مقدمه
در ادامه مباحث پیامبرشناسی در محضر قرآن كریم،گاه به تاریخچه امتهای گذشته بر میخوریم كه علاوه بر عبرتهای آموزنده آن، برخی از صفات حضرت نیز بر ما آشكار میشود.
پیامبر (ص)، یادآور نعمات الهی
«سَلْ بَنِی إِسْرَائِیلَ كَمْ آتَینَاهُم مِّنْ آیةٍ بَینَةٍ وَمَن یبَدِّلْ نِعْمَةَ اللّهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءتْهُ فَإِنَّ اللّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ»[1]
«از فرزندان اسرائیل بپرس چه بسیار نشانه های روشنی به آنان دادیم و هركس نعمت خدا را پس از آنكه برای او آمد به كفران بدل كند خداوند سخت كیفر است»
در این آیه خداوند از پیشینه یهودیان و قوم بنیاسرائیل پرده برمیدارد. بنیاسرائیل از این جهت كه از نسل حضرت یعقوب بودند، اعتباری خاص و شرافت والایی داشتند. ولی حبّ دنیا باعث انحراف آنها شد.
قوم شریفی كه افتخارش خویشاوندی با پیامبری الهی بود نه تنها نعمتهای خداوند را نادیده گرفت بلكه با سوء استفاده از همین اعتبار و با علم به حقانیت پیامبر اسلام به مقابله با آن حضرت نیز پرداختند.
استفاده از «كم» در آیه مذكور به معنای كثرت است .
بر اساس این آیه به یكی دیگر از خصوصیات حضرت که یادآوری نعمات الهی است، پی میبریم. ما نیز باید آماده باشیم، شاید حضرت از نعمات زیادی كه در زندگی به ما داده شده و چگونگی استفاده از آنها، ما را مورد سؤال قرار دهند.
در واقع بر اساس این آیه حضرت ما را به دو امر مهم رهنمون میشوند .
- كیفیت خاص و عجیب نعماتی الهی
- كمیت این نعمات
یادآوری هردو این موارد علاوه بر اینكه ما را در مسیر شكر قرار میدهد بیان میدارد كه آنچه داریم همه از جانب خداوند است «آتَینَاهُم»، حتی توان درخواست از محضر خداوند نیز توفیقی است از جانب حضرت حق و نتیجه حال خوبی است كه به ما عطا فرموده .
معرفی بهترین نعم
در آیات زیادی نعمتهای الهی توسط خداوند سبحان به ما معرفی میشوند ولی پی در پی به ما یادآوری میكند كه دلبستگی به آنها و توقف در آنها موجب انحطاط است. از سوی دیگر راه رسیدن به نعمتهای باقی و الطاف ماندگار الهی را نیز توسط پیامبر به ما آموزش میدهد.
«زُینَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاء وَالْبَنِینَ وَالْقَنَاطِیرِ الْمُقَنطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَیلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ذَلِكَ مَتَاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَاللّهُ عِندَهُ حُسْنُ الْمَآبِ»[2]
دوستی خواستنیهای گوناگون از زنان و پسران و اموال فراوان از زر و سیم و اسبهای نشاندار و دامها و كشتزارها برای مردم آراسته شده لیكن این جمله مایه تمتع زندگی دنیاست و حال آنكه فرجام نیكو دست خداست .
عموم مردم با سرگرمیهای دنیوی خوش هستند و گمان دارند كه آنها پایدار هستند. نعمتهایی چون زن، فرزند، مال التجاره، املاك و… هرچقدر هم زمان طولانی در اختیار ما باشد بازهم محدود به همین دنیای فانی است .
«قُلْ أَؤُنَبِّئُكُم بِخَیرٍ مِّن ذَلِكُمْ لِلَّذِینَ اتَّقَوْا عِندَ رَبِّهِمْ جَنَّاتٌ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَأَزْوَاجٌ مُّطَهَّرَةٌ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ وَاللّهُ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ»[3]
«بگو آیا شما را به بهتر از اینها خبر دهم برای كسانیكه تقوی پیشه كردهاند نزد پروردگارشان باغهایی است كه زیر درختان آنها نهرها روان است، در آنجا جاودانه بمانند و همسرانی پاكیزه و نیز خشنودی خداوند را دارند و خداوند به امور بندگان خود بیناست»
یكی از الطافی كه با مراجعه به پیامبر نصیب ما میشود این است كه ایشان به ما خبر از نعمتهایی میدهند كه همیشه جاودان است. البته ایشان هیچگاه انسان را جهت استفاده از نعم دنیوی مورد سرزنش قرار نمیدهند بلكه با مشاهده سرمستی و دلبستگی به این الطاف بندگان را به بهتر از آن رهنمون میشوند كه البته این معرفی شروطی مهم دارد .
اولین شرط این است كه رجوع به حضرت داشته باشیم تا خود از ایشان مطالبه نكنیم خبری را دریافت نخواهیم كرد.
تمام خوشیهای دنیا همراه با ناخوشی است، نوش دنیا بدون نیش امكان ندارد، ولی آن خوشی كه حضرت به طالبان حقیقی معرفی میكند دائم و ماندگار است .
شرط دریافت این خبر «لِلَّذِینَ اتَّقَوْا» است. در این آیه بیان میشود كه برای دریافت این نعمت جاودان باید راه تقوی پیشه كرد .
در آیات قرآن در بیان تقوی و مصداق آن بر اساس سیاق آیه تفاوتهایی را مشاهده میكنیم. این آیه تقوی را گذر از لذتهای زودگذر دنیوی و خوشیهای كاذب بیان میدارد، سپس به بیان نعمتها میپردازد .
آنچه در این جا اهمیت دارد «عِندَ رَبِّهِمْ» است. در واقع لذت در نزد مربی بودن خود بالاترین خوشی است. درك محضر حق آن چنان شخص را مفتون میكند كه نفس این حضور را با هیچ بهشتی نمیتوان مقایسه كرد .
در احوالات سید جمال گلپایگانی آمده است كه هنگام نماز در حرم حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام آنچنان حضور قلب داشت كه بعد از مدت زمانی كه از اقامه نمازشان میگذشت مرحوم انصاری همدانی در حین عبور از صحن مطهر میپرسیدند چه كسی این جا نماز خوانده است؟
و بوی نماز و نور عبادت سید جمال برای ایشان قابل درك بود.
پس بر اساس این آیه پیامبر ما را به جهت لذت از غیرخدا ملامت نمیكند بلكه پیشنهاد بهتری را مطرح میكند كه البته باید طالب آن بود، آن پیشنهاد جنّاتی جاوید و «عِندَ رَبِّهِمْ» است .
معرفی پیروان
حضرت رسول صلّیاللهعلیهوآله علاوه بر معرفی بهترین نعمات الهی همراهان و پیروان خود را نیز معرفی میكند .
«فَإنْ حَآجُّوكَ فَقُلْ أَسْلَمْتُ وَجْهِی لِلّهِ وَمَنِ اتَّبَعَنِ وَقُل لِّلَّذِینَ أُوْتُواْ الْكِتَابَ وَالأُمِّیینَ أَأَسْلَمْتُمْ فَإِنْ أَسْلَمُواْ فَقَدِ اهْتَدَواْ وَّإِن تَوَلَّوْاْ فَإِنَّمَا عَلَیكَ الْبَلاَغُ وَاللّهُ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ»[4]
«پس اگر با تو به محاجه بر خواستند بگو من خود را تسلیم خدا نمودهام و هر كه مرا پیروی كرده نیز خود را تسلیم خدا نموده است و به كسانیكه اهل كتاب هستند و به مشركان بگو آیا اسلام آورده اید؟ پس اگر اسلام آوردند قطعاً هدایت یافتند و اگر روی بر گرداندند فقط رساندن پیام بر عهده تو است و خداوند به امور بندگان بینا است»
حضرت پیروان خود را به زیبایی معرفی میكنند. ایشان میفرمایند همانگونه كه من تسلیم خدا گشتهام پیروان من نیز با تمام وجود خود را تسلیم معبود خود كردهاند.
تابعین حضرت، توسط خود ایشان مسلمان معرفی میشوند و این بسیار متفاوت است با وقتی كه خود نام مسلمان را به خود نسبت می دهیم .
كسی كه تسلیم محض است جزع و فزع ندارد و شكایتی را از او نخواهی دید. پیامبر تسلیم محض خداوند سبحان است و ما تابع او هستیم. به معنای دیگر، تبعیت كامل از حضرت رسول به معنی تسلیم در برابر خداوند است .
معرفی راه محبوبیت
بسیاری از بزرگان مانند علامه طباطبایی و حضرت امام به جهت ترس از غلبه نفس، افراد را از همراهی خود در مسیر منع میكردند. به طور مشخص در راه رفتن و به طور كلی در شیوه و روش كسی را به خود جلب نمیكردند و حتی درگیر شخص شدن را مانع سلوك میدانستند.
اما حضرت رسول صلّیاللهعلیهوآله به دستور خداوند، راه رسیدن به خدا و جلب محبت الهی را، پیروی محض از خودشان معرفی میكنند كه نتیجه آن عشق معبود است و بهرهمندی از لطف او، امیدواری به راحتی وصف نشدنی و آسودگی خیال .
« قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِی یحْبِبْكُمُ اللّهُ وَیغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ»[5]
«بگو اگر خدارا دوست دارید از من پیروی كنید تا خدا دوستتان بدارد و گناهان شمارا بر شما ببخشاید و خداوند آمرزنده و مهربان است»
وقتی دنبال پیامبر باشید خداوند محبّ شما خواهد بود و شما محبوب خدا میشوید. زیباترین مطلبی كه در این جا میآموزیم این است كه به محض دنبالهروی از حضرت و آغاز عشق به پروردگار خدا نیز عاشق بنده میشود و این دریافت به سرعت صورت میگیرد. این ادعا بر اساس كلمه «یحْبِبْكُمُ» بیان میشود به این معنی كه اگر فاصلهای در این پیوند عاشقی مطرح بود حرف «ف» را بر سر این فعل می دیدیم.
دو آیه اخیر مجموعا یادآور میشود كه تسلیم حضرت شدن و دنبالهروی و اطاعت محض ایشان موجب پیوندی عاشقانه بین بنده و خداوند میشود و وقتی خدا عاشق بنده خود میشود همه موجودی خود را برای او خرج میكند و چنین بندهای كه در مقام رضا است دیگر نگران چیزی نخواهد بود.
احترام به پیشینیان
پیامبر مقصود خلقت است و بر اساس «لَوْلَاكَ لَمَا خَلَقْتُ الْأَفْلَاك»[6] میدانیم كه موجودی برتر از ایشان در عالم هستی وجود ندارد. حضرت ابراهیم با تمام عظمتش از شیعیان اوست و حضرت موسی میخواهد كه از امت او باشد، اما ایشان به اخلاف خود مفتخر است و خود را دنبالهرو آنها می داند.
«قُلْ آمَنَّا بِاللّهِ وَمَا أُنزِلَ عَلَینَا وَمَا أُنزِلَ عَلَى إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَاقَ وَیعْقُوبَ وَالأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِی مُوسَى وَعِیسَى وَالنَّبِیونَ مِن رَّبِّهِمْ لاَ نُفَرِّقُ بَینَ أَحَدٍ مِّنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ»[7]
« بگو به خدا و آن چه بر ما نازل شده و آن چه بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط نازل گردیده و آن چه به موسی و عیسی و انبیاء دیگر از جانب پروردگارشان داده شده گرویدیم و میان هیچ یك از آنان فرق نمی گذاریم و ما او را فرمان برداریم»
ایشان برای نیاكان خود احترامی خاص قائل هستند و خود را تسلیم كامل آنها و آنچه بر آنها نازل شده معرفی میكند و با وجودی كه دین خود را برترین و كاملترین دین معرفی میكند، كوچكترین نقصی برآنها وارد نمیكند.
مطلب دیگر در مورد این آیه این است كه حضرت نه تنها خود را ملزم به این احترام میداند بلكه اعلام میدارد كه هركه از من تبعیت میكند نیز این احترام و بزرگداشت را وظیفه خود میداند .
زیر مجموعه این پیامبر نیز بر اساس فرامین الهی باید پیامبران گذشته را حرمت گذارند و تنوع دین و روش هدایت انبیاء گذشته و كمال دین حاضر مجوزی برای عدم رعایت ادب نخواهد بود.
یادآوری جنود غیبی
آموخته ایم گرهگشای تمام مشكلات صلوات است. در راحت و سختی یاد رسول خدا و سلامی و اظهار ارادتی نه تنها امید بخش و تسكین دهنده است بلكه ارادت بنده شاكر را نیز به نمایش میگذارد.
گاه در مسیر زندگی آن چنان از هجوم سختیها و ناملایمات خود را تهی دست میبینیم كه اقتدار آفریننده را فراموش میكنیم .
یادآوری قدرت بیمنتهای خداوند، حل مشكلات با ابزاری فراتر از اسباب و علل مادی و كمكهای خاص خداوند، از جمله مواردی است كه به عهده حضرت می باشد.
«إِذْ تَقُولُ لِلْمُؤْمِنِینَ أَلَن یكْفِیكُمْ أَن یمِدَّكُمْ رَبُّكُم بِثَلاَثَةِ آلاَفٍ مِّنَ الْمَلآئِكَةِ مُنزَلِینَ»[8]
«آنگاه به مؤمنان میگفتی آیا شما را بس نیست كه پروردگارتان شما را با سه هزار فرشته فرود آمده یاری رسانید»
هنگام هراس مسلمانان در سختیها به پیامبر توصیه میشود امداد الهی در جنگ بدر را به آنها متذكر شود، كه چگونه با سه هزار ملك، به آنها كه از لحاظ تعداد و ابزار و توان از مشركین بسیار كمتر بودند كمك شده است. كمكی خارج از تصور، سه هزار ملكی كه توان هریك چندین برابر یك انسان است .
در واقع حضرت نگاه ما را از اسباب و علل مادی منصرف كرده و امداد غیبی را به ما یادآور میشود.
خاصیت این امداد این است كه وقتی با توكل به او و با اعتماد به امداد او در صحنه وارد میشوی تو را شامل میشود و اگر در این حضور صبر پیشه كنی افزون میشود.
انسان مادامی كه بر آنچه ندارد بخواهد تكیه كند حال خوبی نخواهد داشت. وقتی در محضر پیامبر باشد روزنه دید دیگری می یابد، با حضرت بودن یعنی با خدا بودن، با خدا بودن یعنی همه چیز داشتن و اطمینان به كمكی خاص به وقت نیاز و این یعنی تكیه بر قدرتی بی منتها كه انسان را سرحال و خوش و بدون دغدغه می كند.
تاریخ جلسه: 97/8/7 ـ جلسه 8
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] سوره مبارکه بقره، آیه 211
[2] سوره مبارکه آل عمران، آیه 14
[3] سوره مبارکه آل عمران، آیه 15
[4] سوره مبارکه آل عمران، آیه 20
[5] سوره مبارکه آل عمران، آیه 31
[6] مناقب آل ابیطالب علیهمالسلام(لإبن شهر آشوب)، ج1، ص217
[7] سوره مبارکه آل عمران، آیه84
[8] سوره مبارکه آل عمران، آیه 124