تفسیر آیات 10 و 11 سوره دخان

سوره مبارکه دخان منسوب به حضرت زهرا سلام الله‌علیها است؛ دلیل انتساب، آیات آغازین این سوره می‌باشد.

ظرف فرود قرآن، لیله‌ی مبارکه‌ی قدر است که به تعبیر امام صادق علیه‌السلام لیله‌ی قدر فاطمه سلام الله‌علیها است؛ حضرت می‌فرمایند:

«اللیلة فاطمة، و القدرالله، فمن عرف فاطمة حق معرفتها فقد أدرک لیلة القدر،»

«مراد از«لیلة» فاطمه و مقصود از قدر، خداوند است، پس هر که فاطمه را آن گونه که سزاوار اوست و حق معرفت اوست بشناسد، شب قدر را درک کرده است»

 

هرگاه انسان در محضر وحی قرار می‌گیرد هم بیماری‌ها را می‌شناسد و هم علاج و رهایی از آن را می‌یابد، این روشنگری به دلیل مبین بودن قرآن است.

آیات گذشته به بیماری رها شدگی، سرگردانی و بی‌هدفی مشركین و منافقین اشاره داشت و علت این سرگردانی را تردید بیان كرده بود، شک‌ در ربوبیّت، الوهیّت خدا و شک در قدرت خدا و دیگر صفات الهی

قران در آیات قبل به معرفی حضرت حق پرداخت و به مخاطبین اعلام كرد: او خدای آسمان و زمین و خدای هر آنچه میان آسمان و زمین است؛ بیان چنین آیاتی تكیه بر اعتقادات انسان دارد؛ كسانی كه در مسائل اعتقادی یقین ندارند همواره مردد زندگی می‌كنند و در تردید باقی می‌مانند، قرآن می‌گوید: «بَلْ هُمْ فِی شَكٍّ …»

  • اعتقاد از ریشه عقد به معنای بند، پیوند و گره است زیرا اعتقادات حقه باید پیوند همیشگی و ناگسستنی با انسان داشته باشد زیرا عقیده حقه فرد را به منبع لایزال قدرت خدای سبحان متصل می‌كند و جدایی از آن باعث می‌شود كه فرد گرفتار انواع بیماری‌های روحی گردد كه بیماری: رهاشدگی و سرگردانی و تردید از آن دسته است؛ قرآن در آیات 10 و 11 سوره مبارکه دخان راه معالجه این بیماری را توجه به قیامت معرفی می‌کند و می‌گوید:

 

 «فَارْتَقِبْ یوْمَ تَأْتِی السَّمَاء بِدُخَانٍ مُّبِینٍ»

«پس منتظر روزی باش که آسمان دود آشکاری پدید آورد.»

«یغْشَى النَّاسَ هَذَا عَذَابٌ أَلِیمٌ»

«که همه مردم را فرامی‌گیرد؛ این عذاب دردناکی است!»

 

لسان قرآن برای گروهی که ایمان نمی‌آورند لسان تهدید است از این رو خدای سبحان به پیامبرش می‌گوید: «فَارْتَقِبْ» «ای پیامبر! منتظر باش»؛ تو پیام حق را رسانده‌ای و برای تربیت خلق دلسوزانه تلاش کرده‌ای اما گروهی ایمان نمی‌آورند، آنان که ایمان نیاورده و از مسیر حق فاصله گرفته و گریزپا گشته‌اند به یقین روزی پشمان خواهند شد اما آن روز دیگر فرصتی نیست.

 

دغدغه اولیاء الهی

 

دغدغه اولیاء الهی نسبت به انسان آنست كه تا فرصت باقی است و زمان از دست نرفته پرده غفلت از چشمان او کنار رود و حق را در همین عالم دریابد و ایمان آورد زیرا روزی فرا خواهد رسید كه به گفته قرآن «یوْمَ تَأْتِی السَّمَاء بِدُخَانٍ مُّبِینٍ» روزی  که آسمان به وضوح دود را در خود پدید می‌آورد و طیف وسیعی در سایه این دود قرار خواهند گرفت و در آن روز راه توجیه و فرار بسته می‌شود.

«فَيَوْمَئِذٍ لَا يَنْفَعُ الَّذِينَ ظَلَمُوا مَعْذِرَتُهُمْ.»[1]

«روزی كه معذرت‌خواهی ظالمین سودی به حال آنان نخواهد داشت.»

 

قرآن و ولایت روشن کننده شب تاریک دنیا

 

مفسرین عرفانی یادآور می‌شوند که کل زندگی انسان تركیبی از لیل (شب) دنیا و یوم (روز) آخرت است، عمری كه  شبش دنیا و روزش قیامت است؛

قرآن درباره قیامت از کلمه «یوم» استفاده می‌كند تا بیان دارد در قیامت همه چیز واضح و آشکار است و از دنیا به «لیل» تعبیر می‌كند تا بگوید دنیا حقیقت زندگی نیست، مردم درحالیكه ظاهرا زندگی می‌كنند اما از پشت‌پرده و حقیقت امور بی‌خبرند زیرا عالم ماده، عالم کدورت و تاریکی است.

خدای سبحان قرآن را نازل كرد و پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله و حضرات معصومین علیهم‌السلام را به سوی بشر فرستاد تا شب تاریک ماده را با نور قرآن و ولایت روشن کند تا مردم در ظلمات و تاریكی دنیا باقی نمانند؛ آنكس كه خود را تحت سیطره ولایت قرار دهد از ظلمات عالم ماده فاصله می‌گیرد و از آن رها می‌شود.

 

منظور از «دخان»«دود»

 

چه زمانی دود، آسمان را فرا می‌گیرد؟

 

‌مفسری در رابطه با «دخان» می‌گوید: دود زمانی آسمان را فرا می‌گیرد که باد و بارانی نباشد، از نگاه عرفانی منظور زمانی است كه باب رحمت و فیض خدای سبحان بسته شده باشد و انفتاحی نباشد زیرا در این زمان رابطه میان عالم ماده و معنا، زمین و آسمان قطع می‌شود.

 

دود؛ جهالت

 

این مفسر می‌گوید: آنان كه این زمان در عالم سرگردان و رها می‌باشند، كسانی هستند كه خود قطع رحمت از سوی خدای سبحان را انتخاب کرده‌ و پذیرای نزول برکت نیستند و با تکذیب پیامبران راه تعالی و رشد را بر خود بسته‌اند. قرآن می‌گوید: ای پیامبر! تو نظاره‌گر باش و ببین آنان که در این عالم سیر صعودی نداشته و رها و سرگردانند گویا دود، آسمان زندگی‌شان را فراگرفته؛ دود جهالت مانع از نزول رزق معرفتی‌شان گشته، اینان به روزی‌های مادی در این عالم قناعت می‌کنند و از آن چیزی فراتر طلب نمی‌کنند.

 

دود؛ مادیات

 

مفسری می‌گوید: دود، دودِ مادیات است که انسان گرفتار آن می‌شود به گونه‌ای که دید صحیح را از انسان می‌گیرد و او در بیراه حرکت می‌کند و رها و سرگردان می‌شود و چنان می‌شود که تمام فکر و ذکر او را امور مادی پر می‌کند و از عالم معنا بی‌خبر می‌گردد. چنانچه تمام توجه‌اش صرفاً به جنبه بشری‌ معطوف می‌گردد و در نهایت مکدر می‌شود.

به عنوان مثال اگر کسی به مهمانی‌ای دعوت شود که مهمانان چندین ساعت از زمان خویش را صرفاً به سخن گفتن از خورد و خوراک و گردش و سایز و لباس و طلا و جواهر و سایر امور مادی بگذرانند، فرد بعد از ترک کردن فضای مهمانی پر از کدورت و ظلمت شده و حال خوشی ندارد این در حالی است که پیش از رفتن مشتاق حضور در آن جمع بود.

کدورت واحساس ناخوشایند از آن روست که در این مهمانی تنها توجه مهمانان به عالم ماده و مادیات بوده و خلا معنویات این پیامد را به دنبال دارد.

در فضایی‌ که دود بشریت و مادیت از آن بالا می‌رود و همه فکر و ذکر و همّ و غم انسان‌ امور مادی می‌شود جایی برای جلوه‌گری معنویات و امور روحانی وجود ندارد.

 

دود؛ غفلت

 

یکی دیگر از مفسرین می‌گوید: این دود غفلتی است که همه جا را فرا گرفته و قساوتی است که بر قلوب حاکم می‌شود و علت رها شدگی و سرگردانی افراد همین است که دل‎ها سخت گشته و انسان‌ها غافل‌اند.

 

راه نجات از غفلت

 

امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌فرماید:

«رَحِمَ اللَّه إمرء أعَدَّ لِنَفسِه  و استَعَدَّ لِرَمسِه و عَلِمَ مِن‏ أین‏ و فی‏ أین‏ و إلى أین»[2]

«رحمت کند خداوند کسی را که مقدمات تعالی نفس خود را آماده سازد و خود را برای عالم قبر آماده کند و بداند که از کجا آمده است  برای چه آمده و به کجا می‌رود.»

اگر این عبارت دعایی معنا نشود می‌توان گفت معنایش چنین می‌شود: رحمت خدا شامل حال آن كسی می‌شود كه این چنین باشد.

آنکس که گرفتار غفلت است کمترین توجهی به این سخن ندارد، او برای زندگی ابدی خود هیچ برنامه‌ و هدفی را دنبال نمی‌کند البته چنین فردی اگر در مادیات غرق شود همچنان طعم خوشی‌را به طور کامل نمی‌چشد، زیرا فضای زندگیش را دود فرا گرفته و تاریک شده در این فضا نفس کشیدن سخت است.

 

دود؛ نفسانیات

 

یکی از مفسرین می‌فرماید: دود همان نفسانیات ماست که منجر به خواسته‌ها و اهداف غیر الهی می‌شود. خواسته‌هایی که هیچ ثمره‌ای بر آن مترتب نمی‌شود، گاهی وقتی خواسته‌هایمان را کنترل و واکاوی می‌کنیم در می‌یابیم حتی یک درخواست صحیح در لابلای آنها نیست اما زمانی که درخواست‌ها از لسان حضرات معصومین بیان می‌شود در می‌یابیم نیازهای حقیقی ما چه اموری بوده که ما از آنها غافل بوده‌ایم در این زمان با نیاز‌های حقیقی خویش آشنا می‌شویم‌. زمانی که ما گرفتار غفلت گشته و از خواسته‌های الهی خویش غافل می‌مانیم گرفتار دخان شده‌ایم.

  • یکی از مفسرین می‌فرماید: این دخان قیامت صغری است که برخی در آن بسط ندارند، برای اینکه زندگی‌شان پر از دود است.

 

دود؛ غصه بی‌مورد

 

مفسر دیگری می‌گوید: «دخان مبین»، غصه خوری‎های بی‌مورد و بی‌ارزش است زیرا  اساس خلقت بر بهره‌مندی از لذت و رحمتی است که از سوی حق نازل شده است. ما هرگز برای غصه خوردن و توقف خلق نشده‌ایم بلکه برای حرکت ‌های صحیح و رو به تعالی خلق شده‌ایم.

یکی از مفسرین می‌فرماید: زمانی که تعلق انسان به امور مادی زیاد باشد بیش از اندازه غصه می‌خورد و به اصطلاح عامیانه غصه‌خور است زیرا اساس ماده بر زوال است نه بر ماندگاری .

انسان  به هر چه نگاه می‌کند روزی هست و روز دیگر نیست. جوانی، زیبایی، دارایی، همه و همه در حال تحول و گذراست و این از دست دادن‌ها منجر به غصه‌خوری همیشگی انسان می‌شود. این غصه‌خوردن‌ها در حقیقت عذاب نقدی آنان است.

 

عذاب الیم چیست؟

 

دیدگاه مادی داشتن

 

دیدگاه مادی افراد که منجر به غصه‌خوری همیشگی فرد و در نتیجه موجب فراق او از حق می‌شود؛ عذاب الیم است. زیرا زندگی کردن در فضای دود گرفته، زندگی بدون امید و دردناک است.

زمانی که هوا آلوده است یک بارش و یا وزش باد دودها را کنار می‌زند اما آنکس که نگاهش با دود عالم ماده مکدر شده باشد و نگاهش محدود به عالم ماده باشد نسبت به بارش رحمت الهی ناامید است و آرزوها و امیدهای او در دنیا خلاصه می‌شود که این همان عذاب الیم است.

اگر نگاه و تفکر صحیح شود دردها جهت و سوی الهی به خود می‌گیرند؛ درد، درد دین می‌شود و چنین دردی فراقی ایجاد نمی‌کند، غصه‌خوردن در امور معنوی خود پلکان رشد و تعالی است.

  • حضرت امام صادق علیه‌السلام در گفتگو با یکی از اصحاب خود فرمودند:

ای مسمع! از هنگامی که امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) شهید شدند زمین و آسمان بر ما ترحم نموده و می‌گریند، موجودی بیشتر از فرشتگان بر ما گریه نکرده است، ایشان اشک‌هایشان لا ینقطع جاری بوده و هرگز قطع نمی‌شود. توجّه داشته باش احدی بخاطر ترحم به ما و به‌ جهت مصائبی که بر ما وارد شده گریه نمی‌کند مگر آنکه قبل از آمدن اشک از چشمش، حقتعالی او را رحمت خواهد نمود و وقتی اشک‌ها بر گونه‌هایش جاری گشت در صورتی که یک قطره از آنها در جهنّم بیفتد حرارت و آتش آن را خاموش و آرام می‌کند که دیگر برای آن حرارتی پیدا نمی‌شود. بدان کسی که به خاطر ما قلبش دردناک شود در روزی که موت و مرگش فرا برسد و ما را مشاهده نماید سرور و نشاطی برایش پیدا شود که پیوسته این سرور در او بوده تا در کنار حوض بر ما وارد گردد و هنگامی که محبّ و دوست‌دار ما اهل بیت بر حوض کوثر وارد شود سرور و فرح خاصّی در کوثر پیدا شود…

 

ای کاش، ای کاش گفتن

 

یکی از مفسرین می‌گوید: عذاب الیم، ای کاش! ای کاش! گفتن‌های انسان است، اینکه مادام بگوید: «ای کاش فلان کار را انجام داده بودم؛ قولی عامیانه می‌گوید: «کاش را کاشتیم سبز نشد!» باید حال را دریافت و از زمان حال بهره برد!

در شعر مشهوری كه برخی بزرگان به امام علی علیه السلام نسبت داده‌اند می‌خوانیم:

«ما فاتَ مَضی وَ ما سیأتیكَ فَاَیْنَ؟ قُمْ فَاغْتَنِم الفُرصَةَ بَینَ العَدَمَین»

«آنچه گذشت، از دست رفت و آنچه می‌آید كجاست؟ برخیز و فرصت میان دونیستی را دریاب.»

 فرزند زمان خویشتن باش.

 

فراق و دوری از حق

 

مفسر دیگری می‌گوید: «یغْشَى النَّاسَ هَذَا عَذَابٌ أَلِیمٌ»

دود، آسمان وجودی مخاطبین آیه را فرا گرفته بدین معنا كه میان آنان و معبود فاصله افتاده؛ این فاصله و این دوری از معشوق، عذاب است، «هَذَا عَذَابٌ أَلِیمٌ»

عذاب، تنها فرود آمدن سنگ و آتش نیست بلكه هرگاه میان اصل و فرع جدایی افتد عذاب است، جدایی بین خالق و مخلوق عذاب است. دود گرفتگی، دوری از معبود عذابی است که بسیاری از خلق گرفتار آنند اما متاسفانه عموم مردم به این شیوه زندگی عادت کرده و متوجه نمی‌شوند گرفتار عذاب گشته‌اند.

تعبیر دیگر: عذاب، ناگوار و دردآور است، زیرا با فطرت انسان سازگار نیست و هر چه این ناسازگاری بیشتر باشد عذاب دردآورتر می‌گردد. فراق و بُعد از حق چون بسیار از فطرت فاصله دارد دردآورتر است زیرا فطرت، الهی است و طالب کسب فیض و رحمت است نه خواهان دوری و فراق.

  • مفسر دیگری می‌گوید: «یغْشَى النَّاسَ» بدین معناست که دود و سیاهی فاصله میان زمین و آسمان را فرا گرفته است، در نتیجه انسان دید درستی ندارد وحق را در نمی‌یابد؛ در این حالت امیدی به اصلاح و برگشت او نیست.

 

 

تاریخ جلسه: ۹۸.۱۰.۱9 ـ جلسه 6 ـ فاطمیه ۱۴۴۱

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 


[1]  سوره مبارکه روم، آیه 57

[2]  الوافی، ج 1، ص 116

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *