تفسیر آیه 117 سوره آل عمران

قرآن در آیه 117 سوره آل عمران می‌فرماید:

آیه-117-آل-عمران-موسسه علمیه السطان علی بن موسی الرضا ع

خدای سبحان اعمال کفار را مثال می‌زند:

  • «مَثَلُ مَا يُنفِقُونَ فِي هِذِهِ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا» مَثل آن چیزی که کفار در این زندگی دنیا انفاق می‌کنند
  • «كَمَثَلِ رِيحٍ»‌ مثل بادی است «فِيهَا صِرٌّ» در آن باد سرمای شدیدی است، «أَصَابَتْ»‌ آن تند باد برخورد می‌کند
  • «حَرْثَ قَوْمٍ» با کشتزار گروهی که «ظَلَمُواْ أَنفُسَهُمْ»‌ آن گروه به خودشان ظلم می‌کنند، «فَأَهْلَكَتْهُ»‌ پس آن باد آن کشتزار را نابود می‌کند
  • «وَمَا ظَلَمَهُمُ اللّهُ»‌ در حالی که خدا به این گروه ظلم نکرده است. «وَلَكِنْ أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ»‌ اما این گروه خود به خویش ظلم می‌کنند.

آیه از واقعیت بسیار تلخی پرده برداری می‌کند واقعیت این است که اگر کسی در این عالم مال، جان و توان را برای فخرفروشی و نشان دادن و رساندن به گوش مردم یا برای غلبه بر گروهی مصرف کند، این نوع مصرف و پرداخت یا این نوع انفاق نه تنها برای انفاق‌کننده کوچک‌ترین سودی ندارد، بلکه به انسانیّت او ظلم کرده و نورانیت فطرت را از بین می‌برد.

 

پیام‌های آیه:

 

  • اعمالی که از انسان صادر می‌شود به منزله کشتزاری است که توانایی تأمین انواع نیازمندی‌های انسان را دارد و همچنین با کوچکترین غفلتی می‌توان آن را یکباره از میان برد.
  • اگر نیات انسان درانجام اعمال غیر الهی باشد، عمل به یکباره از بین رفته و جز حسرت و زحمت اثری برای عامل آن باقی نمی ماند.
  • اگر نیات انسان الهی نباشد اعمال او نه تنها برای آخرتش نافع نیست بلکه گاه برای دنیای او نیز هیچ ثمری ندارد «فَأَهْلَكَتْهُ»

 

«مَثَلُ مَا يُنفِقُونَ فِي هِذِهِ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا كَمَثَلِ رِيحٍ فِيهَا صِرٌّ أَصَابَتْ»

 

معامله انفاق با مولا

 

انفاق را انجام بدهید اما با مولی معامله کنید نه با مردم و نه با خود دنیا. در آن صورت باقی می‌ماند

«ما عِنْدَكُمْ‏ يَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باقٍ»[2]

آنچه که نزد شماست تمام می‌شود، آنچه که نزد خداست باقی می‌ماند.

  • باد و گرما و سرما دیده نمی‌شود و عمل بوسیله یک امر نامرئی از بین می‌رود. ریا در انسان نامرئی است و فخر فروشی یک حس باطنی است و آنگاه با یک امر نامرئی چیزی از عمل باقی نمانده است.
  • آیه می‌فرماید: سیره گروهی در زندگی این چنین است. «يُنفِقُونَ»‌ فعل مضارع است. برنامه حال و آینده اینها انفاق است امّا بعد «يَظْلِمُونَ»

 

‌گاهي اوقات هزینه مالی، توانی و زمانی است اما در نهایت ثمره‌ای بر آن مترتب نشده است. علامه طباطبائی (ره) می‌فرمایند: ما برای ابد آفریده شده‌ایم. اگر دنیا از فرد تعریف شود تاریخش کوتاه است، اگر فرد عاقل باشد گزینه (توحيد) و رضایت معامله با خالق را انتخاب می‌کند و تا ابد از ثمراتش بهره‌مند می‌شود.

 

اثر نیّات ناسالم

 

گاه اثرتند باد سرد بر مزرعه‌ ریشه کن کردن گیاه است و گاه در اثر وزیدن تند باد گیاه درآن زمین باقی می‌ماند، اما هیچ نفعی برای کشاورز ندارد. از این رو گاهی نیات ناسالم عمل را به کلی از بین می‌برد وگاه عمل باقی مانده امّا هیچ اثر مثبتی در زندگی عامل ندارد.

  • کفار نیز علی الدوام مشغول کشت و زرع هستند امّا زراعتی غیر نافع.

 

نیّت غیر الهی ظلم به خویش است

 

انسان با عملی که دارای نیت ناصحیح است فی الواقع به خود ظلم می‌کند. یعنی اولاً فطرت خویش را از بین می‌برد زیرا ظلم تاریکی است و فطرت نور دارد، عمل نادرست نور فطرت را خاموش می‌کند. و ثانیاً فرد را در فضای ناامن قرار می‌دهد و نگرانی بر وجود او غالب می‌شود زیرا در ظلمت ناامنی و نگرانی است.

 

فرق اعمال افراد غیر الهی با عمل افراد الهی

 

باد و طوفان شدید، درخت محکم را ریشه‌کن نمی‌کند. خدای سبحان در آیه فرمود «كَمَثَلِ رِيحٍ» انفاق کفار تند بادی است که همه چیز را نابود می‌کند. عمل انسان غیر الهی به راحتی از میان می‌رود، زیرا عمل آنها فاقد ریشه اخلاص است و عمل بدون ریشه هیچ‌گونه استحکامی ندارد امّا عمل انسان الهی در زلزله‌های روزگار پایدار است.

  • انسان غير الهی علی الدوام هزينه می‌پردازد، اما این پرداخت برای دنیا و آخرت او سودمند نیست. «يُنفِقُون»

 

عمل بدون اعتقاد مهلک است!

 

گاهی در مورد افراد بی‌دين گفته می‌شود گرچه بی‌دين است، اما دست خیر زیادی دارد. آیه نشان می‌دهد که عمل مثبت زمانی مفید است که بر اساس اعتقاد صورت بگیرد. عمل بدون اعتقاد مهلک است.

آیه ديدی کلی به انسان می‌دهد که هر آنچه انسان در این عالم به کار می‌گیرد به نحوی انفاق است. حال یا با خدای سبحان معامله می‌کند که در آن صورت بیع مبارک است.

 «فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ‏ الَّذي بايَعْتُمْ بِهِ»[1]

و یا با غیر خدا معامله می‌کند و عمل را برای مردم انجام می‌دهد که هیچ ثمری ندارد.

 

 

همراهی عمل و عامل

 

ما در بحث عمل صالح آموختیم عمل که بالا می‌رود خدا عامل را هم با عمل بالا می‌برد. در اینجا یاد می‌گیریم وقتی فرد عملش را خراب می‌کند در واقع خود را ویران کرده. اینکه آیت الله جوادی آملی می‌فرمایند: عمل از عامل جدا نیست، ظاهراً عمل از عامل جداست اما باطناً این گونه نیست انفاقی که مشکل دارد در واقع به خود فرد آسیب می‌رسانند، یعنی به عبارت دیگری عمل شخصیت انسان را می‌سازد یا فرد از طریق عمل خود نابود گشته و از بین می‌رود زیرا در پی لذات زودگذر در عمل بوده و برای آینده خویش موجودیّت خاصی ذخیره نمی‌کند و یا عمل خالصانه است و از طریق عمل خالصانه او باقی می‌شود. «مَثَلُ مَا يُنفِقُونَ فِي هِذِهِ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا»

  • «الْحَيَاةِ الدُّنْيَا» نکره نيست با علم به اینکه دنیا پست است، اگر عملی برای مقبول شدن در دنیا انجام گیرد تاریخ مصرف آن موقت است و ناپایدار.

 

با در کنار هم قراردادن این آیه و آیات

«أَ فَرَأَيْتُمْ ما تَحْرُثُون‏»، «أَ أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ‏ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُون‏»[3]

آیا کشتاز خودتان را دیده‌اید؟ شما کشت می‌کنید یا ما؟

 

استاد بروجردی می‌فرمایند:

اعتقاد بنده در مورد آیه این است، اگر عمل خوب به فرد نسبت داده شود چون فاعلیت او موقت است، پس عمل در معرض زوال و انقضا است. امّا اگر فاعل خدا باشد به دلیل اینکه او همیشه باقی است عمل پایدار است. یعنی اگر انسان می‌خواهد به خود ظلم ننماید علی الدوام در کلیه اعمال خیر حول و قوه او را مشاهده کند نه حول و قوه خود.

در دعای خروج از منزل می‌گوییم

«خَرَجْتُ بِحَوْلِ اللَّهِ وَ قُوَّتِهِ لَا بِحَوْلِي‏ وَ قُوَّتِي‏ بَلْ‏ بِحَوْلِكَ‏ وَ قُوَّتِكَ»‌[4]

یعنی خدا بیرون می‌روم ولی هیچ کاره هستم اگر مبارزه با گناه می‌کنم تویی و من نیستم و طاعاتی كه انجام می‌دهم تويی و من نيستم. این‌گونه اگر بکنید نور فطرت نور باقی است و تاریک نیست ولی خارج از این نور فطرت خاموش می‌شود.

 

«صِرٌّ»

 

«رِيح و صِر»‌ نکره است. یعنی فرد متوجه نمی‌شود که چگونه عملش از بین می‌رود با یک ریا و یک شرک ناشناخته، یا کار خود را می‌پسندد در آیه کلمه ریح و صر نکره است، یعنی نمی‌فهمد که تند باد سرد و یا سوزان از کجا آمد فقط مشاهده می‌کند که دستش خالی است و هیچ چیز باقی نمانده است.

بعضی از مفسرین «صر» را تند بادی همراه با سرمای شدیدی گرفته‌اند و بعضی از مفسرین آنرا به بادی همراه با گرمای شدیدی تعبیر کردند. در هرحال سرما و گرمای شدید هر دو مهلک است یعنی زراعت را نابود می‌کند.

 

«حَرْثَ قَوْمٍ ظَلَمُواْ أَنفُسَهُمْ فَأَهْلَكَتْهُ وَمَا ظَلَمَهُمُ اللّهُ وَلَكِنْ أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ»

 

ظلم

 

  • در این آیه ظلم به نفس بسیار زیبا تعریف می‌شود، یعنی هر گاه در انجام اعمال معامله با خدا در نظر گرفته نشود و عمل برای رضای خلق یا مطرح شدن یا فخرفروشی یا اعلام وجود فرد انجام شود به خدا ظلمی نشده فقط انسان به خود ظلم کرده است، زیرا معامله یا با خدا انجام می‌پذیرد و یا فرد خود را از معامله با او محروم نموده که ظلم به نفس است.
  • ظلم یعنی قرار دادن هر چیز در غیر جای خود. کسی که کاشته‌های خود را در زمین منیّت، ریا و فخر بکارد به خود ظلم کرده که عملش را در زمین نامناسبی کاشته است.
  • آیه فرمود: «وَمَا ظَلَمَهُمُ اللّهُ» اینکه خدای سبحان انفاق آنان را نمی‌پذیرد ظلم خدا بر ایشان نیست، زیرا آنها از ابتدا مایل بودند دیگران نفقات‌شان را قبول کنند، نه خدا یعنی از ابتدا وارد معامله با خدا نشده بودند.
  • «وَلَكِنْ أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ» عمل ناخالص باقی نمانده و بسیار کم وزن وبی ارزش است و با کوچکترین بادی نابود می‌شود.

 

خدای سبحان حافظ افعال الهی است

 

در گذر زمان هیچ حادثه‌ای موجب تخریب عمل و فعل الهی نمی‌شود، زیرا خدا از فعل الهی محافظت می‌کند. لذت عملی غیر الهی موقت و ناپایدار است. نهایتاً بسیار اندک برای دنیای فرد مؤثر واقع می‌شود.

یکی از مفسرین می‌فرماید: هرگاه فردی برای غیر خدا هزینه کند، روحانیت خود را از بین برده با صدمه زدن به روحانیت گویی فرد خود را کشته است.

 

معامله با غیر خدا حسرت آفرین است

 

هرعملی که برای رضای خدا انجام نشود، فرد بعد از انجام آن حس خوبی ندارد هرچند دیگران از او تعریف کنند. یکی از مفسرین می‌فرمایند: وقتی کاری برای غیر خدا انجام می‌شود، پیاپی حسرت بر فرد عارض می‌شود هیچ گونه انبساطی بعد از انجام فعل برای فرد حاصل نمی‌گردد، زیرا با غیر خدا معامله کرده است.

یکی از مفسرین می‌فرماید: این تند باد سرد یا گرم، هوای نفس انسان است. هوای نفس انسان بر عمل ریائی و غیر الهی وارد می‌شود و هیچ اثری از عمل باقی نمی‌ماند.

 

عملکرد چندین ساله، نابودی یک لحظه‌ای

 

تند باد یک لحظه است در طی چند دقیقه همه چیز را از بین می‌برد. ممکن است عملکرد چندین ساله انسان در چند لحظه نابود شود. ظاهراً در چند دقیقه انجام می‌شود، امّا صورت باطنی نابودی است و دیگر هیچ چیزی دست‌ فرد را نمی‌گیرد.

 

بی‌رحمی چیست

 

یکی از پیام‌های اساسی آیه این است که خدا دسته‌ای از افراد بی‌رحم را معرفی می‌کند. بی‌رحمی این نیست که فرد به دیگران رحم نکند بی‌رحمی این است که فرد به خود رحم نکند به خود دائم ظلم کند، ظلم به خود این است که هم زحمتی را متحمل ‌شود و هم با غیر خدا معامله کند.

انجام عمل مشرکانه، یعنی چند درصد را خدا بپسندد و چند درصد هم دیگران بپسندد، شرك از خانواده ريا است، اگرعمل این چنین شد فرد به خود ظلم کرده زیرا چنین عملی را خدا قبول نمی‌کند.

 

نقش اعتقادات خالصانه

 

«فَأَهْلَكَتْهُ» باب افعال است؛ یکباره عمل از بین می‌رود. با تند بادهای مختلفی که در زندگی انسان می‌وزد تمام زحمات او از بین می‌رود. پشت هر مزرعه چقدر تلاش بوده، «حَرْثَ»‌ پشت یک کشتزار چقدر هزینه بوده زمین و نیروی کارگر و بذر و … دستگاه و حیوان و آبیاری‌های لازم، چه میزانی فرد هزینه می‌کند امّا یکباره همه آنها از بین می‌رود و اینجاست که فرد متوجه می‌شود که نقش اعتقاد خالصانه در زندگی چه نقش پررنگی است و لحظه به لحظه باید حواس انسان جمع باشد و هیچ‌گاه خیال فرد از خودش راحت نباشد.

  • می‌فرمایند: آیه از آیاتی است که کفر را به تندباد تشبیه کرده، چون آیه قبل در مورد کفار بوده است.

 

مشکور بودن یا خاسر بودن!

 

آیه می‌فرماید گروهی دائم هزینه می‌کنند، بنابراین هر فرد باید بررسی کند که هزینه‌های که از نظر مالی و توانی و جانی می‌کند آیا در جهت اعانت و نصرت به دین و اولیاء دین است و یا ایذاء به اولیاست، اگر نصرت به اولیاء است که حتماً مشکور هستید، يعنی خدا شاكر شماست. اگر خدای نکرده فردی هزینه می‌کند و هزینه او بدعت و اذیت است، هزینه اعانت به دین نیست يعنی درخت دین با هزینه او تنومند نمی‌شود و قوت نمی‌گیرد در آن صورت جز خسارت ثمری بر این هزینه مترتب نیست.

 

 

تاریخ جلسه: 96/9/18 ـ جلسه 98

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 


[1] سوره توبه، آیه111

[2] سوره نحل، آیه 96

[3] سوره واقعه، آیه 63 و 64

[4] بحارالانوار، ج73، ص169

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *