آیه 18: « وَلَا تَحَاضُّونَ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ»
«و يكديگر را بر اطعام بينوايان ترغيب نمىكنيد.»
متنعم شدن به نعمات الهی و سلب نعمت، هردو نماد اکرام خداوند است
خداوند در آیات قبل فرمود: انسان در میدان آزمایش، گاه با متنعم شدن به نعمات الهی مورد آزمون قرار میگیرد و گاه با سلب نعمت. هر دو مرحله نماد اکرام خداوند است؛ چرا که گاه سلب نعمت موجب تنبّه و توجّه انسان میشود. او به قصورات خود، در توجه و ایفای نیازهای عاطفی و مادی دیگران دانا و عالم میشود و درمییابد که با این عمل، مقدمات اهانت و خواری به خود را فراهم کرده است.
علت تقدم یتیم بر مسکین
از آنجا که تأمین نیازهای عاطفی بر مادی تقدم دارد؛ در آیات الهی یتیم بر مسکین مقدم شده است.
فرد با سلب نعمت(فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ) به قصورات خود واقف میشود.
سیاست اولیه خداوند اکرام انسان است«وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ»[1]، اما او با «لا تَحَاضُّونَ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِين» این اهانت و خواری را برای خود کسب میکند.
راه کسب اکرام خداوند
در این آیه به دو امر اشاره شده است:
- ترغیب و تشویق کردن
- بحث مسکین
در فعل مضارع «تَحَاضُّونَ» سیره دائمی و مستمر ترغیب بر اطعام مسکین نهفته است. بنابر این برای کسب اکرام خداوند باید سیره دائمی انسان تشویق به اطعام باشد تا تحت نام” مُکرِم” خداوند قرار گیرد.
انسان الهی با سیر و حرکت به سوی مرکز و سرچشمه قدرت، توانمند میشود و میتواند توانمندیها و قدرت خود را در جهت ترغیب دیگران بر خیرات مصرف کند؛ اما انسان مادی به جهت نگاه محدودی که دارد؛ ضعیف و عاجز از حرکت و تشویق به سوی خیرات است.
انسان الهی هم خود بر اطعام مسکین اهتمام دارد و هم با فعل و قول این انگیزه را در دیگران ایجاد می کند.
کلید مکرم شدن و افزونی نعمات آن است که انسان توانمندیهای خود را از قوه به فعل درآورد.
بعنوان مثال در ساختمان سازی شخص بنّا ابتدا آجر را به فرد بالایی میدهد، سپس آجر بعدی را میگیرد؛ و این به آن معناست که اگر انسان اعتبارات و استعدادهایی که خداوند در وجود او قرار داده است صحیح مصرف کند، خداوند اعتبار جدیدی به او عطا میکند.
توانا ساختن مسکین
مفسری میفرماید: آنچه در اطعام به مسکین حائز اهمیت است آن است که آنان توانا پرورش یابند و از زندگی انگلی و وابستگی جدا شوند.
فقیر فردی است که ستون فقرات او شکسته است
فقیر در مقایسه با مسکین به فردی گویند که ستون فقرات او شکسته است. مسکین در مرحله پایین تر از فقیر است و به جهت ضعف و ناتوانی کارآیی لازم را ندارد.
صدقه عامل رفع گرفتاری
در برآورده شدن نیازهای مسکین، انسان باید از طریق قول و عمل وارد میدان انفاق شود. بسیاری از موانع زندگی انسان به واسطه برآورده کردن نیازهای مسکین که با عنوان صدقه از آن یادشده است، رفع می شود.
امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید:
«سُوسُوا إِیمَانَکُمْ بِالصَّدَقَهِ»[2]
«ایمانتان را با صدقه حفظ کنید.»
در نگاه دیگر انسان در یاری به مسکین باید نحوه دعا کردن را به او یادآوری کند تا در هنگام گرفتن عطایا، برای ایمان و رفع گرفتاری جوانان و خانوادهی یاریدهنده دعاگو باشد.
عامل کمتوفیقی در عبادات
گاه با بیتوجهی به عواطف دیگران و یا عدم تشویق و ترغیب در رسیدگی به مسکین، تنگی رزق، اعم از مادی یا معنوی صورت می گیرد. کم توفیقی در عبادات ناشی از ضیق روزی معنوی است.
فرد به جای بیان«رَبّی اَهانَن» باید به خود مراجعه کند و علت این کمتوفیقی را در اعمال و اقوال خود جستجو کند.
خود کم بینی عامل اهانت به شخصیت انسانی
گاه انسان با ترغیب نکردن دیگران برای یاری مسکین، ناخودآگاه باب اهانت را بر خود می گشاید؛ زیرا به میزانی گرفتار خودکم بینی شده است که به نیازهای اطرافیان توجهی ندارد و موجب اهانت به شخصیت انسانی خود شده است.
بخل نهفته در وجود انسان
این آیه نماد بخل نهفته در وجود انسان است. چنین فردی تنها در دایره زندگی خود حرکت می کند و از آن فراتر نمیرود. این خودبینی و توجه نداشتن به نیازهای دیگران، باب رزق و روزی را بر او میبندد.
معامله با خداوند
انسان برای حرکت در جاده توحیدی و قرار گرفتن تحت صفت رزاقیت خداوند، باید در اطعام به مسکین، اعتقاد الهی داشته باشد. این اعتقاد به صورت معامله با خداوند نمایان میشود. نتیجه این معامله آن است که هدیه او به مسکین، ده یا صد یا هفتصد برابر به زندگی او باز میگردد.
به عبارت دیگر هر اطعام و انفاقی که وجهه الهی نداشته باشد و معامله با خداوند در آن لحاظ نشود، موجب تنگی روزی میشود.
نمایش شکر با انفاق به مسکین
با نگاهی دیگر به آیه مییابیم که انسان در زمان افزونی نعمت و بسط زندگی باید شاکر نعمات الهی باشد و شاکر بودن خود را با اطعام و انفاق به مسکین اظهار کند.
اما از آنرو که در زمان بسط و فزونی نعمت شاکر خداوند نبوده و رغبت بر طعام مسکین نداشته، باب رزق و روزی را بر خود مسدود کرده است.
انسان در هنگام وفور نعمت در آزمایش الهی قرار می گیرد: که آیا بر مسکین، اطعام و انفاق دارد تا ازدیاد نعمت بر او صورت گیرد؟ و آیا با میل و رغبت انفاق میکند؟
خداوند سبحان با نام «ربّ» همواره بندگان را تحت تربیت خود قرار میدهد تا شرایط وصول به کمالات و رشد آنان فراهم شود.
تشویق متقابل
“تحاضّون” از باب تفاعل بوده و به معنای تشویق و ترغیب طرفینی و متقابل است؛ به این معنا که اگر انسان در این امر سعی و کوشش لازم را داشته باشد؛ اما نظر صحیح و ترغیب دیگران را قبول نمیکند،«فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَه»[3] است.
بنابر این انسان هم خود باید بر انفاق به مسکین، سعی و کوشش داشته باشد، و هم نظر صحیح و ترغیب دیگران را قبول کند. در واقع هم محرّک و مشوّق دیگران است و هم تحریک و تشویق دیگران را می پذیرد.
انگیزه الهیِ اطعامِ به مسکین، سببی برای ازدیاد رزق
میان وسعت رزق و اعتقادات صحیح تلازم وجود دارد؛ انگیزه الهیِ اطعامِ به مسکین سببی برای ازدیاد رزق است. توجه به نیازهای عاطفی و مادی دیگران موجب حرکت الهی انسان میشود.
انسان باید طعام و قوت معنوی خود را به گونهای مصرف کند تا برای آنان که پای سیر و سلوک ندارند، انگیزه و اشتیاق رسیدن به کمالات را ایجاد کند.
با بد خلقی و منت گذاشتن و… مانعی در مسیر ترغیب دیگران بر خیرات ایجاد میشود.
آیه 19: «وَ تَأْكُلُونَ التُّراثَ أَكْلًا لَمًّا»
« و ميراث را (به حق و ناحق) يكجا مىخوريد.»
میراث دیگران را به مال خود ضمیمه کرده و یکجا میخورند.
مالی که از میّت به جا میماند ارث خمس ندارد؛ اما صحنه آزمایش برای افراد است تا در هنگام تقسیم ارث به کسانی که به این مال چشم دوخته اند، مقداری داده شود که گوارای آنان گردد.
عامل تنگی رزق، جمع آوری مال و عدم مصرف صحیح است
عامل تنگی رزق، جمع آوری مال و عدم مصرف صحیح است. چنین فردی با بخل، استفاده صحیح از مال ندارد.
مفسری میفرماید: مال حلال و حرام با یکدیگر مخلوط می شود زیرا که مال یتیم و مسکین در آن وجود است.
دعای پیشینیان، موجب بارش خیرات و برکات در زندگی انسان میشود
ارث نماد مال رایگانی است که بدون زحمت به انسان رسیده است. ادب اقتضا میکند که در هنگام استفاده از میراث دیگران، ذکر خیری از آنان شود؛ زیرا که دعای بزرگان و نسلهای پیشین سبب بارش خیرات و برکات در زندگی انسان میشود.
مانند دعای حضرت نوح: «رَبِّ اغْفِرْ لِي وَ لِوالِدَيَّ وَ لِمَنْ دَخَلَ بَيْتِيَ مُؤْمِناً وَ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ»[4] که باب غفران و آمرزش مؤمنین را فراهم کرده است.
اگر انسان با غفلت از دعای بزرگان و لطف پیشنیان، خود را مستحق میراث بداند، این سوء ادب باب رزق را بر او مسدود میکند.
فردی بیان میکند: در هنگام تنگی رزق سراغ کتابخانه رفته و همه قرآنهای موجود در آن را به نیت آباء و اجدادم خواندم و همین امر موجب وسعت رزقم شد.
یک توصیه:
در هنگام استفاده از مفاتیح، شیخ عباس قمی را در دعاهای خود سهیم کنید و یا در هنگام نقل روایت، سلسله سند را ذکر کنید تا با ذکر خیر صالحین روزی فراوانی به سوی شما فرود آید.
استفاده نکردن از مال عامل تنگی رزق است
تنگی رزق اثر و واکنش ناشکری خود انسان است؛ زیرا فرد با بخل و استفاده نکردن بهینه از اموال پیشینیان(ارث) زحمات آنان را دفن کرده است و خود را مستحق ارث میداند و همین امر عامل ناشکری میشود.
تاریخ جلسه: 99/6/19
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] سوره مبارکه إسراء آیه 70
[2] نهج البلاغه، حکمت 146
[3] سوره مبارکه فجر، آیه 16
[4] سوره مبارکه نوح، آیه 28