معرفت امام
آموختهایم که هرکس بدون شناخت امامش از این عالم برود گویا قبل از ظهور اسلام و در بین مشرکین جان داده است.
«مَن ماتَ وَ لَم یَعرِف إمام زَمانَه ماتَ میته جاهِلیَّه»[1]
«كسى كه بميرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهليّت درگذشته است.»
به همین جهت بنا داریم که همواره در مسیر شناخت ولیعصر عجّلاللهفرجه باشیم و زندگیمان را به معرفة الامام آراسته کنیم.
در زیارات با عبارت «عَین الفَرض» به امام عصر عجّلاللهفرجه سلام میدهیم که عنوانی بسیار قابل تأمل است.
«السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مَهْدِيَّ الْأَرْضِ وَ عَيْنِ الْفَرْض»[2]
با توجه به معنی «عین»، عبارت «عَيْنِ الْفَرْض» ترجمههای متفاوتی دارد:
- «سلام بر تو ای حقیقت واجب»، ولیعصر عجّلاللهفرجه روح واجبات است.
- «سلام بر تو ای فریضه خالص»، ولیعصر عجّلاللهفرجه واجب محض است. واجبی که هیچ شائبهای ندارد و در هیچ زمانی به مستحب تبدیل نمیشود.
- «سلام بر تو ای ظهور واجبات»، ظهور واجبات ما وجود امام عصر عجّلاللهفرجه است. اگر او نباشد، «واجب» به عنوان واجب جلوهگر نمی شود.
(در تعبیر آخر «عین» را به معنای «تعیّن» در نظر گرفتیم. تعیّن هر امری عینیت یافتن و ظهور آن در خارج است.)
در سال تحصیلی جدید، انشاالله هر جلسه بخشی را به شناخت نسبت به ولیعصر عجّلاللهفرجه اختصاص میدهیم و در بخش دوم وظایفی را که نسبت به امام داریم متذکّر می شویم.
در دعای ورود به سرداب می گوییم:
«السَّلَامُ عَلَى … وَ فِطْرَةِ الْأَنَام»[3]
«سلام بر آنکه در سرشت همه مردم و در حقیقت انسانیت همه مردم وجود دارد»
عنوان «فطرة الأنام» از این حقیقت حکایت می کند که امام وجود دیرینهای است که بخشی از وجود ماست.
فطرت، بخشی از وجود انسان است که خدای سبحان به واسطه آن با ما عهد بست و در پاسخ «الستُ بربّکم»، از ما «بلی» شنید. همه انبیا مبعوث شدهاند تا این فطرت را زنده نگه دارند با عنایت امام این فطرت را زنده نگه دارند. با این وصف، بخش سالم موجودیت و زندگی ما همان بخشی است که با عنایت امام سپری میشود.
امام، مایه تثبیت دل
در زیارت دیگر حضرت آمده است :
«وَ ثَبِّتْ بِهِ الْقَلْبَ»[4]
از خدای سبحان میخواهیم به واسطه وجود امام زمان عجل الله فرجه قلبمان را ثابت کند. امام مایه تثبیت دل است، تثبیت دل بر توحید و رسالت. اگر کسی از اعتقادات حقهاش فاصله بگیرد، در حقیقت امام در زندگی او حضور ندارد.
امام، مایه آبادی دل
در زیارت دیگر حضرت اینچنین از خدای سبحان درخواست می کنیم:
«اللَّهُمَّ كَمَا جَعَلْتَ قَلْبِي بِذِكْرِهِ مَعْمُوراً»[5]
وجود امام موجب آبادی دل است، اگر در دل شما رویش انواع کمالات، اعتقادات حقّه و حقیقت اخلاص صورت میگیرد با نور امام آباد شده است. توجه به امام دل را آباد می کند. زمانی که دل خرابه و ویرانه نباشد، به زبان، گوش، چشم، دست و پا و دیگر اعضای بدن هم برکات خاصی قرار داده می شود.
در واقع دل شما از قبل با توجه به امام آباد شده است، در دعا از خداوند نمیخواهیم این امر را برای ما محقق کند، بلکه میگوییم وقتی امام به عنوان فطرت در وجود ما قرار گرفت، از ویرانه بودن و مخروبه بودن رها شدیم.
مکانی که ویرانه است زبالهدان میشود، ولی جای آباد، قاعده و قانون دارد، کسی در آنجا زباله نمیگذارد. وقتی جایی آباد است مردم سعی میکنند آبادیاش پایدار بماند، دل نیز این گونه است، دلی که به واسطه وجود امام آباد شده و با کسب معرفت دائماً آبیاری میشود، آبادیاش پایدار و ماندگار میگردد.
امام، مایه تثبیت حیات در مؤمنین
در دعای ورود به سرداب میگوییم:
«السَّلَامُ عَلَى مُحْيِي الْمُؤْمِنِينَ»[6]
« سلام بر زنده كننده اهل ايمان»
به دنبال خواندن این عبارت، شاید افرادی دچار ابهام شوند و این سؤال برایشان مطرح شود که مگر ایمان به مبدأ و معاد موجب حیات مؤمنین نیست؟ امام چگونه به اهل ایمان حیات می بخشد؟
مؤمنین در هر درجه از حیات قرار داشته باشند باز هم برای رسیدن به مدارج بالاتر نیاز به امام دارند.
امام مایه تثبیت حیات در مؤمنین است.
به وسیله امام حیات طیّبهای مؤمنین داده میشود که فراتر از تصور آنهاست.
گروهی خدمت اباعبدالله علیهالسلام رفتند و به ایشان عرض کردند: دوستان ما سراغ معاویه رفتند و ما سراغ شما آمدیم. حضرت فرمودند: من بیش از معاویه به شما میدهم. آنها گفتند ما برای دنیا نیامدیم، برای کسب معارف دین خدمت شما رسیدهایم. حضرت مدتی طولانی سر خود را پایین انداخته و سپس سر را بلند کرده و فرمودند: هرکس این گونه سراغ ما بیاید، ما در قیامت چسبیده به او هستیم.
«محیی المؤمنین» یعنی افاضه حیاتی خاص، مؤمن هیچگاه تصوّر نمیکند چسبیده به امامش زندگی کند. امام این گونه زندگی را به او هبه میکنند. کسی که به خاطر خدا امام را دوست داشته باشد، امام نوعی از زندگی را به او اعطا می کنند که برای غیرمؤمنین قابل درک نیست.
امام، مایه حیات قلوب مرده
در دعای دیگری داریم :
«احیِ بِه قلوب المَیتة»
وجود مقدس امام عصر عجل الله فرجه دل مرده را هم زنده می کند و مشرکین را هم احیا می نماید. پس از هدایت هیچکس ناامید نباشید و برای گناهکارترین افراد هم دعا کنید تا به واسطه ولایت امام عجل الله فرجه احیا شوند.
امام، عامل جاری کردن قرآن در زندگی
در دعایی دیگر آمده است :
«وَ أَحْيِ بِوَلِيِّكَ الْقُرْآن»[7]
نقش امام در زندگی ما جاری کردن قرآن است. امام عصر عجل الله فرجه نمیگذارند قرآن بدون کارایی بماند. (مثل قرآنی که سر سفره عقد افراد فاسق است، یا قرآنی که گناهکار به آن قسم میخورد یا…) امام حیات ما را قرآنی می کنند، تا با آیات قرآن زندگی کنیم.
نقش امام در عالم، احیاء است. به واسطه وجود مقدّس او انواع زندگی سالم و حیات طیّب به ما داده می شود، حیاتی که شادابی، رونق و طراوت خاص دارد. زندگیای بدون معصیت، رکود، سستی و رخوت.
اصلاح شأن توسط امام
در دعای ورود به سرداب از حضرت میخواهیم از خدا طلب کنند که شأن من اصلاح شود:
«أَسْأَلُكَ يَا مَوْلَايَ أَنْ تَسْأَلَ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فِي صَلَاحِ شَأْنِي»[8]
« اى مولاى من از تو درخواست مى كنم كه از خداى تبارك و تعالى بخواهى كه امور مرا اصلاح كند»
«شأن» به دو معناست:
1.جایگاه و موقعیت
شأن ما در نظام عالم چیست؟ آیا شأن ما هم ردیف شدن با فسّاق و فجّار، و قرار گرفتن در کنار اهل معصیت است؟ به عنوان شیعهای منتظر، از حضرت تمنا میکنیم جایگاه و موقعیت ما را اصلاح کنند.
اگر پدری متوجه شود فرزندش برای بازی میان زبالهها رفته، بیاعتنا نمیماند و فوراً او را در آغوش می کشد، از میان زبالهها بیرون میآورد و تمیزش می کند. و به فرزند می گوید: آن مکان آلوده جای تو نیست.
ما هم از اباصالح تمنّا میکنیم برایمان پدری کرده و ما را در موقعیتی قرار دهند که شأن ماست.
2.کار و امر
از حضرت درخواست می کنیم کارمان را اصلاح نمایند تا افرادی درستکار باشیم.
دست در دست امام
در ادامه دعای ورود به سرداب از حضرت ولیعصر عجّلاللهفرجه درخواست میکنیم:
«أَسْأَلُكَ يَا مَوْلَايَ أَنْ تَسْأَلَ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى …. الْأَخْذِ بِيَدِي فِي دِينِي وَ دُنْيَايَ وَ آخِرَتِي»[9]
آقای من! از خدا بخواه که تو دستم را بگیری (نه این که من از خدا بخواهم، بلکه من از تو درخواست می کنم تو از خدا بخواهی دستم را بگیری.)
«فِي دِينِي»
اگر دست در دست امامم داشته باشم اهل افراط و تفریط نمی شوم، از قافلهی خوبان عقب نمی مانم، برای رسیدن به مقصود کم نمی آورم، کسالت و سستی در زندگیام راه ندارد و…
« وَ دُنْيَايَ »
می خواهم در امور دنیایی هم دستم را بگیرید. در انتخابها، ارتباطها و همه عملکردها همراهم باشید. در این صورت زمین نمی خورم، اشتباه نمی روم و خسارتها و آسیبهای جدی را تجربه نمی کنم.
«الدّنیا مزرعة الآخرة» اگر دستم در دست امام باشد، همواره مشغول کاشت بهترین بذرها برای آخرتم هستم و در پرتو زندگی با امام دنیایی پر برکت و پر نعمت خواهم داشت.
به ما آموخته اند این گونه دعا کنیم، بنابراین هر یک از ما قابلیت داریم که دستمان را دراز کرده و از اماممان تمنّا کنیم دستمان را بگیرد، و دیگر رهایمان نکند.
«وَ آخِرَتِي»
کسی که در آخرت دستش به دست امام باشد، جزا و پاداشش با دیگران متفاوت است، و خدا به حرمت امام اجر و پاداشهای خاص به او ارزانی میکند.
به وجود مقدس امام عصر عجل الله فرجه عرض میکنیم:
مولا جان!
با دنیایی عجز و نیاز، تمنّا میکنیم دست ما را بگیرید، تا در شلوغ بازار دنیا گم نشویم.
میخواهیم در همه امور اعتقادی، عملی، اخلاقی و حتی رفع نیازهای دنیایی، دستمان در دست شما باشد تا بیراهه نرویم، و از مولا و مقتدایمان فاصله نگیریم.
یا مولای!
خُذ بِیَدی
تاریخ جلسه: 97/7/4 ـ جلسه 2
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] کمال الدین و تمام النعمۀ، ج2، ص409
[2] بحارالانوار، ج99، ص85
[3] دانشنامه امام مهدی (عج)، ص410
[4] دانشنامه امام مهدی، ص432
[5] المزار الکبیر، ص658
[6] المزار(شهید اول)، ص208 / دانشنامه امام مهدی (عج)، ص410
[7] المزار الکبیر، ص590
[8] المزار الکبیر، ص590
[9] المزار الکبیر، ص590