مرگ ـ بخش هفتم

بحثی که امسال در محضر امیرالمؤمنین علیه‌السلام دنبال می‌کردیم بحث مرگ بود، در این کلاس قرارمان بر این بود که با شناخت حقیقت مرگ نگاهمان به این پدیده تغییر کند.

امیرالمومنین علیه‌السلام در خطبه 194 نهج البلاغه می‌فرماید:

«أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا الدُّنْيَا دَارُ مَجَازٍ وَ الْآخِرَةُ دَارُ قَرَارٍ فَخُذُوا مِنْ مَمَرِّكُمْ لِمَقَرِّكُمْ وَ لَا تَهْتِكُوا أَسْتَارَكُمْ عِنْدَ مَنْ يَعْلَمُ أَسْرَارَكُمْ وَ أَخْرِجُوا مِنَ الدُّنْيَا قُلُوبَكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَخْرُجَ مِنْهَا أَبْدَانُكُمْ فَفِيهَا اخْتُبِرْتُمْ وَ لِغَيْرِهَا خُلِقْتُمْ إِنَّ الْمَرْءَ إِذَا هَلَكَ قَالَ النَّاسُ مَا تَرَكَ‏ وَ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ مَا قَدَّمَ لِلَّهِ آبَاؤُكُمْ فَقَدِّمُوا بَعْضاً يَكُنْ لَكُمْ وَ لَا تُخْلِفُوا كُلًّا فَيَكُونَ عَلَيْكُم‏»[1]

«ای مردم، جز این نیست که دنیا سرای گذر است و آخرت جای ماندن، پس از گذرگاه برای قرارگاهتان (توشه) برگیرید و نزد کسیکه رازهای شما را می‌داند پرده های خود را مدرید (نافرمانی خدا نکنید) و دلهایتان را از دنیا خارج نمائید پیش از آنکه بدنهایتان را از آن بیرون برند (دل بسته به دنیا نباشید که مرگ را آسان دریابید، زیرا) شما در دنیا در معرض آزمایش بوده و برای غیر آن (آخرت) آفریده شده اید، هرگاه مردی بمیرد مردم می‌گویند: (از دارایی) چه گذاشت؟ و فرشتگان می‌گویند: (از عبادت و بندگی) چه پیش فرستاد؟ خدا پدران شما را بیامرزد! قسمتی(از دارائی خود) را پیش بفرستید(بدستور خدا انفاق کنید) که سود شما در آنست، و همه را باز مگذارید که بر زیان شما است (گرفتاری بسیار دارد)»

حضرت در این خطبه به ما توصیه موت اختیاری را دارند.

 

خانه ناپایدار

 

«أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا الدُّنْيَا دَارُ مَجَازٍ وَ الْآخِرَةُ دَارُ قَرَارٍ فَخُذُوا مِنْ مَمَرِّكُمْ لِمَقَرِّكُمْ وَ لَا تَهْتِكُوا أَسْتَارَكُمْ عِنْدَ مَنْ يَعْلَمُ أَسْرَارَكُمْ»؛ «ای مردم، جز این نیست که دنیا سرای گذر است و آخرت جای ماندن، پس از گذرگاه برای قرارگاهتان (توشه) برگیرید و نزد کسیکه رازهای شما را می‌داند پرده‌های خود را مدرید»

ای مردم! دنیا فقط محل عبور است و جای اقامت نیست، در دنیا همه چیز در حال گذر است و آخرت خانه پایداری و ثبات است، از این خانه ناپایدار برای آن سرای پایدار توشه جمع کنید، «لَا تَهْتِكُوا أَسْتَارَكُمْ عِنْدَ مَنْ يَعْلَمُ أَسْرَارَكُمْ» نزد کسی که سرّ شما را می داند (خداوند) و از معاصی قلبی و باطنی شما واقف است پرده‌دری نکنید، نه تنها ظاهراً بلکه باطناً نیز در این عالم معصیت و نافرمانی خدا را نکنید و حرمت حضور در محضر رب العالمین را رعایت کنید.

 

رهاورد دل نبستن به دنیا

 

«وَ أَخْرِجُوا مِنَ الدُّنْيَا قُلُوبَكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَخْرُجَ مِنْهَا أَبْدَانُكُمْ»؛ «و دلهایتان را از دنیا خارج نمائید پیش از آنکه بدنهایتان را از آن بیرون برند»

پیش از اینکه جسمتان از این عالم خارج شود قلبتان را از این عالم بیرون کنید و دل بسته به دنیا نباشید تا مرگ برایتان سهل و آسان گردد.

انسان اجازه انتخاب مرگ برای جسم خویش را ندارد و حق ندارد اقدام به خودکشی کند اما می‌تواند دل به این عالم ندهد و پیش از اینکه مرگ جسمانی او فرا رسد دلش را از این عالم وارد عالم دیگر کند.

استاد بروجردی می‌فرمایند: در شبهای ماه مبارک رمضان در دعای ابوحمزه ثمالی از امام سجاد علیه‌السلام آموزش می‌گیریم: هرکس تا در این عالم است و مرگش فرا نرسیده خود تشییع جنازه‌ خودش را انجام دهد و بر آنچه هنگام مرگ و بعد از آن بر او واقع می‌شود بگیرید.

«أَبْكِي لِخُرُوجِ نَفْسِي أَبْكِي‏ لِظُلْمَةِ قَبْرِي‏ أَبْكِي لِضِيقِ لَحْدِي أَبْكِي لِسُؤَالِ مُنْكَرٍ وَ نَكِير»

«گریه می‌کنم برای بیرون رفتن جان از بدنم، گریه می‌کنم برای تاریکی قبرم، گریه می‌کنم برای تنگی لحدم، گریه می‌کنم برای پرسش دو فرشته قبر منکر و نکیر از من»

سوال

 

اگر این سوال مطرح شود که مگر ممکن است انسان در این عالم زندگی کند اما دلش اسیر عالم ماده نباشد؟ استاد بروجردی پاسخ می‌دهند: آری ممکن است، در نماز به ما آموخته‌اند: «صَلِ‏ صَلَاةَ مُوَدِّع‏»[2]؛ «نماز بخوان مانند کسی که آخرین نماز خود را می‌خواند» فکر کنیم هر نمازی که می‌خوانیم آخرین نماز ما در این دنیا است، در این صورت به هیچ چیز از اطرافمان تعلق نداریم و دلبسته آن نخواهیم بود.

 

«خر طالقان رفته پالونش مانده»

 

علامه محمد تقی جعفری (ره) می‌فرمودند: چند روز به رمضان یا محرم مانده بود سراغ مرحوم شیخ مرتضی طالقانی (ره) رفتم، ایشان فرمودند درس تعطیل است، گفتم شاید پیری بر ایشان عارض شده و گمان کردند امروز روز اول رمضان یا روز اول محرم است که به آن بهانه درس تعطیل است، به ایشان گفتم آقا دو سه روز مانده است، ایشان فرمودند: «خر طالقان رفته پالونش مانده» یعنی دلم از این عالم رفته اما جسم که همان پالان است در این عالم مانده است، مرحوم علامه جعفری فرمودند: دو روز بعد رفتم دیدم ایشان شب قبل با همه خداحافظی کرده و بعد فرموده بودند سحر که سراغم آمدید اگر پاسخی ندادم تعجب نکنید چون از دنیا رفته‌ام.

 

محل آزمون

 

حضرت می‌فرمایند: «فَفِيهَا اخْتُبِرْتُمْ وَ لِغَيْرِهَا خُلِقْتُمْ»؛ «شما در دنیا در معرض آزمایش بوده و برای غیر آن (آخرت) آفریده شده‌اید»

دنیا محل آزمون است و شما دائماً در آن آزمایش می‌شوید، شما برای غیر دنیا خلق شدید، از محل این آزمون خود را خارج کنید و بدانید غایت، عالم دیگری است.

 

قسمتی از دارایی خود را پیش بفرستید

 

«إِنَّ الْمَرْءَ إِذَا هَلَكَ قَالَ النَّاسُ مَا تَرَكَ‏ وَ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ مَا قَدَّمَ»؛ «هرگاه مردی بمیرد مردم می‌گویند: (از دارایی) چه گذاشت؟ و فرشتگان می‌گویند: (از عبادت و بندگی) چه پیش فرستاد؟»

زمانی که فردی از دنیا می‌رود همه مردم می‌گویند چه چیزی از خود بجا گذاشته است، اما ملائکه نمی‌گویند چه چیز از خود باقی گذاشته بلکه می‌گویند: چه چیزی برای آخرتش پیش فرستاده است.

«لِلَّهِ آبَاؤُكُمْ فَقَدِّمُوا بَعْضاً يَكُنْ لَكُمْ وَ لَا تُخْلِفُوا كُلًّا فَيَكُونَ عَلَيْكُم»؛«خدا پدران شما را بیامرزد! قسمتی(از دارائی خود) را پیش بفرستید (بدستور خدا انفاق کنید) که سود شما در آنست، و همه را باز مگذارید که بر زیان شما است (گرفتاری بسیار دارد)»

«لِلَّهِ آبَاؤُكُمْ» بعضی لام را در این عبارت لام قسم گرفته‌اند یعنی شما را به پدرانتان سوگند می‌دهم، بعضی دیگر می‌گویند: «لِلَّهِ آبَاؤُكُمْ» یک اصطلاح در عرب است به این معنی که «خداوند پدرانتان را رحمت کند».

«فَقَدِّمُوا بَعْضاً يَكُنْ لَكُمْ» مقداری از موجودی‌تان را برای آخرتتان بفرستید هرچه با دستان خود فرستادید متعلق به شما می‌شود، «وَ لَا تُخْلِفُوا كُلًّا فَيَكُونَ عَلَيْكُم» تمام موجودی‌تان را در این دنیا باقی نگذارید که به ضررتان تمام می‌شود.

 

فرستادن قلب به عالم دیگر

 

استاد بروجردی می‌فرمایند: از عبارت «فَقَدِّمُوا بَعْضاً» به ضمیمه عبارت «‌أَخْرِجُوا مِنَ الدُّنْيَا قُلُوبَكُمْ» برداشت می‌شود منظور از بعضی که باید پیشاپیش به آن عالم بفرستید علاوه بر مال، قلب هست. قلبتان را به عالم دیگر بفرستید که راه را برایتان می‌گشاید، این فرستادن به سود شماست (يَكُنْ لَكُمْ).

آنکس که باور دارد باید از سرای فانی به دیار باقی کوچ کند خود را مهیای این کوچ می‌کند و قبل از مرگ جسمانی، دل که قسمتی از وجودش است را به عالم دیگر روانه می‌کند، از همین رو نوع زندگی‌اش تغییر می‌کند و ارتباطش با دیگران زیبا می‌گردد، چنین فردی نه سخن دروغ می‌گوید، نه خیانت می‌کند، نه توقعی از خلق دارد، نه کلام نابجا می‌گوید، نه کار خلاف می‌کند و نه ….

استاد بروجردی می‌فرمایند: عبارت «‌أَخْرِجُوا مِنَ الدُّنْيَا قُلُوبَكُمْ» در این خطبه بسیار قابل توجه است، حضرت با این عبارت به ما می‌آموزند تا زنده‌ایم تشییع جنازه دلمان را کنیم، دل تا زمانی‌که گرفتار دنیاست تنگ و تاریک است اما اگر دنیای فانی را ترک کند و تعلقی به آن نداشته باشد جسم نیز به تبع از اسارت دنیا خارج می‌شود و دیگر فرد اسیر دنیا نیست و در این صورت به بقیه وجود او در دنیا خوش می‌گذرد.

 

 

تاریخ جلسه: 95.8.17 ـ جلسه 4

 این جلسه ادامه دارد…

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 


[1]  نهج البلاغه مرحوم فیض الاسلام، خطبه 194

[2]  بحار الأنوار( ط- بيروت)، ج70، ص 168

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *