قرآن در آیه 126 سوره مبارکه آل عمران میفرماید:
خدای سبحان در این آیه حکمت امدادهای غیبی به مؤمنین را ذکر میکند، دلیل اینکه چرا پنج هزار ملک در جنگ بدر به کمک مؤمنین آمدند؟
حکمت امدادهای غیبی
- خدای سبحان با این امداد و نصرت مجاهدین را خوشحال میکند. و به واسطه این خوشی، قوت آنها افزون میگردد تا در صحنه جهاد با قوت و توان بیشتر مبارزه کنند. زیرا در صحنه جهاد قوت بسیار لازم است.
- «وَ لِتَطْمَئِنَّ قُلُوبُكُمْ بِهِ» خدای سبحان حكمت دوم این امداد را طمأنينه قلب مؤمنین معرفی میکند. زیرا در هنگام تردید انسان توانایی مقابله صحیح با دشمن را ندارد، هنگامی که قلب به طمأنينه برسد از قوت خاصی بهرهمند میگردد. امام خمینی در کتاب آداب الصلاه میفرمایند: هر چیزی که فرد میآموزد، ابتدا در مرحله علم است و در مرحله بعد به ایمان مبدل میشود. ایمان، علمی است که بر دل ثبت شده است و دل آن را باور کرده است. با افزایش ایمان فرد به مرحله سوم یعنی به طمأنينه میرسد طمأنینه آن چیزی است که حضرت ابراهيم از خدای سبحان درخواست كرد «رَبِ أَرِني كَيْفَ تُحْيِ الْمَوْتى»[1] به من نشان بده چگونه مردگان را زنده میکنی؟ خداي سبحان در پاسخ فرمود: «أَوَلَمْ تُؤْمِنْ» آیا ايمان نداری ، حضرت ابراهیم پاسخ داد ایمان دارم «وَ لكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبي» اما برای رسیدن به حق الیقین این درخواست را دارم.
و در مرحله چهارم انسان قدرتی را مشاهده میکند که خدای سبحان در این عالم به نمایش گذاشته است. هرگاه انسان در مسیر صحیح پایدار بماند خدای سبحان او را امداد میکند و این امداد در دو شکل در زندگی او نقش آفرینی میکند، یکی خوش بودن و دوم طمأنينه قلب و رفع تردید به صورت کامل.
- «وَ ما جَعَلَهُ اللَّهُ إِلاَّ بُشْرى لَكُمْ» خدای سبحان اين امداد را موجب بشارت شما قرار داد. با توجه به اینکه بشارت خوشی بود که برای اولین بار به فرد اطلاع داده میشد، گویی خدای سبحان بوسیله امداد غیبی این خوشحالی را به مؤمنین میرساند. البته این خوشحالی نباید موجب شود مؤمنین به واسطه فیض یعنی امداد رسانی ملائک مشغول شده و از فیاض که خدای سبحان است غافل شوند. این پنج هزار ملک واسطه فیض هستند، فیاض خدای سبحان است. نصرت را خدا انجام داده و ملائک مأموران او هستند با توجه به واسطهها از فیاض مطلق غافل نشوید.
- خدای سبحان در قسمت پایانی آیه فرمود «وَ مَا النَّصْرُ إِلاَّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ الْعَزيزِ الْحَكيمِ» در این قسمت دو صفت برای خدای سبحان ذکر شده: «عزیز» به معنی «غالب غیر مغلوب» است، یعنی در هر حال خدا غالب است «الإسلام يعلوا و لا يعلى عليه»[2] اسلام هميشه بالا میرود و چیزی روی او نیست. خدای عزیز از طریق این امداد غیبی شما مؤمنین را یاری فرمود و به شما عزتی عطا کرد که مغلوب دشمن نشدید وهمچنین حکمت او اقتضا میکند چه زمانی و به چه کیفیتی شما را از امداد و نصرت بهرهمند سازد.
پیام آیه
- اولين پیام آیه این که در ابتلائات خاص قطعاً امدادهای غیبی وجود دارد و از طریق این امدادها وصل و قرب نصیب بندگان میشود.
- با امدادهای غیبی انبساط روحی برای افراد حاصل میشود، به گونهای که با وجود گرفتاری دارای روحیه خوبی است.
- بواسطه امدادهای الهی انسان به طمأنينه نائل میشود، بنابر این امدادهای الهی توجهی از ناحیه خدای سبحان است که نصیب بنده شده و این توجه در پی ذکر بندگان است زیرا خدای سبحان میفرماید: «فَاذْكُرُوني أَذْكُرْكُمْ»[3]
«وَ ما جَعَلَهُ اللَّهُ إِلاَّ بُشْرى لَكُمْ»
بشارت نوعی خوشی است که برای اولین بار فرد از آن آگاه میگردد اما خوشی که شخص از آن مطلع بوده و دوباره به او خبر داده میشود فرح و سرور نامیده میشود. بشارت در مورد آغاز مواجهه با خوشی، نعمت و نصرت به کار میرود.
در صحنه جهاد، امور ظاهری مؤمنین را خوشحال نمیکند، زیرا خوشحالی ظاهری تمام شدنی است. بلکه بشارت به امداد غیبی موجب خوشی آنان میشود. بشارت عنایت خاص خدای سبحان نسبت به بنده است.
برای سالکی که در مسیر زندگی قصد سلوک الی الله را دارد امدادهای غیبی خوشحال کننده است. نصرت الهی برای او شادی آفرین است نه امور ظاهری و مادی.
این باور را داشته باشیم که دلخوشی یک انسان سالک با امور مادی نیست، بلکه با ورود امدادهای غیبی است که در مسیر سلوک بدرقه راه روندگانی است که بناشان بر پایداری و ثبات باشد.
امداد الهی، موجب نشاط بنده
- نکته دیگری که یکی از مفسرین ذکر میکنند: بنده باید در مقابل دشمن شجاع بوده و نشاط داشته باشد. نشاط خیلی مهم است. با امداد الهی قوت بنده افزایش مییابد و با نشاط میگردد در زبان عربی وقتی شانه در مو راحت حركت میكند میگوید «نشط». با نشاط نوع سلوک افراد متفاوت میگردد، راحت و روان بندگی میكنند و بندگی برای آنها سنگین و سخت نیست.
امداد الهی به انسان سعه صدر میدهد تا در مقابل حرف و سرزنش مردم نشاط خود را از دست ندهد. همانگونه که با حضرت مریم این چنین کرد «يا أُخْتَ هارُونَ ما كانَ أَبُوكِ امْرَأَ سَوْءٍ وَ ما كانَتْ أُمُّكِ بَغِيًّا»[4] اما حضرت مریم شجاع است و شجاعت او را بزرگ میکند، شجاعت و سعه صدری که یک زن دارد موجب میشود که با این همه حرفی که میشنود اما ذره ای هم اعتراض باطنی ندارد.
نکته دیگری که در ذیل این آیه یکی از مفسرین به آن اشاره کرده: «وَ ما جَعَلَهُ اللَّهُ إِلاَّ بُشْرى» گاهی مشاهده کثرت ملائک در ابتدا موجب خوشحالی مؤمنین میشود، اما خوشحالی و سرور واقعی و دائم زمانی است که مؤمنین احساس میکنند مورد توجه خدا قرار گرفته اند
«قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِكَ فَلْيَفْرَحُوا …»[5]
اینکه آنها رسالت پیامبر را قبول دارند و تحت ولایت امیرالمؤمنین هستند این خوشی واقعی است .
نیاز به امداد الهی
یکی از مفسرین میفرمايد: جنگ بدر اولین جنگ مسلمانان بوده در ابتدا که هنوز ارادهها تقویت نشده و نیتها قوی نبودهاست. خدای سبحان امدادهای الهی را به این صورت بر آنها وارد میکند، زیرا آنها اینگونه دلگرم میشدند و قوت پیدا کرده در میدان استوار میماندند.
در دياری كه تويی بودنم آنجا كافيست آرزوی دگرم غايت بیانصافی است
هر گاه نیت افراد ضعیف میگردد، نیاز به امداد الهی پیدا میکنند و خدای سبحان به کمک این بنده میآید تا او را از مقام طمأنینه به مقام مشاهده امداد الهی برساند.
«وَ لِتَطْمَئِنَّ قُلُوبُكُمْ بِهِ»
توجه به خدای سبحان، موجب آرامش قلبی
در هنگام ابتلاء بنده متوجه خدای سبحان میشوند و با این توجه ذاكرخدا سبحان میگردد و در پی آن خداوند ذاكر او میشود و وقتی خداوند ذاکر بنده شد، قلب مؤمن به طمأنینه میرسد
«أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُ الْقُلُوبُ»[6]
ذکر الله یعنی خدا به یاد شماست و با این توجه دل آرام میگیرد.
استاد اخلاقی که ده هزار شاگرد دارد، اگر روزی یکی از شاگردانش کسالت داشته باشد جویای احوال او میشود. هرگاه شخصی فکر کند خدای سبحان از میان این همه بنده، به او توجه دارد این فکر بنده را با نشاط میکند. تطمئن القلوب يعنی به این باور برسی که در میان این همه بنده، اگر از دل شما چیزی بگذرد او توجه دارد. البته به این شرط که شما متوجه او باشید. خدای سبحان میفرماید به من توجه کنید تا من هم به شما توجه ویژه کنم. در اين صورت فرد به طمأنينه میرسد یعنی از تردید جدا میشود.
معرفت؛ نوعی امداد الهی
یکی از مفسرین با ادبیات دیگری میفرماید: امدادهای الهی از جنس معرفت است، لازم نیست از آسمان برای فرد مَلک نازل شود. خود معرفت برای قلب طمأنينه میآورد. معرفت در اوج مشکلات موجب آرامش انسان و توجه خدا به بنده میشود. این سنت خداست که بنده را از تردید تطهیر کند و اذیت دیگران را از او دفع گرداند، البته منوط به اینکه بنده در عرصه بندگی ثابت قدم باشد.
تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ
نکته دیگری که در آیه قابل توجه است اینکه افراد تازه وارد با امدادهای غیبی مانند آنچه خدای سبحان برای مؤمنین انجام داد به آرامش میرسند، اما آرامش افرادی که مدتهاست در میدان وارد شدهاند از طریق توجه خدا به آنهاست.
«الَّذينَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ»[7]
طمأنينه قلب افراد مختلف متفاوت است. طمأنينه بعضی از طریق ذکر است این افراد با یاد آوری توجه خدا به ایشان به آرامش میرسند همه انسانها در هر سنی نیاز به توجه دارند. در کودکی کارهایی میکنند که دیگران را متوجه خود کنند حتی ممکن است خرابکاری از ایشان سر بزند این نیاز در کودکی از طریق توجه والدين بر طرف میشود و در بزرگسالی از طریق توجه خدای سبحان به انسان بر طرف میگردد. «فَاذْكُرُوني أَذْكُرْكُمْ»
نصرت الهی؛ تقویت کننده یقین بنده
گاهی ربوبیت خدای سبحان اقتضا میکند که به بعضی بندگان نصرت خاصی عنایت کند تا یقین او تقویت شود. آن چیزی که خدای سبحان به عنوان رب برای بنده تدبیر میکند، افزونی یقین است و این افزونی یقین گاهی با رفع مشکلات حاصل میشود و گاهی شاید تدبیر خدا این چنین است که با قرار دادن بنده در این مشکل او را تردید نجات دهد یا از گردنه وسواس او را خلاص کند. یعنی هر گاه دل بنده کاملاً با خدا باشد، بدون خواست او گرهگشایی برای او صورت میگیرد. همانگونه که بدون اینکه اهل بدر سپاه غیبی بخواهند برای آنها فراهم شد .
«بِهِ وَ مَا النَّصْرُ إِلاَّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ الْعَزيزِ الْحَكيمِ»
اقتضای حکمت الهی
اسامی خدای سبحان توقیفیه است. یعنی يا در كلام خود خدای سبحان (قرآن) این اسامی وارد شده یا در لسان معصومین (روایات) در غالب دعا ذکر شده است. بنابر این هیچ کس نمیتواند اسمی به غیر از آنچه وارد شده به خدای سبحان نسبت دهد. از این رو در مورد خدای سبحان از لفظ عاقل استفاده نمیگردد، زیرا عاقل مربوط به چیزی است که دارای جسم است. برای خدا سبحان از لفظ حکیم استفاده میگردد حکیم کسی است که با حکمت امور را برای بندگان تدبیر میکند، تدبیری که کمترین خطا در آن راه ندارد. گاهی خدای سبحان به بعضی درخواستهای افراد که با منافع آنها سازگار نیست جامه عمل نمیپوشاند، زیرا حکمت او اقتضا میکند که به آن درخواست بها ندهد.
- خود را مشغول اسباب نکنیم مشغول به نصرتها و امدادها نشویم، بلکه گرفتار ناصر علی الاطلاق باشیم گرفتار آن امداد رسانی که علی الدوام به بنده یاری میرساند تا قربی نصیب او شود.
- در مورد حکیم یکی از مفسرین میفرماید: حکمت خدا اقتضا میکند که نصرتها را در غالبهای مختلفی به نمایش بگذارد. در جنگ بدر نصرت از طریق مَلک بود، گاه نصرت از طریق آرامش و راحتی خیال برای فرد صورت میگیرد. همانگونه که در هنگامه جنگ خواب کوتاهی بر مؤمنین عارض شد، گاه در اوج مشکلات بنده بیخیال میشود این نیز نصرت خداست، این آرامش با وجود همه مشکلات نوعی نصرت خداست.
- حکمت اقتضا میکند که نصرت در قالبهای مختلف قرار بگیرد نه قالب پيشنهادی بنده. ممکن است قالب پیشنهادی بنده با آن قالبی که خدا نصرت خود را در آن ارائه میدهد متفاوت باشد.
گرفتاریها؛ سبب دستیابی توحید ناب
خدای سبحان فرموده : «وَ مَا النَّصْرُ إِلاَّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ الْعَزيزِ الْحَكيمِ» نصرت فقط از ناحیه خدای سبحان است، یعنی در هنگامه گرفتاری انسان به توحید ناب دست مییابد و واسطه های فیض را صرفاً به عنوان واسطه فیض میبیند و خدای سبحان را به عنوان سرچشه نصرت خود میشناسد و مشاهده میکند.
صرف نظر از توکل بر اسباب
یکی از مفسرین میفرماید: «وَ مَا النَّصْرُ إِلاَّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ الْعَزيزِ الْحَكيمِ» با توجه به قسمت پایانی آیه مؤمنین منصرف میشوند از اینکه روی اسباب حساب خاصی باز کرده و بر آنها اعتماد داشته باشند. تعبیر زیبای را یکی از مفسرین بیان میفرماید: نصرت و امداد الهی در زندگی مؤمنین یک جریان عادی نیست تا از چیدمان امور در کنار یکدیگر حاصل شود، بلکه این نصرت از ناحیه خدای سبحان وارد میشود بدون اینکه امور عادی در این زمینه نقشی داشته باشد.
خدا برای بنده کافیست
عبد باید بداند که هرگاه خدا به او توجه کند برای او کافیست.
«أَ لَيْسَ اللَّهُ بِكافٍ عَبْدَهُ»[8]
«آيا مولی برای بنده کافی نیست؟»
وقتی خدا به بنده توجه کند او را تأمین میکند بنده طالب توجه کس دیگری نیست افرادی که دائم به دنبال جلب توجهات دیگران هستند طالب توجه خدای سبحان به خودشان نیستند. «حَسْبِيَ الْخَالِقُ مِنَ الْمَخْلُوقِينَ»[9]
- یکی از مفسرین در مورد رابطه کلمه «الْعَزيزِ» و «النَّصْرُ» میفرماید خدای سبحان با امدادهای غیبی گروهی را از عزت خاص بهرهمند میگرداند، زیرا تمام عزت از آن خداوند است در سوره مبارکه فاطر آيه 10 ميفرمايد:
«مَنْ كانَ يُريدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَميعاً»
کسی که اراده عزت همیشگی دارد همه عزت مال خداست و از طریق نصرت گوشهای از این عزت را به نمایش میگذارد «هو الحکیم» یعنی کیفیت جلوهگری عزت و نصرت در اختیار خداست و به هر کس بخواهد آنرا عطا میکند.
درسی برای زندگی
«جِهَادُ الْمَرْأَةِ حُسْنُ التَّبَعُّلِ»[10] اگر در زندگی خانوادگی زن درست عمل کند امدادهای الهی را دریافت میکند، امدادهای غیبی بر خانواده ای که در مسیر زندگی الهی حرکت میکند وارد میشود.
تاریخ جلسه : 96/11/21 ـ جلسه 105
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] سوره مباركه بقره ، آيه 260
[2] نهج الفصاحة (مجموعه كلمات قصار حضرت رسول صلى الله عليه و آله) / / 25 / مقدمه چاپ دوم
[3] سوره مباركه بقره ، آيه 152
[4] سوره مباركه مريم ، آيه 28
[5] سوره مباركه يونس ، آيه 58
[6] سوره مباركه رعد ، آيه 28
[7] سوره مباركه رعد ، آيه 28
[8] سوره مباركه زمر، آيه 36
[9] مفاتیح الجنان
[10] الكافي ، ج5 ،ص 9