حضرت اباالفضل (ع) بر بام کعبه خطبه میخواند
یکی از راههای شناخت حضرت اباالفضل العباس علیهالسلام از طریق کلام خود ایشان است.
حضرت اباالفضل علیهالسلام خطبهای در ستایش از سیدالشهداء علیهالسلام دارند که بر بام كعبه ایراد فرمودند. این خطبه در هشتم ذیحجه(یوم الترویه) سال 60 هجری قمری واقع شد.
جریان از این قرار بود که وقتی یزید ملعون متوجه شد كه اباعبدالله و همراهانش قصد ترک مکه را دارند گروهی را به قصد آسیب رساندن به امام حسین علیهالسلام به مکه فرستاد.
هر کدام از آنان هنگام ورود به مسجد الحرام، زیر لباس احرام خود ابزار نظامی پنهان کرده بودند.
حضرت اباالفضل علیهالسلام پس از آگاهی از این امر، بر بام كعبه رفت و خطبهای ایراد فرمود.
خطبه ایشان از مضامین عمیقی برخوردار است که معرفت امام، مهمترین آموزهی آن است؛ و هر فردی میتواند از طریق آن به معرفت امام زمان خویش دست یابد.
قسمتی از متن و شرح خطبه حضرت اباالفضل العباس (ع)
بسم الله الرّحمن الرّحیم
“اَلحَمدُ لِلّهِ الَّذی شَرَّفَ هذا (اشاره به بیت اللهالحَرام) بِقُدُومِ اَبیهِ”
حمد مخصوص خدایی است كه این خانه را شرافت داده است با قدمهای پدر او(حسین علیه السلام).
یعنی عظمت كعبه با وساطت امیرالمؤمنین علیهالسلام است یعنی اگر علی را از كعبه بردارید و حقیقت ولایت را از لابلای سنگها خارج كنید کعبه شرافتی ندارد.
اگر این خانه لحظهای از طواف ملائک خالی نیست به یمن قدوم علی است که در آن بدنیا آمده است. او به حدی به کعبه شرافت بخشیده که بعضی از ملائک در دوره عمر خود، تنها یکبار توفیق طواف کعبه را دارند.
حضرت اباالفضل العباس علیهالسلام در این خطبه نه تنها اشاره به نام امیرالمومنین علیهالسلام نفرمودند بلکه منسوب بودن خود را به حضرت نیز بیان ننمودند. ایشان با اشاره به پدر او (امام حسین)، خواستند که عظمت شأن امام حسین علیهالسلام را نزد مردم معرفی کنند.
“مَن كانَ بِالاَمسِ بیتاً اَصبَح قِبلَةً”
پدر او همان کسی است که قبل از او این خانه تنها بیت الحرام بود اما پس از علی، قبله مسلمانان جهان قرار گرفت. و هر مسلمانی در هر گوشهای از دنیا که بخواهد برای اقامه نماز و بندگی بایستد باید رو به این خانه و در حقیقت، توجه به پدر حسین داشته باشد.
“أَیهَا الكَفَرةُ الفَجَرة اَتَصُدُّونَ طَریقَ البَیتِ لِاِمامِ البَرَرَة؟ مَن هُوَ اَحَقُّ بِه مِن سائِرِ البَریه؟ وَ مَن هُوَ اَدنی بِه؟”
در عین آنکه مخاطبان حضرت همه مسلمان هستند اما ایشان با عنوان فاجر و کافر آنان را مورد خطاب قرار می دهد. مخاطبانی كه ظاهرا به نظر خود معتقد بوده و اعمال حج انجام می دهند.
آیا بر امام خوبان راه خانه خدا را میبندید ؟ او را از خانه پدرش دور میکنید؟
چه كسی شایستهتر از حسین است به این خانه، نسبت به بقیه مخلوقات؟ شما آمدید حسین را كنار خانه پدرش بكشید؟ شما میخواهید به نزدیكترین فرد این خانه آسیب وارد كنید؟
“وَ لَولا حِكمَ اللهِ الجَلیه وَ اَسرارُهُ العِلّیه وَاختِبارُهُ البَریه لِطارِ البَیتِ اِلیه قَبلَ اَن یمشی لَدَیه قَدِ استَلَمَ النّاسُ الحَجَر وَ الحَجَرُ یستَلِمُ یدَیه وَ لَو لَم تَكُن مَشیةُ مَولای مَجبُولَةً مِن مَشیهِ الرَّحمن، لَوَقَعتُ عَلَیكُم كَالسَّقرِ الغَضبانِ عَلی عَصافِیرِ الطَّیران”
اگر حكمتهای خدا و اسرار پنهانی و مقام آزمایش خلق نبود، حتماً این خانه پرواز میكرد سراغ حسین بیاید قبل از این كه حسین به سراغ خانه آید. و به محض آنکه میفهمید حسین میخواهد سراغش بیاید از جا كنده میشد و خود به سراغ او میرفت.
تمام مردم از راه دور و نزدیک، پیاده و سواره مشتاقانه بسوی این خانه میآیند؛ اما خود این خانه مشتاق حسین است.
اگر تا به حال از جای خود کنده نشده؛ حکمت خداست وگرنه خانه به استقبال امام میرفت.
همه عالم از راه دور و نزدیك و پیاده و سواره برای طواف این خانه میآیند، همه عالم مشتاق این خانه هستند و این خانه مشتاق حسین است، اگر این خانه سرجایش هست و كنده نشده است حكمت خدا است وگرنه خانه استقبال امام میرفت. خدا میخواهد مردم را آزمایش كند كه این خانه را با صاحبِ خانه قبول دارند یا بدون صاحبخانه؟خانه را به عنوان خانهی پدر حسین قبول دارند یا خانه را جدای از صاحب آن میدانند؟
تمام مردم برای استلام حَجَر[1] مشتاقانه صف میکشند تا خود را به آن برسانند. اما اگر از خود حجر سؤال شود تو مشتاق چه کسی هستی که خود را به تو برساند؟ پاسخ خواهد داد که من دوست دارم دستان حسین مرا لمس کند.
“اَتُخَوِّفونَ قَوماً یلعَبُ بِالمَوتِ فِی الطُّفُولیة فَكَیفَ كانَ فِی الرُّجُولیهِ؟ وَلَفَدَیتُ بِالحامّاتِ لِسَید البَریاتِ دونَ الحَیوانات؟”
میخواهید ما را از مرگ بترسانید؟ گروهی را از مرگ م ترسانید كه مرگ، بازی بچگی آنها بود حال که بزرگ شدند مرگ به نظرشان چه میآید؟
“هَیهات فَانظُرُوا ثُمَّ انظُرُوا مِمَّن شارِبُ الخَمر وَ مِمَّن صاحِبُ الحَوضِ وَ الكَوثَر وَ مِمَّن فی بَیتِهِ الوَحی وَ القُرآن وَ مِمَّن فی بَیتِه اللَّهَواتِ وَالدَّنَساتُ وَ مِمَّن فی بَیتِهِ التَّطهیرُ وَ الآیات”
حال خوب نگاه کنید. باز هم نگاه کنید. ببینید آن شرابخوار(یزید) پدرش کیست و صاحب حوض کوثر، پدرِ کیست؟!
ببینید از چه کسی تبعیت میکنید(یزید) و اطرافیان او چه کسانی هستند؟ و ببینید حسین از کدام خانواده است؟
یزید از خانه ای است كه غناء و مستی و فسق و فجور در آن بسیار راحت انجام می شود؛ اما خانهی حسین،خانه وحی و قرآن است.
ببینید خانه کدامیک پر از آلودگیِ معصیت و جهالت است و در کدام خانه، طهارت محض است و آیات قران جاری است؟…
- در محضر ابالفضل العباس علیهالسلام اولین پذیرایی، امام شناسی است. ایشان امام زمانِ خود را نه فقط به دوستان؛ بلکه به دشمنان نیز معرفی میکنند. به آنان كه كمر به قتل امام بستند امام را معرفی میكنند.
بنابر این برای طالب معرفت و محبّ آن حضرت، برای معرفت امامِ زمانِ خویش باید به دامان سقای کربلا پناهنده شود و آب معرفت را از دو دست آن ساقی بنوشد. که با معرفی ایشان، نور علی نور برای طالبِ عاشق ایجاد می شود.
منزلت حضرت اباالفضل العباس (ع) در قیامت
امام سجاد علیه السلام در معرفی حضرت ابالفضل العباس علیهالسلام میفرمایند:
«در قیامت مقام و منزلت عموی من عباس؛ نزد خداوند تبارک و تعالی به گونهای است كه همه شهداء به مقام او غبطه میخورند.»[2]
وقتی گفته شده تمام شهدا؛ یعنی حتی شهدای بدر را هم در بر میگیرد.
در حالیکه مقام شهدای بدر بسیار رفیع است و تعداد آنان (313 تن) به حدی قداست دارد که اصحاب خاص حضرت ولیعصر عجّلاللهفرجه نیز مانند آنان 313 تن شمرده شده اند. اما اگر مقام و رتبه آنان را در کفهی از میزان؛ و رتبه حضرت اباالفضل العباس علیهالسلام را در کفه دیگری گذارند قابل قیاس نبوده و مقام حضرت عباس مورد غبطه واقع خواهد شد.
با نگاهی عمیقتر، غبطه تمام شهدا یعنی حتی حمزه سیدالشهداء که بعنوان اسد و شیر سپاه پیامبر صلّیاللهعلیهوآله مشهور بود به جایگاه ایشان غبطه میخورد.حتی جعفر طیار که اعتبار او بقدری است که نمازش در اماکن مقدسه توصیه شده، نیز به جایگاه قمر بنی هاشم غبطه می خورد.
امام باقر علیهالسلام نیز در مقام و منزلت آن حضرت اشاره میفرمایند:
هنگامی که قیامت برپا میشود، پیامبر اكرم صلّیاللهعلیهوآله به امیرمؤمنان علی علیهالسلام میفرماید: “به فاطمهام بگو در این روزی که فزع اکبر است، برای شفاعت امّت چه چیز را به پیشگاه خداوند عرضه میداری؟”
حضرت علی علیهالسلام پیام ایشان را میرساند و حضرت فاطمه سلاماللهعلیها در پاسخ میفرمایند:
“دو دست بریده پسرم عباس(علیه السلام) برای این مقام (شفاعت) كافی است” [3]
فزع اکبر یعنی هنگامیکه نگرانی و اضطراب امتّ پیامبر صلّیاللهعلیهوآله به حدّ اعلای خود میرسد. و هیچ امداد و جایگزینی برای رفع نگرانی آنها در آن روز نیست. در آن هنگام کافی است که دو دست بریده شده اباالفضل العباس علیهالسلام به میدان آید و شفاعت عظیمی از امّت پیامبر صلّیاللهعلیهوآله بنماید.
عباس؛ وزیر اباعبدالله الحسین (ع)
مرحوم حاج ملا آقاجان زنجانی میفرماید:
حضرت اباعبدالله الحسین علیهالسلام به اذن حق، در عالم همه كاره است ولی همه كارهای این همه كاره را، یک نفر انجام میدهد و او کسی نیست غیر از قمر منیر بنیهاشم.
اباعبدالله علیهالسلام یك پیشكار دائم دارد كه همه كارهای او را انجام میدهد. دربان و وزیر اعظم در دستگاهش اباالفضل العباس علیهالسلام است. تصور نكنید او فقط ساقی كربلا است؛ بلکه هرجا قرار است سقایتی باشد؛ مشكی در دست ابالفضل است و اوست كه به همه آب معرفت و ولایت و محبت می دهد.
بده ساقیا می؛ که مستم کند
ز یک جرعه یزدان پرستم کند
به می آگهم کن ز اسرار عشق
مرا مست کن تا کشم بار عشق[4]
انبساط خاطر با عباس بن علی (ع) است
یكی از عرفا میگوید زمانی حال بسیار خوشی داشتم در آن حال برایم مكاشفهای شد صحنههای عاشورا را پشت سرهم به من نشان دادند. در یكی از آن صحنهها دیدم كه اصحاب اباعبدالله علیهالسلام همه خوش و خرم اند.
یكی محاسن خود را حنا کرده؛ یكی می خندد و دیگری پر نشاط، شمشیر تیز می کند.
همه خوشحال به یکدیگر تبریك میگویند ولی همان زمان دیدم گوشهای از كربلا حضرت اباالفضل علیهالسلام زانوان مبارك خود را در بغل گرفته و بدنش میلرزد.
با خود گفتم چرا اصحاب اینقدر خوش هستند و چرا به حضرت اینقدر سخت می گذرد؟
اباعبدالله علیهالسلام را دیدم كه فرمودند: ما بار همه اصحاب را برداشته بر روی دوش برادرم عباس قرار دادیم. به همین جهت است كه همه شادی می كنند و عباس صبر.
محبین اباعبدالله؛ عباس بارتان را برمی دارد، هر انبساط خاطری كه برای ما پیش میآید با وجود این همه ضعف و تقصیر، تمام حالات خوش و سبکباریهایی که در زمانهای مختلف برای ما پیش آمده دو تا دست به میدان آمده، دستان پسر علی به میدان آمده و بارمان را برداشته تا جانمان رها شده است.
“یا كاشف الكرب عن وجه الحسین علیه السلام
اكشف كربنا بحق اخیك الحسین علیه السلام”
تاریخ جلسه: 88/5/5
«برگرفته از بیانات استاد بروجردی»
[1] حجر كيست؟
حجر مَلَكی بسیار عظيم از برترين هاي ملائك نزد خدا بود، وقتي خداوند ازملائكه ميثاق بندگي گرفت او اولين كسي بود كه به خداي سبحان ايمان آورد.
خداوند به او گفت تو اولین مؤمن در بین ملائک بودی به همین جهت تو را امین خلائق قرار میدهم و جایی میفرستم که وقتی مردم نزد تو آیند عقاید حقه شان را نزد تو بعنوان امانت دهند. حجر به صورت سنگ قرار گرفت و بر یک از ارکان کعبه نصب شد.،سابقه ايمان او حتی از جبرئيل و ميكائیل بيشتر است
[2]الأمالی للصدوق: ص ۵۴۷ ،ح ۷۳۱: رَحِمَ اللّهُ العَبّاسَ! فَلَقَد آثَرَ وأبلى وفَدى أخاهُ بِنَفسِهِ حَتّى قُطِعَت یداهُ، فَأَبدَلَهُ اللّهُ عز و جل بِهِما جَناحَینِ یطیرُ بِهِما مَعَ المَلائِکةِ فِی الجَنَّةِ، کما جَعَلَ لِجَعفَرِ بنِ أبی طالِبٍ، وإنَّ لِلعَبّاسِ عِندَ اللّهِ تَبارَک وتَعالى مَنزِلَةً یغبِطُهُ بِها جَمیعُ الشُّهَداءِ یومَ القِیامَةِ.
[3] كفانا لاجل هذا المقام اليدان المقطوعتان من ابني العباس/ معالی السبطین ج 2ص 452
[4] رضی الدین ارتیمانی