در این سوره مبارکه به بحث قیامت رسیدیم؛ از قیامت پردهبرداری صورت میگیرد و گفته میشود قیامت برای گروهی یوم الفصل است که هیچ کمک کننده و یاوری ندارند، در ادامه قرآن در آیه 42 میگوید:
«إِلَّا مَن رَّحِمَ اللَّهُ إِنَّهُ هُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ»
«مگر کسی که خدا او را مورد رحمت قرار داده چرا که عزیز و رحیم است»
در آن روز هیچ کس کمک کار و ناصری ندارد، هیچ کس منصور دیگری نیست مگر کسی که مورد رحمت خداوند قرار بگیرد و خدا به او رحم کند. تنها خدای سبحان عزت بخش است و رحمت خاصی به هرکس بخواهد عطا میکند.
عبارت «الا» در ابتدای آیه فوق نشان میدهد در قیامت فقط تنها گروهی خاص منصور و مرحوماند و از رحمت خاصه الهی بهرهمنداند زیرا رحمت عام حضرت حق شامل همگان میشود، در شبهای جمعه در دعای کمیل میخوانیم:
«اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِرَحْمَتِکَ الَّتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْ ءٍ»
«خدایا از تو درخواست میکنم، به رحمتت که همه چیز را فرا گرفته»
- رحمت عام سبب موجود شدن همه مخلوقات است این رحمت لازم هست اما کافی نیست، زیرا انسان علاوه بر رحمت وجود، رحمت کمال وجود را هم طلب میکند، اینکه خدا او را به خواست خویش کامل کند و رو به تعالی و کمال ببرد، این درخواست بواسطه طلب بنده صورت میپذیرد و هیچ اجباری در آن نیست مشرکین و قوم فرعون طالب این رحمت نبودند .
مفسرین میگویند: اگر کسی طالب رحمت باشد در قیامت منصور و مرحوم است.
مصادیق رحمت خداوند در عالم
جلوه رحمت خدا در این عالم قرآن «وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ»[1] و پیامبر صلیاللهعلیهوآله است «وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِينَ»[2]
طلب رحمت
اگر کسی در این عالم همراهی با کلام خدا و پیامبر صلیاللهعلیهوآله را طلب کند، در قیامت از رحمت خاص بهرهمند میشود زیرا قیامت در امتداد دنیا است و فضای جدیدی نیست؛ هیچ چیز جدیدی در آنجا تاسیس نمیشود بلکه هر آنچه در دنیا بوده در قیامت پردهبرداری میشود و تقویت میگردد.
از مصادیق مورد رحمت الهی قرار گرفتن
قرآن میگوید: یک گروه در قیامت مرحوماند و خداوند رحمت خاصای نصیب آنان میکند؛ هرگاه خدا به بندهای رحم کند گرفتار ناتوانی و نقص نمیگردد.
«الله» اسم جامع خدای سبحان است. نامی که جامع همه کمالات است، هرگاه حضرت حق با جامعیت خود به ما رحم کند ما در هیچ زمینهای احساس ناتوانی نمیکنیم و به عبارتی کم نمیآوریم، با رحم خدا بنده افاضه فیض فیاض را میپذیرد و ارتباط میان بنده و مولا، عبد و معبود شکل میگیرد و نتیجه چنان میشود که بنده در هر دو عالم قدرتمند میگردد.
- حقیقت ناتوان نشدن انسان یا به عبارت عامیانه کم نیاوردن او مربوط به قیامت است، قیامت جایی برای جبران کمبودها و نواقص بشر نیست درحالیکه ظرف دنیا ظرف جبران نواقص وکاستیهاست.
مفسری میگوید: کسی که مورد رحمت خدا قرار بگیرد منصور است، یعنی مؤید و توانا است و از قدرت الهی بهرهمند میشود.
مفسر دیگری میگوید: مرحوم بودن بنده به آنست که تمسک به قرآن و تمسک به عترت داشته باشد.
این مفسر میگوید: اگر ما به کسانی تمسک جوییم که به این واسطههای فیض متمسکاند، مرحوم میشویم، یعنی در یک سلسله طولیهای قرار میگیریم که بالاخره رحمت از طریق آنان به ما میرسد، اگر انقطاعی بین ما و خدا ایجاد نشود ما مرحوم هستیم.
استمساک به ریسمان ولایت و تمسک به کلام الهی و چنگ زدن در دامن کسانی که به این ریسمان متصلاند سبب میشود که ما احساس ناتوانی نکنیم و کم نیاوریم و از رحمت خاصه بهرهمند گردیم.
چگونه میتوان از رحمت خاصه بهرهمند شد؟
تفاسیر میگویند: از دو طریق: شفاعت و عفو.
شفاعت
شفاعت از ماده شفع است که در لغت به معنای «جفت شدن» با چیزی است و اصطلاحاً به معنای حائل شدن برای ضرر از کسی یا رساندن نفع به اوست و در عبارتی آسانتر به معنای شخص آبرومندی است که از بزرگی بخواهد از مجرمی بگذرد یا بر پاداش خدمتگزاری او بیافزاید، معمولا آنكس كه خواهان شفاعت است موجباتي را فراهم مي كند كه از وضع نامطلوب رهايي يابد و به وسیله ارتباط با شفیع خود را در وضع مطلوب قرار میدهد یعنی وقتی کسی در این عالم به اولیاء الهی و قرآن نزدیک شود این جذبه آرام آرام او را از جنس آنان میکند؛ ابتدا تجاذب میان دو جذبه برقرار میشود، بعد تجانس و بعد شفاعت اولیاء حاصل می شود.
رحمت خدا از طریق پیوست میان بنده و اولیایالهی صورت میپذیرد که نهایتش شفاعت است، پیوست در این عالم منجر به شفاعت در عالم دیگر میشود.
عفو
گفته شد رحمت خداوند یا از طریق شفاعت است یا از طریق عفو
عفو به معنای محو است، محو به این معناست که از سیئات اصلاً اثری باقی نماند و دیده نشود.
امیرالمومنین علیهالسلام میفرماید:
«اَلتَّائِبُ مِنَ الذَّنبِ كَمَن لا ذَنبَ لَه.»[3]
«توبه کننده از گناه مانند کسی است که گناه نکرده است»
اگر توفیق توبه به کسی داده شود گویا هیچ گناهی مرتکب نشده و هیچ صورتی از زشتی برای او باقی نمیماند. رحمت و نصرت خدا آنست که بنده در جایگاهی قرار بگیرد که هیچ اثری از نازیباییهای گناهانش دیده نشود.
در عالم انرژی از حالتی به حالت دیگر در میآید، خدای سبحان گناهان را بعد از توبه تبدیل به حسنه میکند حالت آن تغییر میکند، از زشتترین حالت به زیباترین شکل ارتقا مییابد، از میان نمیرود بلکه به گونهای تغییر شکل میدهد که گویا اصلا آن نیست
«فَأُولَٰئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ»[4]
همانگونه که در عالم ماده از زباله برق تولید میکنند همانگونه سیئه به حسنه تبدل میشود.
در احکام اسلامی واژهای به نام استهاله وجود دارد که به خارج شدن نجس از نجاستش گفته میشود؛ اگر سگ در نمکزار فرو رود و چندان بماند که به نمک تبدیل شود دیگر نجس نیست زیرا استحاله صورت گرفته است.
هرگاه خدای سبحان به بندهای رحم کند چندان در زندگی او تحول ایجاد میکند که همهی صحنههای نادرست زندگیش محو شده و او را به ساخت صحنههای زیبا ترغیب میکند.
- «رحم» فعل ماضی است، زمان فعل نشان میدهد گروهی از عهد الست انتخاب درستی داشتهاند هر چند ممکن است در عالم ماده گرفتار خطا و اشتباه شده باشند اما انتخاب اولیه آنها درست بوده، این گروه از همان ابتدا مورد رحم خدای سبحان قرارگرفتهاند.
ما همه انتخابگر بوده و انتخابگر هستیم، علامه طباطبایی (ره) انتخاب گری را تنها مربوط به گذشته فرد نمیداند بلکه معتقد است انسان هر لحظه در حال انتخابگری است.
مفسری میگوید: رحم الله به این معنا که رحم خدا شامل کسانی میشود که از نعمت عقل خویش به خوبی استفاده کرده، خوب انتخاب کردهاند و به جهت انتخاب صحیح مرحوماند.
قرآن می گوید: رحم الله کسانی هستند که سابقه انتخاب آنان خوب بوده، از همان ابتدا ولایت را انتخاب کرده و به ربوبیت خدای سبحان و نبوت پیامبر صلیاللهعلیهوآله و ولایت اولیاء شهادت دادهاند اینان خواستهاند تحت رحمت قرار بگیرند. انتخاب درست سبب میشود که انسان هیچگاه دچار نقصان و کمکاری نشود و همیشه از رحمت حق بهرهمند گردد.
گفتم از پای فتادم که بگیرد دستم
عشوهای کرد و بفرمود به یادت هستم.
برکت و رحمتی که خدا در عهد الست نصیب گروهی از بندگان نموده این است که آنان را مورد عفو قرار داده و از شفاعت شفعا بهرهمند ساخته است، حقیقت این لطف خدای سبحان در قیامت پردهبرداری میشود، روزی که انسان در آن روز هیچ نیروی کمکی ندارد، در آن روز خدای سبحان پیشینه انسان را به میدان میآورد که همین به اصطلاح رزومه نیکو باعث نجات او میگردد.
- یکی از مفسرین میفرماید: در قیامت دستان همه خالی است و همه محتاج کمک و ناصرند مگر کسانی که مورد رحم خدای سبحان قرار یگیرند، ادبیات این مفسِّر کمی متفاوت است او میگوید: «رحم الله» کسانی هستند که وارد این عالم شده و خدا به آنان رحم کرده و اسیر این عالم نشدهاند، آنان وارد این دنیا شدهاند اما زندانی آن نگشتهاند، وارد این عالم شدهاند و از آن عبور کردهاند. عالم برای آنان صراط بوده در حقیقت صراطشان از همین عالم آغاز شده و تا قیامت ادامه یافته است؛ رحم الله کسانی هستند که گرفتار این عالم نشدهاند.
آشنایان ره عشق در این بحر عمیق
غرقه گشتند و نگشتند به آب آلوده.
مردان خدا پرده پندار دریدند
یعنی همه جا غیر خدا هیچ ندیدند
این مفسر میگوید: رحم خدا آنست که این گروه از ماده و مادیات رها شده و به آن فخرفروشی نکردهاند و کبر به مادیات برآنان عارض نشده و به غیر خدا مغرور نشدهاند.
یکی از مفسرین میگوید: رحم الله کسانی هستند که با قلب سلیم از این دنیا رفتهاند، قلب آنان از حب دنیا سالم مانده و اسیر غیر خدا نشده است.
- یکی از مفسرین میفرماید: خدای سبحان به هر کس بخواهد عزت عطا کند اجازه نمیدهد اسیر دنیا شود، خدا به هر کس عزت ببخشد دلش را گرفتار غیر خود نمیکند. خدا عزت بخش است اگر کسی میخواهد جایگاه خود را نزد خدای سبحان بیابد که آیا عزیز هست یا نه باید ببیند چقدر اسیر دنیای مادی شده، به میزانی که از تعلقات رها شده به همان میزان عزیز است .
هرکس دل از غیر خدا ببرد و از غیر او پروا کند مشمول رحمت خاص خدای سبحان میشود و خدا رحمتی نصیب او میکند که نصیب هر کسی نمیکند.
یکی از مفسرین میفرماید: خدا عزیز است؛ عزیز به معنای «غالب و غیر مغلوب»
او غالبی است که کسی نمیتواند فرمانش را بر او غالب کند. حرف اول و آخر را خود او میزند. اگر اراده عذاب بکند کسی نمیتواند عذاب را از آن فرد بردارد و اگر حکمی صادر کند حتماً قابل اجراست اما رحیم است و به بندگان رحم میکند، نور ایمان را در وجود آنان ساری و جاری میکند که با این نور تحت قهر خدا قرار نگیرند و از مهر و لطف او بهره ببرند.
این مفسر میفرماید: رحم خدا این است که برای بندگانِ ولایتپذیر شفیع قرار داده و حضرات معصومین علیهمالسلام شفاعت آنها را به عهده گرفتهاند، اصل رحم خدا همین است که حضرت حق برای بندگان ولایتپذیر آشنایانی قرار داده که با آنها صاحب اعتبار میشوند.
در قیامت که همه سرگردان و چشمشان در پی آشنایی است تا به کمکشان بیآید و از سرگردانی نجاتشان بخشد، حضرات معصومین به یاری و کمک کسانی میآیند که با حسن انتخاب، ولایت حضرات معصومین را پذیرفتهاند.
به عنوان مثال
شاید بتوان این وضعیت را در مثالی خیلی ساده به ذهن نزدیکتر کرد، بیماری به مطب دکتر حاذقی میرود که جمعیت کثیری در صف ویزیت این پزشک قرار دارند، او در حالیکه در آن فضا غریب و تنهاست و دستش از هر آشنایی برای نوبت گرفتن خالی و مستاصل است، آشنایی از راه میرسد بعد از احوالپرسی از امتیاز یا نوبت خویش استفاده میکند و به او میگوید تو از نوبت من استفاده کن حال این فرد درآن لحظه چگونه است، چقدر خوشحال است؟ هر وقت بخواهد از آن زمان سخن بگوید خواهد گفت اصلا حال آن لحظه من قابل توصف نیست؛ حال این در قیامت چگونه خواهد بود؟
شفاعت فاطمه سلام الله در قیامت
در روایت آمده است:[5] امام باقر علیهالسلام میفرمایند: «به خدا سـوگند! فـاطمه شیعیان خویش را یکی پس از دیگری انتخاب نموده و داخل بهشت مینماید؛ همانطور کـه پرنـدگان دانه را بر میگزینند و سپس شیعیان آن حضرت نیز، خـود شـفاعت نـموده و علاقهمندان به فاطمه را به بهشت میبرند و سپس فرمودند:
«واللّه لا یـَبقی فـِی النّاسِ اِلاّ شاکٌّ اَوْ کافِرٌ او منافقٌ»
«سوگند به خدا! از میان مردم کسی باقی نمیماند مگر افـراد مـذبذب، کافر و منافق»
ولی سایر مردم مـورد شـفاعت فاطمه عـلیهاالسلام قـرار میگیرد.
تاریخ جلسه: 98.11.2 ـ جلسه 19
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] سوره مبارکه اسراء، آیه 82
[2] سوره مبارکه انبیاء، آیه 107
[3] عیون اخبارالرضا، ج 2، ص74
[4] سوره مبارکه فرقان، آیه 70
[5] تفسیر فرات کوفی-ص 298، شماره 403