امام رضاشناسی ـ بخش دوم

ادامه معانی حروف 28گانه عربی

 

«… َّ د ذ فَالدَّالُ دِینُ اللَّهِ وَ الذَّالُ مِنْ ذِی الْجَلَالِ ر ز فَالرَّاءُ مِنَ الرَّءُوفِ الرَّحِیمِ وَ الزَّاءُ زَلَازِلُ الْقِیامَةِ س ش فَالسِّینُ سَنَاءُ اللَّهِ وَ الشِّینُ شَاءَ اللَّهُ مَا شَاءَ وَ أَرَادَ مَا أَرَادَ «وَ ما تَشاؤُنَ إِلَّا أَنْ یشاءَ اللَّهُ»[1]‏ ص ض فَالصَّادُ مِنْ صَادِقِ الْوَعْدِ فِی حَمْلِ النَّاسِ عَلَى الصِّرَاطِ وَ حَبْسِ الظَّالِمِینَ عِنْدَ الْمِرْصَادِ وَ الضَّادُ ضَلَّ مَنْ خَالَفَ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ ص ط ظ فَالطَّاءُ طُوبَى لِلْمُؤْمِنِینَ‏ «وَ حُسْنُ مَآبٍ‏»[2] وَ الظَّاءُ ظَنُّ الْمُؤْمِنِینَ بِاللَّهِ خَیراً وَ ظَنُّ الْكَافِرِینَ سُوءا ع غ فَالْعَینُ مِنَ الْعِلْمِ‏ وَ الْغَینُ مِنَ الْغِنَى ف ق فَالْفَاءُ فَوْجٌ مِنْ أَفْوَاجِ النَّارِ وَ الْقَافُ قُرْآنٌ عَلَى اللَّهِ جَمْعُهُ وَ قُرْآنُهُ ك ل فَالْكَافُ مِنَ الْكَافِی وَ اللَّامُ لَغْوُ الْكَافِرِینَ فِی افْتِرَائِهِمْ‏ «عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ»[3] م ن فَالْمِیمُ مُلْكُ اللَّهِ یوْمَ لَا مَالِكَ غَیرُهُ وَ یقُولُ عَزَّ وَ جَلَ‏ «لِمَنِ الْمُلْكُ الْیوْمَ»[4]‏ ثُمَّ ینْطِقُ أَرْوَاحَ أَنْبِیائِهِ وَ رُسُلِهِ وَ حُجَجِهِ فَیقُولُونَ‏ «لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ»[5] فَیقُولُ جَلَّ جَلَالُهُ‏ «الْیوْمَ تُجْزى‏ كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ لا ظُلْمَ الْیوْمَ إِنَّ اللَّهَ سَرِیعُ الْحِسابِ‏»[6] وَ النُّونُ نَوَالُ اللَّهِ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ نَكَالُهُ بِالْكَافِرِینَ‏ و ه فَالْوَاوُ وَیلٌ لِمَنْ عَصَى اللَّهَ وَ الْهَاءُ هَانَ‏ عَلَى اللَّهِ مَنْ عَصَاهُ … الْیاءُ یدُ اللَّهِ فَوْقَ خَلْقِهِ‏ بَاسِطَةً بِالرِّزْقِ‏ «سُبْحانَهُ وَ تَعالى‏ عَمَّا یشْرِكُونَ‏»[7] ثُمَّ قَالَ ع إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَنْزَلَ هَذَا الْقُرْآنَ بِهَذِهِ الْحُرُوفِ الَّتِی یتَدَاوَلُهَا جَمِیعُ الْعَرَبِ ثُمَّ قَالَ‏ «قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلى‏ أَنْ یأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا یأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ كانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِیراً»[8]»

« دال، دین‏ خداست، ذال از ذو الجلال و صاحب جبروت است. راء، از رؤف و رحیم و زاء زلزله‏هاى قیامت است، سین، نور الهى است، شین، خداوند خواست آن‌چه خواست و اراده كرد آن‌چه اراده كرد و اراده و اختیار مردم به خاطر این است كه خدا خواسته است داراى اراده و اختیار باشند، صاد، از صادق الوعد و راست‌گو است براى بردن مردم بر صراط و نیز بازداشتن ظالمین در مرصاد و كمین‌گاه الهى، ضاد، هر كس با محمّد و آل محمّد علیهم السّلام مخالفت كند به ضلالت و گمراهى افتاده است، طاء، خوشى و حسن عاقبت براى مؤمنین است، ظاء مؤمنین به خداوند حسن ظنّ دارند و كافرین سوء ظنّ، عین از علم و غین از غنى است، فاء، شعله‌‏هایى از شعله‏هاى آتش است و قاف، قرآن است كه جمع‏كردن و قرائت نمودن آن بر عهده خداست، كاف از كافى و لام، لغوگویى كافرین است در دروغ‏هایى كه بر خدا مى‌‏بندند. میم ملك و پادشاهى خداست در روزى كه هیچ كس جز خدا مالك نیست و خداوند در آن روز مى‏فرماید: پادشاهى در امروز از آن كیست؟ سپس ارواح انبیا و پیامبران و حجج الهى مى‏گویند: از آن خداوند یكتاى مقتدر. سپس خداوند مى‌‏فرماید: امروز هر كس جزاى كارهاى خود را مى‏بیند، امروز دیگر ظلمى در كار نیست، خداوند به سرعت به حساب بندگان رسیدگى مى‌‏كند. و نون نعمت‌هاى الهى است كه به مؤمنین مى‏دهد و نكال و عذابى است كه كافرین را دچار آن مى‏‌كند. واو، واى بر كسى كه خدا را نافرمانى كند و هاء، ذلّت و خوارى و كوچكى نافرمانان است در برابر خدا. … و یاء، دست خدا بر خلق گشاده است روزى مى‏‌دهد، و او منزّه و برتر از آن‏ چیزى است كه مشركین مى‏‌گویند. سپس حضرت فرمودند: خداوند این قرآن را با همین حروفى كه عرب‌ها با آن سر و كار دارند و به كار مى‌‏برند نازل فرمود و سپس گفت: بگو اگر جنّ و انس دست به دست یك دیگر دهند تا چنین قرآنى بیاورند نخواهند توانست هر چند در این كار كمك یك دیگر باشند.»

 

حرف دال و ذال

 

دال منظور دین حق است، دین الله حق است و هر آن‌چه فرد را به رستگاری می‌رساند دین الله است. ذال حكایت از ذی الجلال بودن خدای سبحان می‌كند.

بعد از آن‌که در حرف جیم، پناهندگی به جلال و جمال خدای سبحان مطرح شد، با فاصله‌‌ای كوتاه مجدداً جلال خدا مطرح می‌شود گویا در حقیقت جلال حضرت حق، همراه هر حرف تكرار می‌شود.

 

حرف راء

 

راء جلوه‌گاه رحمت و رأفت حضرت حق است.

وجود مقدس علی بن موسی الرضا علیه‌السلام جلوه‌ رأفت كامله‌ خداوند سبحان هستند، هر كس كه به رأفت رئوفی چون سلطان علی بن موسی الرضا علیه السلام متوسل شود، نا امید باز نمی‌گردد.

 

حرف زاء

 

یادآور زلزله‌های روز قیامت است: «إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها»[9] « هنگامى كه زمین شدیداً به لرزه درآید» تفاسیر در توضیح این آیه گفته‌اند: برای اهل خیر حقایق نهفته و نیت‌هایی پوشیده آشكار می‌شود و برای اهل شر نیت‌های شر نمایان می‌گردد.

 

حرف  سین

 

سناء، هم به معنی نور است، هم به معنای علوّ. سین نور خداست كه در كل عالم تابیده و موجودیت همه افراد به واسطه همان نور جلوه‌گر شده است. یا به معنای علوّ خداوند است.

 

حرف شین

 

اشاره به این معنا دارد که هر چه خدا اراده كند موجودیت پیدا می‌كند. شاء از ماده شیء است.

 

حرف صاد

 

صاد یعنی اگر خداوند وعده‌ای بدهد محقق می‌شود و هیچ تخلفی در آن نیست. وعده‌ حضرت حق چیست؟ وعده این است كه در قیامت مردم بر صراط حركت می‌كنند و گروهی در عقبه‌ مرصاد زندانی می‌شوند.

 

حرف ضاد

 

ضاد حكایت از گمراهی كسانی می‌كند كه مخالف پیامبر و آل پیامبرند.

 

حرف طاء

 

طاء یعنی طوبی مخصوص مومنین است. طوبی نام درختی است در بهشت، روایات از آن به عنوان درختی كه اصل آن در خانه‌ پیامبر صلی‌الله علیه و آله و فرع آن در قیامت است، یاد کرده‌اند. همچنین كتب لغوی، معنای طوبی را خوش عاقبتی بیان کرده‌اند. همچنین طوبی به عنوان عیش طیب برای مؤمنین ذكر شده است.

 

حرف ظاء

 

ظاء حكایت از ظن خیر مؤمن نسبت به خداست. مؤمن باور دارد هرگاه خدایش را بخواند، او را اجابت می‌كند می‌گوید: « …ادْعُونی‏ أَسْتَجِبْ لَكُم…»[10] «مرا بخوانید تا براى شما اجابت كنم» اما كفار سوءظن نسبت به خدای سبحان دارند یعنی باور ندارند خدا توجهی نسبت به آن‌ها دارد.

 

حرف عین

 

عین حكایت از علم خدای سبحان می‌كند.

 

حرف غین

 

و غین حكایت از بی‌نیازی خداوند نسبت به بندگانش است: «وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِی الْحَمید»[11]« و (تنها) خداوند، بى‏نیاز و ستوده است»

 

حرف فاء

 

فاء فوجی از فوج‌های آتش است.

 

حرف قاف

 

اشاره به قرآن دارد، اینكه حفظ و نگه‌داری آن بر عهده‌ خدای سبحان است.

در قرآن آمده است: «إِنَّ عَلَینا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَه»[12]« جمعش و [آسان ساختن‏] خواندنش بر [عهده‏] ماست» پیامبر(ص) نگران بودند كه وحی نازل شده از سوی خداوند سبحان در ذهن مطهر ایشان باقی نماند و یا محو شود، از این رو در بازگویی قرآن برای دیگران سرعت عمل به خرج می‌دادند. قاف حكایت از قرائت قرآن و جمع‌آوری آن می‌كند كه به اذن حق انجام می‌شود در حقیقت قاری خود خدای سبحان‌اند.

 

حرف کاف

 

حرف کاف از اسم کافی خداوند حکایت دارد یعنی خدا برای بنده‌اش كفایت می‌كند: «أَ لَیسَ اللَّهُ بِكافٍ عَبْدَهُ»[13] «آیا خداوند براى بنده‏اش بس نیست؟» اگر كسی به خدا اعتماد كند به تكیه‌گاه دیگری نیاز ندارد.

 

حرف لام

 

منظور از لام، تهمت‌های ناروایی است كه كفار به خدا بستند، كفار معتقد بودند خدا شریك دارد و یگانه نیست. گاهی ما نیز نا‌خواسته بر خداوند سبحان تهمت‌هایی را روا می‌داریم، مثلاً می‌گوییم «برای انجام فلان كار خیر خدا توفیق نداده است» در حالی‌كه خیرات همیشه در حال صدور از خداوند سبحان است و این ما هستیم كه برای دریافت آن مانع داریم.

 

حرف میم

 

میم به معنای سلطنت خدای سبحان است در روزی كه مالكی به غیر خدا وجود ندارد. در قرآن آمده است که در روز قیامت این پرسش مطرح می‌شود که: «حكومت امروز براى كیست؟» بعد خداوند خود پاسخ می‌دهد: «برای خداوند یگانه قهار!» و بعد از پاسخ حضرت حق، روح الانبیاء و رُسول‌ به نطق در می‌آیند كه برای خداوند یگانه قهار است.

پس میم نمایشگاه سلطنت خداست و این سلطنت در وجود فرد زمانی کاملاً ظهور پیدا می‌کند که هیچ سلطنتی به چشمش نیاید.

 

حرف نون

 

نون اگر از نیل به معنای عطیه باشد، حكایت از هدیه‌های مداوم و مستمر حضرت حق می‌كند. و نیز به معنای عقوبت خداوند برای کافران است.

 

حرف واو

 

این حرف اشاره به این معنا دارد: وای بر کسی که معصیت خدا را کرده است.

 

حرف هاء

 

این حرف یعنی کسی که معصیت خدا را کند نزد او ذلیل و خوار است.

 

حرف یاء

 

این حرف اشاره به آن دارد که قدرت خدا ما فوق همه‌ قدرت‌هاست، درحالی‌که خدا دستش را با رزق باز کرده است و خداوند پاک و منزه است از آنچه مشرکین درباره‌ او می‌پندارند.

در ادامه حضرت می‌فرمایند: «خدا این قرآن را با 28 حرف عربی آورده که در میان عرب متداول است، و بعد فرموده است: «پیامبر! به این‌ها بگو اگر جن و انس حمایت کنند از هم که عین قرآن را بیاورند، نمی‌توانند.» و این نشان‌دهنده معجزه‌ بودن قرآن است.

 

تاریخ جلسه: 1386/7/9

این جلسه ادامه دارد…

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 

 


[1] سوره مبارکه انسان، آیه30

[2] سوره مبارکه رعد، آیه29

[3] سوره  مبارکه آل عمران، آیه75

[4] سوره مبارکه غافر، آیه 61

[5] سوره مبارکه غافر، آیه 61

[6] سوره مبارکه غافر، آیه17

[7] سوره مبارکه یونس، آیه18

[8] سوره مبارکه اسراء، آیه88

[9] سوره مبارکه زلزال، آیه1

[10] سوره مبارکه غافر، آیه 60

[11] سوره مبارکه فاطر، آیه15

[12] سوره مبارکه قیامت، آیه17

[13] سوره مبارکه زمر، آیه36

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *