تفسیر آیه 127 سوره آل عمران

قرآن در آیه 127 سوره آل عمران می‌فرماید:

آیه-127-آل-عمران-موسسه علمیه السطان علی بن موسی الرضا ع

 

خدای سبحان در آیه سابق به حکمت نزول پنج هزار مَلک یعنی پنج هزار نیروی غیبی اشاره فرمود، از آن حکمت‌ها بشارت به مؤمنین و رسیدن مؤمنین به طمأنینه قلبی بود. در این آیه سرّ دیگر این امداد را بیان می‌فرماید:

 

ناامیدی همیشگی کفار برای غلبه بر مؤمنین

 

خدای سبحان می‌فرماید با اینکه تعداد شما کم و از نظر تجهیزات ضعیف تر بودید در مقابل دشمن غالب شدید و از نصرت الهی بهره‌مند گردیدید. این امر موجب شد گروهی از اهل کفر، برای همیشه از غلبه بر شما ناامید ‌شوند زیرا با نگریستن به قِلّت عدد و سلاح ظاهری شما و موفقیت شما در صحنه جنگ، میزان ناامیدی آنها جهت دست‌یابی بر شما افزایش می‌یابد .

در ابتدا با این بشارت دل مؤمنین خوش و با نشاط می‌گردد و تردید آنها برطرف می‌شود و در نهایت توان ظالم قطع شده و از ادامه حرکت منصرف می‌گردد. یعنی امداد رسانی به مؤمنین قطعاً موجب ناتوانی ظالمین می‌شود. این ناتوانی یا در ظاهر آنها آشکار می‌گردد و یا از نظر ظاهری و باطنی در آنها تأثیر می‌گذارد و هنگامی که ناامیدی بر کفار غالب ‌شود نیرو و سلاح آنها کارآیی لازم را ندارد و از نظر روانی آسیب می‌بینند.

 

«لِيَقْطَعَ طَرَفاً مِنَ الَّذينَ كَفَرُوا»

 

گویی خدای سبحان در آیه می‌فرماید: هر امدادی که در ابتلائات سخت، بر مؤمنین وارد می‌شود تفوق و غلبه ظالم را قطع می‌کند.

در فضایی خارج از جنگ بدر با توجه به اینکه هر مؤمنی دائم در محراب (محل حرب) قرار دارد و شیاطین داخلی و خارجی خواستار غلبه بر او هستند، اگر او با توکل بر حق در صحنه حاضر باشد، خدای سبحان امداد خود را بر او نازل می‌کند تا هیچ امری مانع سلوک او نشود و با توجهات خاص خدای سبحان به بنده تعلقات او از دنیا و از غیر خدا به طور نامحسوس قطع می‌شود، به او عزت و قدرتی بی‌نظیر عطا می‌گردد تا بتواند با انواع دشمنان درونی و بیرونی مبارزه کند و با تأییدات الهی از عالم مُلک به ملکوت عروج کند نمونه این عروج در زمان نماز ملاحظه می‌گردد.

 

سرّ این توفيقات چيست؟ چرا بعضی موفق و بعضی نا موفق‌اند؟

 

استاد بروجردی می‌فرمایند:

اعتقاد من این است که هر روز امام زمان عجل‌الله‌فرجه برای توفیق  مؤمنین دعا می‌کند كه «اللَّهُمَ‏ ارْزُقْنَا تَوْفِيقَ‏ الطَّاعَةِ»[1] به میزانی که مؤمنین به امام‌شان نزدیک باشند از دعای او بهره‌مند می‌شوند. او برای توفيق همه مؤمنین دعا می‌کند. با دعای او رزق حلال نصیب  مؤمنین می‌شود و با دعای او توفیق پرهیز از رذائل نصیب آنها می‌شود. به میزانی که خود را از امام دور کنند در معرض نسیم حیات بخش او قرار نمی‌گیرند و توفیقی برای آنها حاصل نمی‌گردد.

 

رفع فضائل، ثمره کسب فضائل

 

یکی از مفسرین می‌فرمایند: با استفاده از توفیقات، کسب فضائل صورت می‌گیرد و با کسب فضائل خود به خود دفع رذیله‌ها نیز صورت می‌گیرد یعنی با ورود فضیلت رذیله‌ها ماندنی نیست.

اوصاف نفسانی که در درون انسان نهفته است با ورود توفیقات الهی اخراج می‌شود. مثلاً اگر فردی اهل دروغ و بدگمانی است و خواهان ترک این صفات رذیله است، باید از خدای سبحان دائم توفیق ترک را طلب کند تا این رذایل از درون او اخراج گردد و جای برای ماندن نداشته باشد.

 

اقتضای کفر چیست؟

 

یک معنای دیگر «لِيَقْطَعَ طَرَفاً مِنَ الَّذينَ كَفَرُوا»: خدای سبحان می‌توانست بفرماید: « لِيَقْطَعَ طَرَفاً مِنهُم» اما به جای ضمیر از اسم ظاهر استفاده نمود «لِيَقْطَعَ طَرَفاً مِنَ الَّذينَ كَفَرُوا» تا اثبات نماید اقتضای کفر ضعف، مغلوبیت، ناامیدی، خواری است.

 

«أَوْ يَكْبِتَهُمْ فَيَنْقَلِبُوا خائِبينَ»

 

گاهی نفسانیات از درون ریشه کن نمی‌شود. مثلا حسد و حرص او از بین نرفته و مانند آتشفشانی است که فعلاً خاموش است «يَكْبِتَهُمْ» نفسانیات این فرد فعلاً مغلوب است. خوار شده ظهور و بروز ندارد و غلبه با کمالات است.

  • نفس امّاره و جنود او و شیاطین خارجی و سپاهیان‌شان زمانی ناامید می‌شوند که نتوانند بر عقل و قلب و روح این فرد حاکم شوند. امدادهای الهی كه بر وجود مؤمن وارد می‌شود نفسانیات او را مقهور می‌کند و كمالات را از او به ظهور می‌رساند.
  • یکی از معانی «کبت» خوار کردن و معنای دیگرآن عصبانیت بسیار شدید است «شدة‌ الغيظ». وقتی خدای سبحان به مؤمنین کمک می‌کند، کفار عصبانی می‌شوند. هر چقدر امداد الهی بر مؤمنین وارد می‌شود غیظ کفار شدت پیدا می‌کند.
  • بعضی «کبت» را به معنی «وهن القلب» یعنی ضعف قلبی و باطنی گرفته اند. به میزانی که امداد خدا بر مؤمنین وارد می‌شود ضعف باطنی کفار بر آنها آشکار می‌شود.

«فَيَنْقَلِبُوا خائِبينَ» کفار شکست خورده و از مطلوب‌شان محروم مانده و به مقصود خود نائل نشده باز می‌گردند.

 

فرق «خبیه» با «یأس»

 

در فرق بین خبیه و یأس فرموده‌اند خیبه و یأس هر دو به معنای ناامیدی است.

اما «خیبَه» نا امیدی در حالتی است که فرد انتظار پیروزی را داشته، کفار با همه توان خود و به امید پیروزی وارد میدان شدند و بعد ناامید و مأیوس بازگشتند.

یأس، ناامیدی قبل از انجام کار و بعد از انجام کار است نقیض یأس، رجا است. اما نقیض خیبه ظفر است.

 

فرق ذلت مؤمنین با ذلت کفار

 

یکی از مفسرین در ذیل این آیه می‌فرمایند: ذلت مؤمنین با ذلت کفار قابل قیاس نیست، زیرا مؤمنین گرچه ممکن است گاهی در ظاهر مغلوب شده و شکست بخورند امّا باطناً بر این باورند که این شکست موقت و مقطعی است و سر انجام پیروزی با آنهاست «يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ»[2]

امّا کفار با هر شکستی ذلیل و خوار می‌شوند، زیرا مشاهده می‌کنند که توان مادی آنها کارآیی ندارد و به جهت بی‌اعتقادی به امور معنوی باطناً نیز شکست خورده و ذلیل هستند.

  • با امداد خدای سبحان در جنگ بدر دسته‌ای از کفار کشته شده و از ادامه حیات قطع شدند. دسته‌ای که ماندند یا فرار کردند و یا اسیر و ذلیل مسلمین شدند در هر حال کفار با وجود مؤمنین آسایشی ندارند.
  • هر فردی که به درون خود بنگرد مشاهده می‌کند، زمانی که فرمان حق را پذیرا گشته و در عرصه انجام وظیفه حضور پیدا می‌کند از امداد حق بهره‌مند می‌گردد و بعد از این بهره‌مندی علاوه بر خوشی دل و رسیدن به یقین، بعضی از نفسانیات او کاملاً از بین می‌رود و بعض دیگر قدرت ابراز خود را ندارند.

 

 

تاریخ جلسه : 96/11/28 ـ جلسه 106

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 


[1] مفاتیح الجنان؛ دعای امام زمان عجل‌الله‌فرجه

[2] سوره فتح، آیه 10

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *