قرآن در آیه 54 سوره مائده میفرماید:
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ ۚ ذَٰلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ ۚ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ»
«اى كسانى كه ايمان آوردهايد! هر كس از شما، از آيين خود بازگردد، (به خدا زيانى نمىرساند؛ خداوند جمعيّتى را مىآورد كه آنها را دوست دارد و آنان (نيز) او را دوست دارند، در برابر مؤمنان متواضع، و در برابر كافران سرسخت و نيرومندند؛ آنها در راه خدا جهاد مىكنند، و از سرزنش هيچ ملامتگرى هراسى ندارند. اين، فضل خداست كه به هر كس بخواهد (و شايسته ببيند) مىدهد؛ و (فضل) خدا وسيع، و خداوند داناست»
توضیح آیه
قرآن از گروهی سخن میگويد که خداوند در آینده آنها را بر میانگیزد خداوند آنان را دوست دارد و آنان خدا را دوست میدارند، این گروه در مقابل کفار سرسخت و در مقابل مؤمنان نرم و خاکسارند، اینان در راه خدا جهاد میکنند و از ملامت هیچ ملامتگری نمیهراسند.
«يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ»
محبت بدون توقع
فعل یحب از عشق و محبت این گروه نسبت به خدای سبحان سخن میگوید. هر کس باید به محبت خود نسبت به خداوند توجه داشته باشد، که اگر ایمان او زائیدهی عشق قلبیاش نباشد در معرض خطر بازگشت از دین قرار میگیرد.
به کار بردن عبارت «يُحِبُّهُمْ» قبل از «يُحِبُّونَهُ» نشان از بیتوقعی این گروه نسبت به خدا دارد. اگر کسی ادعای محبت و عشق نسبت به حضرت حق دارد باید در کمال بی توقعی باشد، زیرا ابتدا این گروه بدون هیچ چشم داشتی خدا را دوست دارند. مفسرین میگویند این قوم حقیقتاً آگاه نیستند که به دنبال دوست داشتن آنها خداوند آنها را دوست خواهد داشت، یا نه. اینان بندگی را بدون هیچ چشم داشتی پذیرفتهاند.
حُبّ
«حُبَّ» به معنی «دوست داشتن» و «حب» به معنای دانه از یک ریشهاند. دانه در حال رویش و سربلندی است.
حبّ حضرت حق در دل این گروه کاشته شده و هر روز بارور تر میشود. اگر هر روز محبت حضرت حق در دل ما پر رنگتر نشود باید یک بازنگری به محبت خود نسبت به حضرت حق داشته باشیم. میتوان گفت محبت خداوند به این گروه عمیقتر است. العیاذ بالله خداوند قلبی ندارد که محبت در قلب او عمیق باشد. محبت اين گروه سبب میشود تا الطاف حق هر روز بيشتر آنها را در برگيرد. اگر کسی خود را تحت عنایت خاص نمیبیند در کاشت دانهی محبتی خود نسبت به معشوق شک کند.
وقتی محبت در قلب ریشه پیدا کند به یقین بر رفتار و تصمیم گیریها عملی تأثیری میگذارد. هر گاه هر یک از ما در انجام بندگی دچار ضعف و ناتوانی میشویم و در عبادت دچار کسالت میگردیم باید به قلب خویش رجوعی داشته باشیم.
«يُجاهِدُونَ فی سَبيلِ اللَّه»
«يُجاهِدُونَ فی سَبيلِ اللَّه» همهی تلاششان را در مسیر حق به کار میگیرند. اینان همیشه در حال جهادند یا به عبارتی دائم الجهدند. هميشگی بودن كار آنها از فعل مضارع يجاهدون استنباط میشود زيرا فعل مضارع فعلی است که از آن اراده حال و آینده میشود.
قرآن میگوید: «يُجاهِدُونَ فی سَبيلِ اللَّه» یعنی تلاش این گروه در راه خداست.
مبارزه با دشمن درونی و بیرونی
تلاش اين گروه بیهوده نیست بلکه مبارزهی با هوای نفس به عنوان دشمن درونی و مبارزهای با دشمن بيرونی است. عنوان مجاهد روی این گروه بار میشود. زیرا به گفتهی بعضی از مفسرین اینان در مسیر امر به معروف و نهی از منکر جهاد میکنند، یعنی چه جهاد آنها با نفس باشد و چه جهاد با اعداء الله باشد در هر دو صورت نام آنها مجاهد است.
جهادگر
«يُجاهِدُونَ فی سَبيلِ اللَّه» در ابتدای امر قطع تمنیات نفسانی را دارند آنان ارادهی بیتعلقی از دنيا نمودهاند، جهادگر در این مرحله از هر غیر خدایی دوری میكند و در مقابل تفکراتی که او را از وصال به حق باز میدارد مقاومت مینمايد. اما در مرحلههای بعد او نه تنها در فكر تنزيه نفس است بلكه تلاش او بر مزين ساختن درون به انواع صفات و حسنات اخلاقی است او در پی اين مرحله در فكر دستيابی به اسرار الهی است و میكوشد تا در شمار اولياء قرار گيرد و از اسرار و حقيقت هستی برای او پردهبرداری شود.
در هر حال جهادگر « يُجاهِدُونَ فی سَبيلِ اللَّه» لحظهای توقف ندارد. او میخواهد تا موانع ميان او و محبوب از ميان برداشته شود و وصال بی هيچ حجابی خودنمايی كند از این رو جهادگر لحظهای بیکار نیست و تلاشش کمترین ضایعاتی را ندارد کاری که برای رضای خدا باشد ضایعات و به عبارتی دور ریز ندارد.
انسان اگر مؤمن باشد اُمورش ضایعات ندارد، زیرا او مادام در حرکت و قیام است و تمام عمر خود را در بندگی حضرت حق سپری میکند.
البته اگر هم ضایعاتی داشته باشد خداوند سبحان خریدار آنهاست در روایات آمده است: «خواب مؤمن عبادت است»
در عالم ظاهر، خواب زمانی که بر انسان عارض میشود؛ فعالیتهای جسمی او را تعطيل میکند. او ديگر کار روزانه نمیکند، عبادت نمیکند، سخن نمیگوید، حتی فکر هم نمیکند و … اما در این حال خداوند سبحان برای خواب او ارزش خاصّی قائل است. در روایت دیگری آمده است، مؤمن چون به خواب رود خداوند گروهی از ملائک را مأمور میکند تا از طرف او تحمید کنند.
در روایت دیگری آمده است:
«سُؤْرِ الْمُؤْمِنِ شِفَاءٌ» [1]
«ته ماندهی غذای مؤمن شفاست»
معمولاً باقی ماندهی غذا اگر دست خورده باشد بايد كنار گذاشته شود اما در رابطه با مؤمن اين حكم تغییر میکند. غذای باقی ماندهی در ظرف، معمولاً استفادهی چندانی ندارد، اما ته ماندهی غذای مؤمن شفا بخش و زندگی دهنده است.
مؤمن به خداوند سبحان میگويد:
«اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيمَ» [2]
«خدایا من را در راهی قرار بده که تو آن را میپسندی»
این سخن به این معناست که اولاً برای حركت در مسير محبوب به لطف و عنايتی خاص از سوی او نياز دارد، بعلاوه اينكه اگر خداوند توان و نيروی خاص در اختيار مؤمن قرار داد. مؤمن بايد آن توان را جلوهای از قدرت حق بداند «هو القوي»[3] او میداند خدای قوی به او قوت بخشيده است همچنانكه ميداند اگر نزد مردم از عزت و احترام خاصی برخوردار است آن عزت آینهای در مقابل نام هوالعزیز خداوند سبحان است. هوالمحبوب سبب محبوبیت فردی و اجتماعی او میشود.
با این نگاه مؤمن خود را صاحب هیچ یک از تواناییهای خویش نميبيند بلکه هر یک از آنها جلوهای از سوی خداوند سبحان است. مؤمن به این باور رسیده است که هر چه کمتر در جلوهگری خویش بکوشد خدایش بیشتر جلوه میکند، و هر چه منیتهای خود را کمتر ببینند، خدا را بیشتر میبینند. از اين رو چون همه جای زندگی مؤمن خدا حضور دارد عمر مؤمن ضايعات ندارد.
قرآن میگوید: « يُجاهِدُونَ فی سَبيلِ اللَّه» مؤمن در راه خدا جهاد میکند. او در این جهاد هم با دشمن درونی و هم بيرونی مقابله میكند در اين جهاد تمام توجهاش به يك سو متمركز است و آن سو «وجه الله» است.
«وَلاَ يَخَافُونَ لَوْمَةَ لآئِمٍ»
خداوند تنها پشتوانهی مؤمن
قرآن در ادامه میگوید: «وَ لا يَخافُونَ لَوْمَةَ لائِم» مؤمن از سرزنش هیچ سرزنش کنندهای هراس ندارد. این سخن حاکی از آن است که مؤمن به یقین در تیررس ملامت قرار میگيرد اما از این ملامتها نمیهراسد.
در آیات قبل خواندیم مؤمن تنها از خدا میترسد و داشتن پشتوانهای چنین محکم سبب میشود تا او از هیچ چیز و هیچ کس دیگر هراسی نداشته باشد. گاهی ملامتهای دیگران چندان سخت و ضربه زننده است که اگر فرد مؤمن نباشد به یقین تاب مقاومت نخواهد داشت، اما چون ایمنی بخش مؤمن خداوند سبحان است، قرآن ميگويد: «لا يَخافُونَ لَوْمَةَ لائِم» نمونهای از سرزنشهای مردم نسبت به حضرات معصومين علیهمالسلام: تاريخ میگويد وقتی ابن ملجم ضربهای بر سر مبارک امیر المؤمنین در مسجد کوفه وارد کرد.
مردم گفتند: مگر علی نماز میخواند، که به مسجد برود همچنين در فاجعهی كربلا دشمن تير ملامتها را به سوی امام حسين علیهالسلام روانه كرد كه حسين مسلمان نيست، حسين و…
جایگاه مؤمن
خداوند سبحان ميتوانست به جای آيهی «وَ لا يَخافُونَ لَوْمَةَ » «لا یسمعون» را جايگزين كند اما چنين نكرد، اگر قرآن از این فعل استفاده میکرد ممکن بود چنین تعبیر شود که هر آنچه به گوش میرسد تأثیر خود را بر جای میگذارد.
اما حضرت حق میگوید: «لا یخافون» «اینها نمیترسند» یعنی جايگاه مؤمن بالاتر از آن است که حرف مخالفین در او تأثیر بگذارد و از شنیدن آن در امان نمانند. مؤمنين چون باور دارند حضرت حق مددکار آنهاست. از اين نمیترسند که سخنان دشمنان در آنها اثر بگذارد. مؤمن در امان خداوند است.
گروهی میگویند: «لا یخافون» نماد جوانمردی است زیرا اهل فتوت چنیناند. اینان هرگاه ارداهی کار درستی بکنند در انجام آن از هیچ چیزی نمیترسند بلکه قاطعانه و شجاعانه آن را انجام میدهند.
محبوبیت عندالله
محبوبیت عند المولی چندان لذت بخش است که هیچ عزتی با آن قابل قیاس نیست و هیچ نگرانیای نمیتواند آن را تحت شعاع قرار بدهد.
«لا یخافون» حکایت از یقین خاص مؤمنین میکند آنان راه خود را باور دارند و یقین دارند راهی که انتخاب کردهاند چون راه حق است درست است.
«ذَلِكَ فَضْلُ اللّهِ»
قرآن میفرماید: «ذلِكَ فَضْلُ اللَّه»؛ «این فضل خدای سبحان است»
قرآن به مؤمن متذكر میشود ایستادگی در راه حق و نترسیدن از ملامت دشمنان همگی فضل خدای سبحان است. خداوند میگوید: «ذلِكَ فَضْلُ اللَّه» اینکه خدای سبحان به مؤمن اجازه میدهد در مسیر خداشناسی قدم بردارد از فضل اوست.
اذن ورود و حرکت در مسیر محبت
این که حضرت حق به انسان اجازه ميدهد در مسیر محبت قدم بردارد، «ذلِكَ فَضْلُ اللَّه» این امتیازی است که خداوند به انسان هدیه میکند و استحقاق افراد نیست، صرفاً کرم خداست.
اما اگر این امتیاز به کسی عطا شد خداوند وجود وسیعی در اختیار او قرار میدهد. زیرا چنین امتیازات عظیمی وجودی عظیم و بینهایت میطلبد تا فرد بتواند الطاف عظيم حضرت حق را در راه حق به كار گيرد.
معنای وسیع
اگر سؤال شود وجود وسیع به چه معناست؟
خواهیم گفت وجود وسیع وجودی است که به همهی امر و نهیهای مولا تن در میدهد هرچه تکالیف از جانب معشوق بر او بیشتر بار شود خوشحالتر میشود، زيرا در آن لحظه خود را تحت الحمايهی مولا میبيند او میداند كه خداوند سبحان شمار نفس كشيدنهای او را دارد حال اگر اين نفس برای خدمتگزاری مولی برآيد و فرو رود بسيار پسنديدهتر است و عاشق از او آگاه است وجود وسیع وجودی است که لحظهای از بندگی حق غفلت نمیکند این فرد کمترین کمکاری و نقصانی را در وادی عشق ورزی ندارد.
قرآن در این قسمت از آيه از اسم اشارهی «ذلک» استفاده میکند. ذلک اسم اشاره به دور است.
بین شما و این مقامات فاصله است برای آنکه این فاصله درهم نوردیده شود باید حرکت کنید، دست یابی به این مقامات به تلاش و حرکتی نیاز دارد. ميان منی که هست و خدایی که باید به آن رسید فاصلهای وجود دارد باید که برای آن جهاد کرد و از ملامت هیچ ملامتگری نهراسید. معنای دیگری برای ذلک ذکر شده است اینکه ذلک اشاره به عظمت میکند.
به عنوان مثال وقتی قرآن در سورهی مبارکهی بقره آیه 2 میگوید:
«ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فيه»
«این کتاب عظیم هیچ شک و ریبی ندارد.»
ذلک در این آیه اشاره به عظمت و بزرگی قرآن دارد، در اینجا نیز مفسرین ذلک را را نشان از عظمت ذکر کردهاند.
اینکه خدای سبحان شما را در گروه «يُجاهِدُونَ فی سَبيلِ اللَّهِ» و «وَ لا يَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ» قرار داده است، فضل عظیمی است. اینکه شما کمترین منیتی نسبت به خود ندارید و در جهاد با نفس سربلند بیرون آمدید فضل عظیمی از جانب محبوب است گمان نکنید عدل حضرت حق در رابطه با شما جاری شده است.
«يُؤْتِيهِ مَن يَشَاءُ»
قرآن در ادامه میگوید: «يُؤْتيهِ مَنْ يَشاءُ»؛ «این فضل را خداوند به هرکس، بخواهد عطا میکند.»
شاید ذکر این قسمت از آيه به آن جهت است که خداوند بر فضل خویش تکیه کند و بگوید فضل را خداوند به هر کس بخواهد عطا کند. در انتهای آيه آمده است «وَ اللَّهُ واسِعٌ عَليمٌ» اگر کسی عاشقی حضرت را پیش بگیرد و بندگی محبوب کند و مؤمن عاشق و عاشق مؤمن باشد به یقین خداوند توانائیهای او را وسعت میبخشد و قدرتش را افزون میکند.
خدا وسعت بخش است، وجود انسان عاشق را وسعت میدهد به همین جهت عاشق هیچگاه در بندگی ناتوان نمیشود اگر کسی در عاشقی درمانده شود باید در ایمان خود شک کند. زیرا با توجه به انتهای آیه خداوند وجود مؤمن را وسعت میبخشد.
پیامهای آیه
- «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا» مخاطبین آیه دلداگان حضرت حق هستند از این رو قطعاً آیه پیامهای خاص مؤمنین دارد.
- «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دينِهِ»؛ «اگر کسی از شما از دین برگردد» خطر بازگشت از دین مؤمنان را تهدید میکند. هیچ کس از بازگشت و رجوع از خیرات در امان نیست.
- «مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دينِهِ» ضمیر «ه،دینه» به این نکته اشاره دارد که دین از آن خود شماست، خداوند میگوید اگر شما از دین بر میگردید از داشتههای خود بازگشتهاید.
- «دینِهِ» ضمیر «ه» در عبارت دینه به این نکته اشاره دارد که دین گنجینهای در وجود انسان است و همه آن را میشناسند، اما برای همگان احتمال بازگشت از اعتقادات حقه وجود دارد.
- خداوند با فعل مضارع «یَرتَدَّ» اشاره میکند که خطر بازگشت شما از دین هیچ آسیبی به خدای سبحان وارد نمیکند.
- «فَسَوْفَ يَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ»؛ «به زودی خدا قومی را میآورد.» هیچ کس نباید گمان کند که اگر او عامل تفکر و کار خیر نباشد، کس دیگری توانائی تفکر و کار خیر را ندارد خداوند گروهی را جایگزین او میکند.
- «فَسَوْفَ يَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ» خداوند به مؤمنین یادآوری میکند به زودی قومی را خواهم آورد که جایگزین شما شوند آنچه برای خداوند ارزشمند است ایمان افراد است نه شخص آنها، ایمان فرد را نزد خداوند ماندگار میکند.
- خداوند در مقابل رجوع تعداد اندکی از دین، قومی را جایگزین آنها میکند شاید با این عمل حضرت حق به مؤمنین گوشزد میکند که گرفتار خود بزرگ بینی نشنود، خداوند میگوید چنانچه شما بروید یک قوم به جای بعضی از شما میایند.
- «سَوْفَ يَأْتِی اللَّهُ» قبلاً عرض کردیم «الله» نام جامع خداوند است. حضرت حق با به کارگیری این نام یاد آوری میکند چنانچه گروهی از شما مؤمنین از دین رجوع کنید خداود سبحان با همهی قدرت خویش گروهی را خواهند آورد. این قوم، چون نشان قدرت الله، حضرت حقاند گروهی توانا و قدرتمند و مفیدند.
- «يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ» این گروه خداوند را دوست دارد و خداوند آنها را دوست دارد.
- «يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ . . . يُجاهِدُونَ فی سَبيلِ اللَّهِ وَ لا يَخافُون» عشق انسان را کار آمد و توانا میکند. (اگر فردی کار آمد و توانا نیست به میزان محبت خود نسبت به خدا توجه داشته باشد.)
- «أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنينَ» اثر محبت نسبت به خدا باید انسان را در مقابل مومنین متواضع کند. اگر مؤمنی متواضع نیست محبتش نسبت به حق واقعی نیست.
- «أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنينَ» تواضع در مقابل مؤمنین، تواضع در برابر خدا است. اولین اثر محبت معشوق آن است که انسان از منیتهایش دور میشود تواضع در مقابل بندگان ذرّههای منیت افراد را در هم میشکند. «مؤمن متکبر، مؤمن نیست».
- «أَعِزَّةٍ عَلَى الْكافِرينَ» اگر عنوان مؤمن بر کسی بار شود در حالیکه او با کافران سازش دارد به یقین باید در ایمان خود شک کند.
- «أذِلَّۀٍ و أعِزَّۀٍ» این دو کلمه متضاد یکدیگرند این دو عبارت نشانگر اوج ذلت و عزت اند. در میانهی راه بندگی نمیماند او در مسیر حرکتی خویش مستحکم و مقاوم گام بر میدارد و از لغزش و تردید در امان است.
- «أعِزَّۀٍ» اینان در مقابل مؤمنین نفوذ ناپذیرند. اگر کسی در مسیر بندگی دچار لغزش میشود باید در ایمان خود شک کند.
- خداوند در آیه از مؤمنینی سخن میگوید که به طور کامل در خدمت حقاند قلب آنها و عملشان الهی است از این رو دین از مؤمنینی که تردید دارند و در عمل از استحکام کافی برخوردار نیستند بی نیاز است.
- «بِقَوْمٍ أذِلَّۀٍ و أعِزَّۀٍ» نکره بودن این عبارات به معنای نا شناخته بودن میزان عمل مومنین است، اگر مؤمنین در میان مردم نا شناخته هستند جای تعجب نیست. اگر خیرات مؤمنین پس از مرگ آنها آشکار میشود، امر عجیبی نیست. مؤمن هم خودش و هم افعال و کارهایش ناشناخته است.
- «يُجاهِدُونَ فی سَبيلِ اللَّهِ» اینان همیشه در حال جهادند، جهاد آنها برای خدا و در راه خدا و به پشتوانهی خداست، چون خدا حاکم بر جهادگر است او در جهاد خود احساس خستگی نمیکند. اگر مؤمنی از جهاد در راه حق احساس خستگی میکند در نیت و هدف خود دقتی داشته باشد.
- «يُجاهِدُونَ فی سَبيلِ اللَّهِ» جهاد در راه خداست. راهی که از خدا آغاز میشود و به خدا پایان بیابد از هرگونه خطایی در امان است. اگر کسی از جهاد خود پشیمان است یا خود در گذر زمان تغییر کرده است که از جهاد فی سَبيلِ اللَّهِ پشیمان شده یا جهاد او جهاد الهی نبوده است.
- اولین جهاد، جهاد با نفس است. «يُجاهِدُونَ فی سَبيلِ اللَّهِ» چون خدا را پشتوانهی خود میدانند، از جهاد با نفس و دوری از رذیلههای اخلاقی و تحمل سختیها برای کسب حسنات هراسی ندارد.
- اگر ما از دفع رذایل اخلاقی و کسب کمالات (چون کسب علم، دانش و .. .) احساس نگرانی میکنیم، در شمار «يُجاهِدُونَ فی سَبيلِ» نیستیم.
- «يُجاهِدُونَ فی سَبيلِ» بیتعلقی به مادیات اولین پایهی جهاد است، مؤمن دنیا طلب مؤمن نیست.
- «يُجاهِدُونَ فی سَبيلِ اللَّهِ»، گروهی هستند که در صراط مستقیم حرکت میکنند اگر کسی در مسیر دینداری قدمی به خطا بردارد باید در ایمان خود شک کند.
- «لا يَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ» مؤمن از هیچ سرزنشی در امان نیست. اگر کسی خود را مؤمن میداند باید بداند بهرهمندی از محبت معشوق در گرو جهاد در راه خدا و تحمل سرزنشهای دیگران است. هرگاه مؤمنی در مسیر حقشناسی در تیررس سرزنشهای دیگران قرار گرفت باید به شیوهی بزرگان شریعت ، مقاومت کند. (چون زینب سلاماللهعلیها، عمار، یاسر و …)
- «لا يَخافُونَ» تفکر مؤمن از هر ترسی در امان است، اگر روح درامان باشد جسم درامان میماند. (اولین آسیبهای فردی و اجتماعی، روح افراد را تهدید میکند مومن از اين تهديد درامان است. خوف زمانی بر انسان عارض میشود که پشتوانهای برای خویش نمیبیند، مؤمن بی پشتوانه نیست زیرا خدا پشتوانهی اوست، اگر کسی از ابراز و اظهار دین میترسد، مؤمن نیست.
- «ذلِكَ فَضْلُ اللَّهِ» خداوند متذکر میشود هر آنچه به عنوان صفات مؤمن از آن یاد شود فضل خدای سبحان است و هر قوت و نیرویی در اختیار مؤمن است از آنِ خداوند سبحان است. چنانچه اگر مؤمن از ایمان خود باز گردد حضرت حق این فضلها را از او دور میکند.
- «ذلِكَ فَضْلُ اللَّهِ» در میانهی آیه خداوند گفت: «يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ» کسی که خدا را دوست داشته باشد به یقین فضلی جدا برایش تدبیر میکند. خداوند میگوید اینها فضل خداست. هرکس که میخواهد از فضل حق بهرمند باشد باید نسبت به مؤمنین رئوف باشد و به کافرین سختگیر، در راه خدا جهاد کند و از سرزنش ملامتگران نهراسد.
- « يُؤْتيهِ مَنْ يَشاءُ» خداوند هدیههای الهی را به هر کس نمیدهد. اگر میخواهیم در شمار هدیه گیرندگان حق باشیم خود را به خصوصیات ذکر شده مزین سازیم. «يُجاهِدُونَ فی سَبيلِ اللَّهِ وَ لا يَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ»
- «مَنْ يَشاءُ» مؤمنینی هستند که خدا از آمدن آنها خبر میدهد اگر خود را به خصوصیات آنها آراسته كنيم ميتوانيم در شمار مخاطبين آیه قرار گیریم.
- «وَ اللَّهُ واسِعٌ عَليمٌ» در این آیه 4 بار نام الله تکرار میشود. این تکرار نشان از تأیید حضرت حق در دفاع از مؤمنین است.
- «وَ اللَّهُ واسِعٌ عَليمٌ» وسعتهای روحی و فراخی سینه برای بندگان در دستان خدای واسع است و از او ای خصوصیات را طلب میکنیم.
- «عَليمٌ» خداوند به هر آنچه مؤمنین انجام میدهند آگاه است، مؤمن نباید گمان کند زحماتش پنهان میماند. خدا بسیار داناست و از پنهانیترین امور آگاه است. هیچ خیری نزد خدا پنهان نمیماند .«فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ»[4]
«برگرفته از کلام استاد زهره بروجردی»
[1] وسائل الشیعه، ج 25، ص 263
[2] سوره مبارکه حمد، آیه 5
[3] التوحید(صدوق)، ص 323
[4] سوره مبارکه زلزله، آیه 7