از میان آیات کلام الله مجید به دنبال قطرهای از دریای معرفت حضرت محمد صلیاللهوعلیهوآله بودیم و جهت رفع عطش شناخت این اعجاز خلقت اکنون این جستجو را با سوره مبارکه ابراهیم آغاز مینماییم.
مسیر هدایت
«الر كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلى صِراطِ الْعَزيزِ الْحَميد»[1]
«الر – [اين] كتابى است كه آن را بر تو نازل كرديم تا مردم را به اجازه پروردگارشان از تاريكىها [ىِ جهل ، گمراهى و طغيان] به سوى روشنايىِ [معرفت ، عدالت و ايمان و در حقيقت] به سوى راه [خداىِ] تواناى شكستناپذير و ستوده بيرون آورى»
در این آیه مسیر هدایت و راه کمال مشخص شده است. این مسیر پیمودن راه کمال از تاریکیها به سوی نور و روشنایی است.
ماهیت این تاریکی چیست؟
مفسرین تعابیر مختلفی را از ماهیت این ظلمات مطرح میکنند که به برخی از آنها اشاره میشود.
۱. اعتقادات فاسد: جهل، منیت و انانیت
۲. اخلاقیات فاسد: حسادت، عجب، کبر، غرور، حرص
عبور از ظلمات جهل به سوی نور علم، گذر از تاریکی مادیات به سوی روشنایی معنویات، نگاه به آخرتی نورانی از میان خاکدان عالم ماده و حرکت به سوی آن، دوری از سیاهی رذایل اخلاقی و کسب فضایل منوری که لازمه انسانیت است .
- مطلب دیگری که در این آیه توجه انسان را جلب میکند استفاده از ضمیر جمع برای ظلمت و مفرد بیان کردن نور است. این یعنی حرکت از کثرت به سوی وحدت، از اسباب به سوی مسبب الاسباب.
نگاه مستقل به هر یک از اهداف و موفقیتهای اکتسابی از همه آنها حجابی میسازد و مانعی برای طی مسیر کمال.
وقتی هدف کلی و رسیدن به مسبب الاسباب باشد همه موفقیتها ابزاری میشود برای کسب برترین درجه کمال.
وقتی توجه کامل به مسبب الاسباب معطوف شود او خود سبب ساز خواهد بود. به همین جهت توصیه میشود که هنگام دعا کردن اطمینان از اجابت آن داشته باشید؛ زیرا رو به کسی کردهاید که مانعی برای اجابت ندارد مگر اینکه مصلحت فرد در آن امر قرار نگرفته باشد.
- از دیگر نکاتی که در این آیه میبینیم استفاده از کلمه «ناس» است؛ به معنی هدایتی عام که ویژه مؤمنین و یا مسلمین نیست بلکه همه مردم را شامل میشود.
- از سوی دیگر این مأموریت حضرت با اجازه خداوندی صورت میگیرد که خود مربی بشر است. در واقع استفاده از کلمه «ربّ» در این فراز از آیه نشان از رشد و نموی است که باید توسط شخص پیامبر و به اذن پروردگار و در مورد یکان یکان افراد بشر اجرا شود.
خواست شخص نیز در این امر مؤثر است و اگر طلبی از جانب فرد نباشد این هدایت صورت نخواهد گرفت.
- از ویژگیهای این راه «عزیز و حمید» بودن است و این توصیف خداوند از مسیر کمالی است که با وساطت حضرت صورت میگیرد. پس راه هموار و آسان است؛ زیرا به اذن پروردگار طی میشود. در نتیجه رونده این مسیر نیز به همین صفات متصف خواهد شد. به بیان دیگران رهروان مسیر کمال مورد ستایش افراد و محمود خواهند بود.
با این اوصاف اگر گاهی طی طریق سخت و دشوار میشود یا منیّت ما در کار دخیل شده است یا به اذن پروردگار نیست. وقتی راه با اجازه پرودگار پیموده میشود که دست در دست حضرت رسول داشته باشیم و با ولایت پیش رویم. تبعیت از ایشان و پذیرش ولایت یعنی وصال به امیر المومنین علیهالسلام«أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِيٌّ بَابُهَا».[2]
برای ورود به شهر علم و روشنی لاجرم باید از دری عبور کنی که همان ولایت علی است؛ یعنی با یک شناخت اجمالی از ولایت به رسالت خواهی رسید و وقتی رسالت را به خوبی درک کردی حضرت مدد میکنند تا به تفضیل به معرفت ولایت راه یابی.
«ذَرْهُمْ يَأْكُلُوا وَ يَتَمَتَّعُوا وَ يُلْهِهِمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ يَعْلَمُون»[3]
« بگذارشان تا بخورند و [با لذايذ مادى و زودگذر ] كامرانى كنند، و آرزوها سرگرمشان نمايد؛ سپس [حقّانيّت اسلام و فرجام شوم خود را ] خواهند فهميد»
گسست از نبی
عواملی که موجب گسست از پیامبر صلّیاللهعلیهوآله میشوند عبارت است از:
۱. مادیات
تاکنون دانستیم که وظیفه هدایت همه مردم بر عهده پیامبر است و این هدایت با اجازه خالق یکتا صورت میپذیرد. اکنون همان خالق بی همتا به رسول خود فرمان میدهد که عدهای از همین مردم را رها کند!
این آیه دو مطلب مهم را بر ما آشکار میسازد:
الف) به طور کلی همه افراد در ابتدا پیوندی با رسول خدا دارند.
ب) آنچه موحب گسست این پیوند میشود توجه به امور فانی و لذات زودگذر دنیوی است.
همه افراد تحت حمایت و صیانت حضرت رسول هستند اما وقتی که اولویت آنها مادیات و دنیا شود حضرت دستور به قطع این پیوند و رها کردن افراد دنیاپرست دارد.
لذات او در دنیای پیرامونش خلاصه میشود پس خداوند دستور میدهد که او را رها کنند تا غرق در همین لذات فانی باشد.
در مقابل آنکه معاد و معاش طیب را جستجو میکند حاضر نخواهد شد لذت کسب معنویات را با امور مادی عوض کند و چون اعتقاد به جاودانگی معنویات دارد لذت زود گذر مادیات را به کسب معنویات ترجیح نخواهد داد که اگر چنین کند پیوند خود را با رسالت میگسلد.
او که از معنویات لذتی نمیبرد در واقع میخواهد در مرتبه حیوانیت باقی باشد و حضرت دستور به ترک و رها کردن چنین مخلوقی را دارد.
و البته در آینده به حقیقت این موضوع پی خواهند برد که کسب معنویات لذتی پایدار دارد که با جدایی از مقام رسالت خود را از آن محروم ساخته اند.
۲. شرک:
« فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكينَ»[4]
«پس آنچه را به آن مأمورى اظهار كن و از مشركان روى بگردان.»
در کلام عرب «صدع» به معنی صحبت کردن آشکار و بلند است، همچنین عرب به سرفه کردن صداع میگوید؛ زیرا صدای بلندی دارد.
بر اساس این آیه خداوند سبحان به پیامبر دستور میدهد بطور واضح و با صدای بلند مأموریت خود را اعلام دارد، یعنی همگان از آن مطلع شوند. مانند خورشیدی که به طور یکسان به همه بتابد، اگر کسی روی از خورشید برگرداند خود از منفعت آن بینصیب خواهد شد.
زندگی بدون خورشید یعنی تاریکی محض و خداوند در قرآن به خورشید و تابش آن قسم یاد کرده است «وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها»[5]. تابندگی عالم گستر مگر اینکه فرد خود مانع این تابش باشد.
آن مانعی که موجب میشود خورشید تابان از تابیدن دریغ کند چیزی جز شرک نیست. هرچه شخص موحدتر باشد از تابش خورشید بیشتر متنعم خواهد بود.
شرک مانع بهرهمندی از وجود مقدس رسول خدا میباشد. حساب باز کردن بر روی هر چه غیر از خدا و نادیده گرفتن قدرت او یعنی محرومیت از تابش خورشید.
البته گاه انسان ندانسته اسباب و علل را در امور دخیل میداند ولی به اشتباه خود پی میبرد و این تفکر در وجودش ماندگار نیست و عدم قطع کامل ارتباط با پیامبر بار دیگر او را به مسیر درست رهنمون میشود.
قطع پیوند دائمی آنگاه روی میدهد که شرک در فرد مستقر و نهادینه شود.
شرح صدری خدادادی
از جمله نکات برجسته ابعاد وجودی حضرت بهرهمندی از شرح صدری مثال زدنی است. این صفت عطیهای الهی است ولی گاه عواملی آن را خدشه دار کرده و سینه مبارک حضرت را میفشرد.
دلتنگی پیامبر
خداوند سبحان در این آیه بیان میدارد که سخنان شرک آلود بندگان قلب نازنین حضرت را به درد میآورد و موجب دلتنگی ایشان میشود.
«وَ لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّكَ يَضيقُ صَدْرُكَ بِما يَقُولُون»[6]
« وقطعاً مىدانيم كه سینه تو از آنچه [مشركان] مىگويند، دلتنگ مىشود»
گفتار مشرکانه باعث دلتنگی حضرت میشود. این گفتار چون بیحرمتی به ساحت مقدس الهی محسوب میشود حضرت را آزرده میکند.
نسبتهای نادرست و سخنان ناشایستی که به خداوند و اولیاء الهی داده میشود پیامبری که شرح صدر دارد را میآزارد.
«أَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَك»[7]
«آيا سينهات را [به نورى از سوى خود] گشاده نكرديم ؟»
شرح صدری که خداوند به او عطا کرده است. او که سرانجام حسن و حسین علیهالسلام را میدانست ولی بازهم با دیدن آنها دلتنگ نمیشد؛ زیرا رضای خدا را درآن امر خطیر میدید،گفتار ناروا و آلوده به شرک سینهاش را میفشرد.
این رسول بلند مرتبه آنچنان در نزد پروردگارش عزیز است که لحظهای دلتنگی او را نیز مد نظر داشته و راه رهایی از آن را به ایشان چنین رهنمون میشود.
«فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَ كُنْ مِنَ السَّاجِدين»[8]
« پس [براى دفع دلتنگى] پروردگارت را همراه با ستايش تسبيح گوى و از ساجدین باش»
در واقع خداوند به پیامبرش میفرماید به جای گوش دادن به سخنان آزار دهنده مشرکین به تسبیح خدای خودت مشغول باش تا این نغمه حمد الهی تو را از تنگی سینه رهایی بخشد.
این صوت زیبا نزد محبوب حضرت آن چنان ارزشمند است که سخن نا حق دیگران هرگز محل توجه نخواهد بود.
«گلعذاری به گلستان جهان مارابس»
مومنین باید مراقب باشند که خدای نخواسته موجبات این آزردگی را فراهم نیاورند.
حریص بر هدایت مردم
وجود نازنین حضرت آن چنان آکنده از مهر و عطوفت است که تاب دیدن گمراهی بشری را ندارد. از سوی دیگر انحراف افراد را به حساب کم کاری خود در امر الهی میگذارد و در هدایت افراد حرص میزند.
«إِنْ تَحْرِصْ عَلى هُداهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ لا يَهْدي مَنْ يُضِلُّ وَ ما لَهُمْ مِنْ ناصِرين»[9]
«هر چند بر هدايتشان حريص باشى [هدايت نمىيابند] ؛ زيرا خدا كسانى را كه [به سبب تكبّر و عنادشان] گمراه مىكند ، هدايت نخواهد كرد، و براى آنان هيچ ياورى [كه از گمراهى نجاتشان دهد] وجود ندارد.»
حضرت محمد صلّی اللهعلیهوآله برای رسیدن بندگان به وصال پروردگارشان از هیچ تلاشی فروگذار نکرده و سعی فراوانی برای رسیدن افراد به مقام قرب خداوند دارند. اما آن چه در این میان اهمیت دارد خواست خود افراد است.
فردی که خود بزرگترین مانع برای این وصال است و لقاء معبود را نمیطلبد و امور مادی چشم او را پرکرده است و معنویات و کسب حیات جاوید اهمیتی در نزد او ندارد خود لایق هدایت نیست و تلاش پیامبر خدا در امر هدایت او بیتأثیر خواهد بود.
خداوند سبحان به پیامبر خود فرمان میدهد او را رها کند؛ زیرا هدایت شامل او نخواهد شد.
پیامبر بر مقدمات طریق هدایت حرص ندارند بلکه اصل وصال و هدف نهایی مطلوب حضرت است. مقدماتی که ممکن است فرد را در خود نگهدارد مد نظر حضرت نخواهد بود بلکه ایشان به طور اجمال اصل وصال معبود را برای تک تک افراد طلب میکند.
تاریخ جلسه:97/12/13 ـ جلسه 24
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] سوره مبارکه ابراهیم، آیه 1
[2]تفسیر قمی، ج1، ص68
[3] سوره مبارکه حجر، آیه 3
[4] سوره مبارکه حجر، آیه 94
[5] سوره مبارکه شمس، آیه 1
[6] سوره مبارکه حجر، آیه 97
[7] سوره مبارکه انشراح، آیه 1
[8] سوره مبارکه حجر، آیه 98
[9] سوره مبارکه نحل، آیه 37