تفسیر آیه 34 سوره نحل

خداوند در آیه 34 سوره نحل می فرماید:

 

«فَأَصابَهُمْ سَيِّئاتُ ما عَمِلُوا وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ»

 

«و سرانجام بدی‌های اعمالشان به آنها رسید؛ و آنچه را (از وعده‌های عذاب) استهزا می‌کردند، بر آنان وارد شد.»

 

واژه‌شناسی آیه

 

«حاق» از سه حروف اصلی  (حَ یَ قَ ) تشكيل شده اين عبارت در عربی برای سلطه شرور و عذاب بکار می‌رود.

 

جزای فوری بدی و عبرت الهی

 

این آیه بیان می‌کند که فاصله گرفتن از قرآن و عترت، سیئه‌ای است که جزای آن به سرعت به انسان باز می‌گردد. «فاء» در «فَأَصابَهُمْ» نشان‌دهندۀ همان سرعت است؛ یعنی جزای بدی هر کس فوراً به خود او بازمی‌گردد و نه به دیگری، و این‌گونه نیست که با پرداخت صدقه اثر آن بدی کاملاً مرتفع شود.

از مصادیق رحمت الهی این است که جزای بدی هر کس به خود او اصابت کند تا نسبت به بدی و اشتباه خود متنبّه گردد و از آن عبرت بگیرد.

 

مفهوم «سَيِّئاتُ ما عَمِلُوا»

 

مفسرین می‌فرمایند منظور از «عملکرد بد»، صرفاً گناهان کبیره نیست؛ بلکه جدایی از قرآن و عترت، غفلت، بطالت، هدر دادن زمان و بیهودگی عمر نیز از مصادیق ظلم به نفس و عملکرد بد محسوب می‌شود.

اهل دل نیز چنین می‌گویند: اگر جوانی چندین ساعت از عمر خود را صرف بازی یا تماشای بازی‌های بی‌ثمر کند، وقت و عمر خود را هدر داده است. یا کسی که استعداد فوق‌العاده و تحصیلات خاصی دارد و هیچ کار مفیدی انجام نمی‌دهد، عمرش را تلف کرده است. در واقع هر دو غفلت کرده‌اند؛ اما سطح غفلت و اثر آنها متفاوت است؛ هر دو گرفتار خسران می‌شوند؛ اما برخی از خسارات ممکن است آثارشان ابدی باشد.

 

جزای کم‌کاری و کوتاهی انسان

 

مفسری سخن بسیار دردناکی می‌گوید: منظور از «فَأَصابَهُمْ سَيِّئاتُ ما عَمِلُوا»، کوتاهی و کم‌کاری‌هایی است که انسان مرتکب می‌شود. یکی از معانی ظلم، نقص و کم گذاشتن است. این قسمت از آیه بیان می‌کند: کسانی که کم گذاشته‌اند، جزای کوتاهی‌ها و کم‌کاری‌های خود را خواهند دید.

 

استهزاء تلاشگران

 

منظور از «وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ» استهزاء اهل جدّ و تشمیر است. اهل استهزاء بر این باورند که تلاش تلاشگران عرصه بندگی بی‌فایده و بی‌ثمر است و جد و جهدشان بی‌نتیجه خواهد بود. این گروه معتقدند بدون هیچ زحمتی می‌توانند به ثمره تلاش جهادگران دست یابند و نیازی به این میزان کوشش نیست.

به قول یکی از مفسران، اینان کسانی را که اهل جد و تشمیر هستند مسخره می‌کردند. در زبان عرب، به اسب بسیار چالاک که از موانع بسیار مرتفع عبور می‌کند «شمّر» گفته می‌شود. عرب‌ها به اعتبار این معنا، به کسانی که بسیار تلاش می‌کنند، لقب «اهل تشمیر» داده‌اند.

بنابراین، اهل استهزاء کسانی هستند که آنان را که دامن همت به کمربسته و در مسیر عبودیت و بندگی تلاش می‌کنند، مسخره می‌کنند و نمی‌فهمند که جد و جهد آنان نتیجه‌بخش است.

 

ارزش تلاش در مسیر بندگی و باطل بودن استهزاء معنویان

 

مفسری می‌گوید: «کانوا یستهزئون» به کسانی اطلاق می‌شود که به امور معنوی میل و رغبت ندارند و هرکس به معنویات گرایش داشته باشد، مسخره می‌کنند. از دیدگاه اینان، تلاش مضاعف و پیگیری مسیر بندگی، محبت به خدا، قرآن و اهل بیت بی‌فایده است.

در حالی که هر صاحب خردی می‌داند تلاش درست و هدفمند حتماً به ثمر می‌رسد. بسیاری از ما در کودکی شعری را تکرار می‌کردیم که می‌گفت: «دویدم و دویدم، سر کوهی رسیدم». مفهوم این شعر این است که محصول دویدن، رسیدن به مقصد است؛ یعنی کوشش و تلاش بسیار، منجر به وصال می‌شود. این دوندگی رو به بالاست و اگر حرکت و تلاش انسان رو به بالا باشد، قطعاً به جایگاه متعالی دست خواهد یافت.

بنابراین، گفتار کسانی که مدعی‌اند تلاش انسان در مسیر بندگی بی‌فایده است، نامعتبر است. دوندگی و تلاش انسان در مسیر الهی هرگز بی‌ثمر نیست و در نهایت با کوشش و سعی مداوم، به جایگاه متعالی اولیاء و مقربان الهی دست می‌یابد. این حرکت، بسیار مؤثر و سازنده است و انسان به زودی نتیجه تلاش‌های خود را مشاهده خواهد کرد.

«وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى‏ وَ أَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُرى‏»[1]

«و اين كه براى انسان پاداش و بهره‌‏اى نيست جز آنچه خود كرده و براى آن تلاش کرده است و اين كه قطعا سعى و كوشش او ديده خواهد شد.»

 

جزای فوری اعمال و پیامد تلاش یا بطالت

 

کسی که یک روز خود را پربار و مثمر ثمر گذرانده، به احساس رضایت و انبساط درونی دست می‌یابد؛ این همان جزای عمل اوست. برعکس، فردی که روز خود را به بطالت گذرانده باشد، احساس حسرت و نارضایتی درونی او، جزای عملش است.

 

احاطه بدی‌ها و پیامد دوری از قرآن و عترت

 

«حاقَ» به معنای تسلّط کامل از هر جانب است. در زبان عرب، زمانی که پرده‌ای از بالا به پایین آویخته شود و دورتادور چیزی را فرا گیرد، از کلمه «حاقَ» استفاده می‌شود.

آن چیزی که افراد دیگر را با آن دائم استهزاء می‌کردند، اکنون بر خودشان مسلط شده است. بدی‌ها از بالا تا پایین زندگی این افراد را احاطه کرده و هیچ راه خروجی برایشان باقی نمانده است. این وضعیت به دلیل شرک، ظلم (به معنای کوتاهی در انجام وظایف) و به طور کلی دوری از قرآن و عترت حاصل شده است.

پس از مرگ، این افراد درمی‌یابند که کسانی را که در دنیا مسخره می‌کردند، به چه جایگاه والایی رسیده‌اند، و خود چه مقامات و درجات رفیعی را از دست داده‌اند و گرفتار خسران شده‌اند؛ خسرانی که با حسرت و آه همراه است.

 

استهزاء تلاشگران و سفارش به احترام مسیر بندگی

 

در قیامت، بیشترین مجازات استهزاءکنندگان مربوط به زمانی است که تلاشگران، نتیجه کوشش‌های خود را دریافت می‌کنند و به مراتب بالای بهشت راه می‌یابند.

امام خمینی رحمة‌الله‌علیه در کتاب «اربعین حدیث» و «آداب الصلاة» تأکید می‌کند: «اگر خودتان به جایی نرسیدید و برخی از معارف را درک نمی‌کنید، لااقل کسانی را که این معارف نصیبشان شده، استهزاء نکنید.»

کسی که همت و تلاش در عرصه عبودیت ندارد، نباید اهل تلاش را تحقیر کند یا در مسیر حرکت آنان مانع‌تراشی نماید. بلکه بهتر است از خداوند سبحان بخواهد که این نعمت را برای آنان گوارا گرداند و روزی و برکت آن‌ها را افزون فرماید.

 

اشتباه نسبت دادن نواقص به ارادۀ الهی

 

گاهی افراد برای توجیه معایب و کم‌کاری‌های خود، نواقص خود را به ارادۀ خداوند نسبت می‌دهند. به طور مثال می‌گویند: «خداوند نخواست» یا «خدا هرکسی را برای کاری پسندیده است؛ گروهی را برای تلاش و گروهی را برای خمودگی».

این سخن کاملاً بی‌اساس است، زیرا هیچ انسانی نباید کوتاهی و بی‌تلاشی خود را به اراده الهی نسبت دهد. هر کس مسئول تلاش و عملکرد خویش است. اراده خداوند با اختیار و سعی انسان تضاد ندارد. این افراد مصداق کسانی هستند که قرآن از آنان چنین تعبیر می‌كند:

«إِنْ هُمْ إِلاَّ كَالْأَنْعامِ‏ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبيلا»[2]

«ايشان همچون چهارپايان هستند، و بلكه گمراه‏‌تر.»

 خدای سبحان برای انسان، دوندگی را پسندیده نه خزندگی و …را، در مورد انسان می‌گوید:

«وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى‏»[3]

«و اين كه براى انسان پاداش و بهره‏ اى نيست جز آنچه خود كرده است و براى آن تلاش کرده است.»

 

 

تاریخ جلسه: 1389/10/1

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 


[1] سوره نجم، آیه ۳۹ و ۴۰

[2] سوره فرقان، آیه 44

[3] سوره نجم، آیه 39

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فهرست مطالب

مطالب مرتبط