انسان در روابط اجتماعی
انسانها در روابط اجتماعی، رفتارهای متقابل دارند و از یکدیگر تأثیر میپذیرند.
لازمهی برقراری ارتباط صحیح و سازنده با ديگران، حفظ عزت افراد است و یکی از اموری که با عزت اجتماعی ما منافات دارد بازگو کردن مشکلات و گرفتاریهاست.
اميرالمؤمنين عليهالسلام مىفرمايند:
«رضیَ بالذلّ من کشف ضرّه»[1]
«كسى كه از گرفتاریهايش پردهبردارى كند به ذلت خود راضی شده است»
برخی از مشکلات زندگی به گونهای است که برای دیگران نمود دارد، اما بخش دیگر گرفتاریها امور پنهانی است که افراد دیگر از آن مطلع نیستند. اگر در قالب درد و دل کردن و یا حتی با چهرهی گرفته و غمناک در جمع حاضر شدن، گرفتاریهای پنهان خود را نمایان کنیم، گویا ذلت را برای خود انتخاب کردهایم.
باید مشکلاتمان را با کسی مطرح کنیم که بتواند در رفع آنها نقشی داشته باشد، مانند مشاور یا فرد توانایی که با اعمال قدرت خود، ما را در حل مشکلاتمان یاری کند.
از منشأ قدرت مدد بگیریم
انسانها همچون«صفرهایی» هستند که تا «یک» کنارشان نباشد ارزش و اعتباری ندارند. اگر برای رفع مشکل، سراغ مردم برویم و از طریق بازگو کردن گرفتاریهای مان به یاری آنها امیدوار باشیم، از خدا غافل شده و به صفرهايی بدون یک، دلخوش کردهایم.
در این صورت خدای سبحان ما را از حمایت و استعانت خود محروم کرده و به خلق واگذارمان مىكند، اما زمانی که برای رفع گرفتاریها به درگاه حضرت حق، عرض نیاز کنیم و از او مدد بخواهیم خداوند افراد و اسباب لازم را سر راه زندگی ما قرار داده و از طریق آنها مشکلاتمان را مرتفع میکند.
راهکاری برای محبوبیت
هر انسانی در روابط اجتماعی خود به دنبال محبت است. یکی از امور فطری ما این است که مايل هستیم هم محبوب باشیم، هم محب. هم دیگران را دوست داشته باشیم، هم از دوستی و محبت دیگران برخوردار شویم.
امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرمایند:
«البشاشه حباله المودّه» [2]
«خوشرویی دام محبت و دوستی است»
بشاشیت صرفاً خوشرویی نیست، بشاش بودن امری است که از درون به بیرون سرایت میکند و نشانهی سرور باطن و شادمانی دل است. به کسی که باطنى افسرده و لبی خندان دارد بشاش اطلاق نمیشود.
اگر خواهان محبوبیت هستیم باید ابتدا دلخوش باشیم تا بتوانیم با گشادهرویی و شادمانی ظاهری، دیگران را به دام محبتمان بیندازیم.
بر این باوریم که هم باطن بر ظاهر اثر میگذارد و هم ظاهر بر باطن. اگر باطنی شاد باشد ظاهر را شاداب میکند.
رمز خوشی باطنى، شاکر بودن است. اگر به جای توجه به کاستیها و نواقص به الطاف الهی و نعمات فراوانی که در زندگی، از آن برخوردار هستیم توجه کنیم، دارای انبساط خاطر و رضایت درونی خواهیم بود که در ظاهر و چهرهمان نمایان میشود.
در این صورت هنگام برقراری ارتباط با دیگران انرژی مثبتمان موجب جذب افراد میشود و محبتمان در دلشان جای میگیرد، اما زمانى كه درونی آشفته و نگران داشته باشیم و ظاهری متبسم و خندان، خوشروییمان تصنعی است و تأثیر عمیق و ماندگاری ندارد.
مانند خندهی یک عروسک که موجب خوشحالی و شادمانی دیگران نمیشود. کسی که خوشرويى ظاهری او حکایت از شکر باطنیاش دارد به قلوب مردم راه پیدا میکند و محبوب آنها میشود.
«القلب حرم الله»؛ «دل حرم خداست» خدایی که خیرالشاکرین است، به عنوان قدردانی از بندهی شاکر خود، او را در حریم خاص خویش جای میدهد و از مودّت و محبت بندگانش برخوردار میکند.
لزوم مهرورزی
ما در زندگی اجتماعی خود علاوه بر اينكه میخواهيم مورد دوستى و محبت قرار گيريم، نیاز داریم که نسبت به دیگران مودّت داشته باشیم. مودّت به معنای محبتی است که اظهار شود.
لازم است در ارتباطهاى اجتماعى خود با ديگران مانوس شویم و در أشکال مختلف محبت خود را به آنها ابراز کنیم. (با نگاه، کلام، هدیه دادن، خدمات رساندن و…)
«الخلق عیال الله»؛ مردم همچون خانواده خدا هستند. به میزانی که بندگان، خدای سبحان را دوست داشته باشیم نزد خداوند محبوب میشویم.
یکی از ثمرات محبت به خلق این است که نه تنها از هیچ بندهای نزد خداوند شکایت نمیکنیم، بلکه دعاگو و خیرخواه آنها میشویم. خدای سبحان هم به پاس این لطف و محبت، توجه و رحمت خاص خود را نصیب ما میکند. به همین جهت در روایات آمده است اگر برای دیگران دعا کنید هفتصد برابرش برای خودتان مستجاب میشود.
خوشرويى، آغازگر دوستى
ابراز دوستی به دیگران با خوشرویی آغاز میشود. گويا زمانی که چهره ما باز مىشود دریچه قلبمان هم باز میگردد و میتوانیم دیگران را در دل خود جای داده و به آنها اظهار محبت کنیم.
خوشرویی شاه کلیدی است که ما را در فضای اظهار محبت صادقانه قرار میدهد و در روابط متقابلمان بستر مهرورزی را فراهم میسازد.
تاریخ جلسه 93/5/12 ـ جلسه 1
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] نهج البلاغه، حكمت 2
[2] نهج البلاغه، حكمت ٥