنُ حُجَجُ اللّه علی خَلقِه وَ اُمُّنا فاطِمة حُجَّةُ اللّه عَلَینا»[2]
با توجه به روایت امام رضا علیهالسلام هنگامی که شناخت امام ممکن نیست، چگونه میتوانیم حجّت بر حجج را بشناسیم؟ تنها به اندکی از این معرفت دلخوشیم؛ اما کُنه این شناخت برای ما میسّر نیست. از همین ابتدا اقرار میکنیم مطالبی که بیان میشود، ذرّهای از حقیقت ایشان هم نیست، چه برسد که بخواهیم جایگاه و شخصیّت حضرت را شناسایی کنیم.
سعۀ صدر
امام صادق علیهالسلام فرمودند:
«وَ اللَّهِ لَقَدْ أُعْطِينَا عِلْمَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ مِنْ أَصْحَابِهِ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَ عِنْدَكُمْ عِلْم الْغَيْبِ فَقَالَ لَهُ وَيْحَكَ إِنِّي لَأَعْلَمُ مَا فِي أَصْلَابِ الرِّجَالِ وَ أَرْحَامِ النِّسَاءِ وَيْحَكُمْ وَسِّعُوا صُدُورَكُمْ وَ لْتُبْصِرْ أَعْيُنُكُمْ وَ لْتَعِ قُلُوبُكُمْ فَنَحْنُ حُجَّةُ اللَّهِ تَعَالَى فِي خَلْقِهِ وَ لَنْ يَسَعَ ذَلِكَ إِلَّا صَدْرُ كُلِّ مُؤْمِنٍ قَوِيٍّ قُوَّتُهُ كَقُوَّةِ جِبَالِ تِهَامَةَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَ اللَّهِ لَوْ أَرَدْتُ أَنْ أُحْصِيَ لَكُمْ كُلَّ حَصَاةٍ عَلَيْهَا لَأَخْبَرْتُكُمْ…»[3]
(به خدا قسم، به ما علم اولین و آخرین داده شده است. یکی از اصحاب حضرت که سالهاست در خدمت ایشان است، میگوید: آیا شما علم غیب هم دارید؟ حضرت فرمودند: وای بر تو، آنچه که در صلب هر فردی است تا قیامت آمارش دست ماست. آنچه رحم هر زنی تا قیامت میتواند در خودش جای بدهد در اختیار ماست. وای بر شما، سینههایتان را باز کنید. باید چشمهایتان دید باطن پیدا کند نه دید ظاهر و دلهای شما به ظرف بزرگی تبدیل بشود تا ما را ذرهای درک کنید.)
یعنی برای درک ما، هم وسعت صدر لازم دارید، هم بصیرت قلب و هم دلهایی که ظرفی بزرگ بشود برای معرفت ما.
در ادامه حضرت فرمودند: ما حجةالله هستیم و خدای سبحان مقام خلیفةالهی را برای ما قرار داده است. هرگز این وسعت برای کسی محقق نمیشود [هرگز قلوب، ظرف معرفت امام (هرچند اندک) نمیشوند]، مگر سینۀ هر مؤمنی که به اذن خدا قوّتش مثل قوّت کوههای حجاز باشد. اگر میخواستم سنگریزهها را برایتان بشمارم، میشمردم.
درایت در روایت:
این که حضرت باید قسم بخورند و کسی ایشان را نمیشناسد، رنجنامۀ معصومین است.
شناخت معصوم هرگز در وُسع هر کسی نیست، مگر مؤمنی که قوّت قلب فوق العادهای دارد؛ قوّتی که باطنی است نه جسمی تا هرقدر از حقیقت ولایی معصوم برای او پردهبرداری بشود، کمترین چون و چرا و تردیدی نداشته باشد:
«الذین یؤمنون بالغیب»[4].
زمانی که حضرت زهرا سلام الله علیها به نماز میایستادند و نورشان تا عمق خانهها میرفت؛ چه بسیار افرادی که در زمان خود حضرت بودند و میدیدند؛ اما در مقابل امیرالمؤمنین علیهالسلام ایستادند. خدا را سپاسگزاریم که به ما منّت گذاشته است و در بسیاری از شنیدههایمان دربارۀ حضرات معصومین شک نمیکنیم.
در ایام ولادت حضرت صدّیقۀ طاهره عیدی وسعت صدر را طلب میکنیم تا این معرفت هرچند محدود در سینۀ ما قرار بگیرد و روایاتی را که دربارۀ جایگاه ولایی و تصرّفات خاص حضرات معصومین علیهمالسلام در نظام عالم میشنویم، برای ما تردید ایجاد نکند.
کمال رسالت و ولایت
روایتی است از امام صادق علیهالسلام که سلسله سند را به پیامبر صلیاللهعلیهوآله میرسانند:
« اللَّهُمَّ أَعْطِ فَاطِمَةَ مَا لَا عَيْنٌ رَأَتْ وَ لَا أُذُنٌ سَمِعَت فَأَمَّنَ النَّبِيُّ ص عَلَى دُعَائِهِ وَ أَقْبَلَ عَلَى أَصْحَابِهِ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ قَدْ أَعْطَىفَاطِمَةَ فِي الدُّنْيَا ذَلِكَ أَنَا أَبُوهَا وَ مَا أَحَدٌ مِنَ الْعَالَمِينَ مِثْلِي وَ عَلِيٌّ بَعْلُهَا وَ لَوْ لَا عَلِيٌّ مَا كَانَ لِفَاطِمَةَ كُفْوٌ أَبَداً»[5]
(فردی در حضور پیامبر به وجود مقدس حضرت زهرا علیهاالسلام دعا کرد: خدایا، به فاطمه چیزی عطا کن که هیچ چشمی ندیده باشد و هیچ گوشی نشنیده باشد. پیامبر هم آمین گفتند و به اصحاب فرمودند: خدای سبحان درخواست او را در دنیا به فاطمه عطا کرده است. آنچه در دنیا به فاطمه عطا شد این است که من پدرش هستم که در میان مخلوقات مثل و مانندی ندارم و همسرش علی است که اگر علی نبود، هیچ گاه فاطمه همتایی نداشت)
پیامبر در معرفی وجود مقدس حضرت زهرا سلام الله علیها میفرمایند:
فاطمه کسی است که پدرش من و همسرش علی است، حال تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل. کمال رسالت و ولایت در وجود مقدس حضرت جلوهگر شده است.
اطاعتی مشتاقانه
امام باقر علیهالسلام فرمودند:
«وَ لَقَدْ كَانَتْ (صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهَا) طَاعَتُهَا مَفْرُوضَةً عَلَى جَمِيعِ مَنْ خَلَقَ اللَّهُ مِنَ الْجِنِّ، وَ الْإِنْسِ، وَ الطَّيْرِ، وَ الْبَهَائِمِ ، وَ الْأَنْبِيَاءِ، وَ الْمَلَائِكَةِ»[6]
(به خدا قسم اطاعت فاطمه بر همۀ مخلوقات خدا واجب است. جن و انس مطیعاند، پرندگان، حیوانات، ملائک و انبیاء مطیعاند.)
درایت در روایت:
در کل نظام عالم، ولایت بانویی به اذن حق، به میزانی است که امام باقر علیهالسلام قسم خوردند، اطاعت از فاطمه واجب است؛ یعنی اگر فردی ذرهای از اطاعت او سرپیچی کند عاصی محسوب میشود. خدایا، این دختر پیامبر کیست که شخصیتی به این وسعت دارد؟
با درایت در روایت امام باقر علیهالسلام متوجه میشویم بحث طاعت است؛ یعنی همه باید مشتاقانه و در کمال میل و رغبت فرمان او را امتثال کنند؛ بدین معنا که در اجرای فرمان او نباید هیچ تحمیلی مشاهده بشود. وقتی اطاعت و وجوب مطرح میشود، گویا خدای سبحان در عهد الست فاطمه را به عنوان مُطاع معرفی کرده است که همه باید مطیع او باشند. این در حالی است که امتثال امر فردی که دربارۀ او شناخت داریم برای ما موجب افتخار است؛ اما هنگامی که از او شناختی نداریم، با خود میگوییم بر چه مبنایی مطیع امر او شویم؟ خودِ خدای سبحان اجمالاً فاطمه را معرفی کرده است که اگراین معرفی اجمالی نباشد، هرگز با میل و رغبت از او اطاعت نمیکنیم.
اصالتاً اطاعت از خدا و رسول را واجب میدانیم؛ اما این را هم میدانیم که میل فاطمه با نظر خدا و رسول، ذرهای مغایرت ندارد؛ بنابراین هر آنچه که از لسان فاطمه بیان میشود، همان کلام خدا و رسول است. این معرفیها به جهت سیطره و گستردگی ولایت آن حضرت در کل عوالم و برای کل مخلوقات است.
بر مدار شناخت فاطمه
امام صادق علیهالسلام میفرمایند:
«إِنَّ اللَّهَ (تَعَالَى) أَمْهَرَ فَاطِمَةَ (عَلَيْهَا السَّلَامُ) رُبُعَ الدُّنْيَا، فَرُبُعُهَا لَهَا، وَ أَمْهَرَهَا الْجَنَّةَ وَ النَّارَ، تُدْخِلُ أَعْدَاءَهَا النَّارَ، وَ تُدْخِلُ أَوْلِيَاءَهَا الْجَنَّةَ، وَ هِيَ الصِّدِّيقَةُ الْكُبْرَى، وَ عَلَى مَعْرِفَتِهَا دَارَتِ الْقُرُونُ الْأُوَلی.»[7]
(خدا مهریۀ فاطمه را یک چهارم دنیا قرار داد[ یک چهارم دنیا به آن حضرت تعلّق دارد] و مهریۀ او را بهشت و جهنّم قرار داد [مالک هر دو فاطمه است]. وجود مقدس حضرت، دشمنان خود را وارد آتش میکند و دوستان خود را وارد بهشت. او صدّیقۀ کبری است و بر مدار شناخت او قرون و اعصار اولیه دور زده و گذشته است.)
درایت در روایت:
هر سعادتی که نصیب پیشینیان شد؛ نجات ساکنین کشتی نوح، توفیق ایمان به ابراهیم خلیل و کسب مقام قوم موسی، همه و همه بر محور شناخت فاطمه بوده است. کلاس فاطمهشناسی را خدای سبحان از ابتدای خلقت، برای همۀ اقوام گذشته برقرار کرده است.
در این روایت خدا برای فاطمه یک چهارم دنیا و در روایت دیگری نصف دنیا را مهریه قرار داده است. این که بهشت یا نصف دنیا مهریۀ فاطمه است، به چه معناست؟
ما در این عالم مستأجر پیامبر صلیاللهعلیهوآله هستیم؛ به همین جهت هنگام ورود به خانه، به پیامبر سلام میدهیم؛ اما در بهشت مستأجر فاطمهایم. حضرت سفرهای بینهایت پهن میکند. ساکنین بهشت همه مهمان فاطمهاند و نان مهریۀ مادرشان را میخورند؛ اصلاً زحمت بهشت را فاطمه کشیده است. فکر نکنیم با عمل خود به بهشت میرویم، تمام جزء جزء توفیقاتی که نصیب ما میشود با ولایت حضرت زهراست. باید خوشحال باشیم از این که ولایت این خانواده نصیب ما شده است. مهریۀ فاطمه را خدا تعیین کرده است. هم ولیّ و هم عاقدِ فاطمه خداست.
اگر قدم ننهد او به صحنۀ محشر کُمِیت جمله شفاعتکنندگان لنگ است
فاطمه باید افراد را به بهشت بفرستد. مقام شفاعت کبری مختص پیامبراست؛ اما همه به ریشۀ چادر فاطمه آویزان میشوند؛ گویا خود پیامبر هم سفرهنشین فاطمه شده است. بیجهت نیست که پیامبر میفرمایند: فاطمه امّابیهاست.
آقای میرجهانی میگوید: « عَلَى مَعْرِفَتِهَا دَارَتِ الْقُرُونُ الْأُوَلی»؛ یعنی اگر ابراهیم خلیل به مقام خُلّت رسیده است، بر محور شناخت فاطمه است. پیامبر اگر پیامبر است بر مدار معرفت فاطمه است. معرفت فاطمه بر پدرش هم واجب است؛ یعنی فاطمه در رتبۀ پیامبر بودنِ پیامبر هم نقش مهمی داشته است. به همین علت هنگامی که پیامبر میفرماید:« إنّی أجِدُ فی بَدَنی ضُعفاً» به حضرت زهرا پناهنده میشود.
محوریّت فاطمه در قیامت
در قیامت یک عنوان وجود دارد:
«فَإِذَا النِّدَاءُ مِنْ قِبَلِ اللَّهِ جَلَّ جَلَالُهُ أَيْنَ ذُرِّيَّةُ فَاطِمَةَ وَ شِيعَتُهَا وَ مُحِبُّوهَا وَ مُحِبُّو ذُرِّيَّتِهَا فَيُقْبِلُونَ وَ قَدْ أَحَاطَ بِهِمْ مَلَائِكَةُ الرَّحْمَةِ فَتَقْدُمُهُمْ فَاطِمَةُ ع حَتَّى تُدْخِلَهُمُ الْجَنَّةَ.»[8]
( پس از طرف خداى جل جلاله ندا رسد: كجايند ذريۀ فاطمه و شيعيان او و دوستان او و دوستان فرزندان او؟ پس آنها پيش آيند در حالی که فرشتگان رحمت آنان را احاطه کردهاند و فاطمه جلوی آنها میرود تا آنها را وارد بهشت كند.)
در قیامت محوریت با فاطمه است، همه دور او حلقه میزنند. ورود به بهشت برای همه از طریق ایشان است. کسی که عامل همه توفیقات ما در زندگی است، حضرت زهراست؛ چون همۀ حضرات معصومین هم سفارش ما را به مادرشان میکنند.
به خودم و شما این حقیقت را که در روایتی است، بسیار عجیب یادآوری میکنم:
«فَعِنْدَ ذَلِكَ تَوَدُّ الْخَلَائِقُ أَنَّهُمْ كَانُوا فَاطِمِيِّين.»[9]
(در این هنگام جمیع خلایق آرزو میکنند که ای کاش منسوب به فاطمه بودند.)
نمیدانیم چگونه ثناگوی حق باشیم که به ما اجازه داده است، محبت این بزرگبانو در قلوب ما باشد. وقتی درمییابیم عامل همۀ توفیقات زندگی ما ایشان بودهاند، خود را یک عمر بدهکار حضرت میدانیم، «وَإِنْ كَانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلَىٰ مَيْسَرَةٍ ۚ وَأَنْ تَصَدَّقُوا خَيْرٌ لَكُمْ ۖ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ»[10](اگر بدهکار از پرداخت بدهی در تنگناست، طلبکار باید به بدهکار مهلت بدهد تا بالاخره توانگر شود، و بخشیدن آن (به هنگام تنگدستی وی) به رسم صدقه، برای شما بهتر است اگر (به مصلحت خود) دانایید.)
اما خانم، شما هرچه به ما برای پرداخت بدهیهای ما مهلت بدهید، هیچگاه دست ما پُر نمیشود، به ما صدقه بدهید. یقین داریم اگر چشم به راه بمانید تا بالاخره ما انجام وظیفه کنیم نمی توانیم، میدانید که در توان ما نیست. هرچه زمان میگذرد، بیشتر به ناتوانی خود در پرداخت، پی میبریم؛ اما مثل همیشه میگوییم بر ما ببخشید. غیر از خاندان شما، خانوادۀ دیگری را نمیشناسیم. بعد از این، نه با عنوان بدهکار؛ بلکه به عنوان فقیر دائمِ بیت ولایت، در آستان شما حضور پیدا میکنیم و مثل همیشه عرض میکنیم: الهی بفاطمة.
تاریخ جلسه: 1399.11.14
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] کافی(ط-اسلامیه)، ج1، ص201
[2]تفسیر اطیب البیان، ج13، ص225
[3] بحارالانوار، ج26، ص27
[4] سوره مبارکه بقره، آیه 3
[5] بحارالانوار،ج43، ص57
[6] دلائل الامامه، ص 106
[7] امال شیخ طوسی، ص668
[8] بحارالانوار، ج 43، ص 219
[9] بحارالانوار، ج8، ص53
[10] سورۀ بقره، آیۀ 280