السلام علیک یا سلطان یا ابالحسن یا علی بن موسی الرضا
السلام علیک یا غریب الغرباء
السلام علیک یا معین الضعفاء و الفقراء
السلام علیک یا مغیث الشیعة و الزوار فی یوم الجزاء
السلام علیک یا شمس الشموس
السلام علیک یا انیس النفوس
السلام علیک ایها المدفون بارض طوس
السلام علیک و علی آبائک الطیبین الطاهرین و علی اولادک المعصومین و رحمة الله و برکاته
باز هم به رسم ادب عاجزانه خدای سبحان را سپاسگزاریم که توفیق حضور در جشن ولادت حضرت ثامن الحجج را نصیبمان فرمود. بر این باوریم که در این ایام همۀ سکنۀ عرش و همۀ ملائک، سرور و نشاط خاصی دارند. چراکه قرار است حضرت شمس الشموس، عالمی را با قدومش منوّر کند و بر این باوریم که معرفت ما نسبت به این ایام، خود از عنایات علیبنموسیالرضا علیهالسلام است و ما را توان شکر همین یک نعمت هم نیست.
ایام الله مربوط به ولادت یا شهادت حضرات معصومین برای ما متفاوت است و در تقویم زندگی ما جایگاه خاصی دارد.
در این لحظاتی که توفیق حضور در جشن ولادت حضرت را داریم، با چند فرمایش حضرت کلام را آغاز میکنیم:
ارادتی بنما تا عنایتی ببری
در مراسم خطبه خوانیِ ولایت عهدی، حضرت پس از حمد و ثنای حق میفرمایند:
« … إنَّ لَنا عَلَیکُم حَقّاً بِرَسولِ اللّهِ، ولَکُم عَلَینا حَقّا بِهِ، فَإِذا أنتُم أدَّیتُم إلَینا ذلِکَ وَجَبَ عَلَینَا الحَقُّ لَکُم»[1]
«… ما به واسطۀ پیامبر خدا، بر شما حقّی داریم و شما نیز به واسطۀ او، بر ما حقّی دارید. پس هرگاه حقّ ما را گزاردید، حقّ شما نیز بر ما لازم میآید.»
حضرت میفرمایند: با وساطت پیامبر، ما حقی بر شما داریم؛ یعنی به واسطۀ پیغمبر، شما در مقابل ما وظیفهای دارید.
« لَكُمْ عَلَيْنَا حَقّاً بِه»: شما هم با وساطت پیامبر و به جهت انتساب به ایشان، حقی بر عهدۀ ما دارید.
به عبارتی دیگر ما چون فرزند پیامبریم حق بر عهدۀ شما داریم، شما هم چون امت پیامبر هستید حق به عهدۀ ما دارید. هم ما نسبت به شما وظایفی داریم، هم شما نسبت به ما وظایفی دارید.
نقطۀ عطف و واسطۀ میان ما و امام رضا علیهالسلام، پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآله است. چه بخواهیم نسبت به امام رضا علیهالسلام انجام وظیفه کنیم و چه امام رضا علیهالسلام بخواهد به ما لطف و عنایتی کند، در هر حال، واسطه پیامبر صلیاللهعلیهوآله است.
اما آنچه از اهمیّت بسزایی برخوردار است این عبارت از روایت است:
«فَإِذا أنتُم أدَّیتُم إلَینا ذلِکَ وَجَبَ عَلَینَا الحَقُّ لَکُم»
وقتی شما حقتان را نسبت به ما انجام دادید و انجام وظیفه کردید، بر ما هم واجب است که حقی که بر عهدۀ ماست، نسبت به شما انجام دهیم؛ یعنی ما هم آنچه که بر عهده داریم به میدان میآوریم.
حضرت در ابتدای خطبهای که در هنگامۀ ولایت عهدی میخوانند، به همه اعلام میکنند که باید نسبت به ما حقگزار باشید و وظایف خود را به خوبی انجام دهید. در واقع شاید این مصرع از شعر حافظ را به ما یادآوری میکند:
ارادتی بنما تا عنایتی ببری
به تعبیر دیگر حضرت میفرمایند: قرار نیست تنها گیرنده باشید بلکه بایستی به انجام وظایف خود بپردازید و حقوقی که در مقابل ما دارید را بجای آورید. اگر شما در محضر ما انجام وظیفه کردید، ما هم خود را ملزم میکنیم که حقوقی را که بر عهدۀ ماست بپردازیم.
معصیت، مانع شنیدن پاسخ سلام به امام است
در تاریخ آمده است که زید یکی از برادران امام رضا علیهالسلام بر مأمون وارد شد و او را احترام کرد. حضرت رضا علیهالسلام نیز حضور داشتند، او سلام کرد؛ حضرت جوابش را نداد. زید به حضرت گفت: من فرزند پدرت هستم و پاسخم را نمیدهی؟ حضرت فرمودند: تو مادامی که از خدا اطاعت کنی برادرم هستی واگر معصیت خدا کنی بین من و تو اخوّتی نیست.» [2]
درایت در روایت:
لازم است این نکته را به خود یادآور شویم که گرچه خود را ملزم به عرض سلام به حضرت میدانیم، اما هنگامی پاسخِ سلام دریافت میکنیم که معصیت خاصی از ما مشاهده نشود؛ فردی که معصیت خاصی از او سرزده است گویا اصلاً عرض ارادت و سلامش به گوش حضرت نمیرسد. معصیت حاجب و مانعی است بین فرد و سلام او، و حضرت خود را موظف به پاسخگویی نمیدانند.
غیر معصومی شبیه معصوم
هر کدام از ائمه علیهمالسلام در زمان خود اشخاصی را برای پاسخگویی به نیازهای مردم معرفی کردهاند.«علی بن مسیب همدانی» یکی از معتمدین امام رضا علیهالسلام است.
علی بن مسیب همدانی میگوید: به امام عرض کردم:
«شِقّتی بَعیدَةٌ وَ لَسْتُ اصِلُ الَیک فی کلِّ وَقْتٍ، فَمِمَّنْ آخُذُ مَعالِمَ دینی: قال علیهالسلام: مِنْ زکریابْنِ آدَمَ القُمّی، الْمَأمُونِ عَلَی الدّینِ وَ الدُّنْیا»[3]
«منطقه ما دور است و نمىتوانم هميشه خدمت برسم پس معالم دينى خود را از چه کسی بگيرم، امام عليه السلام در پاسخ فرمودند: از زكريّا ابن آدم قمى بگیر كه دين و دنياى وى محفوظ و در امان است.»
و در ادامه روایت فرمودند: اگر به زیارت ما دسترسی نداری به زیارت زکریا بن آدم برو.
درایت در روایت:
فردی با فاصله ظاهری از امام معصوم از چنان صفات متعالی برخوردار است که امین محسوب میشود و حضرت برای آشنایی از تمام امور دینی و دنیوی، افراد را به او ارجاع میدهند.
با کنار هم قرار دادن این روایت و روایت اول مییابیم که ممکن است فردی قرابت و خویشاوندی هم با امام زمان خود داشته باشد اما مورد توجه امام نباشد و حتی از شنیدن پاسخ سلام امام محروم شود، اما فردی دیگر به جهت قرابت دینی و فکری با امام زمان خود، چنان مورد توجه امام قرار گیرد که حضرت سایر افراد را برای آموختن دین به او ارجاع دهند.
در این زمانه نیز باید سراغ کسانی رفت که ارتباطی با حضرت امام علیه السلام دارند، و حضرت را بهتر از دیگران می شناسند و فرمایشات و نظرات ایشان را منتقل میکنند.
در روایت دیگری آمده است: زکریا ابن آدم قمی به امام رضا علیهالسلام عرض کرد:
ای مولا و سرورم! میخواهم از قم هجرت کنم، زیرا افراد سفیه و نادان در آنجا زیاد شدهاند!
امام فرمودند:
«لاتَفْعَلْ فَانَّ الْبَلاءَ یدْفَعُ بِک عَنْ قُمْ کما یدْفَعُ الْبَلاءُ عَنْ اهْلِ بَغْدادَ بِابِی الْحَسَنِ الْکاظِم»[4]ِ
«این کار را مکن؛ زیرا بلاها به خاطر تو از قم دفع میشود، همانگونه که (بلا) از اهل بغداد به خاطر وجود (پدرم) امام کاظم علیهالسلام دفع میگردد.»
درایت در روایت:
گاه برادر حضرت، جواب سلام نمیشنود؛ اما عالِمی میتواند موجب امنیت شهری شود و به جهت سُکنای او در آن شهر دفع بلا گردد.
غیر معصوم از نظر رتبه و مقامات علمی چنان جهشی مییابد و به جایگاهی میرسد که از لسان امام همان اثر وجودِ معصوم به او عطا میشود.
گاهی دافعه، لطف است
عمیر بن یزید گوید: خدمت امام رضا علیهالسلام بودم که از محمدبنجعفر (عموی حضرت) سخن به میان آورد و فرمود: «من با خود عهد کردهام که در زیر یک سقف با وی جلوس نکنم.»
راوی میگوید: با خود گفتم این شخص ما را به نیکی کردن به ارحام امر میکند و خود با عمویش چنین رفتاری دارد؟!
در این هنگام امام علیهالسلام به من نگریست و فرمود: «این قطع ارتباط، خود صلۀ ارحام است. محمد هرگاه نزد من بیاید مردم او را تصدیق خواهند کرد و هرگاه نزد من نیاید و من نزد او نروم مردم گفتههای او را نخواهند پذیرفت»[5]
در واقع حضرت میفرمایند: او از آنجا که نزد ما رفت و آمد دارد، سخنانی را از قول من برای مردم بازگو میکند که واقعیت ندارد؛ اما مردم گمان میکنند چون با ما مراوده دارد راست میگوید و سخنان او را باور میکنند. اما او به وجهۀ خود آسیب میزند؛ چون از ناحیۀ ما دروغی را برای مردم مطرح میکند.
درایت در روایت:
گاهی اوقات دافعه لطف است. جاذبه همیشه لطف نیست. امام این راندن و قطع ارتباط را از مصادیق صله و برّ میدانند. حضرت از ابتدا نمیگذارند محمدبن جعفر به حریم خصوصیِ حضرت وارد بشود تا بدین وسیله مانع جعلِ احادیثِ دروغ از سوی او شوند. اگر او به بیت امام رفت و آمد داشت، در اذهان عموم مردم تأییدی از ناحیۀ امام محسوب میشد؛ درحالیکه در نبود ارتباط، این تأیید صورت نمیگیرد.
حضرت در این روایت به ما آموزش میدهند گاهی اوقات لطف به بعضی از افراد در آن است که اصلاً اجازه ندهید به شما نزدیک شوند. ارتباط نداشتن، لطف به اوست، او وقتی به شما نزدیک شود در نهایت خودش تخریب میشود؛ زیرا از عادات غلط دست بر نمیدارد، دروغ پردازی میکند و نهایتاً این امور، حجتی علیه اوست.
پرهیز از تحجّر
شماري از صوفيان خراسان نزد امام رضا عليهالسلام آمدند و برای اعتراض به زندگی نسبتاً مرفهی که امام در دربار مأمون داشتند، گفتند[6]: مأمون، با تأمل در ولايتي كه خداوند به او سپرده به اين نتيجه رسيده كه شما اهل بيت، سزاوارتر از ساير مردم برای امامت هستيد و شخص شما را از ميان اهل بيت براي اين امر، مقدم بر ديگران دانسته و حكومت را به شما سپرده است. اما مردم نياز به كسي دارند كه غذاي سخت بخورد، لباس خشن و خشك بپوشد، سوار حمار شود، و از مريض عيادت كند. (به نوعی اعتراض خود را به امام ابراز کردند)
امام رضا عليهالسلام در حالي كه به متكايي تکیه داده بودند، از حالت تكيه درآمده، نشستند و فرمودند: يوسف (ع) پيامبر خدا بود، اما قبای ابريشمی و گرانبهایی را كه به طلا آراسته بود میپوشيد و بر متكاهای آل فرعون تكيه ميزد و حكومت ميكرد. آنچه از امام انتظار میرود قسط و عدل است، و اين كه وقتي سخن میگويد راست بگويد، وقتی حكم میكند به عدالت رفتار كند، و وقتی وعده میدهد عمل كند. خداوند هيچ خوردنی و پوشيدنی را (جز آنچه صريح قرآن است) تحريم نكرده است. آنگاه اين آيه را خواندند:
«قُل مَن حَرَّمَ زينَةَ اللَّهِ الَّتي أَخرَجَ لِعِبادِهِ وَالطَّيِّباتِ مِنَ الرِّزقِ»[7]
«بگو چه كسی زينت الهی و پاك ترين رزق ها را كه خدا برای بندگانش قرار داده حرام كرده است؟»
نکاتی چند در روایت قابل تأمل است:
- حضرت به افراد اجازه ایرادهای بیجا نمیدهند.
- حضرت افراد را از تحجّر و خشک مقدسی جدا میکنند.
- تاریخ را برای افراد احیا میکنند.
- مطالبه صحیح را آموزش میدهند.
امامی که خود را بدهکار امّت میداند
حضرت علی بن موسی الرضا علیهالسلام میفرمایند:
«اِنّا اَهلُ بَيْتٍ نَرى وَعدَنا عَلَينا دَيناً كَما صَنَعَ رَسولُ اللّه ِ صلی الله عليه و آله» [8]
«ما اهل بيت، وعدههاى خود را براى خودمان، بدهى و دِين حساب مىكنيم، چنانكه رسولاكرم صلياللهعليهوآله چنين مىكردند.»
وجود مقدس علیبنموسیالرضا علیهالسلام خود را به همۀ ما بدهکار میدانند. اینکه میفرمایند: اگر کسی به زیارت ما مشرف شود در سه جا پاسخگوی او هستیم بر همین امر دلالت میکند.[9]
در سه موضع حضرت پاداش زیارت زائر را میدهند:
- وقتی نامۀ عمل به دست فرد داده میشود و چیزی از حسنات را در آن به دلیل حبط شدن یا انتقال به دیگری مشاهده نمیکند. امام از او رفع نگرانی کرده و حسنات از دست رفتۀ او را با حسنات خود جبران میکنند تا او احساس کمبود نداشته باشد.
- «عند الصراط» در صراطی که از مو دقیقتر و از شمشیر تیزتر است به دیدار زائر خویش میآیند، صراط را برای او تعریض میکنند و او را عبور میدهند تا ناامنی او را تهدید نکند.
- «عند المیزان» بحث سنجش عمل نیست؛ زیرا عامل از عمل جدا نیست. وزین بودنِ ما را میسنجند.حضرت انتسابی بین ما و خودشان برقرار میکنند. و در بزنگاههای هولناک قیامت، زائر خود را در مییابد و او را غریب و تنها رها نمیکنند.
زائر بودن، ما را وزین میکند: «فَأَمَّا مَنْ ثَقُلَتْ مَوَازِينُهُ، فَهُوَ فِي عِيشَةٍ رَاضِيَةٍ».[10]
رابطۀ دیگر حضرت با ما رابطۀ بدهکار و طلبکار است؛ یعنی هر چه به زائرشان خدمات ارائه میکنند، باز هم خود را بدهکار میدانند.
با وجود همۀ خدمات، اعم از گرهگشاییها و عنایات و کرامات خاصی که از حضرت ملاحظه میکنیم، حضرت میفرمایند: اینها هنوز خدمت من به شما نیست! من هنوز بدهیام را پرداخت نکردهام! اصل پرداخت بدهی در عالم آخرت است. در جایی که هیچکس نمیتواند برای آدمی قدمی بردارد، این امام رئوف است که آبروداری میکند.
پیامبر هم اگر به کسی وعده میدادند، خودشان را بدهکار به او میدانستند.
بدهکار، همیشه خود را شرمندۀ طلبکار میداند. و تا بدهی را نپرداخته است، خود را شرمنده میداند.
در مشکلات و سختیها ما را غریبه ندانید
حضرت از همۀ ما یک خواهش دارند:
«اِذَا نَزَلَتْ بِکُمْ شَدِیدَةٌ فَاسْتَعِینُوا بِنَا»[11]
«هرگاه برای شما سختی روی داد، از ما کمک و یاری بجوئید.»
وقتی در هنگام گرفتاریهای زندگی به علیبنموسیالرضا علیهالسلام مراجعه میکنیم، حضرت از ما تشکر میکنند که الحمدلله جای دیگری نرفتی. آبروریزی نکردی و میدانستی به کجا بایستی مراجعه کنی.
درواقع حضرت میفرمایند: در مشکلات ما را غریبه حساب نکنید به جای مراجعه به دیگران، به ما رجوع کنید. غیر ممکن است با دعوت حضرت، در سختیها و شدائد به ایشان مراجعه کنید و هیچ عنایت و توجه و نظارتی در این زمینه نداشته باشند.
آثار و برکات دوستی با اهل بیت علیهم السلام
حضرت علیبنموسیالرضا علیه السلام میفرمایند:
«أَنَّ رَجُلًا تَوَلَّى حَجَراً لَحَشَرَهُ اللَّهُ مَعَهُ يَوْمَ الْقِيَامَة»[12]
اگر آدمی سنگی را قبول داشته باشد، روی آن حساب باز کند، برای آن ارزش قائل باشد، و سنگی را ولیّ و سرپرست خود بداند، خدای سبحان او را در قیامت با همان سنگ محشور میکند.
و امروز در سالروز ولادت حضرت به ایشان عرض میکنیم:
آقاجان! اگر کسی شما را ولیِّ خود بداند، برای او چه میکنید؟! فرمودید: اظهار ارادت به سنگ موجب میشود تا فرد با آن محشور شود. اگر کسی به شما اظهار ارادت بکند و شما را بزرگترِ زندگی خود بداند، با شما محشور میشود؟!
زائران امام رئوف بدون حساب عرصه قیامت را طی میکنند
در روایتی حضرت جوادالائمه علیهالسلام وقتی میخواهند ثواب زیارت پدر بزرگوارشان را بیان کنند، میفرمایند:
«مَنْ زَارَ قَبْرَ أَبِی بِطُوسَ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَ مَا تَأَخَّرَ فإذا کان یوم القیامة نصب لَهُ مِنْبَر بِحِذَاءِ مِنْبَر رسول الله(ص) حَتَّى یَفْرُغَ اللَّهُ مِنْ حِسَابِ عِباده» [13]
«هر کس قبر پدرم را در طوس زیارت کند، گناهان گذشته و آینده او بخشیده میشود و روز قیامت منبری مقابل منبر پیامبر صلیاللهعلیهوآله برای ایشان نصب می شود؛ تا اینکه خدا به حساب خلائق رسیدگی کند.»
در عرصۀ حساب و کتاب قیامت که برای گروهی از مردم پنجاه هزار سال طول میکشد، زوّار امام رئوف، به فرمودۀ امام جواد علیهالسلام در منبری- جایگاه رفیعی- قرار دارند! سخنران در قیامت پیامبر است و آنان حضرت را میبینند. مست پیامبرند، تا زمانی که عرصۀ حساب در قیامت تمام شود؛ یعنی اصلاً برای آنها حساب و کتابی نیست.
جایگاه رفیع زائر امام رضا علیهالسلام
در روایت دیگری آمده است که جایگاه زوّار حضرت علیبنموسیالرضا علیهالسلام از جایگاهِ زوّارِ قبور همۀ ائمه در قیامت بالاتر است. چتر و سایبانی وجود دارد که همۀ معصومین آنجا هستند، زوار همۀ معصومین هم همان جا حضور دارند؛ اما بالاترین زوار از نظر رتبه، زائرین حضرت علیبنموسیالرضا علیهالسلام هستند.
معجزات حضرت رضا علیهالسلام
شفا دادن بیست و شش نفر در کنار ضریح
یکی از خدمۀ حرم حضرت نقل میکند: در برههای از زمانِ خدمتم رسم بود که هفتهای یک روز، بیماران بیمارستانهای مختلف را به حرم میآوردیم. شبی یک عده از بیماران دست و پا شکسته که بعضی از آنها روی ویلچر بودند را به حرم آوردیم و مداحی شروع به روضه خواندن کرد. در همین حین یکی از بیماران از جا برخاست، گچ پای خود را شکست و شروع به راه رفتن کرد. مداح منقلب شد و گفت: مولا جان! ما رسم داریم وقتی غذایی به ما تعارف میکنند تنهاخوری نداریم و به سایر افرادی که چشم به این غذا دوختهاند میدهیم. شما که این بیمار را جلوی چشم سایرین شفا دادی! آنها هم شفا میخواهند.
خادم حرم ادامه میدهد: یک باره دیدیم یکی یکی بیماران شفا گرفتند و از جای خویش برخاستند! در آن شب، حضرت، بیست و شش نفر را یکجا، کنار ضریح، شفا دادند.
به امام رضا علیهالسلام عرض میکنم: آقا! این روزها و این شبها به بسیاری از افراد هدایای خاص میدهید، ما هم بیخبر نمیمانیم. افرادی هم که هدیه میگیرند، تنهاخور نیستند، شما را به مادربزرگوارتان قسم میدهند و میگویند: اگر گرهای از ما گشودی برای همه گرهها را باز کن. اگر به ما نگاه کردی، به همه نگاه کن، اگر به جوان ما عنایت خاصی داشتی، به جوان همه عنایت کن، اگر حاجت ما را برآورده کردی حاجت همه را برآورده کن.
شفای دختر یهودی
یکی از علما میگوید: روزی زن و شوهر و دختر یهودی آمدند و گفتند میخواهیم مسلمان بشویم.
گفتم: قضیه چیست؟ مرد گفت: دختر من سرطان داشت. همۀ پزشکان او را جواب کرده بودند. به لندن رفتیم و چند ماه معالجه کردیم اما بیفایده بود. روی دست او زخم بسیار بزرگی بود که روز به روز بزرگتر میشد.
شبی در خواب خانم مجلّلی را دیدم که به من دلداری داد. گفتم: شما که هستید؟
فرمودند:«فاطمۀ زهرا. نزد فرزندم امام رضا برو، او دخترت را شفا میدهد.»
از لندن به تهران آمدیم. در فرودگاه تهران گفتند: بلیط مشهد موجود نیست. با سختی فراوان بلیط پیدا کردیم و عازم مشهد شدیم. همسر و دخترم را در هتل گذاشتم و خودم به حرم مشرف شدم. شفای دخترم را خواستم اما هیچ خبری نشد.
چند روز ماندیم، هیچ خبری نشد. تصمیم گرفتیم برگردیم. برای آخرین بار به حرم رفتم و گفتم: مادرتان مرا به شما حواله داد!
وقتی به هتل بازگشتم و خواستم پانسمان زخم دخترم را تعویض کنم، دیدم هیچ اثری از زخم نیست!
به حضرت عرض میکنم: آقا! مادرِ بزرگوارتان به یک یهودی توجه دارد، او را به شما حواله میدهد؛ حال قرار است برای دوستانتان چه کنید؟
در کنار هر زائری یک امام رضا
امام رضا علیه السلام در کنار هر زائر حضور دارد
یکی از علمای بزرگوار میگوید: همیشه با خود میگفتم: چطور ممکن است امام رضا علیهالسلام در یک لحظه به این همه زائر نگاه کنند؟ چطور میشود در یک لحظه جواب سلام این همه سائل را بدهند؟! هر کسی با یک زبانی به حضرت سلام میکند.
در عالَم خواب دیدم که در حرم علیبنموسیالرضا علیهالسلام هستم، مردم دسته دسته خدمت حضرت میرسند و سؤالات خود را از حضرت میپرسند و حضرت پاسخ میدهند. نوبت به من رسید، حضرت فرمودند: «چشم هایت را ببند»، بستم. فرمودند: «حالا باز کن، چه میبینی؟» دیدم درکنار هر زائری یک امام رضاست.
سپس فرمودند:«حالا متوجه شدی که به هر زائری، جداگانه، عنایت خاصی دارم.»
عنایت خاص حضرت به علامه طباطبایی(ره)
فردی میگوید: علامه طباطبایی (ره) را در حرم علیبنموسیالرضا علیهالسلام دیدم به ایشان عرض کردم: عنایت خاص امام رضا علیهالسلام به شما چیست؟
فرمودند: به شرطی میگویم که تا زنده هستم برای کسی بازگو نکنی
اولاً با عنایت امام رضا علیهالسلام صدای تسبیح همۀ موجودات را میشنوم. با گوش جان صدای تسبیح همۀ کائنات را میشنوم.
ثانیاً مدتهاست که هنگام ادای نماز، خود را در مکانی بالاتر از دیگران میبینم. گرچه جسمم در پایین است اما عروج روحم را مشاهده میکنم.
به علیبنموسیالرضا عرض میکنم: آقا! ایام، ایام ولادت شماست. سالیان سال است توفیق داریم در جشن ولادتتان شرکت کنیم. اما عیدی خاصی میخواهیم. نه عیدیهایی که تاریخ مصرفش کوتاه است.
میخواهیم یک نگاهی به ما بکنید، تا نمازهایمان نماز بشود. آرزو به دلِ معراج نمانیم، که «الصلاة معراج المؤمن»
خلاصه اینکه میدانیم این ایام، ایام دریافت عنایات خاص است به همین جهت دستانمان را در محضر پر برکت شما به سؤال و گدایی دراز میکنیم و عرض میکنیم:
اللهم عجل لولیک الفرج و سهل له المخرج و اجعلنا من انصاره و اعوانه
تاریخ جلسه؛ 1396.5.11
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] بحار الأنوار، ج 49، ص 146
[2] بحارالانوار، ج49، ص221
«دَخَلَ زَيْدُ بْنُ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع عَلَى الْمَأْمُونِ فَأَكْرَمَهُ وَ عِنْدَهُ الرِّضَا ع فَسَلَّمَ زَيْدٌ عَلَيْهِ فَلَمْ يُجِبْهُ فَقَالَ أَنَا ابْنُ أَبِيكَ وَ لَا تَرُدُّ عَلَيَّ سَلَامِي فَقَالَ ع أَنْتَ أَخِي مَا أَطَعْتَ اللَّهَ فَإِذَا عَصَيْتَ اللَّهَ لَا إِخَاءَ بَيْنِي وَ بَيْنَک.»
[3] بحارالانوار، ج 49، ص278
[4] بحارالانوار، ج 60، ص214
[5] بحارالانوار، ج 49، ص 219
حدثنا احمد بن محمد ، عن علی بن الحکم ، عن عمیر بن یزید قال :کنت عند ابی الحسن علیه السلام فذکر محمد فقال : انی جعلت علی ان لا یظلنی و ایاه سقف بیت . فقلت فی نفسی : هذا یامر بالبر و الصله و یقول هذا لعمه ، قال : فنظر الی فقال : هذا من البر و الصله انه متی یاتینی و یدخل علی فیقول : و یصدقه الناس و اذا لم یدخل علی لم یقبل قوله اذا قال .
[6] كشف الغمّة، ج 3، ص 147
[8] تحف العقول، ص 446
[9] عيون أخبار الرِّضا، ج2، ص 222
«مَن زارَنِي عَلَى بُعدِ دارِي، أتَيتُهُ يَومَ القِيامَةِ في ثلاثِ مَواطِنَ حتّى اُخَلِّصَهُ مِن أهوالِها : إذا تَطايَرَتِ الكُتُبُ يَمينا و شِمالاً ، و عِندَ الصِّراطِ و عِندَ المِيزانِ»
امام رضا عليه السلام: هر كه مرا در ديار غربت زيارت كند، روز قيامت در سه جا به داد او مى رسم و از هراسها و سختيهاى آنها نجاتش مى دهم، وقتى كه نامه هاى اعمال از راست و چپ پراكنده شوند و هنگام گذشتن از صراط و موقع سنجيدن ميزان (اعمال(
[10] سوره مبارکه قارعه، آیات 7 و 8
[11] مستدرک الوسائل، ج 5، ص229
[12] الأمالی، صفحه 130
[13] عیون اخبارالرضا(ع)، ج۲، ص۲۵۹