مقدمه
معرفت، پیشنیاز امیدواری
پایه و زیربنای امید، معرفت است. انسان نسبت به خدایی امیدوار است که او را میشناسد و از لطف و قدرت او آگاه است. در دعای هفتم صحیفه سجادیه میخوانیم:
«وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَى كَشْفِ مَا مُنِیتُ بِه»
«خداوندا تو بر برطرف نمودن آن چه در آن فتادهام؛ توانایی»
انسان امیدوار نسبت به پروردگار خویش معرفت دارد و او را بر تحقق درخواستهای متعالیاش قادر میداند. به میزانی که معرفت بنده به خدای سبحان افزایش یابد؛ امید او تقویت میشود.
تلازم تدین و امیدواری
لازمه زندگی دینی، امیدواری است. امیدواری صحیح به معنای توجه تام به خدای سبحان و قدرت و لطف لایتناهی اوست.
انسان متدین با حرکت در جاده شریعت، فراروی خویش را روشن و فراخ دیده و تاریکی و بنبستی مشاهده نمیکند؛ لذا امیدوار است.
انسان الهی علیرغم بندگی خالصانه و مجدانه، امید خویش را تنها به ربوبیت، رحمت و لقاء حق می دوزد و برای رسیدن به مقصود و مطلوب خود اعتمادی بر اعمال و تدابیر خویش ندارد. ناکامی و شکست زمانی رخ میدهد که فرد بر عملکرد خویش اعتماد نکند و تدبیر خود را کارساز میداند لکن اوضاع بر خلاف تصور او پیش میرود.
امیدواری صحیح، امید داشتن به یک قدرت و یک وجود است و بر این اساس امیدواری با توحید ملازمه دارد.امید انسان را از بسیاری از کمالات اعتقادی و اخلاقی بهره مند می کند لکن ناامیدی انسان را به سوی خمودی، بیماریهای عقیدتی و اخلاقی سوق میدهد.
تلازم دعا و امیدواری
با دقت نظر در دعاهای مختلف درمییابیم اکثریت قریب به اتفاق درخواستهای ما بر اساس امیدواری انجام میشود اگر بنده امیدوار به عنایت خداوند نباشد؛ درخواستی از ذات باری تعالی نخواهد داشت. برای مثال در دعای شب نیمهشعبان آمده است:
«وَ لَكَ فِی هَذَا اللَّیلِ نَفَحَاتٌ وَ جَوَائِزُ وَ عَطَایا وَ مَوَاهِبُ…»[1]
«پروردگارا! در این شب از جانب تو نسیمهای رحمتی وزیده و عطایا و مواهبی وجود دارد»
و در مناجات المفتقرین آمده است:
«وَ هَا أَنَا بِبَابِ كَرَمِكَ وَاقِفٌ وَ لِنَفَحَاتِ بِرِّكَ مُتَعَرِّض»[2]
«پروردگارا! من اینک بر در خانه کرمت ایستاده و خود را در معرض نسیمهای نیکیات قرار دادم»
بنده با بیان این جمله خود را امیدوار به دریافت نسیمهای رحمانی و عطایای ربانی نشان میدهد. قرار گرفتن در معرض نسیمهای الهی، امر بیهودهای نیست؛ بنده با این کار امید دارد در زندگی او گشایشی حاصل شده و حیات جدیدی نصیب وی گردد.
در دعای مجیر درخواست رهایی از آتش را داشته و مکرر به خدای سبحان عرضه میداریم:
«أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یا مُجِیر»[3]
«ای پناهدهنده ما را از آتش رهایی بخش!»
بنده با وساطت اسماء الهی امیدوار به رهایی از آتش و پناهندگی به خدای سبحان است و تکرار درخواست، شاهد دیگری بر امیدواری وی میباشد. در دعای جوشن کبیر نیز این درخواست با عبارات دیگری بیان میشود.
بنابراین دعا کردن و امیدواری با یکدیگر ملازماند؛ تا زمانی که انسان امید به اجابت درخواست خود نداشته باشد آن را مطرح نمیکند؛ زیرا درخواست کردن در موقعیتی که امکان برآورده شدن آن نباشد؛ عمل بیهودهای است.
امید نیازی مادام العمر
گفته شد امید لازمه ادامه زندگی است و انسان تا پایان عمر بدان نیاز دارد. در ماه رجب از خدای سبحان درخواست مینماییم:
«وَ أَحْینِی مَا أَحْییتَنِی مَوْفُوراً»[4]
«پروردگارا تا زمانی که زندهام مرا با فراوانی زنده نگه دار!»
«موفور» مطلق ذکر شده است و به معنای فراوانی کمالات میباشد. یکی از این کمالات «امیدواری» است. در حقیقت بنده از خدای سبحان میخواهد تا پایان عمر، او را امیدوار نگاه دارد.
- امید، نیروی محرکه انسان برای حرکت به سوی سایر کمالات و فضائل است.
- امید، درختی است که فضائل بر شاخههای آن میروید!
یادآوری الطاف خداوند، راهی برای امیدواری بیشتر
«وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ اذْكُرُواْ نِعْمَةَ اللّهِ عَلَیكُمْ إِذْ أَنجَاكُم مِّنْ آلِ فِرْعَوْنَ یسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذَابِ وَیذَبِّحُونَ أَبْنَاءكُمْ وَیسْتَحْیونَ نِسَاءكُمْ وَفِی ذَلِكُم بَلاء مِّن رَّبِّكُمْ عَظِیمٌ»[5]
«و زمانی را به یاد بیاور که موسی به قوم خود گفت: «نعمت خداوند بر خودتان را به یاد آورید! آن گاه که شما را از آلفرعون نجات بخشید؛ آنان که شما را به بدترین شکل شکنجه کرده؛ پسرانتان را میکشتند و زنانتان را زنده میگذاشتند و در این امور آزمایش بزرگی از سوی پروردگارتان بود»»
حضرت موسی علیهالسلام، الطاف پیشین خداوند را به قوم خویش یادآور شده تا روح امید و مقاومت را در آنان زنده نگاه دارد. یادآوری رفع مشکلات گذشته انسان را نسبت به آینده امیدوار میسازد.
بنیاسرائیل، تحت سلطه فرعون سختیها و شکنجههای فراوانی را تحمل کردند؛ از جمله ساخت اهرام با سنگهای بسیار بزرگ و سنگین، قتل نوزادان پسر، به کنیزی بردن زنان و دختران و…؛ در آن زمان بنیاسرائیل گمان نمیکردند که راه نجاتی برایشان گشوده شود لکن خدای سبحان با لطف خویش آنان را از آن وضعیت تاسف بار نجات داد.
یکی از الطاف خداوند به بنیاسرائیل آن بود که به موسی علیهالسلام وحی نمود: «به قوم خود بگو در آغاز هر امر دشواری بر پیامبر و آل او درود فرستند تا امر بر آنان آسان شود»[6]
همچنین موسی علیهالسلام به قوم خویش یادآوری نمود که انسان در فراز و نشیبهای زندگی مورد آزمون و امتحان قرار میگیرد تا کیفیت اعتقادات و میزان امیدواری او سنجیده شود. مشکلات زندگی نباید عقیده صحیح بنده و اعتماد او نسبت به خداوند را متزلزل نماید هر چند این مشکلات دشوار و پیچیده باشد.
گویا این آیه به افراد متذکر میشود: خدای آینده، همان خدای گذشته است؛ همان خداوندی که سختیها را مرتفع نمود، در تنگناها گشایشی ایجاد کرد و بندگان را از هلاکت نجات بخشید. خداوندی که در گذشته الطاف و عنایات فراوانی داشته و بدون دخالت اسباب ظاهری، گرفتاری را مرتفع کرد؛ در آینده نیز اینگونه خواهد بود. قدرت الهی تغییرناپذیر است و گذر زمان تأثیر بر کیفیت آن ندارد. ناامیدی آن زمان بر فرد عارض میشود که الطاف پیشین خدای سبحان را فراموش کرده و خود را در عرصه مشکلات تنها و بیسرپناه ببیند.
بر این اساس، اگر بنده گرفتار اخلاق ناپسندی است؛ باید امیدوار باشد همان خدایی که بنیاسرائیل را از سلطه فرعون نجات بخشید وی را نیز از اسارت نفس و رذائل اخلاقی رها میسازد.
امید همراه با خوف
«وَ قَالَ الَّذِینَ كَفَرُواْ لِرُسُلِهِمْ لَنُخْرِجَنَّكُم مِّنْ أَرْضِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فىِ مِلَّتِنَا فَأَوْحَى إِلَیهْمْ رَبّهمْ لَنهْلِكَنَّ الظَّالِمِین * وَلَنُسْكِنَنَّكُمُ الأَرْضَ مِن بَعْدِهِمْ ذَلِكَ لِمَنْ خَافَ مَقَامِی وَ خَافَ وَعِیدِ * وَاسْتَفْتَحُواْ وَ خَابَ كُلُّ جَبَّارٍ عَنِیدٍ»[7]
«کفار به پیامبران خود گفتند: «حتما ما شما را از سرزمینمان بیرون میکنیم یا اینکه شما به آیین ما درمیآیید. سپس پروردگارشان به آنها وحی نمود: «ما ستمگران را هلاک میکنیم! و پس از هلاکت ایشان، شما را در آن سرزمین سکونت خواهیم داد؛ این(مژده) براى كسانى است كه از مقام من پروا كنند و از وعده تهدید آمیزم بترسند» و (پیامبران و مؤمنان) در طلب فتح و پیروزى بودند، (ولى) تمام ستمگرانِ لجوج، محروم ماندند!»
در این آیه خدای سبحان وعده پیروزی و موفقیت داده است اما تمام افراد مخاطب این وعده الهی نیستند. کسانی میتوانند امیدوار به نجات خداوند باشند که خوف از خدای سبحان داشته باشند. به عبارت دیگر، «خوف و رجا» در کنار یکدیگر اثربخش است؛ خوف از عقوبت الهی و امید به لطف و عنایت خداوند. درغیر این صورت موجب طغیان بنده خواهد شد.
در حقیقت پشتوانه امید، خوشبینی به خدای سبحان است؛ خوشبینی همراه با مراقبه، این نوع امیدواری نه تنها موجب طغیان و عصیان نمیشود بلکه بنده ضمن بندگی خالصانه، تنها به فضل و کرم الهی امیدوار است.
در انتظار گشایش
در آیه 15 میفرماید پیامبران همواره در طلب گشایش و پیروزی بودند یعنی نسبت به آینده و بهبود اوضاع امید داشتند. در نهایت نیز به خواسته و مطلوب خویش رسیدند. در مقابل ستمگران که بر قدرت و تدبیر خویش اعتماد نمودند شکستخورده و ناامید شدند. سرانجامِ زندگی ستمگران و زورگویان، یأس و ناامیدی است زیرا بر خلاف مؤمنین که بر ذات فناناپذیر و باقی دلبستهاند، جباران به امور فناپذیر و گذرا دلبسته و امیدوار هستند.
در طول تاریخ، مؤمنین همواره با امید به تحقق وعدههای الهی و پیروزی حق بر باطل زندگی کردند. خداوند در قرآن کریم وعده داده است:
«إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذینَ آمَنُوا فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ یوْمَ یقُومُ الْأَشْهاد»[8]
«به راستی که ما فرستادگان خود و کسانی که ایمان آوردند را در زندگی دنیوی و روزی که شاهدین به پا خیزند(قیامت) یاری مینماییم»
خدای سبحان با قاطعیت اعلام میکند که در دو عالم فرستادگان الهی و مؤمنین را نصرت بخشیده و آنان را یاری مینماید. مؤمنین به تحقق این وعده یقین داشته و به امداد الهی امیدوارند؛ به همین دلیل آینده را زیبا و روشن میبینند.
وَ آتَاكُم مِّن كُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ!
«اللّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَّكُمْ وَسَخَّرَ لَكُمُ الْفُلْكَ لِتَجْرِی فِی الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَسَخَّرَ لَكُمُ الأَنْهَارَ * وَسَخَّر لَكُمُ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ دَآئِبَینَ وَسَخَّرَ لَكُمُ اللَّیلَ وَالنَّهَارَ * وَآتَاكُم مِّن كُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ وَإِن تَعُدُّواْ نِعْمَتَ اللّهِ لاَ تُحْصُوهَا إِنَّ الإِنسَانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ»[9]
«خداست كه آسمانها و زمين را آفريد و از آسمان، آبى فرو فرستاد، پس با آن براى رزق شما از (زمين) ميوهها بيرون آورد. و كشتى را رام شما نمود تا به فرمان او در دريا به حركت درآيد و براى شما نهرها را مسخّر نمود. و (خداوند) خورشيد و ماه را كه دايماً در حركت هستند، براى شما رام نمود و نيز شب و روز را براى شما مسخّر نمود. و خداوند از هر آنچه از او خواستید به شما میدهد و اگر نعمتهای خدا را بشمارید؛ نمیتوانید آنها را به دقت شماره کنید. به راستی که انسان بسیار ستمگر و ناسپاس است»
در این آیه نعمات زمینی و آسمانی یادآوری شده و مطرح میشود که عوامل آسمانی و زمینی مانند باران، محصولات کشاورزی، زمان و… به اذن خدای سبحان در خدمت انسان هستند بدون آن که او در این زمینه درخواستی از پروردگار داشته باشد.
نظر اول
قرآن کریم در ادامه میفرماید: «خداوند هر آنچه از او خواستهاید به شما داده است» بر این اساس شایسته نیست افراد در زمینه «درخواست از خداوند» مسامحه داشته باشند بلکه میبایست درخواستهای خود را از نظر کیفی و کمی ارتقا بخشیده و امیدوار به اجابت باشند. به بیان دیگر، بخشی از عطایای الهی بر اساس درخواستهای انسان عطا میشود. این امر در صورتی است که در ارتباط با عبارت «ما سألتموه»، «ما» را «ما»ی موصوله در نظر گرفته شود.
نظر دوم
برخی مفسرین نظر دیگری دارند:
«ما» در این عبارت «ما»ی نافیه است لذا میفرماید: «خداوند به شما اموری عطا نموده که هیچگاه از او درخواست نکردید» برای مثال انسان هیچگاه از خداوند رام بودن خورشید و ماه را درخواست ننموده اما خداوند با فضل خویش این نعمت را به وی ارزانی داشته است. بنابراین اگر خدای سبحان اموری را که از او طلب نشده؛ عطا میکند چگونه درخواستهایی را که از سر نیاز و معرفت اظهار میشود؛ نادیده بگیرد؟! این دیدگاه در تقویت امید تأثیر بسیار دارد.
نظر سوم
نظریه دیگر بیان میکند در عبارت «من کلّ»، «من بعضیه» استفاده شده و معنای جمله چنین میشود: «خدای سبحان برخی از اموری که از او درخواست نمودید؛ به شما عطا کردهاست» بنابراین برای دریافت سایر درخواستها نیز باید به او امیدوار بود. ضربالمثلی است که میگوید: «مُشت نمونه خروار است» خدایی که بخشی از درخواستها را اجابت نموده؛ توانایی برآوردن سایر درخواستها را دارد.
ناگفته نماند استجابت از ناحیه خدای سبحان قطعی است و اگر بخشی از درخواستهای بنده عطا نمیشود؛ گاه به دلیل آن است که بنده خود ظرفیت قبول ندارد.
در پایان آیه اشاره میکند: انسان ظلوم و کفور است. هر دو کلمه صیغه مبالغه است و هر یک دو معنا دارد:
- ظلوم: بسیار ستمگر/ بسیار تاریک
- کفور: بسیار ناسپاس/ بسیار پوشاننده
همانگونه که در تاریکی انسان نمیتواند اطراف خویش را مشاهده کند؛ در تاریکی باطن نیز نمیتواند شاهد الطاف و نعمات الهی باشد؛ بنابراین انسان با نگاه داشتن خود در تاریکی نفس و ندیدن نعمات الهی به خود ظلم میکند.
برخی از مفسرین نیز معتقدند انسان با شکایت کردن از مشکلات در پیشگاه الهی، به خود ظلم میکند.
از سوی دیگر انسان بر بسیاری از نعمات الهی پردهای از غفلت انداخته و با نادیده گرفتن آنها ناسپاسی میکند. همچنین دیگران را نیز از توفیق شهود نعمات الهی محروم میدارد.
ناامیدی، ویژگی کفار
«مُهْطِعِینَ مُقْنِعِی رُءُوسِهِمْ لاَ یرْتَدُّ إِلَیهِمْ طَرْفُهُمْ وَأَفْئِدَتُهُمْ هَوَاء»[10]
«(توصیف ظالمان در روز قیامت:) شتابزده، سرها را بالا گرفته، پلكهایشان به هم نخورد(به یک نقطه خیره شدهاند) و دلهایشان تهى است»
خدای سبحان در توصیف مجرمان میفرماید: «دلهایشان خالی است» قلوب آنان، به جهت عملکرد نادرست، از امید خالی است. از مفهوم آیه استفاده میشود مؤمنین و صالحین دلی سرشار از نور امید دارند؛ امید به اعانت، لطف و افاضات الهی!
تاریخ جلسه: 99/6/29 ـ جلسه 29
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] مفاتیح الجنان، دعای شب نیمه شعبان که سحرها در عقب نماز شفع نیز خوانده میشود.
[2] مفاتیح الجنان، مناجات المفتقرین
[3] مفاتیح الجنان، دعای مجیر
[4] مفاتیح الجنان، اعمال ماه رجب
[5] سوره مبارکه ابراهیم، آیه6
[6] «أَوْحَى اللَّهُ إِلَى مُوسَى قُلْ لَهُمْ لَا یبْتَدِءُونَ عَمَلًا إِلَّا بِالصَّلَاةِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیبِینَ لِیخِفَ عَلَیهِمْ فَكَانُوا یفْعَلُونَ ذَلِكَ فَیخِفُّ عَلَیهِم»، بحارالانوار(ط – بیروت)، ج13، ص47
[7] سوره مبارکه ابراهیم، آیه13 و14 و 15
[8] سوره مبارکه غافر، آیه51
[9] سوره مبارکه ابراهیم، آیه32، 33 و 34
[10] سوره مبارکه ابراهیم، آیه43