در آیات قبل حقیقت شهید معرفی شد که شهید زنده است و علی الدوام روزی جدیدی به او عطا میشود و همیشه به دادههای الهی شادمان است و از کسانی که پیرو او هستند طلب بشارت میکند.
قرآن در ادامه میفرماید:
«يَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَةٍ مِّنَ اللّهِ وَفَضْلٍ وَأَنَّ اللّهَ لاَ يُضِيعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِينَ»
«بر نعمت و فضل خدا و اينكه خداوند پاداش مؤمنان را تباه نمىگرداند شادى مىكنند»
آیه بشارتی برای خود شهیدان است آنان به جهت نعمتی که از جانب خدای سبحان نصیبشان شده و امتیازی که در اختیارشان قرار گرفته، شادمانند.
در واقع شهید در این عالم به نعمتها (داشتههای) خود بسیار خشنود بوده است.
«يَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَةٍ مِّنَ اللّهِ وَفَضْلٍ»
اموری که از دید شهدا نعمت محسوب میشود
شهید توفیق خدمت را، نعمت میداند توفیقی که خود پاداش است.
شهید معرفت الله را نعمتی میداند که بر عموم جامعه این نعمت ناشناخته است.
علت خوشحالی شهدا
* «وَفَضْلٍ» خوشحالی شهدا به جهت امتیازی است که خدای سبحان نصیبشان کرده، آنان خود را مستحق این توفیق نمیدانستند بلکه زیادهای (فضل) از ناحیه حضرت حق میدانند که به آنان عطا شده است.
* البته بعضی معتقدند نعیم روحانی و توفیق حضور در محضر حق و عنایت خاص خدای سبحان امتیازی است که موجب خشنودی شهید میگردد.
* مفسری میگوید: خوشحالی شهید از آن روست که توفیق ادب بندگی نصیبشان شده نه صرفاً توفیق بندگی بلکه ادب بندگی، آنان بندگی را آنچنان که مولا امر کرده اجرا میکنند و به این دلیل خوشاند.
برای بندگی آنچه مهم است تسلیم بودن است به عنوان مثال وقتی روایت میگوید: روز یکشنبه ناخن خود را کوتاه نکنید امر به یک عمل ساده تعلق گرفته اما آنچه مهم است پذیرش امر مولا میباشد.
امام (ره) در آداب الصلوة میفرمایند: بسیاری از امور باطنی در ظاهر ما اثر میگذارد، ما زمانیکه مستحب و یا مکروهی را انجام میدهیم حالمان فرق میکند در انجام مستحب خوشحال و هنگام ارتکاب مکروه دلنگران و ناراحتیم به همین جهت شهداء خوش هستند نه از این جهت که بنده هستند از این جهت که با آداب، بندگی میکنند.
مثلاً سحری خوردن از آداب روزه است کسی که سحری میخورد سرحالتر است نسبت به کسی که نمیخورد، ادبش را به جا آورده است، چشم گفتن به مولی و تسلیم شدن در برابر امر او یک دنیا ارزش دارد.
* مفسری میگوید: خوشی شهدا از آن روست که میدانند هرچه بندگی کنند اسرار ربوبیّت برآنان بیشتر آشکار میشود یعنی خدای سبحان به حول و قوه خود، قدرت تصرف در امور را به ایشان عطا میکند که این همان فضل خدای سبحان است.
شاهد مثال و مصداق عینی این زیادهها و فضل را میتوان چنین بیان کرد:
یکی از خانوادههای مدافع حرم میگفت عقد پسرش بوده، دوست میداشت پدرش در روز عقد او حضور داشت. شب پدر را درخواب میبیند و به ایشان میگوید ای کاش در مراسم عروسی من شما بودی، پدرش میگوید: یکی از دوستانم را میفرستم. زمان عقد، حاج قاسم سلیمانی (فرمانده سپاه) به عنوان دوست پدر در عقد پسر حاضر میشود. شهید چنین در قلوب و نفوس تصرف میکند. شادی شهید به جهت امور موقتی و مادی نیست بلکه از امور پایدار و ماندگاری که خدای سبحان نصیبش کرده خوش است.
* مفسر دیگری میگوید: شهید از آن جهت که در ظلّ ربوبیّت حضرت حق قرار دارد و نافذالامر گشته خوش است و این امر برای دیگران ناشناخته است قرآن عبارت «نعْمَةٍ و َفَضْلٍ» را نکره بکار برده تا بیان دارد مردم نمیدانند شهید کیست و چه مقامی دارد.
* مفسر دیگری میگوید: خوشحالی شهید از آن روست که پاداش عُشاق ضایع شدنی نیست، عرصه عشق عرصه بسیار وسیعی است، عاشق حتی اگر در بستر هم بمیرد نامش در طول تاریخ گم نمیشود، به عبارت دیگر پاداش مومن و نام او در تاریخ مفقود نمیشود، یعنی او به دلیل اعتقادات حقه و عمل صالح در طول تاریخ هم نزد خدای سبحان معروف است و هم نزد اولیاء حق شناخته شده است.
* بعضی گفتهاند: حقیقتاً خوشی شهداء به واسطه نعمت، بیانگر خوشی آنان به واسطه مُنعِم است، آنان غرق در نعمت نمیشوند. بلکه پشت پرده هر نعمتی مُنعِم را میبینند.
* خوشحالی شهداء از آن روست که خدای سبحان به آنان قابلیت دریافت امتیاز شهادت را عطا نموده است.
* بعضی از مفسرین معتقد هستند فضل خدای سبحان قربی است که نصیب شهید میگردد.
قرآن نمیگوید: شهدا به واسطه رسیدن به جنّت و دستیابی به حور و غلمان خوشاند بلکه از سیاق آیه معلوم میشود که خوشی آنها به جهت وصال به حق است. گاهی خدا توفیق انجام کار خیری را به شما عطا میکند اما شما در آن زمان برای ثواب کار نمیکنید از اینکه خود را لایق آن کار نمیدانسته اما انجام کار نصیبت شما شده خوشاید.
*شهید متّصف به صفت قدیر، کریم، عزیز، جواد، شفیق و رفیق خدای سبحان میشود این اتصاف نعمت عظیمی است. شهید خوش است که خدای سبحان به او آبرو، عزّت و قدرت داده است و خدا به او توفیق داد کریمانه جانش را نثار کند.
* گفتهاند خوشی شهید از آن روست که مولای شهید، خدا است و خدا او را به بندگی قبول کرده است، چگونه ممکن است نابینا و بیدست و پایی خادم امام رضا علیهالسلام شود و خود ذوق این کرامت را نکند و به آن فخر نورزد که اربابش امام رضا است، شهید هم در خود لیاقت این حضور را نمیدید حال که خدا به او امتیاز داده و او را پذیرفته بسیار شادمان است.
کسی نباید گمان کند این الطاف حضرت حق نصیب او نمیشود ما خوش بودن را بلد نیستیم.
شهید میداند چگونه باید خوش بود او چون با خدا خوش است با بندههای خدا نیز خوش است. لذّت حضور خدا را میبرد، لذت همراهی با بندههای خدا را هم میبرد.
*شهدا در پی امتیاز انحصاری نیستند. عنوان شهادت و مقام شهادت را تنها برای خود طلب نمیکنند آنان از اینکه دیگران بتوانند با بندگی و تسلیم در مقابل خدای سبحان حتی بدون حضور در جنگ شهید شوند خوشحالند.
منازل شهدا جایگاه چه کسانی است؟
حضرت اباعبدالله علیه السلام به عنوان سید الشهداء فرمودند: هرکس ما را دوست بدارد شهید است شنونده تعجب کرد و گفت: حتی اگر در بستر بمیرد شهید است؟ حضرت فرمودند: مگر نخواندی
«وَ الَّذينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ أُولئِكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ وَ الشُّهَداءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ …»[1]
در روایت دیگری پیامبرصلیاللهعلیهوآله میفرمایند:
«إن للّه عبادا يصرفهم عن القتل و الزلازل و الأسقام، يطيل أعمارهم فى حسن العمل، و يحسن أرزاقهم، و يحييهم فى عافية، و يميتهم فى عافية لىالفرش،ويعطيهم منازل الشهداء»[2]
«خدای سبحان بندگانی دارد که آنان را از کشته شدن یا در زلزله قرار گرفتن یا بیمار شدن در امان میدارد عمرشان را در عمل صالح و رزق نیکویی که در اختیار آنان قرار میدهد طولانی میکند زندگی و مرگشان در عافیت است و منزلت شهدا را دارند.»
روایت دیگر میگوید «همسر شهید اجر هزار شهید را دارد»
محتوای این روایات نشان میدهد عمل صالح و درست زندگی کردن سخت است، انسان نباید تنها در ابتلائات خوب بندگی کند بلکه اگر در نعم فراوان بود و مغرور نشد بسیاری از مسیر بندگی را پیموده است. این که آدم به دارایی خویش غره نشود و غفلتی نصیبش نگردد، بسیار سخت است.
گروهی که روایت اول از آنها سخن گفت در عافیت زندگی میکنند اما اهل شکر دائمی هستند واز نعماتشان استفاده بهینه دارند زیرا بسیاری از گرفتاریهای افراد مربوط به دارایی و نعمتهایشان است. گرفتاری افراد از طریق نعمت بیش از گرفتاری افراد از طریق مصیبت است، در مصیبتها افراد ناخودآگاه به سراغ خدا میروند اما در نعمت چنین نیست. متنعم شاکر، اندک است خدای سبحان متنعم شاکر را در شمار شهدا قرار میدهد مؤمن خالص را در شمار شهدا قرار میدهد گروهی در همه دوران زندگی در پی کسب زندگی سلامت معرفتی اهل شرک و ریا و نفاق و بدخلقی نیستند که چنین افرادی بسیار ارزشمندند از همین رو گفته میشود سالمند متدین ارزشمند است چون تاریخ صحیحی پشت سر او پنهان است، خدای سبحان میگوید: ما اینان را در منازل شهدا جای میدهیم کسانی که افزونی نعم سبب غفلت آنان نشده و زندگی و مرگشان در عافیت است.
معانی فضل
مفسری میگوید: «فضل» یعنی خدای سبحان جنت ذات را نصیب شهید میکند و خوشی شهید از این روست که گاهی خدای سبحان با نامهای «احد، الله، هو» به شهید اجازه میدهد تا او به حقیقت خدای سبحان نزدیک شود. و هر کس به این مقام برسد در آن لحظه فکر رزق یا فلان بیماری و یا درمان و… نیست. از شهداء شنیده نشده که بگویند: خدایا! ما به جبهه میرویم به شرط آنکه که خانوادهمان را کفایت کنی و شفاعت پیامبر شامل حال ما بشود.
مفسری میگوید: فضل تبعیتی است که شهید از معصومین دارد، آن روزی که طبق سوره مبارکه «يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ …»[3] ندا داده میشود شهید در آن روز متوجه تبعیت از معصوم میشود و پاداش این تبعیت را بینهایت میبیند.
خدا این نعمت را بیواسطه به آنان میبخشد اینکه شهید هم نعمت حضور نصیبش میشود و هم بدون واسطه این نعمت را درک میکنند، فضل (یعنی داده خدا) قابل قیاس با عمل آنها نیست. به مراتب دادههای الهی بیش از اعمال اینان است.
قران در آیه 26 سوره یونس از زیاده ها سخن میگوید:
«لِلَّذينَ أَحْسَنُوا الْحُسْنى وَ زِيادَةٌ وَ لا يَرْهَقُ وُجُوهَهُمْ قَتَرٌ وَ لا ذِلَّةٌ أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فيها خالِدُون»
«مردم نیکوکار به نیکوترین پاداش عمل خود و زیادتی (از لطف خدا) نایل شوند و هرگز بر رخسار آنها گرد خجلت و ذلت ننشیند، آنانند اهل بهشت و در آنجا تا ابد متنعّمند»
خدای سبحان برای نیکوکاران، چون شهید بهترین پاداش را قرار داده است، مفسرین میگویند زیاده به معنای آن است که در تصور نمیگنجد و خدای سبحان برای شهید همین عبارت را به کار میبرد. «فضل» یعنی زیادههایی که غیر قابل تصور است.
«وَأَنَّ اللّهَ لاَ يُضِيعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِينَ»
مفسری میگوید: خدای سبحان اجر عوام مؤمنین را نابود نمیکند چه رسد به اجر خواص مؤمنین.
سوابق مومن محفوظ است
«وَأَنَّ اللّهَ لاَ يُضِيعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِينَ» خدای سبحان پاداش مؤمنین را گم نمیکند و سوابق مؤمنین محفوظ است چه مومن در صحنه جنگ باشد یا در بستر.
داشتن اعتقاد خالص و عمل صالح برای قرب به حق کافی است اگر انسان آراسته به این دو باشد فرقی نمیکند در چه شرایطی جان به جان آفرین تسلیم کند چه در جنگ و چه در بستر بیماری، و یا زلزله و…
مفسری با استناد به این قسمت از آیه «وَأَنَّ اللّهَ لاَ يُضِيعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِينَ» میگوید: یعنی خدای سبحان اجر هیچ عاشقی را نابود نمیکند و این امر، در طول روز چندین بار با تکرار این سلام خود نمایی میکند: «السلام علینا و علی عبادالله الصالحین» حتماً صالحین در زمره عُشاق هستند که روزانه میلیونها نفر دعاگوی آنانند و با هر مرتبه دعایی که به آنان میرسد رفعتی نصیبشان میگردد این فضل خدا است نه عدل خدا زیرا عدل چیزی است که انسان مستحق آن است اما فضل اصلاً بنده استحقاقش را ندارد.
بهرهمند بودن شهید از بهشت مادی و معنوی
«وَأَنَّ اللّهَ لاَ يُضِيعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِينَ» شهید هم از بهشت مادی و هم از بهشت معنوی بهرهمند است، داشتن هر یک موجب محروم شدن از دیگری نیست.
بیمنّت، بیاذیّت و بدون توقع، همه چیز در اختیار شهید قرار میگیرد این خوشحال کننده نیست؟ انواع گشایشها با دادههای الهی برای او فراهم است.
تاریخ جلسه: 98/1/31- جلسه 43
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] سوره مبارکه حدید، آیه 19
[2] بحرالمدید ،ج1،ص 436
[3] سوره مبارکه اسراء، آیه 71